مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره 10 تابستان 1399 شماره 40 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر، اختلاط کاربری اراضی و توسعه ی ترکیبی به یکی از حوزه های مهم پژوهش در مطالعات شهری تبدیل شده است. یکی از مباحث مهم در ارتباط با اختلاط کاربری، چگونگی سنجش آن در مناطق شهری است. با توجه به اینکه در بسیاری از پژوهش ها، اختلاط کاربری به عنوان یک متغیر مستقل فرض گردیده که بر سایر ابعاد زیست شهری تأثیر می گذارد، لذا چگونگی سنجش آن برای دست یابی به نتایج قابل اعتماد بسیار مهم است، لذا هدف این پژوهش، ارزیابی نتایج روش های مختلف در سنجش اختلاط کاربری اراضی در شهر مشهد است. نوع پژوهش، کاربردی و به لحاظ روش شناختی دارای رویکردی تحلیلی-تطبیقی است. داده ها از طریق بررسی اسنادی کاربری اراضی شهر مشهد گردآوری شده است. از چهار روش فرانک و همکاران، هرفیندال-هریشمن، سیمپسون و آنتروپی شانون برای سنجش اختلاط کاربری اراضی استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که چهار روش مورداستفاده در این پژوهش را می توان بر اساس نسبت مشابهت در نتایج، در دو دسته طبقه بندی نمود؛ روش های آنتروپی شانون و فرانک در یک طبقه و روش های تنوع سمپسون و هرفیندال– هریشمن نیز در طبقه ا ی قرار می گیرند. بررسی ها نشان داد که نوع روش مورداستفاده برای سنجش اختلاط کاربری اراضی می تواند بر نتیجه ی به دست آمده تأثیرگذار باشد و بر این اساس، ضروری است که در بررسی اختلاط کاربری اراضی و مخصوصاَ زمانی که قرار است این موضوع به عنوان یک متغیر مستقل مهم در پژوهش مورداستفاده قرار گیرد، نوع روش انتخابی باید با دقت و اهتمام بیش تری انتخاب گردد و به ویژه اینکه در صورت لزوم ضروری است از دو یا چند روش مختلف نسبت به بررسی وضعیت اختلاط کاربری اراضی اقدام نمود. در خصوص این که کدام یک از روش های چهارگانه مورداستفاده در این پژوهش از قابلیت اعتماد بیش تری برخوردار هستند، نمی توان پاسخی مطمئن ارائه نمود و بر این اساس پیشنهاد می شود که در سنجش اختلاط کاربری، بر اساس ماهیت موضوعی که در حال بررسی است، نسبت به وزن دهی به کاربری های مختلف بر اساس اهمیت آن اقدام نمود.
شناسایی و اولویت بندی پتانسیل های گردشگری روستایی مناطق خشک مطالعه ی موردی: روستاهای شهرستان زهک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جاذبه های منطقه ای، منبع قدرت دهنده به سیستم گردشگری اند و توسعه ی گردشگری در نواحی روستایی مناطق خشک که دارای پتانسیل های لازم برای گسترش گردشگری اند، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، شناسایی و اولویت بندی پتانسیل های گردشگری روستایی مناطق خشک در روستاهای شهرستان زهک است. این پژوهش، کاربردی از نوع توصیفی- تحلیلی و جامعه ی آماری تحقیق، روستاهای دارای پتانسیل گردشگری شهرستان زهک و کلیه ی خانوارهای ساکن در آن است. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه برای خانوارها 362 در نظر گرفته شد. روش گردآوری اطلاعات و داده های پژوهش بر اساس مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و پرسشنامه است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای Excel، ArcGIS، Spss، مدل انحراف از اپتیمم و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مهم ترین پتانسیل گردشگری شهرستان زهک، جاذبه های اجتماعی-فرهنگی با میانگین 95/4 و پتانسیل تاریخی با میانگین 30/1 دارای پایین ترین رتبه است. همچنین به لحاظ برخورداری از پتانسیل گردشگری بر اساس مدل انحراف از اپتیمم روستای قلعه نو، شیب گوره و خیرآباد دارای بالاترین رتبه و روستاهای پلگی خمر، بدیل و واصلان دارای پایین ترین رتبه هستند.
