مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره 7 زمستان 1395 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست و یکم در ارتباط با پایداری شهر، الگوی رشد شهری است و امروزه اکثر محققان معتقدند ارتباط معنا داری میان الگوی توسعه ی کالبدی شهر (فرم شهر) و پایداری شهری وجود دارد؛ بنابراین ازآنجاکه سامان دهی کالبد شهرها بر اساس چارچوب توسعه ی پایدار امری ضروری است؛ لذا هدف اصلی پژوهش شناخت الگوی توسعه ی کالبدی- فضایی شهر کاشان و میزان انطباق آن با الگوی توسعه ی پایدار است. نوع پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه ی انجام، توصیفی- تحلیلی است و تلاش بر آن است با درنظر گرفتن شاخص های جمعی ت، مساحت، سرانه و تراکم، در چارچوب مدل های کمی همچون درجه ی توزیع متعادل شامل (مدل آنتروپی شانون، ضریب جینی)، درجه ی تجمع (شامل ضریب موران) و مدل هلدرن به این پرسش پاسخ داده شود که: الف) آیا رشد فیزیکی شهر کاشان طی سه و نیم دهه ی اخیر (سال های 1355 تا 1390) از الگوی توسعه ی پایدار تبعیت نموده است؟ نتایج حاصل از بررسی الگوی فیزیکی شهر کاشان با مدل های سنجش فرم شهری نشان می دهد ضمن توزیع نابرابر و نامتعادل جمعیت در سطح شهر و عدم هماهنگی آن با توسعه ی فیزیکی طی دهه های اخیر، الگوی رشد کالبدی – فضایی شهر کاشان از الگوی پراکنده ی شهری تبعیت نموده که به دنبال آن پیامدهای منفی رشد پراکنده را برای شهر کاشان به وجود آورده؛ لذا نیازمن د به کارگیری راهبردهای رشد هوشمند است.
بررسی نقش فرم و فرآیندهای ژئومورفولوژی دامنه های شمالی ارتفاعات کرکس در پراکنش سکونتگاه های انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از ابتدای تاریخ، محیط طبیعی به عنوان عامل تعیین کننده در حیات سکونتگاه های انسانی عمل نموده، به گونه ای که محل استقرار سکونتگاه ها و سایر تأسیسات انسانی، کاملا تحت تأثیر عوامل طبیعی به ویژه ژئومورفولوژی و زمین شناسی قرار گرفته است. مطالعات ژئومورفولوژی با تعیین فرآیندهای حاکم بر منطقه و بررسی تحول لندفرم ها، شرایط محیطی زمان استقرار سکونتگاه ها و نحوه پراکنش آن ها را مورد ارزیابی قرار می دهد. از این رو، اهمیت مطالعات ژئومورفیک در مکان گزینی سکونتگاه های انسانی آشکار می شود. پژوهش حاضر به صورت تحلیلی و با استناد به مطالعات میدانی و منابع کتابخانه ای به بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در پراکنش کانون های زندگی دامنه های شمالی ارتفاعات کرکس پرداخته است. بدین منظور، ابتدا نقشه ژئومورفولوژی موضوعی منطقه در مقیاس 1:25000 با استفاده از روش تحلیل فرم و فرآیند چشم اندازهای ژئومورفیک تهیه گردید، سپس سکونتگاه های با جمعیت بیش از 100 نفر (74 شهر و روستا با جمعیت 435373 نفر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند یخچالی و لندفرم دره یخچالی مهم ترین عوامل در توزیع فضایی سکونتگاه ها می باشند. تمامی سکونتگاه های منطقه در ارتفاعی پایین تر از خط مرز برف دائمی (2500 متر) مستقر شده اند. تعداد 45 نقطه سکونتگاهی شامل 5 شهر و 27 روستا در واحد کوهستان قرار دارند. بنابراین مهم ترین واحد ارضی، کوهستان (سطح محدب) می باشد.
