ععملکرد سیاسی و اقتصادی یک جامعه متاثراز عوامل گوناگونی است که برخی از این عوامل داخلی و برخی دیگر خارجی هستند.چالش امروزه بحران کرونا است که زندگی بشر را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. بنابر این، پژوهش حاضر سعی دارد سیاست های اتخاذ شده توسط دولت در بحران کرونا و تاثیر آنها را بر عملکرد سیاسی و اقتصادی جامعه مورد بررسی قرار داده و با پاسخ به این سوال که آیا سیاست های اتخاذ شده توسط حاکمیت و دولت در زمان بحران کرونا اثر بخش بوده؟ و اثرات آن بر عملکرد سیاسی و اقتصادی جامعه چگونه بوده است؟، سیاست گذاری های بحران کرونا را تحلیل کرده و راهکارهایی را برای برون رفت از این بحران ارائه نماید.در این راستا از نظریات فروید و بحث غریزه مرگ استفاده شده و از روش کتابخانه ای و با استفاده از منابع به روز سعی شده نتیجه ای قابل استناد ارائه گردد. بر اساس نتایج، نحوه برخورد حاکمیت و دولت با بحران کرونا نقدهای بسیاری را در پی داشته است به گونه ای که مسئولیت گریزی نهادها و دستگاه های اصلی در زمان بحران و عدم وجود مدیریت یکپارچه بحران در افکار عمومی و جامعه نقش بسته است.