۱.
ایالات متحده آمریکا پس از پیروزی انقلاب اسلامی و از دست دادن یکی از بزرگترین متحدان خود در منطقه خاورمیانه به ابزارها و روش های گوناگونی برای مهار نظام جمهوری اسلامی متوسل شده است. تلاش برای امنیتی کردن هویت جمهوری اسلامی ایران با هدف مقابله با نفوذ انقلاب و تامین امنیت اسرائیل از مهمترین رویکردهای آمریکا بوده است. این پژوهش درصدد پاسخ به این سئوال است که مخاطبان امنیتی کردن ایالات متحده چه کسانی هستند و تهدید بودن ایران تا چه حد مورد پذیرش آنها بوده است؟ ایالات متحده در فرایند امنیتی کردن ایران مخاطبانی را هدف قرار داد. هدف امنیتی کردن ایران، تهدید نشان دادن این کشور برای صلح و ثبات بین المللی و ضرورت اقدام اضطراری علیه آن بوده است. فرایند آن نیز از طریق اقناع و اجماع مخاطبان صورت می گیرد. شناخت انواع چهارگانه مخاطبان جمهوری اسلامی ایران، مخاطب سطحی، مخاطب تخصصی، مخاطبان تکنوکرات و مخاطبان علمی در امنیتی کردن هویت جمهوری اسلامی از نوآوری های این مقاله بوده است. این مقاله با بهره گیری از روش پژوهش تحلیل مضمون و چارچوب نظری مکتب کپنهاگ به واکاوی انواع مخاطبان در فرایند امنیتی کردن ایران توسط ایالات متحده بعد از انقلاب اسلامی پرداخته است.
۲.
زمستان سال 2011 میلادی سرآغاز یک رشته تحولات در کشورهای عربی و آفریقایی بود که بعدها به نام «بهار عربی» یا «بیداری اسلامی» موسوم شد. سقوط حکومت حسنی مبارک در مصر و پیروزی اسلام گرایان و در راس آنها جنبش اخوان المسلمین، مهمترین نتیجه این تحولات بود. با توجه به موقعیت تاریخی و ژئوپولیتیک مصر در جهان اسلام و نقش این کشور در نظم سیاسی و امنیتی خاورمیانه و جهان اسلام، شناخت و بررسی تحولات این کشور ضرورتی غیر قابل انکار است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی موردی (ژرفا نگر) به این پرسش اساسی پرداخته است که:« مولفه های موثر بر سقوط رژیم حسنی مبارک و قدرت گیری جنبش اخوان المسلمین در عرصه سیاسی مصر چیست؟». بر این اساس؛ با احصاء و بررسی مولفه های خرد و کلان داخلی و خارجی، این فرضیه را مطرح می نماید که:« نظریه پیوستگی جیمز روزنا می تواند تبیینی مناسب از مکانیسم تاثیر متغیرهای داخلی و خارجی در سطوح خرد و کلان در حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی از تحولات منجر به سقوط رژیم حسنی مبارک در مصر ارائه نماید
۳.
ارتباط معنادار میان نظام های تمامیت خواه و مفاهیم اخلاقی از جمله همدلی به عنوان شکلی از مسئولیت های اجتماعی و جلوه ای از اخلاق فردی آحاد جامعه از منظر آرنت دغدغه این تحقیق است. چگونه در نظام های تمامیت خواه، اخلاق فردی در جامعه مضمحل و با چه شیوه هایی حس مسئولیت های اجتماعی از جمله همدلی در میان آحاد مردم نابود می گردند . از منظر آرنت شیوه این نظام های سیاسی چنین است که با ابزارهای ویژه مانند تبلیغات گسترده ، ارعاب و ترویج ایدئولوژهای خاص ، جامعه را به سمت جامعه ای توده ای تبدیل می کنند. بدین طریق که جامعه به توده ای صرفا متشکل از جمعی انسان ها مبدل می گردند و سرانجام در این حکومت ها ، مفاهیم اخلاقی همچون همدلی معنا و مفهوم خود را نیز از دست خواهند داد . مقاله با رویکرد توصیفی تحلیلی می کوشد تا نزد آرنت به عنوان یک نظریه پرداز تاثیر گذار در فلسفه سیاسی معاصر به ارزیابی و سنجش گری میان ارزش های والای انسانی به ویژه همدلی با ساختار نظام های تمامیت خواه، پرداخته و اضمحلال مفاهیم اخلاقی همانند همدلی را نشانه رود. به چالش کشانیدن مفهوم همدلی در فلسفه اخلاق و سیاست نزد وی امر بدیع این خامه است.
۴.
روابط با چین از مهمترین حوزه های تحول در سیاست خارجی ایران بوده است. این کشور در کوتاه زمانی به شریک نخست اقتصادی و شریک کلیدی سیاسی ایران بدل شده است. موافقتنامه مشارکت جامع راهبردی ایران و چین را می توان تحولی مهم در موقعیت راهبردی ایران و روابط آن با قدرت های بزرگ محسوب داشت. از منظر نویسنده، تغییر سیستمیک نیروی کلیدی شکل دهنده به بنیان های ین توافق است؛ به دیگر سخن، پرسش این است که چه عواملی به مشارکت راهبردی ایران و چین شکل داده اند؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش ارائه شده، عبارت از این است که سه مؤلفه بازتوزیع قدرت بین المللی، تغییر در سلسله مراتب پرستیژ و تحول در قواعد زیست بین المللی به مثابه مؤلفه های کلیدی تغییر سیستمیک زمینه ساختاری ارتقای روابط ایران و چین به مشارکت راهبردی را فراهم آورده اند.یافته های مقاله نشان می دهد که نیروهای ساختاری نقش کلیدی در همپوشی فزاینده منافع و ارزش های سیاست خارجی دو کشور و گسترش روابط آنان در قالب مشارکت جامع راهبردی ایفا کرده اند.
