جستارهای سیاسی معاصر
جستارهای سیاسی معاصر سال یازدهم زمستان 1399 شماره 4 (پیاپی 38) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بیماری کرونا و گسترش آن در سرتاسر جهان منجر به شکل گیری تحولات گسترده ای در حوزه های مختلف من جمله ، اخلاق، سیاست، اقتصاد ، ایدئولوژی ، تعلیم و تربیت و فرهنگ شده است.این تحول سبب شده است کهبسیاری از متفکران ، فلاسفه و سیاستمداران جهان، بخش مهمی از توجّه خود را به ترسیم سیمای جهان پس از کرونا معطوف نمایند . قریب به اتفاق این صاحب نظران بر این باور هستند که نظم جهانی جدیدی درحال شکل گیری است. ازینروی هرکس برحسب تخصص و موقعیت خود کوشید تا مولفه های این نظم را ترسیم نماید. ترسیم نظم جهانی که به تعبیر بسیاری از تحلیل گران در حال آمدن است، پیش از همه نیازمند نقد نظم موجود است که در قالب نظم فلسفی نئولیبرالی قادر نبوده است به این بحران پاسخی مناسب دهد. ازینروی در این پژوهش تلاش می شوددر چارچوب نقد نظام سیاسی –فلسفی نئولیبرال، به این پرسش پاسخ داده شود که اپیدمی کرونا چگونه توانست ضعف های این نظام را آشکار سازد؟فرضیه ی ما دراین پژوهش این است که که کرونا به مثابه ی یک «رخداد»، شاخص های فلسفی و سیاسی نظام نئولیبرالیسم را با چالش اخلاقی و ناکارآمدی مواجه نموده است.
کرونا، اقتدارگرایی دیجیتال و بن بست های لیبرالیسم در فلسفه سیاسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی در قرن بیست ویک، عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی اغلب مردم جهان را تحت تأثیر قرار داده است. در غرب نیز افزایش نظارت بر شهروندان به بهانه اجرای قانون ازجمله مهم ترین عرصه های دخالت دولت الکترونیک به شمار می رود که ادعای اکثر فلاسفه غرب جدید در رابطه با تضمین آزادی فرد بر اساس پیشرفت های علوم تجربی و ارزش های لیبرال دموکراسی را زیر سوال برده است. با شیوع پاندمی کرونا، استفاده دولت های غربی ازهوش مصنوعی برای کنترل همه گیری و نظارت بر اجرای قوانین مربوط، شکلی از اقتدارگرایی دیجیتال را نمایان ساخت. از جمله مسائل مطرح در این زمینه استفاده دولت های غربی از فناوری هوش مصنوعی برای کنترل رفتار فرد به بهانه پیشگیری و کنترل ویروس کرونا است. بر این اساس مقاله حاضر سعی دارد با به کارگیری روش توصیفی و کتابخانه ای، به این سوال مهم پاسخ دهد که چگونه از طریق عرصه-های دولت الکترونیک، دال مرکزی فلسفه سیاسی غرب یعنی آزادی فردی محدود، و به اقتدارگرایی دیجیتال منجر شده است؟ یافته ها نشان می دهد دولت های غربی با بهره گیری از فن آوری های دیجیتال و تشویق شهروندان به خودسانسوری، کنترل پیش دستانه، نقض اعتبار اجتماعی، دخالت در حوزه خصوصی و مشروعیت بخشی به زندگی ماشینی، فرایند گذار از لیبرال دموکراسی به اقتدارگرایی دیجیتال را تسریع بخشیده-اند.
