مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره 10 بهار 1399 شماره 39 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، به منظور بررسی تأثیر بازه های کوتاه مدت و بلندمدت داده های مشاهداتی بر کیفیت پیش بینی پارامتر های اقلیمی، با نرم افزار ریز مقیاس نمایی LARS-WG6 برای مدل EC-EARTH و سناریوی خوش بینانه RCP4.5 و سناریوی بدبینانه RCP8.5 و مدل HadGEM2-ES با سناریوی خوش بینانه RCP2.6 و سناریوی متوسط RCP4.5 و سناریوی بدبینانه RCP8.5 برای سه دوره ی 20 ساله ی آینده (2021-2040، 2041-2060، 2061-2080) پیش بینی صورت گرفت. سه دوره ی آماری روزانه ایستگاه سینوپتیک سد درودزن شامل دوره ی 30 ساله (2017-1988)، دوره ی 20 ساله (2017-1998) و دوره ی 18 ساله (2005-1988) استفاده شد که دوره ی 18 ساله به وسیله ی بررسی روند دوره ی 30 ساله و آنالیز فراکتال داده ها تعیین گردید که شامل الگوی کامل تکرار رویداد های اقلیمی بارش، دمای حداقل و حداکثر بود. توانمندی مدل در شبیه سازی با توجه به دوره ی پایه و مقادیر تولیدشده، سنجیده شد و توسط آزمون های آماری MAD، MSE، RMSE بررسی گردید. تحلیل نتایج به دست آمده به روشنی بیانگر تأثیر تغییر مقیاس زمانی بر دقت پیش بینی های صورت گرفته بود؛ به طوری که دوره ی زمانی 20 ساله کم ترین خطا را به ویژه برای پارامتر بارش از خود نشان داد. به صورت کلی مشخص شد که مدل با دقت بسیار مناسب دمای حداقل و حداکثر را پیش بینی کرده و پیش بینی بارش با دقت کم تری همراه بوده است. پیش بینی مدل ها تحت سناریو های مختلف و بازه های زمانی متفاوت، افزایش دمای حداقل و حداکثر را نشان داد. همچنین طبق پیش بینی ها ضمن افزایش میانگین سالیانه ی بارش در سال های آتی، الگوی بارش دستخوش تغییر خواهد شد؛ به طوری که در ماه آوریل، ژانویه و دسامبر افزایش بارش را شاهد خواهیم بود و از میزان بارش در ماه فوریه، کاسته خواهد شد.
پیش بینی وضعیت تحرک پذیری ماسه های روان در آینده بر اساس آزمون تحلیل حساسیت (مطالعه ی موردی: شهرستان منجیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تپه های ماسه ای از مهم ترین و حساس ترین لندفرم های حساس به فرسایش بادی می باشند که میزان فعالیت آن ها بسته به شدت تأثیر عوامل متعدد اقلیمی و زمینی، متفاوت است. پایش بلندمدت این عوامل به همراه وضعیت تحرک پذیری ماسه های روان در مناطق مختلف می تواند اثر قابل توجهی بر کاهش اثرات نامطلوب آن ها داشته باشد. یکی از مناطق حساس به پدیده ی فرسایش بادی در شمال غرب ایران، تپه های ماسه ای اطراف شهرستان منجیل است که به عنوان منطقه ی مطالعاتی در پژوهش حاضر موردتوجه قرار گرفته است. اهداف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر شرایط اقلیمی بر میزان تحرک پذیری ماسه های روان این منطقه و نیز پیش بینی اثرات تغییر احتمالی عوامل اقلیمی بر تحرک پذیری ماسه های روان شهرستان منجیل است. بدین منظور از داده های ساعتی مربوط به عناصر اقلیمی و رویدادهای گردوغبار استفاده گردید. نتایج نشان داد که در بازه ی زمانی 2016-1994 سیر تغییرات روزهای غبارآلود و شاخص تحرک پذیری ماسه های روان در این منطقه ، نزولی و ارتباط بین آن ها مثبت و معنی دار بوده است. در سال های 1995 تا 1999 و 2006 و 2008 نیز شهرستان منجیل در خطر بیابان زایی بسیار شدید قرار داشته و با گذشت زمان از شدت آن کاسته شده است. همچنین نتایج نشان داد که در مقیاس سالانه، بیش از 90 درصد بادهای محلی با سرعتی بیش از 11 متر بر ثانیه و با جهت غالب شمالی در منطقه ی مطالعاتی جریان داشته اند. بر اساس نتایج تحلیل حساسیت مشخص شد که اگر در آینده، فراوانی بادهای فرسایش زا و یا میزان تبخیر و تعرق پتانسیل به اندازه ی حداقل 10 درصد کاهش یابد، مقدار شاخص لنکستر از 9/241 به 6/194 کاهش خواهد یافت و وضعیت کاملاً فعال آن ها به وضعیت پایدارتری خواهد رسید. همچنین پیش بینی می شود اگر این دو پارامتر اقلیمی به طور هم زمان به میزان 30 درصد کاهش یابند، تپه ها همچنان فعال خواهند بود؛ مگر آنکه این عوامل به طور هم زمان به 40 درصد تقلیل یابند.
