۱.
روانشناسی سیاسی روشی برای بررسی شخصیت افراد و پی بردن به دلایل کنش ها و واکنش های رفتاری افراد در برابر مسائل و امور مختلف می باشد. در پژوهش پیش رو مهدعلیا همسر محمدشاه، دومین شاه قاجار و مادر ناصرالدین شاه سومین شاه قاجار، با توجه به روش روانشناسی سیاسی مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. بنابر داده های به دست آمده، مهدعلیا با سه ویژگی مجزا و مشخص قابل بررسی است. یک زنی مدبر، مقتدر، سیّاس و محیّل. دوم زنی که به عنوان مادر نقش هایی دارد و به ایفای آنها می پردازد. سوم زنی که به امورات عام المنفعه و خیریه می پردازد. وی توانست با مدیریت و کاردانی که داشت، بعد از فوت محمدشاه چهل روز بر مسند حکومت قرار بگیرد و شرایط را برای آمدن شاه جدید از تبریز به تهران فراهم کند. او با نفوذ در ناصرالدین شاه به دخالت در امور سیاسی و حکومتی پرداخته و نقش مهمی را در برخی وقایع ایفا کرد. مهدعلیا همچون هر مادر دیگری به فرزندنش عشق می ورزید از نامه های باقی مانده از آن موقع می توان به این مهم پی برد. در امور خیریه هم فعالیت داشت او همچون یک زن مسلمان از خود آثاری به یادگار گذاشت. علی رغم موارد اشاره شده بیشترین تأثیری که در اذهان بر جای گذاشت زنی منفور است چون عامل یا یکی از عاملین اصلی در قتل امیرکبیر محسوب می شود. نگارندگان در این پژوهش در صدد هستند تا چهره ای متفاوت اما واقعی از این زن که جزء واپسین زنان مقتدر ایرانی در حوزه سیاست می باشد را معرفی کند. با توجه به پژوهش انجام شده به نظر می رسد، شرایط زندگی مهدعلیا در کنار همسرش محمدشاه و مشکلاتی که در زندگی با او داشت، در نحوه برخوردش در برابر ناصرالدین شاه و دخالت در امور حکومتی در عصر ناصری اثر داشت.
۲.
هدف اصلی مقاله ی حاضر، تبیین موانع مشارکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران می باشد. یکی از مولفه های اصلی توسعه سیاسی، بحث مشارکت سیاسی زنان در عرصه های کلان تصمیم گیری های سیاسی و مدیریتی است. با توجه به این امر، کشورها سعی دارند تا با تقویت حضور زنان در ساختار قدرت و تصمیم گیری در راه توسعه گام بردارند. جمهوری اسلام ایران نیز از این امر مستثنی نیست. از زمان شکل گیری انقلاب اسلامی تا کنون، تلاش های زیادی به کار گرفته شده است تا نقش زنان در تحولات سیاسی تقویت شود. با توجه به این امر، سوال اصلی مقاله این گونه مطرح شده است که موانع مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران کدام است؟ در پاسخ این فرضیه مطرح شده است که موانع ساختاری و غیرساختاری را می توان اصلی ترین موانع مشارکت سیاسی زنان در جمهوری اسلامی ایران دانست. نتایج تحقیق نشان می دهد که در جمهوری اسلامی ایران در بعد ساختاری وجود عواملی از قبیل ساختارهای بسته سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و قانونی زمینه ساز تضعیف مشارکت سیاسی زنان در تحولات سیاسی شده است. هر چند تلاش های زیادی برای حل این مشکلات به کار گرفته شده است با این حال، به نظر می رسد تا رسیدن به نتیجه ی مطلوب راه زیادی در پیش دارد. در خصوص ابعاد غیرساختاری وجود دو عامل عادات زنانه به همراه فیزیولوژی خاص زمینه ساز تضعیف مشارکت سیاسی زنان گردیده است. نوع روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای می باشد.
۳.
