جستارهای سیاسی معاصر
جستارهای سیاسی معاصر سال دوم بهار و تابستان 1390 شماره 1 (پیاپی 3) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های اصلی هر ایدئولوژی انسان شناسی آن است. ایدئولوژی های سیاسی از حیث این که مجموعه ای از آموزه های سیاسی معطوف به عمل و بر مبنای عقل اند که به منظور ایجاد تغییر و تصرف در اجتماع و ارکان آن در ارادة نفسانی بشر شکل گرفته اند قسمت عمده ای از مباحث خود را بر انسان شناسی سیاسی متمرکز کرده اند، خاصه در دنیای معاصر که علاوه بر گسترده شدن ابعاد آن، صبغة استراتژیک نیز پیدا کرده است. امروزه انسان شناسی شاخه ای علمی است که به تمام مسائل انسان، از رفتار اجتماعی گرفته تا هنر، مذهب و اخلاق، می پردازد و مهم تر از آن ـ آنچه در این جا مد نظر ماست ـ نگاه و رویکرد فلسفه یا ایدئولوژیِ سیاسی به انسان به عنوان اشرف موجودات در کرة خاکی است.
از منظر سیاست، در کنار مؤلفه هایی چون هستی شناسی، معرفت شناسی و فرجام شناسی، هر مکتب سیاسی باید تکلیف خود را با «انسان» و ماهیت او مشخص کند تا بر مبنای این شناخت بتواند رابطة انسان و سیاست را در نیل به کارویژه ای که ایدئولوژی آن را تجویز کرده است تبیین و تشریح کند.
در این مقاله سعی شده است تا با تبیین مبانی مکاتب و ایدئولوژی های عمدة سیاسی معاصر و افزودن رویکرد الهی و فرامادی اسلام به ایدئولوژی های مادی و دنیامدار یادشده، ابعاد گوناگون رابطة شناخت انسان با سیاست از منظرِ این ایدئولوژی ها به بحث گذاشته شود و گامی در حوزة مطالعات نظری تطبیقی برداشته شود.
احکام حکومتی؛ قانون اساسی و کارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارش این مقاله با هدفِ یافتن پاسخی به این پرسش است که احکام حکومتی چه جایگاهی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد. از آن جا که قانونِ اساسی مبنای حقوقی ادارة کشور است و حکم حکومتی به مثابة ابزاری برای کارآمدی و نیل به اهداف نظام در اختیار مدیریت عالی گذاشته شده، فرضیة پژوهش این است که قانون اساسی متکی بر احکام حکومتی است و اِنفاذ و کارآمدی اش مرهون آن و تبیین فرضیة پژوهش. این نوشته یک مقدمه، هشت بخش و یک نتیجه گیری دارد. با توجه به ربط وثیق قانون اساسی، احکام حکومتی، مدیریت، و کارآمدی با یکدیگر، در مقدمه و پنج قسمت اول مقاله مباحث کارآمدی و مدیریت و اهداف نظام، احکام حکومتی، مصلحت، گستره اختیارات ولایت فقیه و مصلحت شناسی بررسی شده اند، تا در سه قسمت پایانی آن، با عناوین احکام حکومتی و قانون اساسی، ولایت فقیه و قانون اساسی، و جایگاه احکام حکومتی در قانون اساسی، تبیین فرضیة پژوهش تکمیل شود و سؤال اصلی پاسخ خود را بیابد. نتیجه گیری تحقق این هدف را به اختصار بیان می کند.
مقایسه مفهوم صدور انقلاب در انقلاب های فرانسه و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انقلاب ها دستاوردهای گوناگونی دارند: بازتوزیع زمین ها، پایان دادن به کار نظام های سرکوبگر، و از بین بردن امتیازات موروثی اشرافیت سنتی. انقلاب ها افزایش سواد، تحصیلات و مراقبت های بهداشتی بهتر، احساس غرور بیشتر به قدرت ملی، و استقلال را برای عدة بی شماری از انسان ها به ارمغان آورده اند. انقلاب ها پدیده هایی بین المللی اند، نه فقط به این دلیل که غالباً باعث منازعة نظامی میان کشورها می شوند، بلکه به این دلیل که ایده ها و اهدافشان به سراسر جهان انتشار می یابد. وقتی ایده های انقلابی به کشورهای دیگر سرایت می کند و ملت ها جذبشان می شوند، این باورها به پیشبرد انقلاب ها کمک و امواج جدیدی از خیزش های انقلابی را با هدف هایی مشابه خلق می کند. نگارندگان درصددند مفهوم صدورِ انقلاب را در دو انقلاب کلاسیک قرن هجدهم و بیستم که به دو سنت لیبرالیسم و مارکسیسم تعلق دارند، مقایسه و همانندی ها و ناهمانندی های آن دو را بررسی کنند.