اولویت بندی و مدیریت مخاطرات در مناطق کلان شهری (نمونه ی موردی: کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه ی حاضر، در نظر دارد نشان دهد که می توان با استفاده از پیشرفت های دانش مدیریت مخاطرات و با آمادگی قبلی به خصوص در بخش تشخیص و کنترل سریع مخاطرات، آسیب های ناشی از این رخدادها را به ممکن رساند. این بررسی از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی و تحلیلی به انجام رسیده است. داده-های موردنیاز از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته و از 200 نفر از متخصصان حوزه ی مدیریت شهری گرحداقلدآوری شد. داده های گردآوری شده از این طریق با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی به کمک نرم افزار SPSS ارزیابی اولیه شده و در ادامه با بهره مندی از تکنیک اولویت بندی مخاطرات و روش تصمیم گیری چندمعیاره، عوامل تشدید و تعدیل کننده ی مخاطرات شهری شناسایی گردید. نتایج نشان داد که 30 مخاطره در شهر مشهد امکان وقوع دارند که از آن میان، آلودگی هوا، آلودگی و کمبود آب شرب و بارندگی و آب گرفتگی سطح معابر، به ترتیب با امتیاز 243، 216 و 193 در جایگاه اول تا سوم قرار دارند و با توجه به این که این رخدادها ازنظر امکان وقوع و شدت، شرایط کاملاً متفاوتی داشته و در نظام مدیریت مخاطرات شهری در چهار گروه اجتناب، انتقال، کنترل و پذیرش قرار می گیرند، برای جلوگیری از بروز و یا تقلیل خسارات ناشی از وقوع آن ها، 7 راهکار مختلف پیشنهاد شد. مطابق ارزیابی های مالی و اجرایی از میان راهکارهای پیشنهادی، توانمندسازی شهروندان و بهره مندی از عوامل و گزینه های جایگزین، بالاترین امتیاز را به خود اختصاص دادند.
نقش پلایای طبس مسینا در ریزگردهای منطقه ی سیستان با تأکید بر نقش باد 120 روزه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتشار گردوغبار معلق در هوا ازجمله بزرگ ترین مشکلات جدی زیست محیطی در نواحی مختلف جهان است؛ این در حالی است که منشأ بیش ترین گردوغبار موجود در جو، ذرات ریزدانه است و این ذرات ریز در مناطق خشک و نیمه خشک از فراوانی بالاتری برخوردارند. پلایای طبس مسینا در ایران به دلیل داشتن آب وهوای گرم و خشک و عاری بودن از پوشش گیاهی و از طرفی به دلیل قرار گرفتن در مسیر باد 120 روزه ی سیستان، یکی از مناطق مستعد تولید گردوغبار است. پژوهش حاضر به بررسی نقش این پلایا بر ریزگردهای این منطقه پرداخته است. بدین منظور، نمونه برداری از پلایای طبس مسینا و ریزگردهای منطقه ی سیستان انجام پذیرفت. این رسوبات از حیث گرانولومتری، مورفوسکپی و کلسیمتری موردمطالعه قرار گرفتند. آزمایشات XRD نشان می دهد که کانی کوارتز و کلسیت در همه ی نمونه ها یافت می شود. همچنین در آزمایش XRF ترکیبات معدنی در همه ی نمونه ها سیلیس، اکسیدآلومینیوم، گازهای فرار و اکسید کلسیم نسبت به سایر ترکیبات معدنی بیش تر است. بر اساس این آزمایشات جنس رسوبات و نیز ترکیبات معدنی در دو منطقه ی پلایای مسینا و زابل یکسان شناسایی گردید. علاوه بر آن، طبق نتایج گرانولومتری رسوبات، حدود 6/59 درصد ماسه ریز بوده و با توجه به اینکه ذرات ریزدانه قادرند تا ارتفاع زیادی از سطح زمین بلند شوند و کیلومترها از مبدأ خود فاصله بگیرند؛ بنابراین پتانسیل انتقال به منطقه ی سیستان را دارا می باشند. با بهره گیری از مدل لاگرانژی HYSPLITمسیر ذرات گردوغبار ردیابی شد. پس از مسیریابی پس گرد ذرات گردوغبار، پلایای طبس مسینا به عنوان یکی از کانون های شکل گیری گردوغبار در دشت سیستان شناسایی گردید.
