تحقیقات فرهنگی ایران
تحقیقات فرهنگی ایران سال پانزدهم تابستان 1401 شماره 2 (پیاپی 58) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
چه رابطه ای میان نهاد قدرت و نهاد موزه وجود دارد؟ آیا در ایرانِ امروز، موزه هایی با تمرکز بر موضوعات و دوران های مختلف تاریخی، از نظر مواد و مصالح، نحوه تنظیم و مراقبت از آن ها و رابطه با مخاطبان، به یک اندازه مورد توجه نهاد قدرت قرار گرفته اند؟ برای پاسخ به این سؤال از نظریه و روش تحلیل گفتمان با تأکید بر نظریه فوکو و نیز شرح ژیلیان رز بر این نظریه استفاده شده است. این مقاله، مطالعه ای درباره آپاراتوس ها و تکنولوژی های نهادی سه موزه «ایران باستان»، «دوران اسلامی» و «انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» با رویکرد تحلیل گفتمانِ نوع دوم است. تحلیل گفتمان نوع دوم بیشتر به نهادها، رویه های مربوط به آنها و نحوه تولید مطالب می پردازد. پس از بازدید میدانی از هر سه موزه، یافته ها حاکی از تفاوت های قابل توجه در آپاراتوس و تکنولوژی های نهادی به کار رفته در آن هاست. نتایج نشان داد موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به منظور مفصل بندیِ گفتمانِ مطلوب متولیانِ خود یعنی استکبارستیزی، مقاومت و پیشرفت در مقایسه با دو موزه دیگر به متنوع ترین، پیشرفته ترین و جذاب ترین طرح ها، فضاسازی ها، تکنولوژی های نمایش، امکانات و فناوری های نوین تجهیز شده است. با فاصله ای قابل توجه موزه دوران اسلامی قرار دارد که علت آن می تواند اهمیت مضاعف تاریخ ایرانِ پس از اسلام و مظاهر فرهنگی آن در مقایسه با ایران باستان برای متولیان و صاحبان قدرت باشد.
عرفی زدایی بین کاربران اینستاگرام؛ ارائه یک نظریه مبنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف برخی نظریه ها، شبکه های اجتماعی مجازی منجر به عرفی شدن همه کاربران خود نشده اند. در این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که مهمترین عوامل تقویت کننده عرفی زدایی در شبکه های اجتماعی مجازی، و به صورت موردی اینستاگرام، چیست و کاربران به چه شیوه و تکنیک هایی در مقابل اثرات عرفی کننده شبکه های اجتماعی مقاومت می کنند؟ بر این اساس به روش نظریه مبنایی از دانشجویان کارشناسی دانشگاه های تهران، که مذهبی بوده و در اینستاگرام دارای حدود چندهزارنفر دنبال کننده بودند مصاحبه به عمل آمد. از آنان راجع به سبک ها و تکنیک های مورد استفاده در شبکه پرسش به عمل آمد. نتایج مصاحبه ها وارد نرم افزار Maxqda20 شد و پس از سه مرحله کدگذاری نتایج در ده مقوله گردآوری شدند: این مقوله ها عبارت اند از زمینه پیشاشبکه ای، ایجاد زره حفاظتی، معرفت فراملی به شبکه، قدرت کنشگری، گزینش سبک زندگی مؤمنانه، یادآوری و مراقبه، بلوغ در تعامل، مراقبت درونی و بیرونی، صبوری فکری و ساخت شبکه بومی. در نهایت، مهمترین یافته تحقیق صورت بندی همه این مقوله ها در قالب مقوله محوری «مجاهدت آگاهانه» و تکمیل نظریه مبنایی بود. یافته ها نشان داد که عرفی زدایی در شبکه های اجتماعی مجازی تنها با رعایت این عوامل امکان پذیر خواهد بود.
واکاوی چالش های اخلاقی به کارگیری رسانه های اجتماعی در ایران: رویکردی اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، به ویژه با پدیدارشدن ویروس کرونا، رسانه های اجتماعی به بستری برای پشتیبانی از تعاملات کاربران و محتوای ایجادشده در شبکه های اجتماعی تبدیل شده اند و کاربران می توانند از طریق آن ها وضعیت شخصی، اطلاعات، نظرات و پیشنهادات خود را به اشتراک بگذارند. با وجود مزایای انکارنشدنی این رسانه ها در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، استفاده از این برنامه های کاربردی جامعه بشری را با مسائل اخلاقی متعددی مواجه کرده است. هدف از این مقاله با روش کاربردی، شناسایی و اولویت بندی چالش های اخلاقی رسانه های اجتماعی براساس روش تحقیق آمیخته متوالی است. در مرحله اول، پس از مرور ادبیات در حوزه اخلاق فناوری به طور عام و اخلاق در حوزه رسانه های اجتماعی با استفاده از روش گروه کانونی، چالش های اخلاقی پالایش و طبقه بندی شدند و در مرحله دوم، با بهره گیری از روش پیمایش به ارزیابی و بومی سازی چالش های شناسایی شده از سوی خبرگان بیشتری پرداخته شد. جامعه آماری در هر دو مرحله، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (قضاوتی)، استادان و خبرگان حوزه اخلاق فناوری اطلاعات و اخلاق رسانه های اجتماعی بودند. نتایج حاصل از مقاله، 7 بُعد اصلی و 42 شاخص در حوزه اخلاق رسانه های اجتماعی را ارائه می کند که در این مقاله بررسی شده اند. یافته های به دست آمده می تواند به سیاست گذاران در حوزه فناوری بصیرتی جامع درخصوص چالش های پیش روی به کارگیری شبکه های اجتماعی و اهمیت آن ها ارائه دهد. این مقاله از لحاظ موضوعی دارای نوآوری بوده و کمتر به آن توجه شده است.