مدیریت بین المللی پاندمی: نه استقبال از ناسیونالیسم و نه ناامیدی از همگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین جنبه های مدیریت بین المللی مسایل، تعارض میان کنش های ملی متاثر از خواهش های ناسیونالیستی و کنش های جمعی ناشی از تلاش های همگرایانه است. با نمایان شدن پاندمی کرونا در اوایل سال 2020 چگونگی مدیریت آن در سطح ملی و بین المللی به موضوعی مهم تبدیل شده است که طیفی از اقدامات ملی و بین المللی را شامل می شود. شیوه مدیریت بین المللی پاندمی تاثیری بنیادی بر نظم بین المللی پساکرونا می گذارد. در این میان تحلیل های متکی بر دگرگونی های مهیج و فاقد چشم انداز تاریخی، عناصر به هم پیوسته نظام بین الملل را کم اهمیت جلوه می دهند و تصور تغییرات بنیادین را دارند، اما هنوز این مساله که چه چیزی رخ داده است و دقیقا چه چیزی تغییر کرده، بسیار نامعلوم و مبهم است. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که: صورت بندی نظم بین المللی در دوران پاندمی کرونا چگونه است و مدیریت بین المللی این بحران از چه الگویی پیروی می کند؟ در پاسخ می توان گفت: در نظم بین المللی موجود، متاثر از پاندمی کرونا، خواهش های ناسیونالیستی غلبه نموده و تلاش های همگرایانه در سطح منطقه ای و بین المللی با تردیدهای جدی مواجه شده است، اما به نظر می رسد که در بلندمدت نیاز به اقدامات همکاری جویانه و تلطیف ناسیونالیسم برای مدیریت جهانی چنین مسایلی رخ نمایی کند.
واکاوی چگونگی افول هژمونی آمریکا در عرصه جهانی با تاکید بر ویروس کرونا (از منظر حقوقی و سیاسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات جهانی از بروز بحرانی جدید در نظم نوین جهانی حکایت دارد. تا مدت زمان زیادی امریکا به عنوان قدرت هژمون نظم بین الملل را بر اساس نظم تک قطبی شکل داده بود. نتایج تحقیق بر این تأکید دارند که کرونا ویروس باعث تغییر در نظریه ها و روایت های کلان و خرد سیاسی به مفاهیم بنیادی حوزه سیاست و علوم سیاسی شده است؛ چنانکه نگرش به دولت بخصوص کارکرد آن تغییر بنیادین یافت.اما اکنون جهان با وقایعی رو به رو شده است که این نظم تک قطبی و به معنایی دیگر هژمونی امریکا را به چالش کشانده است. ما در این مقاله در صدد پاسخ به این سوال هستیم که دلایل افول هژمونی ایالات متحده در دوره زمانی 2003 تا 2020 مبتنی بر چه پارامترهای نظریه های روابط بین الملل می باشد؟ فرضیه ای که برای آن در نظر گرفته شده است این است که امریکا به دلیل سیاست های یکجانبه گرایانه ای که در دهه های اخیر داشته است و از طرف دیگر ظهور قدرت های بزرگی همچون چین و اکنون نیز بحران کووید 19 در حوزه های اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی رو به ضعف گذاشته و قدرت هژمونیک این کشور رو به افول است. این پژوهش بر روش تحلیل گفتمان لاکلا و موف استوار بوده و روش به کار برده شده در آن توصیفی- تحلیلی می باشد.
بحران همه گیری کرونا وضرورت بازتولید اخلاقیِ آزادی انسان در الهیات سیاسی (باتمرکز بر آرا اسپینوزا وکارل اشمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فلسفه سیاسی غرب از قرن شانزدهم طرح جدیدی از نسبت اخلاق و سیاست در جهت افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی بدون توجه به الزامات اخلاقی مطرح شد و پس از آن متفکران عصر روشنگری هریک به فراخور بینش و مکتب و اعتقادات خود تصویری از اخلاق و سیاست و انسان ارائه کردند برخی از اندیشمندان غربی، اخلاق را تابع سیاست و بعضی سیاست را تابع اخلاق قلمداد کردند. اما در نهایت همان طرح اولیه برای افزایش ثبات و حفظ حاکمیت سیاسی با تاکید بر ضمانت آزادی فردی حاکم شد؛ برای نمونه اسپینوزا ضمانت آزادی فردی را در اخلاق کاربردی می جوید و کارل اشمیت به دنبال عملکرد دولت در قبال آزادی فردی و اجتماع در مشروعیت الهیاتی و سنتی است. پرسش این است که راهکار اسپینوزا و اشمیت برای ضمانت آزادی فردی و تضمین سلامت شهروندان در شیوع بلای فراگیر هم چون کرونا چیست؟ نتایجی که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دست آمده است، نشان می دهد که اسپینوزا آزادی فردی را امری اخلاقی می داند که همه افراد در نوع خود، مسئول رعایت آن هستند؛ از طرف دیگر اشمیت، موضع گیری دولت در قبال بحران های سیاسی- اجتماعی همانند بلایای فراگیر و ضرورت بازتولید ارزش هایی چون آزادی را به باورهای مذهبی و سنت های عرفی شده حاکم بر ذهن و زبان مردم و کارگزاران حکومت مشروط می سازد.