طبقه بندی و تعیین شاخص های فرسایش پذیری مارن های جنوب شرق پیشوای ورامین با استفاده از دستگاه شبیه ساز باران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از واحدهای رسوبی فراوان و مهم از دیدگاه مخاطرات زیست محیطی، عمرانی، آبخیزداری و فرسایش خاک ایران، مارن ها می باشند که به دلیل ویژگی های فیزیکی و شیمیایی، خود توان تولید رسوب و فرسایش بالایی داشته و مطالعه و تفکیک آن ها ضروری است. ماهیت دانه بندی، اندازه ی ذرات سازنده، عناصر و ترکیبات شیمیایی موجود در مارن ها و تأثیر توأمان این دو موضوع، یکی از نکات مهم در مورد میزان فرسایش است. در پژوهش حاضر به بررسی ویژگی های فیزیکی- شیمیایی واحد های مارنی و تأثیر آن بر اشکال مختلف فرسایشی در منطقه ی جنوب شرق پیشوای ورامین پرداخته شده است. در این تحقیق، پس از بازدید میدانی و انتخاب پنج واحد مارنی در منطقه بر اساس خصوصیات زمین شناسی و اشکال مختلف فرسایشی برای نمونه برداری از رسوبات، علاوه بر انجام آزمایش شبیه سازی باران (به کمک دستگاه)، برداشت نمونه از عمق 5 تا 15 سانتی متری نیز در پنج منطقه انجام شد. در آزمایشگاه، میزان رواناب و رسوب تولیدشده در هر نقطه تفکیک و اندازه گیری شد. هم چنین پارامتر های هدایت الکتریکی، میزان عناصر سدیم، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، گچ، درصد ذرات رسوبی و سدیم قابل جذب (SAR) نمونه ها در آزمایشگاه اندازه گیری و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تجزیه ی واریانس و مقایسه ی میانگین ها در نرم افزار آماری SPSS استفاده شده است. به دلیل تفاوت بین دامنه های رو به شمال و جنوب ازنظر فرسایش، مقایسه ای اجمالی بین آن ها انجام شد. بر اساس نتایج، میزان میانگین یون سدیم و نسبت جذب سدیم از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی در مارن های منطقه افزایش یافته و میزان میانگین درصد رس از فرسایش سطحی به فرسایش خندقی کاهش می یابد. هم چنین تجزیه واریانس اشکال مختلف فرسایشی در میزان یون سدیم، نسبت جذب سدیم و میزان درصد رس، دارای اختلاف معنی دار می باشند. در نهایت، می توان سه متغیر نسبت جذب سدیم، درصد سیلت و رس و یون سدیم نمونه ها را می توان عواملی تأثیرگذار در فرسایش مارن های منطقه و ایجاد اشکال مختلف فرسایشی دانست.
سنجش شاخص های کیفیت محیط شهری (مطالعه ی موردی: مسکن مهر شهر سبزوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت محیط شهری به عنوان بخشی از کیفیت زندگی، از مباحث کلیدی در حوزه ی مطالعات شهری است که با رشد سریع شهرها و تمرکز جمعیت و فعالیت دست خوش تغییر قرارگرفته است. به دلیل این که کیفیت محیط شهری دارای دو بعد عینی و ذهنی است، سنجش آن نیز به دو صورت محیط عینی و بر اساس ادراک افراد از محیط شهری انجام می پذیرد. در همین زمینه، مقاله ی حاضر باهدف سنجش کیفیت محیط شهری مسکن مهر شهر سبزوار اقدام به شناخت و ارزیابی شاخص های مؤثر بر کیفیت محیط شهری نموده است. این پژوهش، ازنظر هدف دارای رویکردی کاربردی- توسعه ای و ازنظر روش، توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها ابتدا به صورت کتابخانه ای و اسنادی بوده و سپس بعد از طراحی پرسش نامه و محاسبه ی جامعه ی آماری که ساکنین مسکن مهر شهر سبزوار هستند، از طریق فرمول کوکران تعداد 340 پرسش نامه پیش بینی شده و از طریق پیمایش میدانی به صورت تصادفی تکمیل گردیدند. شیوه ی تحلیل این تحقیق، آزمون T تک نمونه و رگرسیون چندمتغیره است که به صورت سلسله مراتبی مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج مطالعه، نشان دهنده ی رضایت ساکنین ویژگی های سکونتی و عدم رضایت از ویژگی های محیط شهری است. کیفیت محیط شهری برآیند ویژگی های محیط سکونتی و ویژگی های محیط شهری است که با میانگین 2.62 کم تر از میانگین نظری (3) است که نشان سطح پایین کیفیت محیط شهری و عدم رضایت شهروندان است. هم چنین در بین شاخص های سه گانه ی محیط شهری، ویژگی های کالبدی- فضایی با ضریب بتای 735/0 اهمیت بیش تری از ویژگی های اجتماعی با ضریب بتای 732/0 و ویژگی های محتوایی با ضریب بتای 603/0 دارد. در تحلیل سطح نهایی مدل نیز محیط شهری با ضریب بتای 014/1 اهمیت بیش تری نسبت به محیط مسکونی با ضریب بتای 513/0 در سنجش کیفیت محیط شهری محدوده ی موردمطالعه دارد.
