۱.
کلید واژه ها:
حرفه ای گرایی معلم اثربخشی مدرسه مدارس هوشمند
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش حرفه ای گرایی معلمان در اثربخشی مدرسه بود. جامعه پژوهش، کلیه معلمان مدارس هوشمند منطقه 5 شهر تهران شامل 1109 نفر بودند. از این جامعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده، نمونه ای با حجم 240 نفر انتخاب شدند. روش پژوهش کمی، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته 30 سؤالی حرفه ای گرایی معلمان بر مبنای مدل ساچز (2003) و از پرسشنامه محقق ساخته 18 سؤالی اثربخشی مدرسه بر مبنای مدل چن و لین(2011) استفاده شد. جهت تعیین پایایی و روایی ابزار از آزمون های آلفای کرانباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد، نتایج بیانگر پایایی و روایی ابزار بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و استنباطی ( آزمون های تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره خطی) با استفاده از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد که حرفه ای گرایی معلمان رابطه مثبت، مستقیم و معناداری با اثربخشی مدارس هوشمند و ابعاد آن در سطح آلفای 0/05 دارد، همچنین ابعاد حرفه ای گرایی معلمان با اثربخشی مدارس هوشمند در سطح آلفای 0/05، رابطه مثبت، مستقیم و معناداری دارند.
۲.
کلید واژه ها:
مهارت های حرفه ای هوش فرهنگی یادگیری سازمانی معلمان
هدف پژوهش، بررسی رابطه هوش فرهنگی و یادگیری سازمانی با مهارت های حرفه ای معلمان متوسطه بود. روش تحقیق از نظر اهداف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری 2018 نفر از معلمان مشغول به تحصیل در نیمسال دوم سال تحصیلی 97-1396 مدارس متوسطه دولتی آموزش وپرورش استان قم بودند. نمونه آماری 252 نفر از اعضای جامعه آماری بودند که بر اساس جدول مورگان و کرجسی به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد؛ یادگیری سازمانی تابش فرد، هوش فرهنگی ارلی و انگ و مهارت های حرفه ای حاجی زاده با پایایی 0/96، 0/92 و 0/94 بر اساس آلفای کرانباخ استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و آزمون z فیشر نشان داد بین هوش فرهنگی و مهارت های حرفه ای به میزان (0/536=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین یادگیری سازمانی و مهارت های حرفه ای به میزان (0/969=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد که یادگیری سازمانی با ضریب بتای 0/963 و هوش فرهنگی با ضریب بتای 0/44 پیش بینی کننده معناداری برای توسعه مهارت های حرفه ای هستند.
۳.
کلید واژه ها:
توسعه حرفه ای تفکر انتقادی درس پژوهی
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تدریس درس پژوهی بر توسعه حرفه ای و تفکر انتقادی آموزگاران شهرستان کوار است. روش پژوهش، نیمه تجربی است که از طریق طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به اجرا درآمد. جامعه آماری شامل آموزگاران شهرستان کوار بوده که 25 نفر از آن ها به عنوان نمونه به طور تصادفی ساده انتخاب و در گروه های آزمایشی(13 نفر) وکنترل (12 نفر) جایگزین شدند. به منظورگردآوری داده ها، چهار استاندارد (طرح ریزی و برنامه ریزی آموزشی، ایجاد وحفظ جو یادگیری، سنجش و برقراری ارتباط با دیگران و ارزیابی آموزش و یادگیری) از بین استانداردهای نه گانه پرسشنامه توسعه استانداردهای حرفه ای آموزگاران ایالت کنتاکی آمریکا (1993) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس کالیفرنیا (2003) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی ابزار توسط اساتید و کارشناسان آموزش و پرورش منطقه تأیید شد. پایایی پرسشنامه ها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 0/84 و 0/79 به دست آمد. برای تحلیل داده ها در بخش آماری توصیفی از شاخص هایی همچون حداقل و حداکثر، میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که درس پژوهی بر افزایش توسعه حرفه ای (چهار بعد) و تفکر انتقادی (ابعاد خلاقیت و تعهد) تأثیر معنادار دارد.
۴.
