مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره 10 پاییز 1398 شماره 37 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
ایجاد فضای شهری به گونه ای که تمامی اقشار جامعه بتوانند از امکانات آن بهره مند شوند، زمینه ی مشارکت و فعالیت اجتماعی را برای افراد جامعه فراهم و از انزوای اجتماعی آن ها جلوگیری می کند. این پژوهش به دنبال بررسی وضعیت دسترسی توان یابان به فضای شهری و تأثیر آن بر فعالیت داوطلبانه ی آن ها در شهر مشهد است. رویکرد پژوهش حاضر کیفی-کمی و ابزار جمع آوری داده، مصاحبه های عمیق فردی و پرسش نامه محقق ساخته بر اساس نظریات، تحقیقات پیشین و مقولات مستخرج از بخش کیفی است. دامنه ی سنی افراد نمونه 15 تا 40 سال است و انتخاب نمونه در بخش کیفی به روش گلوله برفی و مصاحبه با 15 نفر از توان یابان و در بخش کمی، یک تمام شماری از اعضای واجد شرایط سنی مجتمع آموزشی نیکوکاری توان یابان شهر مشهد در سال 1397-98 صورت گرفته است. تعداد پاسخ گویان در این مرحله 137 نفر است. مفاهیم و مقولات استخراج شده از بخش کیفی، مبین فشاری است که توان یابان برای حضور در شهر مشهد و انجام امور شخصی و اداری شان متحمل می شوند. توان یابان برای حضور در بخش های مختلف شهر مانند بانک ها، ادارات، پارک ها، پیاده رو ها، وسایل حمل و نقل، مکان های آموزشی و... دچار مشکل دسترسی هستند؛ بنابراین از بخش کیفیِ تحقیق، با هدف بررسی دسترسی توان یابان به یک محیط بدون مانع در فضای شهری، متغیرهای میزان دسترسی در محیط های کاری، سیستم حمل و نقل عمومی، فضای اداری، سازمانی و عمومی، معابر عمومی، مراکز آموزشی و محل سکونت را برای بررسی آماری در بخش کمی استخراج کردیم. نتایج تحلیل رگرسیون خطی نشان می دهد که سطح دسترسی توان یابان به فضای شهری بر میزان دسترسی آن ها به فعالیت های داوطلبانه تأثیرگذار است. نتایج نشان دهنده ی این است که هرچه میزان دسترسی آن ها به فضای شهری مشهد و سیستم حمل و نقل عمومی افزایش یابد، دسترسی آن ها به فعالیت داوطلبانه نیز افزایش می یابد، اما توزیع فراوانی پاسخ ها نشان می دهد 70 درصد پاسخ گویان، وضعیت دسترسی به فضای شهری را متوسط رو به پایین ارزیابی کرده اند.
تحلیل فضایی شاخص های شهر پایدار در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی و تبعات آن باعث افزایش اثرات مخرب زیست محیطی، عدم تعا دل های اجتماعی و اقتصادی در بسیاری از شهرها و به ویژه کلان شهرها گردیده است. کلان شهر مشهد یکی از این شهرهاست که تحت تأثیر فرآیند رشد سریع، دچار نابرابری در برخورداری از امکانات و فشار بر منابع زیستی است. هدف این مقاله، بررسی شاخص های شهر پایدار در ابعاد مختلف پایداری شهری است. شاخص های شهر پایدار در شش بُعد و 53 متغیر از طریق پرسشنامه و اطلاعات نقشه ای در مقیاس محله ای شناسایی و مشخص گردید. سپس با استفاده از روش ترکیب خطی وزنی (WLC) میزان پایداری محلات شهر با انجام مقایسات زوجی با روش AHP < /span> وزن دهی و رتبه بندی شد. علاوه بر رتبه بندی، محلات بر اساس بیش ترین شباهت درونی و بیش ترین تفاوت بین گروهی با استفاده از تابع Grouping Analysis محلات در 7 دسته ی (خوشه) همگن طبقه بندی گردید. به طورکلی از میزان پایداری در بیش تر ابعاد از مرکز شهر به سمت محلات پیرامون کاسته می شود. بالاترین سطح پایداری در مقیاس محلی در محلات کوی دکتری، گوهرشاد، ارشاد، ولیعصر است. منطقه ی یک با چهار محله، بیش ترین تعداد محلات با پایداری بالا را در خود دارد. محلات کنه بیست، کشاورز، دروی، شهید معقول از پایین ترین سطح پایداری در بین محلات برخوردارند. منطقه ی پنج نیز با چهار محله، بیش ترین تعداد محلات ناپایدار را در بین مناطق شهری دارد.
تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان با استفاده از داده های سطح 3 سنجنده ی مودیس و ارتباط آن با عوامل اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پوشش گیاهی یکی از مهم ترین ویژگی های فیزیکی سطح زمین است که نقش مهمی در کاهش وقوع پدیده ی فرسایش بادی و کاهش انتشار ذرات گردوغبار، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک دارد. میزان توسعه و یا تخریب پوشش گیاهی یک منطقه، معمولاً تحت تأثیر عوامل اقلیمی در بازه های زمانی مختلف، تغییر می کند. هدف از تحقیق حاضر، تحلیل تغییرات زمانی پوشش گیاهی مراتع غرب استان کرمان و تعیین ارتباط آن با عوامل اقلیمی با استفاده از دقیق ترین مدل حاصل از برقراری روش حداقل مربعات معمولی (OLS) بین داده های هواشناسی و پوشش گیاهی است. بدین منظور از داده های ماهیانه ی شاخص نرمال شده ی تفاوت پوشش گیاهی سنجنده ی مودیس (NDVI) و متغیرهای هواشناسی (متوسط دما، بارندگی، سرعت باد، دمای حداکثر و دمای حداقل) مربوط به ماه های آوریل تا سپتامبر 2000 تا 2017 استفاده شد. مدل ها با استفاده از سه معیار ضریب تعیین(R2)، مجذور میانگین مربعات خطا (RMSE) و فاکتور تورم واریانس (VIF) با یکدیگر مقایسه و مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ارتباط بین NDVI با متوسط دماهای حداقل و حداکثر، سرعت باد و بارندگی به دلیل بالاتر بودن مقدار R2 (24/0) و پایین بودن مقادیر RMSE (196/0) و VIF (2/3) نسبت به سایر روابط از دقت بالاتری برخوردار است. بر اساس این رابطه، مهم ترین عوامل اقلیمی مؤثر بر تغییر وضعیت پوشش گیاهی منطقه ی مطالعاتی به ترتیب متوسط دمای کمینه ، بارش ماهیانه و سرعت وزش بادهای سطحی تعیین گردید. چنین نتایجی می تواند درک ما را نسبت به اثر تغییرات اقلیم بر وضعیت پوشش گیاهی مناطق خشک افزایش دهد.
مکان یابی محل نصب سنسورهای پایش زمینی باغات با استفاده از پردازش تصاویر ماهواره ای و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه ی موردی: باغات پسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از طریق جمع آوری اطلاعات دقیق و مناسب از سطح زمین های زراعی می توان نسبت به مدیریت بهینه ی مزرعه و افزایش بهره وری تولید اقدام نمود. هدف از پژوهش حاضر، مکان یابی محل نصب سنسورهای اندازه گیری رطوبت خاک در سطح باغات پسته در شهرستان زرندیه است. بدین منظور، اطلاعات اولیه ی موردنیاز از سطح باغ از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای تهیه شد. سپس به کمک خوشه بندی این اطلاعات، کلاس های تغییرات موجود در سطح باغ شناسایی گردید و در سطح هر یک از این کلاس ها موقعیت سنسورها به نحوی انتخاب شد که بتواند حداکثر پوشش را در سطح باغ فراهم نماید. طبقه بندی اطلاعات سطح باغ 9 کلاس متفاوت، رطوبت و پوشش گیاهی را در سطح باغ آشکار کرد. نتایج نشان داد که در سطح هر یک از باغ ها با آبیاری غرقابی و قطره ای می توان کلاس هایی با شرایط متفاوت را شناسایی کرد. به علاوه، نتایج نشان داده با استفاده از تصاویر ماهواره ای به خوبی می توان خلأ کمبود اطلاعات از سطح زمین های کشاورزی را مرتفع نمود. همچنین از طریق مکان یابی مناسب سنسورها می توان کلیه ی تغییرات و نوسانات پارامترهای موردنظر در سطح باغ را اندازه گیری نمود. مکان یابی سنسورها مؤید آن است که این باغ حداقل به تعداد 9 سنسور رطوبت خاک برای برنامه ریزی مناسب آبیاری نیاز دارد.