محله دولت آباد: خانه ای برای بودن در جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تلقی ساکنان یک محله از زندگی شان در آنجا ممکن است حکایت از «بی قراری» و تنش و یا «قرار» و آرامش آنان داشته باشد. نقطه عزیمت مطالعه حاضر، تجربه زیسته یکی از نگارندگان و مشاهده اکتشافی دو نگارنده دیگر در محله دولت آباد شهر کرمانشاه است. چنین استنباط شده بود که احساس عمومی ساکنان محله یادشده از سکونت در آنجا، قرین «قرار» و حس تعلق بدانجاست. مقاله حاضر به دنبال آن است که عوامل ایجاد چنین حسی در ساکنان دولت آباد را واکاوی کند. در ضمن این واکاوی، درستی گزاره کمابیش شهودی گفته شده نیز محک خورده است اما ثقل کار، یافتن عناصری بوده است که زندگی در دولت آباد را برای ساکنانش کمابیش مقبول کرده است. بنای نظری این مطالعه نگاهی روایت شناسانه، و به طور مشخص مفهوم خرد روایت بژه، بوده و از مسیر فنون مصاحبه، مشاهده و البته داده هایی مبتنی بر تجربه زیسته، دو عنصر مهم در ساحت زندگی ساکنان محله برجسته شدند و این دو معنای مقبولیت محله برای ساکنانش را هویدا ساختند: مسجد و بازارچه محلی، نمادهایی از دین و دنیا. اما آنچه این دو کالبد را به عناصر مهم ایجاد حس تعلق و مقبولیت محله در نزد ساکنانش بدل کرده است، چگونگی درهم تنیدگی آنها با زندگی روزمره و البته جای گرفتن ابعادی از این نمادها در حافظه جمعی است. مقاله حاضر شرحی از توصیف و تحلیل این واقعیت ها است.
دوگانه انگاری اعتماد به منابع خبری: کاوشی زمینه مند از فرایند فروکاست شایعه سازی و شایعه پذیری در میان جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه انسان ها با زیستن در عصر رسانه ای و اطلاعاتی در معرض انواع اخبار و اطلاعاتِ به ظاهر واقعی قرار گرفته اند که ماهیت شایعه گونه آن از چشم ها پنهان مانده است. انسان ها اغلب در مواجهه با چنین اخباری بدون اعتباریابی، به بازنشر آن ها در دنیای مجازی و واقعی می پردازند که می تواند آسیب های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی قابل تو جهی به همراه داشته باشد. از این رو مقاله حاضر با هدف شناسایی عمیق تر استراتژی های کاربران در مواجهه با اخبار و به ویژه شایعات در دنیای مجازی و فرایند فروکاست شایعه سازی و شایعه پذیری با رویکرد کیفی و روش نظریه ای زمینه ای اشتراوس و کوربین انجام گرفته است. براساس نمونه گیری هدفمند، 24 جوان یزدیِ فعال در فضای مجازی مشتمل بر 12 مرد و 12 زن در پژوهش مشارکت داشته و روایت های آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. فرایند گردآوری داده ها به صورت همزمان با تجزیه و تحلیل آن ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام شده است. یافته ها حاکی از پدیده مرکزیِ دوآلیسم اعتماد به منابع خبری اعم از ملّی، غیرملّی و مجازی است که کاربران بر مبنای اعتماد قوی، ضعیف یا فقدان آن و سایر شرایط زمینه ای و مداخله گر در مواجهه با اخبار و شایعات، استراتژی هایی اعم از اعتبارسنجی استقرائی منابع خبری، پیگیری اخبار از منابع موثق، بازنشر سنجیده مطالب معتبر و اپوخه شایعات را به کار می گیرند. در نهایت به واسطه زمانمندی شایعات، آموزش سواد رسانه ای، احتمال داغ بی اعتباری و غیره و استراتژی های نام برده، پیامدهایی چون فروکاست موقت بازدیدهای شایعه سازان و مسکوت شدگی شایعه مجال بروز خواهد یافت.
تحلیل عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی: مورد مطالعه، شهر باغبهادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جوانان سرمایه های ارزشمند جامعه بوده و آینده آن جامعه را رقم خواهند زد. شناخت ابعاد و عوامل مختلف مؤثر بر جوانان امری ضروری و چاره جویی و حل مشکل آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله تحلیل جامعه شناختی عوامل اجتماعی فرهنگی مؤثر بر انزوای اجتماعی با مطالعه موردی شهر باغبهادران بوده است. روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است و جامعه آماری، جوانان 17 تا 25 سال باغبهادران است. این جامعه آماری شامل 2000 نفر است که 322 نفر به روش نمونه گیری سهمیه ای متناسب انتخاب گردیدند. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده از اندیشمندان مختلف چون دورکیم، هاری آلپر، مرتن، زیمل، آلموند، پاول، اینگلهارت، گوئن، گیدنز و مارکوزه است. یافته ها نشان داد بین دین داری، مشارکت اجتماعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم وجود دارد ولی معنادار نیست. بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و انزوای اجتماعی رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. بین میزان تماشای رسانه های جمعی و انزوای اجتماعی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. هم چنین بین پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تماشای رسانه های جمعی با انزوای اجتماعی رابطه معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد دو متغیر مستقل و یک متغیر وابسته مدل خوبی بوده و قادر هستند انزوای اجتماعی را تبیین کنند. همچنین در مدل یابی معادلات ساختاری رسانه و پایگاه اقتصادی اجتماعی توانسته بودند برازش مناسبی ارائه نمایند. در نتیجه، عوامل اجتماعی فرهنگی تبیین کننده انزوای اجتماعی است.