بررسی مقایسه ای مواجهه دولت ها با اپیدمی کرونا از منظر سرمایه اجتماعی (آمریکا، انگلیس و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شیوع اپیدمی کرونا و به هم ریختگی نظم جهانی در پی آن، نظام های سیاسی مختلف در مواجهه با این پدیده تصمیم های متفاوتی اتخاذ کردند. نکته قابل تامل، نوع مواجهه کشورهای غربی با این پدیده است که طبق شاخص های سازمان بین الملل، بانک جهانی و صندوق بین الملل پول بالاترین درجه های حکمرانی متعلق به آنان می باشد. در حالیکه آمارهای سازمان بهداشت جهانی نشان می دهد نظام حکمرانی این کشورها و همراهی جامعه با تصمیمات اتخاذ شده توسط حاکمان سیاسی با موفقیت همراه نبوده است. از طرفی جمهوری اسلامی ایران نیز بیش از یک سال است که با این پدیده مواجه شده است. اما در این میان نوع برخورد حاکمیت با مردم و حضور نهادهای مردمی و رهبری دینی آن و نقش رهبری در بسیج عمومی و همگانی در مبارزه با کرونا نوع جدیدی از حکمرانی مبتنی بر آموزه های اعتقادی و مسئولیت پذیری اجتماعی را به نمایش گذاشت. در این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هستیم که از منظر سرمایه اجتماعی نقش ایران و غرب (ایالات متحده و انگلیس) در مواجه با کرونا چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد جمهوری اسلامی حول محوریت نقش رهبری توانست سرمایه های اجتماعی چون بسیج و نهادهای نیمه دولتی و مردمی را فعال و در راستای مدیریت کرونا و خدمت رسانی به جامعه و کمک به کادر درمان به کارگیری کند، در مقابل، آمریکا و انگلیس به دلیل نداشتن چنین ظرفیت هایی در مدیریت کرونا کارنامه ضعیفی ارائه دادند
تغییر ساختار و مولفه های قدرت پس از همه گیری کرونا؛ آینده پژوهی تاریخ اکنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیری کرونا تغییرات زیادی را بر جوامع انسانی تحمیل کرد. فراگیری این بیماری موجب شد ساختارهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دنیای معاصر به چالش کشیده شود و به دنبال آن ایده های جدیدی در مورد آینده جوامع بشری ارائه شود. از جمله در سطح قدرت سیاسی ایده سقوط قدرت های پیشین، ظهور تمدن های جدید و گذار جوامع انسانی به سوی جنگ های بیولوژیک پدیدار شده است که در آن به نقش فناوری های پیچیده زیستی و تسلط آن ها بر زندگی بشر تاکید می شود. بر اساس این ایده انسان معاصر در مواجهه با شرایط جدید مجبور است از آزادی های خود چشم بپوشد و تن به تسلط فناوری های نوین دهد و حتی روابط اجتماعی خود را از طریق این فناوری ها سامان دهد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که انسان معاصر در مواجهه با تهدیدهای بیولوژیک چگونه از فناوری کمک خواهد گرفت و این امر چه تاثیری در مولفه های قدرت باقی خواهد گذاشت. بر اساس آینده پژوهی تاریخ اکنون و رویکرد دانش قدرت فوکو به نظر می رسد جهشی در استفاده از فناوری های نوین در زندگی انسان معاصر روی خواهد داد و این فناوری ها نظام قدرت فعلی را تغییر خواهد داد به گونه ای که تعریف جدیدی از مفهوم امنیت و قدرت سیاسی بر اساس مشارکت بیشتر مردم شکل خواهد گرفت. واکسیناسیون نیز از مولفه های مهم شکل دهنده قدرت دولت ها محسوب خواهد شد.