۵.
در طول تاریخ ظهور و افول قدرت های بزرگ، همواره یکی از موضوعات مهم و اساسی در نظام بین الملل بوده است. با شروع قرن بیست و یکم این گزاره در بین ناظران و تحلیل گران قوت گرفته که دوران گذار در نظام بین الملل شروع شده است و اگرچه عصر جدید هنوز صورتبندی مفهومی روشنی ندارد ولی آن چیزی که مشهوده این است که موقعیت هژمونی آمریکا تضعیف شده است. بنابراین سئوال مقاله این است که علت افول هژمونی آمریکا مبتنی بر نظریه رابرت کاکس چیست؟ در پاسخ به این سئوال فرضیه ای به این صورت طرح می گردد که افول هژمونی آمریکا بیش از آنکه ناشی از موازنه قوای قدرت های جهانی باشد، به دلیل الگوی رفتاری نامناسب آن کشور در طول دهه های اخیر بوده که بیش از تلاش برای ایجاد رضایت مبتنی بر نظریه هژمونی رابرت کاکس، بر رفتار سیاسی سلطه جویانه متمرکز بوده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی – تبیینی نشان می دهد؛ رفتارهای سیاسی آمریکا متفاوت از نگاهی است که رابرت کاکس به هژمونی دارد و در عملکرد آن کشور سلطه بیش از رضایت نقش داشته و همین امر بر افول هژمونی آن کشور تاثیر گذار بوده است.
۶.
برنامه جامع اقدام مشترک(برجام)، یکی از مهم ترین عهدنامه های سیاسی و حقوقی تاریخ جمهوری اسلامی ایران و یکی از تأثیرگذارترین آن ها بر روابط بین المللی ایران بوده است. بازتاب این توافق در داخل کشور ذیل دو گفتمان اصلی سیاسی رقیب، یعنی اصولگرایی و اصلاح طلبی بود و به دو شکل متفاوت بازنمایی شد. در این پژوهش با استفاده از نظریه ی گفتمان، که ریشه در نظریات فوکو و لاکلائو و موفه دارد، به تحلیل و بحث پیرامون دو گفتمان رسانه ای اصلاح طلبی و اصولگرایی پرداخته ایم. روش مورد استفاده در این تحقیق،تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است که شامل سه مرحله ی توصیف، تفسیر و تبیین است. داده های پژوهش نیز، تیترهای خبری روزنامه های دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب درباره برجام بوده است. به این منظور، تیترهایی که در رابطه با موضوع تحقیق، ارزش شناختی داشته اند، مورد تحلیل قرار گرفتند. بر مبنای نتایج تحلیل یافته ها؛ گفتمان های اصلاح طلبی و اصولگرایی به واسطه ی تکنیک هایی از جمله غیریت سازی و یکپارچه سازی، ارزیابی های متفاوت و متضادی از برجام داشته اند. گفتمان اصولگرایی برجام را خطری برای «امنیت ملی» می داند و نتایج منفی آن را متوجه گفتمان اصلاح طلبی می داند. در مقابل، گفتمان اصلاح طلبی برجام را گامی به سوی «صلح» و «گشایش اقتصادی» می داند و دستاوردهای مثبت آن را به خود نسبت می دهد.
۷.
در تحلیل رفتارها در عرصه بین المللی، نظریات مختلفی ارائه شده است. برخی مانند نظریه های معروف به جریان اصلی، با پیروی از رویکرد خطی علم کلاسیک، سیستم بین الملل را مکانیکی، بسته و به دور از تعامل در نظر گرفتند. برخی دیگر مانند نظریه سیستم های پیچیده، مفهوم روابط غیرخطی و تعامل به کار رفته در تحلیل سیستم های زیستی را، در توضیح رفتارهای سیستم بین الملل مورد توجه قرار دادند و سعی در توضیح رفتارهای انسانی به عنوان سیستم زیستی داشتند. تعامل به عنوان مفهوم اصلی در تبیین رفتار سیستم های طبیعی و زنده شناخته شده است که باعث به وجود آمدن رفتارهای آشوبگون می شود. از آنجا که مفهوم تعامل در سیستم های انسانی، به عنوان عالی ترین نمونه سیستم های زیستی، به دلیل برخورداری از نیروی تعقل مفهوم متفاوتی است، هدف مقاله حاضر معرفی تعامل با ویژگی های؛ جریان-خلق و تفسیر اطلاعات، غایتمندی، حساسیت به شرط اولیه و تأثیرپذیری و تأثیرگذاری در سیستم بین الملل است. بررسی ها نشان می دهد، به دلیل تفاوت تعاملات انسانی با تعاملات سایر موجودات زنده، رفتارهای آشوبگون در سیستم بین الملل دارای مشخصه های؛ سادگی در پیچیدگی، قطعیت در عدم قطعیت و نظم در بی نظمی است.