کلید واژه ها:
کلاس چندپایه مسائل پایه ششم هم یار معلم
پژوهش حاضر با هدف شناسایی محدودیت ها و مزیت های کلاس های چندپایه براساس تجارب زیسته معلمان کلاس های یادشده استان کرمانشاه و ارائه راهکارهای افزایش اثربخشی تدریس در این کلاس ها به شیوه کیفی اجرا شده است. جامعه آماری در این پژوهش، کلیه معلمان کلاس های چندپایه استان کرمانشاه در سال 97-1396 بود که از بین آن ها، معلمان باسابقه و باتجربه تدریس در کلاس های چندپایه، 12 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته، داده های مورد نیاز، جمع آوری شد. داده ها پس از مقوله بندی و تجزیه و تحلیل، مجدداٌ با ارائه به مصاحبه شوندگان اعتباریابی و مورد استنتاج قرار گرفت. نتایج نشان داد که تمام مزایای اعلام شده از قبیل امکان استفاده دانش آموزان پایه های بالاتر و پایین تر از تدریس سایر پایه ها، تثبیت یادگیری از طریق هم یاری معلم، توسعه مهارت های اجتماعی و ارتباطی و...، در تمام مناطق مشاهده شده و در سایر تحقیقات نیز مورد تأیید قرار گرفته است. محدودیت هایی مانند کمبود زمان برای تدریس و مشکلات کنترل کلاس نیز عام و مورد تأیید تحقیقات در تمام دنیا بوده؛ اما بخش قابل توجهی از محدودیت ها ناشی از شرایط نظام آموزشی ایران، مانند سیستم 3-3-6 است که از یک طرف، تعداد پایه در یک کلاس را افزایش داده و از طرف دیگر، حضور دانش آموزان دختر و پسر پایه ششم که در اوج بحران بلوغ قرار دارند، مشکلات بیشتری را در خصوص پیشگیری از برخی آسیب ها و کنترل کلاس، ایجاد کرده است. عدم توجه به ضرورت تجهیز این کلاس ها به ابزارهای فناوری، ضعف انتخاب راهبران آموزشی، و محدودیت های اقتصادی و اجتماعی خانواده ها از دیگر محدویت هاست.
۵.
کلید واژه ها:
تربیت معلم جمهوری اسلامی ایران آموزه های قرآن
تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران، از اهداف و آرمان های بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد. هدف این پژوهش، مطالعه تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزه های قرآن می باشد. این پژوهش از نوع کیفی است و برای استخراج و تحلیل داده ها، از راهبرد نظریه داده بنیاد کلاسیک (گلیزر) استفاده شده است. نتایج تحلیل طی چند مرحله، کدگذاری باز، شناسایی گزاره ها و مفاهیم کلیدی، کدگذاری انتخابی، تحلیل مقوله های اصلی و فرعی و کدگذاری محوری و نظری با محوریت تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزه های قرآن؛ تعداد 57 مفهوم کلیدی استخراج شده است. این مفاهیم در تحلیل استقرایی به 6 مقوله فرعی: ارزش ها، اهداف، مفاهیم، قلمروها، اصول و روش ها انعکاس یافته است. در ادامه 6 مقوله فرعی، 3 مقوله اصلی: چرایی، چیستی و چگونگی، تحلیل شده است. این یافته ها می تواند به عنوان الگوی مفهومی تربیت معلم تراز نظام جمهوری اسلامی براساس آموزه های قرآن کریم، مورد بهره برداری قرار گیرد.
۶.
کلید واژه ها:
شایستگی های حرفه ای معلم دانشگاه فرهنگیان دانش موضوعی ریاضی و علوم دانش پداگوژی
پژوهش حاضر با هدف مقایسه شایستگی های حرفه ای معلّمان دانش آموخته از دانشگاه فرهنگیان با معلّمان دانش آموخته از سایر دانشگاه ها در استان کردستان انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. تعداد 226 معلّم به روش تصادفی خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند. از این تعداد، 84 معلّم دانش آموخته از دانشگاه فرهنگیان و 142 نفر نیز معلّمان سایر دانشگاه ها بودند. داده های مورد نیاز با استفاده از چهار آزمون عملکردی محقق ساخته (آزمون موضوعی علوم و ریاضی و آزمون پداگوژی علوم و ریاضی) گردآوری شد. روایی آزمون ها با استفاده از شاخص ضریب روایی محتوا و از طریق مراجعه به متخصصان حاصل شد. برای ارزیابی پایایی آزمون ها از روش دونیمه کردن استفاده شد. یافته ها نشان داد که تفاوت بین عملکرد معلّمان دانش آموخته از دانشگاه فرهنگیان و سایر معلّمان در دو آزمون موضوعی علوم و ریاضی از لحاظ آماری، معنی دار بود و در هر دو مورد، تفاوت به نفع دانش آموختگان از دانشگاه فرهنگیان بود. بین عملکرد این دو دسته از معلّمان در دو آزمون پداگوژی علوم و ریاضی، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. عملکرد معلّمان زن و مرد دانش آموخته از دانشگاه فرهنگیان تنها در آزمون پداگوژی علوم از لحاظ آماری متفاوت بود و تفاوت به نفع زنان بود. برای معلّمان دانش آموخته از سایر دانشگاه ها، بین عملکرد معلّمان زن و مرد در هردو آزمون موضوعی ریاضی و علوم از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده شد و در هر دو مورد، تفاوت به نفع معلّمان مرد بود.