ایران به دشواره هایِ فراوانی دچار و با تناقض ها و بحران هایِ گوناگونی دست گریبان است. در چنبره این مشکله ها سخت از بیماری نا-سیاستی و ناتاریخی گرایی رنج می برد و محزون است. نا-سیاست اندیشی هایی که دامان ایران را فراگرفته، روزبه روز عرصه تداوم را بر ایران تنگ تر می کند. روایت هایِ گذشته و تاریخ نگارانه ما آن چنان به کژتابی ها و نافهمی ها آلوده شده است که ایران را در زیر آوار روایت هایی که دم از احتشام و فخامت می زنند، مدفون کرده است. هدف مقاله حاضر نقد روایتی است که عالمانِ سیاست از گذشته ما بازگو کرده اند؛ و در پی پاسخ به بحران عقب ماندگی، انحطاط از اندیشه قدسی، ایدئولوژی گرایی و نزاع بین سنت و مدرنیته، الگوی هویتیِ مذهبی، ناسیونالیستی، چپ گرایانه و ایران شهری را ارائه داده و هرکس از ایران خود سخن گفته است. در این روایت از یک تئوری تفسیری و تأویلی به سمت تئوری تقلیدی رفته و ناکارآمد از این بوده است که به طور مناسب آمدوشد آشفته کننده و ناآرام حوادث و گفتمان ها را تبیین کند. این نوشتار برای پرسش از چرایی این وضعیت، فرضیه ای را مطرح می کند که بر اساس آن باید ایران را از دست «ایران» رهاند. تلقی فرهنگی و آرمان گرایانه از گذشته ای باشکوه، که برای وجود آن نمی توان دلایلی علمی به دست دادُ «ایران» را به بزرگ ترین حجاب و مانع گذار تبدیل کرده است. در این نوشتار با استفاده از نظریه نو تاریخ گرایی که در پارادایم روش انتقادی قرار می گیرد، کوشش می شود دشواره ایرانِ بیمار را در درون همین روایت ها بازشناخت. شاید این روایت، تیره و نا خواستنی باشد، اما رهایی از دشواره هایِ کنونی راهی به جز خلاص شدن از تاریخ ایران آرمانی ندارد.
۴.
گفتمان های سیاسی بعد از آن تحت عنوان حزب الله ،خط امامی ،مکتبی،رسالتی، سپس گفتمان های موسوم به چپ و راست در قالب های مختلفی درسپهرسیاسی کشور ظهور، و درادامه این روند در قالب گفتمان اسلام ناب محمدی و اسلام امریکایی، اصول گرا و اصلاح طلب با دال های متفاوت صف بندی کردند. باتوجه به شعارهای خود و متناسب با مردم درجغرافیای سیاسی ایران به یارگیری پرداختند و این یارگیری درتوسعه سیاسی و جمهوریت نظام نقش ایفا کرد.دراین راستا این سوال مطرح است این گفتمان ها چه تاثیری درجمهوریت و مشارکت سیاسی مردم درجغرافیای سیاسی ایران گذاشتند وچگونه به گسترش مشارکت سیاسی منجرمیشود؟ فرضیه مقاله این است که سیاسی نظام جمهوری اسلامی به دلیل کاربرد انگیزه های متفاوت مردم متناسب با هرموقعیت جغرافیای سیاسی ایران اسلامی باعث مشارکت مثبت آنها درعرصه های متفاوت تصمیم گیری کشور خصوصا انتخابات می شود.به همین دلیل با بررسی گفتمان های متعدد و مبانی فکری آنها،نحوه تاثیر گذاری گفتمان ها به طور عام درجمهوریت و مشارکت سیاسی مردم سعی شده است درستی فرضیه نشان داده شود.
۵.