مقایسه ی مدل های ریزمقیاس نمایی LARS-WG و SDSM در پیش بینی تغییرات دما و بارش تحت سناریوهایRCP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های مختلفی برای تبدیل داده های بزرگ مقیاس به داده های اقلیمی منطقه ای گسترش یافته اند که در کم تر مطالعه ای نتایج این روش ها از لحاظ آماری مورد مقایسه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه ، مقایسه ی نتایج مدل های SDSM و LARS-WG در ریزمقیاس نمایی داده های خروجی مدل های گردش عمومی CANE-SM2 و HADGEM2-ES تحت سناریوهایRCP2.6 ، RCP4.5 وRCP8.5 است. جهت انجام این مطالعه ، دمای حداقل، دمای حداکثر و بارش در دوره ی پایه (2005-1980) ایستگاه سینوپتیک اراک مورداستفاده قرار گرفت و نتایج حاصل از پیش بینی های دو مدلSDSM و LARS-WG برای سه دوره ی 2040-2021، 2060-2041 و 2080-2061 مقایسه شد. به منظور ارزیابی عملکرد مدل ها شاخص های RMSE، R2، MAE و NSE استفاده شد. بر اساس نتایج شاخص های ارزیابی، هر دو مدل کارآیی مناسبی در شبیه سازی متغیرهای اقلیمی دارد. نتایج ریزمقیاس نمایی دو مدل نشان داد که به طورکلی در هر سه سناریو و هر سه دوره از ماه ژانویه تا ژوئن مقادیر پیش بینی دمای حداقل و دمای حداکثر نسبت به دوره ی پایه افزایش می یابد و مدل LARS-WG در مقایسه با مدل SDSM مقدار دمای حداقل و حداکثر را نسبت به دوره ی پایه بیش تر برآورد نموده است. تغییرات بارش پیش بینی شده به وسیله ی دو مدل SDSM و LARS-WG دارای روند مشخصی نبوده است. بررسی درصد تغییرات داده های دما و بارش نشان داد که خروجی مدل SDSM تغییرات بیش تری را در بارش و خروجی مدل LARS-WG تغییرات بیش تری را در دمای حداقل و دمای حداکثر نسبت به دوره ی پایه نشان می دهد. بر اساس نتایج این مطالعه نمی توان برتری دقیقی برای هر یک از مدل های موردمطالعه بیان کرد، ولی به طورکلی می توان گفت که نتایج پیش بینی دو مدل در اکثر موارد از نظر آماری اختلاف معنی دار (01/0P<) دارند.
تحلیل فضایی تأثیر گردشگری تجاری بر توسعه ی پایدار مناطق روستایی (مطالعه ی موردی: محدوده ی تجاری دهشیخ- سیگار در شهرستان لامرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاددانان در دهه های اخیر از گردشگری به عنوان کاتالیزوری کارآمد برای بازسازی و توسعه ی اقتصادی-اجتماعی نواحی روستایی یاد می کنند؛ به طوری که طی سال های اخیر از گردشگری به عنوان ابزاری برای حل چالش های اقتصادی- اجتماعی در نواحی روستایی حاشیه ای و یا روستاهایی که با کاهش فعالیت های کشاورزی سنتی روبه رو هستند، استفاده می کنند. در این راستا تحقیق حاضر، در پی ارزیابی فضایی شاخص های توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در منطقه ی تجاری دهشیخ-سیگار، شهرستان لامرد واقع در استان فارس است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و جامعه ی آماری آن شامل تمامی 1968 خانوار روستایی با 7281 نفر جمعیت ساکن در 13 روستای منطقه ی تجاری دهشیخ -سیگار در شهرستان لامرد است که با استفاده از فرمول کوکران با سطح خطای 06/0، تعداد 235 خانوار به عنوان خانوارهای نمونه ی برآورد و به روش تصادفی مورد پرسشگری قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از نرم افزارهای، آنتروپی شانون، MABAC، ArcGIS و آزمون T تک نمونه ای و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS استفاده گردیده است. یافته های پژوهش مؤید آن است که در تمامی متغیرهای تحقیق میزان اثرگذاری گردشگری تجاری بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در منطقه ی تجاری دهشیخ-سیگار، شهرستان لامرد بالاتر از میانه ی نظری (3) است. نتایج سطح بندی پایداری روستاهای مورد مطالعه متأثر از گردشگری تجاری با استفاده از مدل ماباک در روستاهای سیگار، دهشیخ و کره مچی بالاترین سطح را نشان می دهد. گردشگری تجاری با مقدار R (959/0) دارای بیش ترین میزان تأثیر بر توسعه پایدار سکونتگاه های روستایی در منطقه ی موردمطالعه بوده است. در تحلیل فضایی اثرگذاری گردشگری تجاری بر توسعه پایدار روستاهای موردمطالعه، روستاهای دولت آباد، حسن کمالی، فیروزآباد، کاکلی با مقدار R2 (992/0، 988/0، 986/0 و 983/0) دارای بیش ترین تأثیر و در روستاهای دهشیخ و سیگار با ضریب R2 (865/0 و 925/0) از عملکرد ضعیفی برخوردار است.