بررسی تطبیقی شهرهای شش گانه منطقه سیستان از لحاظ پتانسیل استفاده از انرژی خورشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش روزافزون جمعیت شهری، میزان مصرف حامل های انرژی و در رأس آن برق شهری روزبه روز افزایش می یابد که این مسئله می تواند در درازمدت باعث ایجاد مشکلاتی در تأمین این نوع از زیرساخت های شهری نیز شود. ازاین رو، ایجاد تمهیدات لازم در زمینه ی تأمین بهینه ی برق شهری یکی از اولویت های اساسی برنامه ریزان شهری محسوب می شود. دراین بین، انرژی خورشیدی به دلیل ویژگی های عمده-ی آن ازجمله پاک بودن و مقرون به صرفگی در بلندمدت، یکی از گزینه های اصلی پیش روی مناطق عمده ای از ایران مانند سیستان است. منطقه ی سیستان از طرفی به دلیل وضعیت جغرافیایی خاص خود مانند ساعات آفتابی زیاد و دمای بالای هوا و از طرف دیگر به دلیل موقعیت مرزی خود جهت صادرات انرژی الکتریسیته به کشورهای هم جوار، شرایط مطلوبی برای سرمایه گذاری در این زمینه دارد. هدف از این پژوهش، بررسی تطبیقی شش شهر عمده ی سیستان ازنظر میزان مطلوبیت استقرار پنل های خورشیدی و مقدار برق تولید شده است. بدین منظور از نرم افزار Metenorm7.2 برای جمع آوری داده های اقلیمی و از نرم افزار PVSYST 6.4.3 به منظور شبیه سازی میزان انرژی تولیدی نهایی از پنل های خورشیدی و برآورد درآمد حاصل از آن استفاده شد. یافته های نهایی تحقیق حاکی از آن است که در بین شهرهای موردبررسی، سیستان ازنظر استقرار پنل های خورشیدی در زمینه ی تولید الکتریسیته (با فرض استقرار نیروگاه های 1 کیلوواتی)، شهر محمدآباد با تولید انرژی سالانه 1644 کیلووات در سال در محیطی به وسعت 6.5 مترمربع، دارای وضعیت مناسب تری نسبت به بقیه شهرهاست که با فرض تورم ثابت 0.1 و نرخ خرید تضمینی هر کیلووات به مبلغ 9317 ریال از سوی وزارت نیرو درآمدی بالغ بر 15 میلیون تومان در سال برای هر واحد را در پی دارد که طبیعتاً می تواند مبلغ قابل توجهی برای خانوارهای شهری باشد.
ارزیابی وضعیت تکتونیک فعال با استفاده از تحلیل پارامترهای ژئومورفیک و مورفومتریک (مطالعه ی موردی: حوضه های غرب استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیدگاه زمین ساختی، زون زمین شناسی زاگرس یک منطقه ی فعال تکتونیکی بوده و شواهد ژئومورفیک حرکات نو زمین ساختی در این منطقه قابل شناسایی و ردیابی است. حوضه های غرب استان کرمانشاه در زون زاگرس واقع شده و به نظر می رسد به علت قرارگیری گسل زاگرس مرتفع، گسل ذهاب-کرند و گسل قصر شیرین-گیلانغرب در این محدوده ، این حوضه ها از نظر تکتونیکی فعال باشند؛ بنابراین مطالعه ی تکتونیک فعال این محدوده با استفاده از پارامترهای ژئومورفیک و مورفومتریک می تواند منجر به شناخت جامع از وضعیت تکتونیک فعال این حوضه ها گردد؛ بنابراین هدف این پژوهش، ارزیابی وضعیت تکتونیک فعال حوضه های غرب استان کرمانشاه است. بر این اساس ابتدا محدوده ی حوضه های موردمطالعه، شبکه ی زهکشی آن ها و ویژگی های مورفومتری و توپوگرافی بر اساس DEM سی متر منطقه، استخراج گردید. در ادامه بر اساس شاخص های ژئومورفیک (AF، Hi،SL، BS) و شاخص های مورفومتری (Dd،R، Rr، Hd) وضعیت فعالیت تکتونیکی حوضه های موردمطالعه ارزیابی شده و نتایج حاصل از آن ها بر اساس ویژگی های لیتولوژیکی و ساختاری حوضه ها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که محدوده ی غرب استان کرمانشاه بر اساس نتایج پارامترهای مورفومتریک و ژئومورفیک از نظر تکتونیکی فعال بوده، اما میزان این فعالیت با توجه به شرایط لیتولوژیکی و ساختاری حوضه ها از شدت و ضعف برخوردار است. در این میان، پارامترهای مورفومتریک به علت استانداردسازی قادر به بازتاب شرایط لیتولوژیکی و ساختاری حوضه ها در طبقه بندی نهایی فعالیت تکتونیکی بوده و به نظر می رسد پارامترهای مورفومتریک در حوضه های با تنوع لیتولوژیکی بالا، کارایی بهتری برای ارزیابی وضعیت تکتونیک فعال دارند.