روان شناسی تحلیلی شناختی (تازه های روانشناسی صنعتی سازمانی سابق)
روان شناسی تحلیلی شناختی سال یازدهم زمستان 1399 شماره 43 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری درد و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان انجام گرفت. روش : پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء شهر اصفهان در شش ماهه تابستان و پاییز سال 1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 زن با سرطان پستان با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 زن). پس از ریزش تعداد 25 نفر در پژوهش باقی ماندند (12 نفر در گروه آزمایش و 13 نفر در گروه گواه). گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و استروسهل، 2010) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه فاجعه پنداری درد (سالیوان و همکاران، 1995) و نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر فاجعه پنداری درد و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان تأثیر معنادار داشته (p <0/001) و توانسته منجر به کاهش فاجعه پنداری درد و نگرانی از تصویر بدنی در این زنان شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با بهره گیری از فنونی همانند کاربرد تکنیک های ذهنی، مشاهده خود به عنوان زمینه، تکنیک های گسلش شناختی، تصریح ارزش ها و عمل متعهدانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت کاهش فاجعه پنداری درد و نگرانی از تصویر بدنی در زنان مبتلا به سرطان پستان مورد استفاده گیرد.
پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تکانشگری بر اساس سبک های دلبستگی و استرس ادراک شده در دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر مشهد در سال تحصیلی 98-97 بود. روش : روش پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه که حجم نمونه به شیوه نمونه گیری چند مرحله ای از چهار دبیرستان و براساس پیشنهاد تاپاچنیک و فیدل (2007) با بیش برآورد 230 نفر انتخاب شد. به همین منظور برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ هازان و شیور (1987)، استرس ادراک شده (1983) و تکانشگری بارت (1995) استفاده شد. پس از جمع آوری اطلاعات نیز، برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون با نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: ضریب رگرسیون بین دو متغیر استرس ادراک شده و تکانشگری نشان داد که استرس ادراک شده به صورت مثبت و در سطح معناداری 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند (01/0 p < ، 336/0=β). همچنین ضرایب رگرسیون بین دو متغیر سبک های دلبستگی و تکانشگری نیز نشان داد که از بین سبک های دلبستگی، سبک دلبستگی ایمن (01/0 p < ، 222/0-=β) به صورت منفی و در سطح 01/0 تکانشگری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: ﻧﺘﺎﯾﺞاﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ درک ﺑﻬﺘﺮی از ﻋﻮاﻣﻞ ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽﮐﻨﻨﺪه تکانشگری را ﻓﺮاﻫﻢ ﻣﯽﮐﻨﺪ و مشخص شد استرس ادراک شده و ﺳﺒﮏ دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ دو ﭘﯿﺶﺑﯿﻦ ﻣﻬﻢ ﺑﺮای اقدام افراد به تکانشگری ﻣﺤﺴﻮب می شوند
بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی در دانش آموزان پسر دوره دبستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف : از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری بر مشکلات رفتاری(پرخاشگری، اختلال نافرمانی مقابله ای، اختلال نقص توجه-بیش فعالی) در دانش آموزان پسر مقطع دبستان شهر زرین شهر بود . روش : این پژوهش از نوع آزمایشی بوده و از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای، از میان دانش آموزان پسر دبستان های شهر زرین شهر در سال تحصیلی 97-1396 تعداد 30 نفر که ملاکهای ورود به پژوهش را دارا بودند به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های SNAP- IV و پرسشنامه مشکلات رفتاری راتر فرم والد(1964) بود که توسط والدین کودکان در مرحله پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. سپس کودکان گروه آزمایش در 10 جلسه یکساعته بازی درمانی (4 جلسه انفرادی و 6 جلسه گروهی) شرکت داده شدند. به منظور تجزیه و تحلیل آماری داده ها نیز از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد مداخله بازی درمانی با رویکرد شناختی - رفتاری توانسته منجر به بهبود معنادار عملکرد گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون گردد. متغیر مستقل در متغیرهای وابسته ی پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی به ترتیب 74، 68 و 92 درصد واریانس تغییرات را تبیین می نماید. توان آماری در هر سه متغیر گویای کفایت حجم نمونه در استفاده از تحلیل ها را دارد. نتیجه گیری: بنابر یافته های این مطالعه، روش بازی درمانی با رویکرد شناختی- رفتاری، سبب کاهش نشانه های پرخاشگری، نافرمانی مقابله ای و نقص توجه-بیش فعالی در کودکان مبتلا به این اختلالات می شود و می توان از این روش در موقعیت های بالینی و درمانی برای درمان یا کاهش نشانه های این اختلال سود جست.