نگاه رسانه های ایرانی به مواجهه ایران و غرب با گروه های آسیب پذیر در آغاز اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریسک پذیری سلامت گروه های حساس و پرخطر، موضوعی است که در آغاز اپیدمی کرونا مورد توجه رسانه ها و کاربران رسانه های اجتماعی در ایران قرار گرفت. تحقیق با این فرضیه که نگاه افکار عمومی به سیاست حوزه سلامت این است که گروه های خطرپذیر از جمله گروه سنی سالمندان به طور عادی، نیازمند حمایت بهداشتی، روانی و اجتماعی بیشتری هستند، بالطبع از دولت ها و نظام درمانی انتظار می رود در بحران کرونا، اقدامات بیشتری برای مراقبت از این گروه سنی انجام گیرد. این تحقیق به هدف دست یافتن به رویکرد رسانه ها و فضای مجازی کشور نسبت به سالمندان به عنوان یکی از گروه های حساس و آسیب پذیر در اپیدمی کرونا به دنبال پاسخ به این سوال است که نگاه رسانه ها و کاربران فضای مجازی به سالمندان در ایران و غرب چگونه است؟ پژوهش حاضر به منظور دستیابی به نوع نگاه رسانه های مختلف کشور به موضوع کرونا و سالمندان در ایران و غرب به مطالعه رسانه های چاپی، برخط و شبکه های اجتماعی پرداخته است و برای دست یافتن به نگاه رسانه های مختلف به گروه های پرخطر در بحران کرونا از «داده های بزرگ» و تکنیک «داده کاوی» استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رسانه ها و کاربران ایرانی با رویکردی مثبت، اخلاقی و حمایتی به مراقبت از سالمندان در بحران کرونا تأکید دارند و نسبت به رفتارهای داخلی و خارجی که بی توجه به وضعیت این گروه سنی- اجتماعی در بحران کرونا است به شدت واکنش منفی نشان می دهند. در این میان، برخی از رسانه ها و کاربران به مقایسه برخورد متفاوت ایرانی ها و غربی ها در رابطه با سالمندان به عنوان یکی از گروه های حساس در بحران کرونا پرداخته اند و با رفتارهایی در فضای مجازی همانند هشتک ایران قوی، نظام اجتماعی ایران را اخلاقی تر از غرب دانسته اند.
بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی بر پیشگیری از کرونا با میانجیگری ادراک ریسک فردی و نقش تعدیلگر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی بر پیشگیری از کرونا با میانجیگری ادراک ریسک فردی و نقش تعدیلگر جنسیت است. پژوهش حاضر، توصیفی پیمایشی است سوال اصلی پژوهش بررسی تاثیر رسانه های سازمانی و اجتماعی در درک افراد از پاندمی کرونا و تاثیردر میزان پیشگری از بیماری کووید19 می باشد. جامعه آماری شامل پرسنل شرکت سایپا که تعداد آنها 7000 نفر که با استفاده از فرمول کوکران 364 نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و از طریق روش دلفی، با استفاده از نظر خبرگان نهائی شده است. پایائی از طریق الفای کرونباخ تائید و با استفاده از نرم افزار PLS3 و روش معادلات ساختاری به تحلیل و آزمون فرضیه ها پرداخته شد. یافته ها حاکی از آن است که شبکه های اجتماعی و سازمانی بر ادراک ریسک فردی دارای تاثیر، رسانه های اجتماعی بر اقدامات پیشگیرانه از بیماری کرونا دارای تاثیر، اما رسانه های سازمانی بر اقدامات پیشگیرانه تاثیر ندارند. از سوی دیگر نقش تعدیل گری جنسیت بر روی شاخصه ها مورد ارزیابی قرار گرفته، و مشخص گردید جنسیت، هیچکدام از شاخص ها را تعدیل نمی کند