ارزیابی خشک سالی هواشناسی در دوره های آتی به کمک داده های گزارش پنجم تغییر اقلیم (مطالعه ی موردی: شهرستان های زابل و شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلاتی که بشر در سال های اخیر با آن مواجه شده است، بحران آب و وقوع خشک سالی است؛ به همین دلیل، بررسی وضعیت خشک سالی در مدیریت بهینه ی منابع آب حائز اهمیت خواهد بود. در مطالعه حاضر سعی شده است با استفاده از خروجی پنج مدل گردش عمومی جو (Csiromk3.6، Gfdlcm2، GISS-E2-R، Ipsl و MIROC-ESM) و چهار سناریوی (RCP 2.6، RCP 4.5، RCP 6.0 و RCP 8.5) داده های بارش برای دو دوره ی آتی (2045-2025) و (2085-2065) تولید گردد و سپس با استفاده از مدل LARS-WG ریزمقیاس نمایی شود. با استفاده از داده های بارش، شدت خشک سالی به کمک شاخص خشک سالی بارش استاندارد (SPI) با مقیاس های زمانی مختلف (3، 12 و 48 ماهه) برای دو منطقه ی زابل و شیراز تعیین گردید. نتایج نشان داد که مقادیر شاخص SPI در مقیاس زمانی 12 و 48 ماهه نسبت به 3 ماهه شدت خشک سالی را بیش تر نشان می دهند. همچنین نتایج نشان داد که مدل MIROC-ESM نسبت به مدل های دیگر و سناریو RCP 8.5 نسبت به سناریوهای دیگر برای دو شهرستان زابل و شیراز خشک سالی را با شدت بیش تری نشان داده است. مقایسه ی سناریوها نیز نشان می دهد که در هر دو منطقه ی موردمطالعه، سناریوی RCP 8.5 در هر دو دوره ی آتی، خشک سالی را در محدوده ی متوسط نسبت به دوره ی پایه نشان می دهند.
تحلیل شاخص های شهر اکولوژیک در ساختمان های بلندمرتبه ی کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم توجه به استفاده ی صحیح منابع در ساختمان های بلندمرتبه، به عنوان یکی از روش های ساخت شهرهای جدید، می تواند باعث بروز مشکلات متعددی در آینده ی شهرها گردد. لذا این مقاله با هدف ارتقاء سطح کیفیت ساخت وساز، کاهش مصرف منابع و اتلاف انرژی در بخش عظیم ساختمان و بلندمرتبه های حوزه ی جنوب غرب مشهد سعی دارد با مقایسه ی معیارهای طراحی اکولوژیک در محدوده ی موردمطالعه، چشم انداز تفکر اکولوژیکی را تا حدی در وضع موجود روشن کند. لذا نظریه ی شهر اکولوژیک و استاندارد بین المللی اکولوژیک HQEبه معنای "کیفیت بالای زیست محیطی"، مبنای اساسی تحقیق بوده و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، 14 هدف خرد در قالب چهار گروه "ساخت اکولوژیک"، "مدیریت اکولوژیک"، "آسایش" و "بهداشت" ارزیابی شده و امتیاز نهایی نشان دهنده ی وضعیت اکولوژیک بنا است. برداشت های میدانی، تکمیل پرسشنامه و مصاحبه های صورت گرفته با مدیران، ساکنان و گروه مهندسان نشان می دهد تقریباً در هیچ یک از برج ها به اصول طراحی اکولوژیک توجه نشده و موارد اندکی که از استاندارد HQE در این برج ها اجرا شده، نه به دلیل وجود تفکر اکولوژیک در ساخت وساز که به دلیل ایجاد تمایز با سایر بناها و گران تر ساختن هر مترمربع بنا جهت فروش است و فرضیه ی تحقیق مبنی بر احتمال عدم وجود تفکر و چشم انداز اکولوژیک در ساخت بلندمرتبه های مشهد تأیید می گردد. لذا مهم ترین پیشنهادات این مقاله، آشنا ساختن مدیران شهری و سپس برج سازان به اهمیت شهر اکولوژیک و معماری سبز، تصویب قوانین و مقررات طراحی اکولوژیک و اعمال ضابطه های تشویقی در برج هایی است که آیین نامه ی طراحی اکولوژیک را رعایت نمایند.