مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک سال 1 بهار 1390 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا کیفیت سرمایه ی اجتماعی به عنوان متغیری وابسته در ارتباط با اندازه و مقیاس شهری، به عنوان متغیری مستقل، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. به همین منظور با روش استدلال قیاسی و از رهگذر تئوری های مطلوب تحقیق و چارچوب روش شناختی مناسب، عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده ی ابعاد و انواع سرمایه اجتماعی را، با اندازه های متفاوت شهری در مقیاس های کوچک، متوسط و بزرگ در نظام شهری استان آذربایجان شرقی سنجیده ایم. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین نوع سرمایه ی اجتماعی با نوع اندازه ی شهر رابطه وجود دارد. بدین ترتیب که با افزایش اندازه شهر گسترش معکوسی در سرمایه اجتماعی اتصالی اتفاق می افتد.
شناسایی پهنه های رسوبی ناشی از تحولات اقلیمی در پلایای مهارلو با به کارگیری تکنیک PCA و شاخص OIF(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران کشوری است که در بخش های داخلی آن، شواهد ژئومورفولوژیکی متعددی را، از تغییرات اقلیمی به صورت تناوب اقلیم خشک و بارانی دارا است. دریاچه مهارلو، یکی از بسترهایی است که این شواهد را به صورت سطوحی از رسوبات آواری و تبخیری حفظ کرده است. این دریاچه، حوضه ی آبریز خود به مساحت حدود 4266 کیلومترمربع را زهکشی می کند و در حال حاضر دارای اقلیمی خشک، با تبخیر بیش از بارش است. شرایط اقلیمی و هم چنین شرایط زمین شناسی آن، سبب شده است که این دریاچه به شکل پلایا تحول یابد. در حالی که بسترهای سیلابی و تراس های کم ارتفاع اطراف دریاچه، حکایت از اقلیم با بارش بیش تر را در این حوضه دارد. این پژوهش با هدف شناسایی تغییرات دریاچه مهارلو انجام شده است. از نقشه های توپوگرافی 1:25000، داده های ارتفاعی Aster، تصاویر ماهواره ای ETM+ و IRSP6، نقشه زمین شناسی 1:100000 و مشاهدات میدانی استفاده شده است. تکنیک های تحلیل مؤلفه های اصلی و شاخص OIF برای شناسایی سطوح اطراف دریاچه انجام شده است و نتایج آنالیز به کمک مشاهدات میدانی و نمونه گیری، ارزیابی شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که دریاچه ی مهارلو در آخرین دوره ی سرد، باران بیش تری دریافت نموده است و مساحتی معادل 517.6 کیلومترمربع را داشته است. به دلیل وجود کانی های تبخیری از جمله کلسیت، ژیپس و هالیت در بستر زمین شناسی حوضه و با تغییر اقلیم، کاهش بارش و افزایش تبخیر، دریاچه کوچک تر شده و کانی های تبخیری براساس میزان حلالیت خود رسوب نموده اند و سطوح آهکی، گچی و نمکی را در اطراف دریاچه تشکیل داده اند و دریاچه ی مهارلو به صورت پلایا تحول یافته است. وجود کانی هالیت در سایر سطوح بیانگر این است که که تغییرات اقلیمی بعد از اولین دوره خشکی، تنها سبب تغییر سطوح نمکی شده است و تحول ژئومرفولوژیکی پلایای مهارلو را مختل ننموده است.