کرونا؛ چالشِ سکولاریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با اپیدمی کرونا، آنچه که جهانی شد، نه جهانی شدنِ مناسبات دنیوی شده مادی غربی یا الگوی مواجهه اخلاقی و انسانی غرب با بیماری مخصوصاً در سایه بیم و هراس فراگیر آن در اوان داستان، بلکه «همه جهان گیرشدنِ» یک ویروس برای پرده برداشتن از مناسبات تخیلی پایان یافتگی تاریخ و فسون خوانده شدن آن بود. در زمینه و بستری که برای رویکرد انتقادی و پرسش از هنجارهای به چالش فراخوانده شده در عصر پساکرونایی فراهم آمده است، سوال این مقاله به طور مشخص این بود که: اپیدمی و پاندمی ویروس کرونا، چه چالش یا چالش هایی را برای «سکولاریسم» به عنوان ایده و هنجار مرکزی تمدن هژمون غربی ایجاد کرده است؟ در بستر مطالعات انتقادی کنونی و با کاربست نظریه «معرفت دینی» و درونداشت های پشتیبان از آن، و طی مطالعه ای اسنادی به دست آمد که با بحران کرونا، هنجارهای الهیاتی و به استضعاف کشیده شده ی «خداپایه» و معنوی، دوباره به عرصه توجهات شناختی آمده اند. در ساحت زندگی بشر امروزی و در چارچوب معناجویی انسانِ به تنگ آمده و مستأصل شده و بهت زده از شرایط پساکرونایی، تأملات نظری در سطوح معرفت شناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، اخلاق شناختی و جامعه شناسی جدی تر از پیش و با نوعی هنجارگرایی همراه شده است. تأمل در بستر آنها در شرایط پساکرونا، «سکولاریسم» را نیز با چالش ها و پرسش هایی مواجه کرده است، پرسش ها و چالش هایی که به بنیان «معرفت شناختی» قابل ارجاع هستند و دست کم اعتبارِ استدلال ها و استیلای سکولاریسم و فلسفه سیاسی و اجتماعی غرب مبتنی بر آن را مخدوش و قابل نقد و جرح نشان می دهند و از سوی دیگر، قوت و اعتبار استدلال های معرفتی، جهان شناختی، اخلاقی و اجتماعی -سیاسی رقیب یا معارض آن از جمله اصحاب معرفت و سیاست دینی را آشکار می سازند.
کرونا و بازتولید اقتدارگرایی در دولتهای دمکراتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شیوع پاندمی کرونا، از جمله مسائلی که در حوزه سیاست بحث برانگیز شده است، تأثیر این بیماری بر ویژگی های دموکراتیک کشورهاست. ازآنجایی که برخی دولت ها بحران را عاملی برای انسجام داخلی و تحکیم قدرت خودارزیابی می کنند این احتمال مطرح است که شیوع کرونا بتواند نوع حکمرانی در جهان را به سوی پوپولیسم و اقتدارگرایی سوق دهد. در چرخش به اقتدارگرایی، نظارت دولت بر شهروندان با استفاده از فناوری های نوین تشدید می شود، مکانیسم های پاسخگویی، نظارت و تقسیم قدرت دچار اختلال شده و حقوق اساسی شهروندان همچون آزادی بیان و جریان شفاف اطلاع رسانی با تهدید مواجه می شوند و موضوع سانسور رسانه ها قوت می گیرد. شرایطی که درصورت امکان استقرار به توده ای شدن جوامع می انجامد. نوشتار حاضردر تبیین این جدال، با نظر به مکانیسم های خودسامان بخش خرد سیاسی مدرن در قالب لیبرالیسم، امتناعی بودن چرخش به اقتدارگرایی از نوع چینی و در مقابل درونی کردن و ترویج نوعی خودکنترلی و بسط نوعی اقتدارگرایی مدرن را مورد نشان می دهد و تأکید دارد که در جهان مدرن امروز تنها نظام مردم سالاری دینی می تواند بدون گرفتار آمدن در دوگانه اقتدارگرایی/ حفظ آزادی های فردی، می تواند تناسب گفتمانی خود را حفظ کند و این بیماری را کنترل نماید.