کژکارکردهای سرمایة اجتماعی و نقش دین در بهبود آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سؤال اصلی در این مقاله این است: آیا مذهب می تواند برای افزایش و بهبودِ کارکرد سرمایة اجتماعی به کار رود و از عوارض منفی سرمایة اجتماعی بکاهد؟ فرضیة نگارندگان این است که اصول سرمایة اجتماعی اسلامی باعث می شود که ویژگی های خاصی بر روابط موجد سرمایة اجتماعی حاکم شود و در نتیجه، بسیاری از کژکارکرد های سرمایة اجتماعی خنثی شود.
این مقاله با روش تطبیقی، ابتدا مفهوم سرمایة اجتماعی و کژکارکردهای آن را بررسی می کند و سپس، اصولی را که اسلام در مورد روابط اجتماعی توصیه کرده است در حکم روشی برای بهبود سرمایة اجتماعی معرفی می کند. در این نوشتار، پیشنهاد می شود که آموزه های اسلامی به کار گرفته شود تا از عوارض نامطلوبِِ سرمایة اجتماعی کاسته شود.
نوآوری های اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در جریان شناسی اصلاح گرایانه و اصولی دوران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امام خمینی (ره) عالمی شیعی است که با فهم عمیق از آموزه های دینی، مبانی فکری خود را در قالب یک مدل حکومتی با عنوان «جمهوری اسلامی» پیاده کرد. اندیشه های امام مبتنی بر بنیان های دینی و قرآنی و فقه جواهری امام جعفرصادق (ع) است و تأثیری عمیق و ماندگار در تاریخ تحولات ایران داشته و دارد.
در این مقاله، با بازخوانی اندیشة سیاسی امام خمینی، ضمن برشمردن برخی نوآوری های ایشان در اندیشة سیاسی، نسبت این اندیشه با اندیشه های اصلاح گرایانه و همچنین، اصول گرایانه بررسی می شود و در نظر داریم از مدلِ اندیشة سیاسی امام خمینی با عنوان «اصلاح گرایانة متکاملی» که در اصلاحاتِ اصولی ریشه دارد، در قبال نظریات فوق دفاع کنیم.
فقه و امر سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط فقه با امر سیاسی دانش سیاسی خاصی را شکل می دهد که در نظام داناییِ مسلمانان از آن به فقه سیاسی تعبیر می شود. فقه سیاسی دانشی ارتباطی است که فهم ماهیت آن مستلزم فهم ارتباط دوسویة آن با فقه و سیاست است. فقه سیاسی به لحاظ معرفت شناختی و روش شناختی وامدار فقه است، اما به لحاظ موضوعی به امر سیاسی می پردازد و ازاین رو، به مثابه دانش سیاسی اسلامی با مبانی و روشِ خاص خود به تأمل در امر سیاسی به منظور کشف حکم شرعی امر سیاسی و تنظیمِ زندگی سیاسی مؤمنانه می پردازد. این دانش با چنین نگرشی به لحاظ معرفتی ارتقا می یابد و دیگر تنها به استخراج حکم شرعی سیاسی نمی پردازد، بلکه افزون بر آن، به مثابة دانش سیاسی اسلامی به تنظیم زندگی سیاسی نیز همت می گمارد. نوشتارِ حاضر با توجه به فقدان پژوهش هایی از این قبیل دربارة فقه سیاسی تلاش می کند با طرح درآمدی بر این بحث مهم، به ضرورت تقویت جایگاه معرفتی آن به مثابة دانش سیاسی اسلامی مدد رساند.
موعودگرایی در الهیات سیاسی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موعودگرایی در اندیشه و عمل سیاسی ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. به اعتباری، می توان یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی ایرانیان را باور به ظهور منجی برای نجات از دشواری های سیاسی و اجتماعی دانست. گویی به رغم گسست ها و چندپارگی ها، نوعی تداوم یا استمرار نیز در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانیان در کار بوده است. فرشته زمین ایرانیان در هر عصر درگیر وضعیتی مخاطره آمیز بوده، و در خاک خود امیدهای گوناگون پرورده است. محور این مقاله شرح و تحلیل عناصرِ موعودباوری و منجی طلبی در دستگاه افسانه پردازی مزدایی ـ ایران شهری است، و تلاش می کنیم تا بهره ها و امکان های موعودباوری ایران شهری را با تکیه بر چهار مقوله «وضعیت مخاطره»، «اصل امید»، «اصل عدالت»، و «وعده دموکراتیک» استخراج کنیم. این تلاشِ نظری بر استلزامات افق پساسکولار تکیه دارد. می توان دو پرسش را برای پیشبرد مباحث این مقاله مطرح کرد: عناصر موعودباورانه در الهیات سیاسی مزدایی کدام اند؟ در بستر الهیات سیاسی ایرانی، چگونه می توان وعده دموکراتیک را در کنار اصل امید و اصل عدالت پروراند؟