الگوهای فضایی اهمیت تداوم بارش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران در کمربند خشک عرض میانه قرار گرفته که متوسط بارش آن 250 میلی متر بوده و از تغییرات زمانی و مکانی شدید برخوردار است. رویدادهای بارشی با تدوام کوتاه، یکی از مشخصه های مناطق خشک بوده که در ایران نیز ملموس است. هرچند بارش ایران تدوامی بین 1 تا 45 روز داشته و از تغییرات زمانی مکانی شدید نیز برخوردار است اما بیشینه بارش و روزهای بارشی ایران توسط بارش های تدوام کوتاه تأمین می گردد؛ بنابراین رخداد بارش های تدوام طولانی، یک رویداد فرین تلقی می گردند که از تغییرپذیری شدیدی نیز برخوردارند. با توجه به اهمیت بارش به ویژه در تأمین منابع آب ایران، بررسی نقش تداوم های متفاوت بارش در تأمین آن ضروری می باشد؛ بنابراین فهم این که هر تداوم بارش، چه سهمی از روزهای بارشی و مقدار بارش گستره ایران را تولید می نماید، ضروری است. برای بررسی الگوهای فضایی اهمیت تداوم بارش در پهنه ایران از پایگاه داده بارش ایران با آرایش زمان مکان استفاده گردیده است. در این پایگاه داده مشاهدات روزانه بارش از 01/01/1340 تا 10/10/1383 با فواصل 15 کیلومتر بر روی 7187 یاخته موجود است. ابتدا، تدوام های مختلف بارش، متوسط مقدار بارش و روزهای بارشی در سری زمانی هر یاخته برآورد و سپس سهم تداوم های مختلف بارش در تأمین روزهای بارشی و مقدار بارش هر یاخته نیز محاسبه گردیده است. حاصل نسبت سهم هر تداوم در تأمین مقدار بارش هر یاخته به سهم همان تداوم در تأمین روزهای بارشی همان یاخته، میزان اهمیت آن تداوم را مشخص می نماید. نتایج این بررسی نشان داد که اهمیت تداوم های بارش در گستره ی ایران دارای الگوهای فضایی متفاوت می باشند. بارش های با تدوام یک تا هفت روز، تقریباً در تمام گستره ی ایران و بارش های با تدوام بزرگ تر تنها در برخی از قسمت های ایران رخ داده اند. با افزایش تدوام بارش ها، سهم آن ها در تشکیل روزهای بارشی ایران به شدت کاهش می یابد. بر خلاف آن، افزایش تداوم بارش ها، سبب کاهش تأمین بارش تمام گستره ایران نمی گردد. با افزایش تداوم بارش، سهم آن ها در تأمین روزهای بارشی ایران به شدت کاهش می یابد؛ به گونه ای که بیشینه روزهای بارشی کُل ایران و بیشینه بارش بخش بزرگی از ایران توسط بارش های با تداوم یک روزه، تأمین می گردد. با این وجود، سهم بارش های با تداوم یک روزه در تأمین روزهای بارشی و بارش نیمه ی شرقی ایران پُررنگ تر است. در مقابل، با افزایش تداوم بارش ها، روزهای بارشی و بارش ایران با الگوهای فضایی متفاوت کاهش می یابند. سهم تأمین بارش در مرکز و جنوب شرق ایران با افزایش تداوم بارش به شدت کاهش می یابد، اما در غرب و شمال غرب ایران این شرایط برعکس می باشد. در برخی مناطق پُربارش نیمه غربی و شمالی ایران، افزایش تداوم بارش با افزایش سهم آن ها در تأمین بارش همسو بوده و در سایر مناطق پُربارش کاهش سهم تأمین بارش توسط تداوم های مختلف بارش تدریجی است. بنابراین الگوهای فضایی متفاوتی از سهم تأمین روزهای بارشی و مقدار بارش ایران توسط تداوم های مختلف بارش پدید می آید که نشانگر الگوهای فضایی اهمیت آن ها در گستره ایران است. اهمیت بارش های با تداوم یک روزه، الگوی فضایی خاصی را نشان نمی دهد و مهم ترین تداوم بارش ایران، کم اهمیت ترین تداوم بارش نیز محسوب می گردد. افزایش تداوم بارش ها با افزایش میزان اهمیت آن ها در ایران همسو بوده و الگوهای فضایی متفاوتی را ایجاد می نمایند. میزان اهمیت بارش های با تداوم کوتاه (1 تا3 روز) در نیمه شرقی و میزان اهمیت بارش های با تداوم طولانی (بیش تر از سه روز) در نیمه ی غربی ایران بیشینه می باشد.