کارکرد دیپلماسی رسانه ای صدا و سیمای ج.ا.ا برای تامین منافع ملی در دوران بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بدون استفاده از دیپلماسی رسانهای و فناوریهای نوین ارتباطی هیچ کشوری نمیتواند در عرصههای بین المللی به اقناع افکار عمومی بپردازد و به منافع ملی کشورش دست یابد. همچنین رسانه ها در زمان وقوع ﺑﺤﺮان ﻧﻘﺶ ﻣﻬﻤی دارﻧﺪ و ﻣی توانند در مراحل مختلف بحران اطلاع رسانی صحیح و به موقع از گسترش خسارات ناشی از بحران جلوگیری کنند. صدا و سیمای ج.ا.ا به عنوان بزرگترین سازمان رسانه ای کشور نقشی اساسی در سیاست خارجی و دیپلماسی رسانه ای کشورمان به عهده دارد. در ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺣﺎﺿﺮ که به روش کتابخانهای، اسناد و مدارک علمی انجام شده است، ضمن مروری بر مفاهیم دیپلماسی رسانهای، صدا و سیما، منافع ملی، بحران و کرونا، نقش دیپلماسی رسانهای صدا و سیمای ج.ا.ا در دستیابی به منافع ملی در دوران بحران کرونا مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه این تحقیق نشان داد: کارکرد دیپلماسی رسانه ای صدا و سیمای ج.ا.ا. در دوران بحران کرونا را می توان به 8 کارکرد شامل 4 کارکرد جامع و کل نگرانه و 4 کارکرد ژرفانگر تقسیم کرد. برای دستیابی ایران به منافع ملی حداکثری باید همه کارکردهای دیپلماسی رسانه ای صدا و سیمای ج.ا.ا. در دوران بحران کرونا متناسب با ارتقاء قدرت نرم ایران مورد استفاده بهینه قرار گیرد.
اتحادیه اروپا، بحران کرونا وسیاست هایی در برزخ دولت های ملی و نهادهای فراملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع ویروس کرونا بار دیگر بحث در مورد معماری سیاسی اروپا و پیامدهای همگرایی اروپا برای استقلال و اقتدار دولت در اروپا را زنده کرده است. گرچه طی شش دهه از شکل گیری پروژه همگرایی اروپا همواره بحث در مورد ماهیت این پروژه میان دولت گراها و فراملی گراها وجود داشت اما بحران کرونا این نوسان آونگ را به نفع دولت گراها تغییر داد و این سوال را به وجود آورد که نقش و صلاحیت دولت ملی و نهادهای فراملی در مبارزه علیه کرونا تا کجاست؟ پژوهش حاضر در پاسخ به این سوال این فرضیه را طرح کرده است که ناکارآمدی نهادهای فراملی در پاسخ به کرونا، باعث تقویت دولت های ملی شده است. یافته های پژوهش نیز نشان می دهد که علی رغم تقابل ظاهری و اولیه دو سطح ملی و فراملی، شاهد همزیستی این دو سطح در مبارزه با کرونا هستیم و همانطور که موفقیت نهادهای اروپایی مخرج مشترک تصمیم های دولت های ملی است؛ نهادهای اروپایی نیز به نوبه خود با پشتیبانی و هموار کردن شرایط همکاری ملی کشورهای عضو در مبارزه علیه کرونا نقش بسزایی ایفا کردند. پژوهش پیش رو به لحاظ هدف یک پژوهش بینادی- تئوریک و به لحاظ ماهیتی از نوع توصیفی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای بوده است.
عقلانیت ارتباطی در سطح جهان و همه گیری ویروس کرونا همه گیری ویروس کووید- 19 و تأثیر آن بر گسترش عقلانیت ارتباطی معطوف به جهان شهرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به توضیح سطوح اثرگذاری همه گیری ویروسی کووید- 19، کرونا، بر گسترش عقلانیت ارتباطی در سطح می پردازد. پرسش اصلی نوشتار آن است که کرونا چه پیامدهای اجتماعی قابل توجهی را در سطح حوزه عمومی جهانی (نظام آگاهی فرا- ملی) برجای نهاده است؟ مدعای نوشتار آن است که بحران کرونا امکان گفت وگوی زیست جهان را در باب خیر عمومی در سطح فرا-ملی گسترشی بی سابقه داده است؛گفت وگویی که، در مسیر شکل بخشی به توافق های خردورزانه در حوزه عمومی جهانی، منجر به ارتقاء عقلانیت موثر جهت بسط جهان شهرگرایی گردیده است. حاصل آن که امروزه روز حوزه عمومی جهانی، توانمندتر از هر زمان دیگری در تاریخ معاصر، قادر به لحاظ به هم پیوستگی منافع بشری به گونه ای ورای معیارهای قومی، جنسی و ملی گردیده است. توجه بیش تر به مقولاتی هم چون توسعه پایدار در سطح جهان از جمله نتایج این رویکرد بوده است. روش این پژوهش تحلیلی-توصیفی است و طی آن تلاش شده است تا با مراجعه به منابع طراز نخست درکی از مراتب این تحول مهم و در حال پدیداری ارایه شود.