مسأله حضور در فضا: آگاهی و عاملیت فضایی با تاکید بر فضای عمومی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فضا به واسطه ی حضور افراد و از خلال روابط اجتماعی آن ها شکل می گیرد. حضور افراد در فضا می تواند باعث به جریان افتادن حیات شهری گردد. در نوشتارِ حاضر با در نظر گرفتنِ فضا به عنوان یک مسئله، تلاش شده مفاهیمی چون آگاهی، طرد و شمول، مقاومت و قدرت که به دنبالِ حضور افراد در فضا و به واسطه ی فضا شکل می گیرند، مورد تحلیل قرارگرفته و درنهایت هر کدام در نسبتِ با فضا صورت بندی گردند. وجه اشتراکِ مفاهیمِ مذکور، مفهومِ فضا بوده و هر کدام در رابطه با مفهومِ فضاست که فهمیده می شوند. به بیانی دیگر نوشتارِ پیش رو، به دنبال این است نشان دهد چگونه فضا می تواند باعثِ تحققِ بالقوگی های فردی و عینیتِ یافتنِ هریک از مفاهیمِ مذکور گردد؟ فضا به چه شیوه هایی می تواند زمینه ی کنشگری و عاملیت فردی و گروهی، مقاومت و شکل گیری قدرت، طرد و شمول و شکل گیری آگاهی فضایی را فراهم آورد یا متقابلاً محدود کند؟ در راستای پاسخ به سؤالات مطرح شده، نوشتار حاضر در قسمت روش شناسی با تأکید بر این که روش، نظریه و واقعیتِ فضایی درهم تنیده اند، ابتدا در مقامِ مقدمه و طرح مسئله در مورد فضای عمومی و فضا بحث می کند و پرسشِ ذهنی و دغدغه ی نوشتار را مطرح می کند. سپس در ادامه، زیرِ عنوانِ نگاهِ نظری به مسئله ی حضور افراد در فضا، مقوله های تولید و بازتولید فضای شهری و چگونگی ارتباط متقابل آن با مناسبات قدرت در فضای شهری؛ زمان، تجربه، خودآگاهی فضایی و حضور و مقاومتِ سوژه در فضا به تفصیل بیان و بحث می شوند. در همین راستا و متناسب با نگاهِ نظریِ متن، در ادامه ی نوشتارِ پیش رو سعی دارد با حفظِ استقلالِ فکری و اتکا به منطقِ حضوریِ گروه های مختلف، مفهومِ عاملیت را در چارچوبِ فکریِ نام برده صورت بندی کند و در این دستگاهِ نظری به فضا بنگرد و مفهومِ حضور را مورد تحلیل قرار دهد.