ارائه یک شبکه عصبی MLP به منظور پیش بینی یخبندان در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مطالعه با استفاده از داده های دمای حداقل روزانه، در دوره ی آماری ۲۱ ساله ی به پیش بینی یخبندان های استان کرمانشاه با استفاده از شبکه های عصبی پرداخته شده است. داده های مورد استفاده از طریق تابعی یک به یک و پوشا به منظور تعیین معیاری جهت پیش بینی یخبندان به مقادیر بین صفر و یک تبدیل شده و از شبکه پیش رو با یک لایه میانی مخفی با تعداد نورون های متغیر برای هر یک از ایستگاه ها به پیش بینی و بالاخره تعیین بازه های یخبندان پرداخته شد. الگوریتم مورد استفاده در این پژوهش، پس انتشار با روش آموزش دسته ای و توابع انتقال Satlins، Logsig و Satlin بوده است. تعیین بازه های یخبندان و بدون یخبندان در هر یک از ایستگاه های سینوپتیک و پیش بینی یخبندان های زودرس و دیررس از نتایج این مطالعه بوده و شبکه طراحی شده بین 72.22 تا 80.55 درصد برای هر ایستگاه همگرایی داشته است. نتایج نشان می دهد با توجه به محدودیت داده ها، شبکه های عصبی MLP توانایی مطلوبی در پیش بینی و تخمین یخبندان ها دارد.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در کیفیت مصالح ساختمانی با تاکید بر سنگدانه ها در حوضه ی آبخیز قلعه شاهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی از مهم ترین عوامل موثر در تشکیل و کیفیت مصالح ساختمانی به ویژه سنگدانه ها هستند. هدف این تحقیق بررسی نقش اشکال و فرایند های ژئومورفولوژی در تشکیل و کیفیت مصالح ساختمانی به ویژه سنگدانه ها در حوضه ی قلعه شاهین می باشد. حوضه ی قلعه شاهین با مساحت 8/169کیلومترمربع، بخش بالادست حوضه الوند در استان کرمانشاه و بخشی از زون ساختمانی زاگرس چین خورده محسوب می شود. جهت دست یابی به هدف این تحقیق، ابتدا لندفرم ها و فرایندهای ژئومورفولوژی منطقه براساس تصاویر ماهواره ای کویک برد و مطالعات میدانی شناسایی گردید. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که لندفرم هایی مانند واریزه ها و مخروط افکنه ها ی جدید و قدیم دارای مقادیر زیادی رسوب و سنگ هوازده و خرد شده هستند که می توانند به عنوان مصالح ساختمانی استفاده شوند. جهت بررسی کیفیت سنگدانه ها، تعداد 14 نمونه از سنگدانه ها واقع در مخروط افکنه ها و واریزه ها برداشت شد و آزمایش ارزش ضربه ای آنها براساس الک شماره 8 انجام گردید. نتایج آزمایش ارزش ضربه ای نشان می دهد که میانگین مقاومت به ضربه در واریزه ها، مخروط افکنه های جدید و مخروط افکنه های قدیمی به ترتیب 835/9، 8 و 47/9 درصد می باشد که نشان دهنده کیفیت خوب تمامی نمونه ها در لندفرم های مورد مطالعه است. بررسی این تحقیق نشان می دهد که با وجود کیفیت مناسب سنگدانه های واقع در واریزه ها و مخروط افکنه ها، مخروط افکنه های قدیمی به علت قرار گرفتن در معرض هوازدگی طولانی مدت، دارای سنگدانه های با کیفیت نسبتاً کمتری هستند در حالی که در مخروط افکنه های جدید با هوازدگی کمتر و رسوبات تازه تر، کیفیت سنگدانه ها نسبتاً بهتر است. به طور کلی نتیجه این تحقیق بیانگر آن است که بررسی اشکال و فرایندهای ژئومورفولوژی نقش مهمی در شناسایی و تعیین کیفیت مصالح ساختمانی به ویژه سنگدانه ها ایفا می نماید.