واکاوی تأثیرات پاندمی کرونا بر حکمرانی خوب؛ تجربه ای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از گذشته های دور تا به امروزه، زندگی انسان ها همواره مورد تهاجم بیماری ها و پاندمی ها قرار گرفته و زندگی بشری را آشفته کرده است. در این میان پاندمی کرونا به عنوان جدیدترین و گسترده ترین بیماری است که در یکسال گذشته توانسته است تمامی ساحت های گوناگون زندگی بشری در سراسر جهان را تحت تأثیر خود قرار دهد. طبیعتا عالمِ علم سیاست نیز از تأثیرات این پاندمی مصون نبوده است. یکی از مهمترین مباحثی که در چند دهه اخیر در حوزه علوم سیاسی مطرح شده و ذهنیت بسیاری از اندیشمندان و سیاستمداران را به خود مشغول داشته مقوله حکمرانی خوب و مولفه های آن است. نظر بر همین مسأله این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که کرونا چه تأثیراتی را بر مقوله حکمرانی خوب بر جای گذاشته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که پاندمی کرونا حکمرانی خوب و مولفه های هشت گانه آن را که شامل مشارکت، اجماع سازی، قانون، شفافیت، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، عدالت و کارآیی است را زیر تأثیر منفی خود قرار داده و با توجه به پیوند حکمرانی خوب و مقوله دموکراسی، همراه با حکمرانی خوب، دموکراسی نیز دچار بحران و عقب گرد شده است. روش پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و روش گردآوری اطلاعات نیز از نوع کتابخانه ای و اینترنتی است.
بررسی انتقادی دیدگاه کارل پوپر درباره غایت اندیشی اجتماعی با توجه به بحران همه گیری بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارل پوپر، غایت اندیشی اجتماعی را برای رسیدن به یک «جامعه باز» که جامعه مطلوبِ مد نظر وی است، نفی می کند. او این غایت اندیشی اجتماعی را در قامت دو مفهوم «مهندسی اجتماعی کل گرایانه» و «تاریخ انگاری» مطرح کرده است. با پیش آمدن وضع جدیدی که با بروز همه گیری بیماری کرونا نمود پیدا کرده ، عینیت های اجتماعی با شمولیت گسترده ای، پرسش های جدیدی را پیش آورده اند که فلسفه علوم اجتماعی پوپر را با چالش های بسیار جدی مواجه می کند. پرسش اصلی این پژوهش، براین اساس شکل گرفته است که، همه گیری بیماری کرونا چگونه می تواند نفی غایت اندیشی را در فلسفه اجتماعی کارل پوپر مورد نقد قرار دهد؟ با بررسی انتقادی انجام شده بر اساس روش «ابطال گرایی» هر دو عنصر «مهندسی اجتماعی کل گرایانه» و «تاریخ انگاری» که بنابر رای و نظر پوپر، وجودشان موجب ایجاد «جامعه بسته» می شود، حیاتی تازه یافته اند و به واسطه این حیات، غایت اندیشی اجتماعی در همه جهانِ مبتلا به بیماری همه گیر کرونا در قامت پرسش هایی بنیادین، به طور جدی و گسترده ای طرح شده است و این امکان وجود دارد که در افق معنایی، پاسخ یا پاسخ هایی «توحیدی» و «دینی» به آنها داده شود.