مقایسه اثربخشی درمان راه حل مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان راه حل مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد از لحاظ افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، زنان خانه دار شهر بهبهان در نیمه دوم سال 1398 بود که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 45 نفر واجد شرایط انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه قرار گرفتند و به پرسشنامه کیفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر (SES) پاسخ دادند. گروه گواه در انتظار ماند و گروه درمان راه حل مدار طی 8 جلسه 120دقیقه ای و گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد طی 12جلسه 90 دقیقه ای مداخله ها را دریافت نمودند؛ در پایان، مجدداً آزمودنی های سه گروه ، توسط پرسشنامه ها ارزیابی شدند. داده ها توسط تحلیل کوواریانس و در نظر گرفتن سطح معناداری 05/0 p≤در نرم افزار SPSS 24 تحلیل شدند. یافته ها: به طورکلی یافته های این پژوهش ضمن تأئید اثربخشی درمان راه حل مدار و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار، نشان داد که درمان راه حل مدار با توجه به میانگین کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار این گروه آزمایشی (گروه درمان راه حل مدار) نسبت به میانگین گروه مداخله درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد موجب افزایش بیشتر کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار شده است. بنابراین، درمان راه حل مدار در افزایش کیفیت زندگی و خودکارآمدی موثرتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بوده است. نتیجه گیری: علاوه براینکه از این شیوه های درمانی می توان به عنوان درمان های مؤثر برای بهبود کیفیت زندگی و خودکارآمدی زنان خانه دار استفاده کرد؛ تقدم استفاده در درمان مشکلات زناشویی با درمان راه حل مدار است.
تاثیر آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری و تنظیم هیجانی دختران دارای شکست عاطفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری و تنظیم هیجانیدختران دارای شکست عاطفی انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل شامل کلیه دختران نوجوان دوره دوم متوسطه دارای تجربه شکست عاطفی در شهرستان ازنا (استان لرستان) بود. در این پژوهش تعداد 30 دختر نوجوان دارای تجربه شکست عاطفی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (15 دختر در گروه آزمایش و 15 دختر در گروه گواه). گروه آزمایش آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور (بوردیک، 2014) را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ضربه عشق (راس، 1999)، پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) و پرسشنامه تنظیم هیجان (گروس و جان، 2003) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار آماری 23 SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور بر تاب آوری (001/0p<) و تنظیم هیجانی (001/0p<)دختران دارای شکست عاطفی تأثیر معنادار دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با بهره گیری از فنونی همانند فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود تاب آوری و تنظیم هیجانی دختران دارای شکست عاطفی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی ، سیستم مغزی رفتار و کنش های اجرایی در افراد مبتلا به ام اس در مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی، سیستم مغزی رفتار و کنش های اجرایی در افراد مبتلا به ام اس انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به ام اس در سال های 98-1397 که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند سپس 30 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و پس از همتاسازی در دو گروه آزمایشی و گواه (15-15) گمارش شدند. گروه آزمایشی 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت روش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی سگال و همکاران(2002) قرار گرفتند. گروه گواه آموزشی را دریافت نکرد. اما در لیست انتظار برای آموزش قرار گرفت. جمع آوری داده ها براساس پرسشنامه استاندارد تحمل پریشانی ، سیستم های فعال سازوبازداری رفتاری اجرایی انجام شد. داده ها با استفاده از شاخص های توصیفی و آنالیز کوواریانس انجام گرفت.. یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی باعث ایجاد تفاوت معنی داری در میزان تحمل پریشانی،سیستم مغزی رفتار و کنشهای اجرایی در زنان مبتلا به ام اس پس از مداخله شد. همچنین آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کنش های اجرایی تأثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در کنار درمانهای دارویی، آموزش ذهن آگاهی بر روی مبتلایان ام اس صورت گیرد.
بررسی رابطه تفاوت های معنایی نقش جنسی و طرحواره های جنسی در دختران مجرد با تجربه تعرض جنسی در کودکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی رابطه طرحواره های جنسی منفی دختران مجرد با سابقه تعرض جنسی در کودکی بود. روش: از نوع همبستگی-توصیفی بود. نمونه شامل 35 نفر دختران مجرد و با سابقه تعرض جنسی بودند که به روش نمونه گیری در دسترس از میان سه کلینیک روان شناسی شهر تهران انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون تفاوت های معنایی نقش جنسی (1984) و مقیاس طرح واره های جنسی زنان (1994) بود. یافته ها: بین تجربه تعرض جنسی در کودکی با طرحواره های جنسی منفی و خرده مقیاس های طرحواره های جنسی منفی (پرشور- رمانتیک) رابطه معناداری دیده شد. بین تعرض جنسی با خرده مقیاس های طرحواره های جنسی منفی( خجالتی-محتاط) و خرده مقیاس های طرحواره های جنسی منفی(صریح-راحت) رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: تجربه تعرض جنسی در کودکی موجب تفاوت های معنایی نقش جنسی و شکل گیری برخی از طرحواره های جنسی در دختران می شود. وقتی عناصر تجاوز کلیشه ای خاصی وجود داشته باشند احتمالاً قربانیان تجاوز مورد سرزنش واقع می شوند