تحلیل روند تغییرات بارش برف و باران در ایستگاه های منتخب استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارش به عنوان یکی از عناصر مهم اقلیمی در هر منطقه ای است که بر مبنای آن وضعیت منابع آبی منطقه مورد ارزیابی قرار می گیرد. درعین حال نوع بارش نیز به عنوان یکی دیگر از مشخصات بارش هر منطقه است. دراین بین بارش برف در ذخیره ی آبی منطقه به ویژه در مناطق کوهستانی و مناطق بدون بارش در فصل تابستان خیلی مؤثر است؛ به نحوی که در سال هایی که کمیت آن نزول می یابد، موجبات ایجاد کم آبی و بعضاً خشک سالی می گردد، هرچند که مقدار کل بارش تغییر نیافته باشد. این امر موجبات ایجاد مشکلات عدیده ای را به خصوص در مدیریت منابع آب و کشاورزی فراهم می آورد. آذربایجان غربی به عنوان یکی از استان های کوهستانی و فاقد بارش های تابستانی است که بخش مهمی از بارش خود را به صورت برف دریافت می کند که در مهروموم های اخیر با موضوع خشک سالی و ازجمله خشکیدن دریاچه ی ارومیه مواجه شده است. در این تحقیق به منظور استخراج تغییرات صورت گرفته در استان از حیث نوع و مقدار بارش طی فصل سرد، با استفاده از آمار SCDATA مربوط به 7 ایستگاه سینوپتیک با دوره ی زمانی متفاوت حدفاصل 1951 تا 2012 و با پراکنش استانی، نخست داده های برف و باران تفکیک و سپس بر مبنای آزمون محاسباتی و نموداری مان کندال و شاخص تخمین گر شیب سن و نیز آزمون جمع تجمعی تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که در ایستگاه های جنوبی استان روند صعودی درصد بارش برف و در ایستگاه های شمالی روند کلی نزول بارش از سال 2000 به وقوع پیوسته است. ضمن آن که در اکثریت ایستگاه ها روند نزولی بارش برف از سال 1994 شروع شده است. در بین ایستگاه ها، خوی دارای بیش ترین تغییرات از حیث نوع و مقدار بارش و پیرانشهر بدون تغییر معنی دار بوده است. درعین حال عمده ی تغییرات شدید و ناگهانی بارش نیز در ایستگاه های خوی و ارومیه بوده است
ارزیابی خشک سالی و تغییر اقلیم در دوره ی آتی با استفاده از مدل های گردش عمومی جو (مطالعه ی موردی: حوضه ی آبخیز گرگان رود-قره سو - ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیامدهای ناشی از تغییر اقلیم، به ویژه در اثر افزایش گازهای گلخانه ای طی سال های اخیر مشکلات زیادی را همراه داشته که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم بخش های مختلف جامعه را تحت تأثیر قرار داده است. یکی از مهم ترین این پیامدها افزایش وقوع بلایای جوّی- اقلیمی نظیر سیل، خشک سالی، چرخندهای حارّه ای، بالا آمدن سطح آب دریا، توفان گردوغبار و ... است که شایع ترین آن ها در ایران وقوع سیل و خشک سالی است. در این مطالعه، سعی شده با استفاده از خروجی های مدل های GCM (دو مدل hadCM3 و ECHAM4) و ریزگردانی آن ها به کمک مدل آماریLARS–WG، داده های بارش برای دوره ی آتی و به مدت 20 سال طی دوره ی2030 -2011 تولید گردد. سپس با استفاده از این داده ها، وضعیت خشک سالی حوضه ی آبخیز گرگان رود- قره سو به کمک شاخص های خشک سالی (SPI،PN، ZSI) طی این دوره موردبررسی و ارزیابی قرار گیرد. هم چنین خشک سالی های دوره ی پایه به مدت 20 سال (1989- 2008) با استفاده از شاخص های مذکور ارزیابی و فراوانی خشک سالی ها و شدت آن ها با دوره ی آتی مقایسه شود. نتایج حاصل از این پژوهش، ضمن تأیید هم خوانی این شاخص ها جهت بررسی وضعیت خشک سالی، نشان دهنده ی آن است که طی سال های آینده شرایط خشک سالی دارای افزایش نسبی، نسبت به دوره ی پایه است که این مسئله، وقوع تغییر اقلیم در منطقه را تأیید می کند؛ از طرفی الگوی زمانی بارندگی تغییر یافته و با کاهش بارندگی ها در فصل زمستان می تواند مشکلاتی را در دوره های آتی کم آبی و کاهش ذخیره ی آب و تشدید خشک سالی را به وجود آورد.