پاندمی کوید-19 در ایران: تلاشی برای تبیینی میان رشته ای از منظر شناخت سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیری ویروس کرونا پدیده ای است که هم اکنون بسیاری از نقاط جهان را درگیر کرده است. مواجهه ملتها با این همه-گیری به شیوه های متفاوتی بروز کرده است، چرا که همه گیر شدن یک ویروس (اعم از کرونا یا هر ویروس دیگری) یک پدیده ی صرفاً زیست شناختی نیست و فی الذاته یک پدیده ی فرهنگی است که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، و بین المللی می باشد. اما، معمولاً اولین چیزی که در زمان بروز یک همه گیری به ذهن متبادر می شود، این است که ویروس ها، پدیده هایی زیست شناختی با راه حل پزشکی محض هستند. هدف این مقاله تبیین بروز همه گیری کوید-19 به مثابه یک پدیده ی فرهنگی-سیاسی-اقتصادی در ایران و ارائه ی برخی راه کارها می باشد. مواجهه دولت ملت ایران با این پدیده در چهارچوب نظریه اِسناد (Attribution Theory) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که مواجهه دولت ملت ایران تحت تاثیر مختصات فرهنگی-سیاسی-اقتصادی ایران بوده است. همچنین "اِسناد بیرونی" توسط دولت-ملت ایران نمی تواند راه حل مناسبی برای مواجهه با این تهدید مرگبار باشد. مواجهه با این ویروس نیازمند یک رویکرد یکپارچه نگر توسط دولت ملت نه صرفا بعنوان یک پدیده زیست شناختی، بلکه به مثابه یک پدیده زیستی- فرهنگی-سیاسی-روانی- اقتصادی مبتنی بر ویژگیهای فرهنگ ایران می باشد.
سیاست گذاری در بحران کرونا و تأثیر پیامدهای آن بر عملکرد سیاسی و اقتصادی جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ععملکرد سیاسی و اقتصادی یک جامعه متاثراز عوامل گوناگونی است که برخی از این عوامل داخلی و برخی دیگر خارجی هستند.چالش امروزه بحران کرونا است که زندگی بشر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بنابر این، پژوهش حاضر سعی دارد سیاست های اتخاذ شده توسط دولت در بحران کرونا و تاثیر آنها را بر عملکرد سیاسی و اقتصادی جامعه مورد بررسی قرار داده و با پاسخ به این سوال که آیا سیاست های اتخاذ شده توسط حاکمیت و دولت در زمان بحران کرونا اثر بخش بوده؟ و اثرات آن بر عملکرد سیاسی و اقتصادی جامعه چگونه بوده است؟، سیاست گذاری های بحران کرونا را تحلیل کرده و راهکارهایی را برای برون رفت از این بحران ارائه نماید.در این راستا از نظریات فروید و بحث غریزه مرگ استفاده شده و از روش کتابخانه ای و با استفاده از منابع به روز سعی شده نتیجه ای قابل استناد ارائه گردد. بر اساس نتایج، نحوه برخورد حاکمیت و دولت با بحران کرونا نقدهای بسیاری را در پی داشته است به گونه ای که مسئولیت گریزی نهادها و دستگاه های اصلی در زمان بحران و عدم وجود مدیریت یکپارچه بحران در افکار عمومی و جامعه نقش بسته است.
تأثیر سازه دولت- ملت مدرن بر گسست اجتماعیِ غرب در مواجهه با کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه ی هم افزا یا واگرای حکومت و مردم بیانگرموفقیت یا عدم موفقیت سازه دولت – ملت در هر کشوری است. این نوع رابطه در فراز و فرودهای سیاسی و اجتماعی مختلفِ هر سیل و بیماری های همه گیر، مردم را به حمایت از حکومت جلب و یا از آن دور می نماید. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیلی-تاریخی و مبتنی بر چارچوبِ تحلیل انتقادی ذیل رویکرد انگاره گرا، به تحلیل عملکرد الگوی دولت – ملت مدرن در مواجهه با بحران کرونا پرداخته و براساس نظرسنجی های معتبر بین المللی اعتبارسنجی شده است. برای تحقق این منظور،سیر تاریخی شکل گیری و بسط دولت-ملت مدرن، براساس سه گانه ی عناصرمادی،انگاره و نهاد مورد بررسی قرارگرفته و حلقه اتصال این سه گانه توسط مفهومی تحت عنوان «هویت ملی» از طریق تلاش نظریه پردازان علوم اجتماعی در هر برهه، برای مشروعیت زایی به آن تبیین گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آنست که ابتنای ساخت این الگوبرمنفعت گرایی شخصی که در طول قرون گذشته از سوی نخبگان اجتماعی به جامعه تزریقشده است، منجر به 1. رشد نابرابری و افول کارآمدی نهادهای حاکمیتی و واسط، 2. بی اعتمادی اجتماعی،3. قطع ارتباط جامعه و حاکمیت، و در نهایت گسست و فروپاشی اجتماعی شده است که تبلور آن در مواجهه دو رکن دولت و ملت بااین بحران، مشهود می باشد.