انقلاب اسلامی 1357ه.ش ، زمینه ی بروز و ظهور انواع اندیشه ها و آرمان های سیاسی و اجتماعی درقالب "متن" بود به گونه ای که امروزه محققین انقلاب اسلامی با انبوهه ای از متون در قالب بیانیه ، سخنرانی ،اعلامیه،گزارش ،مصاحبه و...مواجه اند که نیاز به دسته بندی و تحلیل محتوا دارند . یکی از مهمترین چالش های رژیم پهلوی ، بحران مشروعیت بود که از زمان تاسیس تا سقوط، همزاد آن بود . دسته ای از متون دوره انقلاب به طور مشخص با هدف بازنمایی ،برجسته سازی و تاکید بر این نامشروع بودن تولید شدند که در این مقاله "گونه ی گفتاری پدیدارساز" نامیده خواهند شد . هدف این مقاله تببین مختصات نظری و مفهومی این گونه ی گفتاریسیت. از رهگذر این تبیین ،معین میگردد انقلابیون چگونه از طریق کاربست زبان و انواع مکانیسم های گفتاری ،نامشروع بودن حاکمیت رژیم پهلوی را به نمایش گذاردند و موضع خود را در مبارزه علیه شاه تقویت نمودند .حسب موضوع تحقیق ، از روش/نظریه تاریخی-گفتمانی استفاده شده و متون بسیاری مورد تحلیل واقع شده اند که در اینجا یک نمونه موردی برای تشریح مختصات کلام پدیدارساز آورده خواهد شد . نتیجه آنکه گونه ی گفتاری "پدیدارساز" شکلی از گفتارسیاسی مشروعیت زدایانه از حکومت جور است که کارکرد آن شکل دهی به یک هویت سیاسی مبتنی بر سنت اسلامیست که با دنیای نوسازگار است و تولیدکنندگان این گونه گفتاری صاحب سرمایه عظیم دینی ،سیاسی و اجتماعی اند .
۶.
مشارکت در انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نه تنها از 10 دوره قبل خود، بلکه از دیگر انتخابات کشور هم کمتر است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف کاربردی و روش تحلیلی- توصیفی، از طریق مطالعات اکتشافی تنظیم شده است. به منظور سنجش میزان تاثیر هر یک از شاخص ها مبادت به تعیین و تشکیل گروه هدف خبرگان متشکل از اساتید دانشگاه و صاحبنظران به تعداد 30 نفر نمود. تجزیه وتحلیل داده های شاخص های تحقیق با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد، کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یازدهم تک علتی نبوده وتابع ترکیبی از علل و عوامل مختلف در هم تنیده و متأثر از هم در حوزه ها و زمینه های مختلف با میزان تأثیر متفاوت است. که شاخص های بی تفاوتی و کوتاهی نمایندگان مجلس دهم در قبال شعارها و ادعاهای نمایندگی، رقابت سیاسی انتخاباتی غیر نهادمند مبتنی بر ایده تکاپوی حذف رقیب و ستیز بین احزاب و جناح های سیاسی ، بلاتکلیفی لایحه های CFT و پالرمو وعدم عضویت درFATF، محدودیت رأی دهندگان درگزینش نامزدهای مطلوب خود، تشریفانی دانستن انتخابات و تحریم ها و تبعات آن بر اقتصاد و سیاست و هزینه اداره کشور بیشترین تأثیر را داشته اند.
۷.
زمینه: مشارکت سیاسی امری حیاتی در توسعه مدنی، تحول در ارزش های سیاسی، ارتقای پایگاه اجتماعی-اقتصادی (منزلت) زنان تلقی می شود. در ایران، مشارکت زنان اولین بار پس از انقلاب 1358 کلید خورد و حضور در انتخاب شوراها، نمایندگان، سطح کابینه دولت و نهادهای مهم، مشارکت سیاسی زنان را به امری مهم و حائز اهمیت در نظام سیاسی تبدیل کرده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر فراتحلیل پژوهش های انجام شده درزمینه عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی زنان است. روش: روش تحقیق از نوع فراتحلیل است. ابزار آن مطالعات منتشر در بازه زمانی 1387 تا 1400 بوده که از 21 جامعه آماری، 14 نمونه با روش هدفمند انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات جمع آوری شده، از نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA) استفاده شده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد که عوامل روانی (0.132)، عوامل فرهنگی (0.268)، عوامل خانوادگی (0.180)، عوامل اجتماعی (0.269)، عوامل سیاسی (0.184) و عوامل اقتصادی (0.204) بر مشارکت سیاسی زنان تأثیر معنی داری داشته است و در کل ضریب اثر کلی برابر با 0.238 است.