انتخاب بهترین مدل تغییر اقلیم در برآورد متغیرهای هواشناسی ایستگاه سینوپتیک بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تغییر آب وهوا یکی از دلایل اصلی نگرانی های مرتبط به آب است. علت این امر آن است که امکان دارد این تغییر سبب خشک سالی یا سیلاب های شدید، کوتاه و طولانی مدت در آینده شود. در این تحقیق سعی شد بهترین مدل GCM از بین مدل های تغییر اقلیم به منظور تعیین دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش برای ایستگاه سینوپتیک بیرجند در دوره های آتی مشخص شود. بدین منظور تعداد 35 مدل GCM برای هریک از متغیرهای دمای کمینه، دمای بیشینه و بارش تعیین شد و با نتایج ایستگاه سینوپتیک بیرجند مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل NorESM1-M به دلیل دارا بودن مقدار RMSE برابر 091/0 و مدل GISS-E2-R نیز با دارا بودن مقدار PBIAS پایین می تواند مدل انتخابی مناسب برای تحقیقات در مورد بارش باشد. در مورد دمای بیشینه و دمای کمینه نیز به ترتیب مدلGISS-E2-R با مقدار RMSE برابر 664/0 و مدل CSIROMKMK3.6با داشتن مقادیر RMSE برابر 778/0 بیش ترین شباهت را به داده های ایستگاه سینوپتیک بیرجند دارد. از مقایسه ی داده های مدل-ها با داده ی ایستگاه سینوپتیک، بیش ترین درصد خطای نسبی مقادیر بارش، دمای کمینه و دمای بیشینه به ترتیب برای ماه های اول (ژانویه)، دوم (فوریه) و پنجم (می) مشخص شده است. همچنین در مقایسه ی قطعیت مدل های GCM، متغیرهای بارش، دمای بیشینه و دمای کمینه به ترتیب در ماه های پنجم (می)، سوم (مارس) و اول (ژانویه) نسبت به بقیه ی ماه ها کم ترین قطعیت را دارند.
اثرات خشک سالی بر فعالیت ها و معیشت خانوارهای روستایی (موردمطالعه: شهرستان میرجاوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات آب وهوایی و ازجمله وقوع خشک سالی اثرت زیادی بر فعالیت ها و معیشت خانوارهای روستایی به ویژه در روستاهای مناطق مرزی که با کمبود گزینه های معیشتی روبه رو هستند، وارد می سازد. با توجه به اهمیت این موضوع، در پژوهش حاضر به بررسی اثرات خشک سالی بر فعالیت ها و معیشت خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه، مصاحبه ی آزاد و مشاهده ی محقق از منطقه ی موردمطالعه بوده است. جامعه ی آماری، خانوارهای روستایی شهرستان میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان است (29752 N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای، 348 خانوار به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM-نیوتن-مارکارد-رافسون) استفاده شد. نتایج نشان داد که از میان 18 متغیر در نظر گرفته شده، وقوع خشک سالی به ترتیب بیش ترین اثر را بر پنج متغیر کاهش تولیدات کشاورزی، کاهش درآمد و پس انداز، افزایش مهاجرت روستایی، کاهش منابع آب و کاهش تنوع گیاهی و جانوری منطقه داشته است. همچنین از نظر اثرات کلی خشک سالی بر ابعاد معیشتی خانوارهای روستایی، این پدیده بیش ترین اثر را بر فعالیت های اقتصادی، محیطی- فیزیکی و اجتماعی داشته است. از نتایج این پژوهش برای کاهش اثرات خشک سالی بر فعالیت ها و معیشت روستایی، کاهش مهاجرت روستایی و انجام روش های سازگاری با اثرات مهم آن می توان استفاده نمود.