شناسایی، طبقه بندی و تحلیل سینوپتیک موج اَبَرگرم تابستان 1389 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از داده های مختلف ایستگاهی و داده های جو بالا، ابتدا ویژگی های آماری موج گرمایی به وقوع پیوسته از روز 6 تیر تا 5 مرداد 1389 مورد بررسی قرار گرفته و سپس با استفاده از روش تحلیل خوشه ای وارد، موج گرمایی مذکور از نظر شدت به 3 دوره گرم با 17 عضو و میانگین دمای بیشینه برابر با 17/37 درجه سانتی گراد، گرم شدید با 5 عضو و متوسط دمای بیشینه برابر با 2/38 درجه سانتی گراد و اَبَر گرم با 10 عضو و متوسط دمای بیشینه برابر با 28/39 درجه سانتی گراد طبقه بندی گردید. توزیع فضایی دمای بیشینه 2 متری بالای زمین نشان داد که منطقه ی بیشینه دمای ایران در بازه ی زمانی 13 تا 22 تیر ماه 1382، مناطق جنوب غرب و غرب ایران به ویژه ایستگاه های ماهشهر، دزفول، دهلران و قصر شیرین هستند. موج اَبَر گرم برای تحلیل سینوپتیک انتخاب گردید. نتایج حاصل از تهیه و تفسیر نقشه های سینوپتیک نشان داد که وجود یک کم فشار حرارتی بر روی شبه جزیره عربستان و اثرات ناشی از تسری و فعالیت و مهاجرت کم فشار مذکور به سمت ایران عامل اصلی گرمایش و گسیل موج اَبر گرم در دوره زمانی 13 تا 22 تیرماه 1389 بوده است. هم چنین بررسی نقشه های سطوح میانی نشان از افزایش ضخامت جو در بازه زمانی بروز موج اَبَر گرم داشته و نشان می دهد که کل منطقه خاورمیانه و ایران تحت استیلای کامل پرفشار جنب حاره ای قرار گرفته است. نقشه های مربوط به الگوی متوسط نقشه های ارتفاع ژئوپتانسیل در زمان وقوع موج اَبَر گرم حاکی از استقرار یک پر ارتفاع بسته، بر روی ایران دارد که در تراز 500 هکتوپاسکال ارتفاع آن به 5940 ژئوپتانسیل متر می رسد. پر ارتفاع مذکور در واقع پیچانه ای است که در مسیر راهش از شمال آفریقا و شبه جزیره عربستان، درونش گرمای بیشتری انباشته شده و شرایط بسیار داغ و سوزانی را حاکم می سازد. مسیر فرارفت گرما و منبع تأمین گرمای موج اَبَر گرم و میزان فرارفت دمای روزهای مختلف نشان دهنده فرارفتی بودن موج اَبَر گرمایی به وقوع پیوسته در تابستان 1389 است. بروز موج گرمایی مذکور در ایران با اثرات نامطلوب بسیار شدید محیطی، اقتصادی- اجتماعی و بهداشتی همراه بوده است.
پایش و مانیتورینگ اقتصادی و اجتماعی پروژه ی بین المللی ترسیب کربن دشت حسین آباد غیناب سربیشه -استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروژه ی مشارکتی بین المللی «ترسیب کربن»، کار مشترک دولت ایران، برنامه عمران ملل متحد (UNDP) و تسهیلات زیست محیطی جهانی (GEF) است. محل اجرای این پروژه، بخشی از اراضی شرق استان خراسان جنوبی است که به علت همجواری با مرز افغانستان، و حضور پناهندگان افغانی به شدت تخریب شده است. هدف این پروژه در سه سطح جهانی، ملی و محلی تعریف گردیده است که رابطه پیوسته و سیستماتیکی بین کاهش گرمایش جهانی با احیای اراضی در مناطق خشک و نحوه ی مدیریت منابع محیطی را با مشارکت مردم محلی بیان می کند. در سطح محلی این پروژه به منظور بسط و توسعه ی دیدگاه های مشارکتی در احیای مراتع و افزایش توان و ظرفیت «ترسیب کربن» و نیز بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنان محلی اجرا گردیده است؛ از این رو بر بسیج و توانمند سازی جامعه محلی به عنوان ابزار اساسی برای مدیریت مراتع و فعالیت های اقتصادی تکیه داشته و در این راستا به آموزش های متنوع جهت رشد سرمایه انسانی، تشکیل گروه های توسعه روستایی به عنوان سرمایه اجتماعی، صندوق های خرد اعتباری به عنوان سرمایه ی مالی و توسعه روستاها برای مردم وبا کمک مردم به عنوان سرمایه ی فیزیکی و احیای مراتع در قالب واحد های مدیریت منابع طبیعی، تحت عنوان سرمایه ی زیست محیطی عمل نموده است. این مقاله با پایش و مانیتورینگ تأثیرات اقتصادی و اجتماعی این پروژه در سه سال متوالی، به ارزیابی دستاوردهای آن بر پایه ی اهداف مطمح نظر پرداخته است. نتایج نشان می دهد میزان اهداف مطلوب و رضایت بخش بوده و موجب تحولات در شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی در منطقه اجرای طرح گردیده است.