مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تعیین ثأثیر سامانه مدیریت دانش بر توسعه حرفه ای معلمان بود. این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی با (طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل) بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل 110 نفر از معلمان پایه ششم شهرستان بیرجند بودند.40 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش هدفمند (بر اساس پایه تحصیلی، سابقه کار، میزان آشنایی با کامپیوتر) انتخاب شدند. 20 نفر در گروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل در معرض پیش آزمون قرار گرفتند، بعد از 4 ماه اعمال متغیر مستقل، پس آزمون برای گروه آزمایش و کنترل به اجرا درآمد. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش های آماری توصیفی و استنباطی (تحلیل مانکوا) استفاده شد. برای سنجش وضعیت توسعه حرفه ای معلمان، از پرسش نامه ساخته شده بر اساس استانداردهای دانشگاه مریلند استفاده شد. روایی صوری پرسشنامه، مورد تأیید متخصصان قرار گرفت و روایی سازه نیز در پژوهش ایوبی (1393) مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل پرسش نامه0/93 به دست آمد. از سامانه مدیریت دانش، به عنوان عامل مداخله گر استفاده شد و سامانه مدیریت دانش به طور خاص برای معلمان پایه ششم طراحی گردید. نتایج پژوهش نشان داد که سامانه مدیریت دانش به طورکلی باعث افزایش توسعه حرفه ای معلمان شده، و همچنین این سامانه به طور مجزا بر هر نه مؤلفه توسعه حرفه ای شامل: «طراحی آموزشی، دانش تخصصی، همکاری و تشریک مساعی، اجرای تدریس، فناوری آموزشی، ارزیابی، تحقیق محوری، محیط یادگیری و رشد و بالندگی معلمان» تأثیر مثبت داشته است.
رابطه جو سازمانی مدرسه با اثربخشی دبیران تربیت بدنی شهرستان رشت
حوزه های تخصصی:
اثربخشی معلم، برآیند تمامی مؤلفه ها و تلاش های زیرنظام های نظام تعلیم و تربیت رسمی و عمومی است. هدف از این پژوهش، بررسی ارتباط جو سازمانی مدرسه و اثربخشی معلمان تربیت بدنی بود. این پژوهش از منظر روش، از نوع توصیفی- همبستگی، و از منظر جمع آوری داده، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این تحقیق را کلیه دبیران تربیت بدنی زن و مرد شهرستان رشت تشکیل دادند. جامعه آماری برابر 207 نفر و نمونه آماری با روش کل شمار انتخاب شد. پرسشنامه توصیف جو سازمانی اصلاح شده برای مدارس و پرسشنامه اثربخشی معلم (حلاجی، 1395) برای معلمان تربیت بدنی، اصلاح و اعتبار سنجی شد که پایایی آن توسط دباغ (1396) به میزان 0.91=α گزارش شده است. برای مقایسه توصیفی داده ها از روش های آمار توصیفی و برای آزمون نرمال بودن نمونه آماری، از آزمون کلمگروف اسمیرنوف و برای آزمون فرضیه های تحقیق، از ضریب همبستگی اسپیرمن در سطح 05/0≤ P استفاده شد. نتیجه آزمون نرمال بودن، نشان داد که داده ها از منحنی نرمال تبعیت نمی کنند. نتیجه فرضیه کلی نشان داد که بین جو سازمانی مدارس شهرستان رشت و میزان اثربخشی معلمان تربیت بدنی، ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد؛ اما بین سه بعد از ابعاد جو سازمانی مدارس (رفتار حمایتی، رفتارمتعهدانه و رفتار صمیمی) و میزان اثربخشی معلمان تربیت بدنی ارتباط مثبت معنی داری وجود دارد و بین دو بعد از ابعاد جو سازمانی مدارس (رفتار ناامیدانه و رفتار دستوری) و میزان اثربخشی معلمان تربیت بدنی، ارتباط منفی معنی داری وجود دارد.
بررسی برنامه درسی تربیّت معلّم زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان از منظر میزان انطباق با نیازهای حرفه ای دانشجومعلّمان
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد برخی از کارشناسان، یکی از عوامل اصلی یادگیری ضعیف زبان انگلیسی در مدارس دولتی ایران، وجود ضعف هایی در حوزه تربیّت معلّم بوده است؛ بدین منظور از سال 1391 برنامه درسی جدید تربیّت معلّم زبان انگلیسی در دانشگاه فرهنگیان طراحی و اجرا شد. هدف از مطالعه حاضر این بود که در راستای بهبود وضعیّت آموزش زبان انگلیسی در کشور به بررسی ابعادی از این برنامه بپردازد که نیازمند اصلاح، تغییر، و یا ابقاء می باشند. مدل ارزیابی برنامه تربیّت معلّم زبان دوّم ریچاردز (1998) نیز جهت تحلیل این برنامه انتخاب شد. پژوهش از طریق تحلیل موادّ درسی و با جمع آوری داده ها از 150 دانشجومعلّم مرد و زن و 5 نفر از اساتید از طریق پرسشنامه و مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد که این برنامه دارای نقاط قوّت بسیاری از جمله تأکید ویژه بر نظریه های آموزش زبان، مهارت های تدریس، مهارت های ارتباطی، و دانش موضوعی می باشد، امّا کاستی هایی هم وجود دارد. از آن جمله، نظارت دقیقی بر حسن اجرای واحد تدریس عملی در مدارس وجود ندارد؛ تدابیر خاصّی برای مشارکت دادن دانشجومعلّمان در اجتماعات علمی معلّمان زبان انگلیسی کشور اندیشیده نشده است؛ آموزش مهارت های گفتاری- شنیداری، نیازمند زمان بیشتری می باشد؛ و اینکه، دانشجومعلّمان، نیازمند آشنایی بیشتری با مهارت های استدلال تعلیمی و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر یادگیری زبان دوّم هستند.
رابطه بین سواد اطلاعاتی و مدیریت زمان با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده اردبیل
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه بین سواد اطلاعاتی و مدیریت زمان با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده شهرستان اردبیل می باشد. پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل 344 نفر معلم پژوهنده شهر اردبیل در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول کرجسی و مورگان، تعداد 181 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه مدیریت زمان هاشمی زاده و همکاران (1385)، پرسشنامه سواد اطلاعاتی دوئل (1994) و پرسشنامه اضطراب پژوهش هیگینز و کوترلیک (2006) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها به تأیید اساتید و صاحب نظران رسید. همچنین در پژوهش حاضر، میزان پایایی با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت زمان (83/0)، برای پرسشنامه سواد اطلاعاتی (89/0) و برای پرسشنامه اضطراب پژوهش (35/0) به دست آمد. برای تعیین نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کالموگروف اسمیرنف و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) و روش های آمار استنباطی (آزمونt تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه) استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که میزان مدیریت زمان و سواد اطلاعاتی معلمان پژوهنده از حد متوسط به گونه ای معنی دار، بالاتر و میزان اضطراب پژوهش آن ها از حد متوسط به گونه ای معنی دار، پایین تر است. همچنین روابط منفی معناداری بین مدیریت زمان، سواد اطلاعاتی و ابعاد آن ها با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد مدیریت زمان، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش دارد و از میان چهار بعد مدیریت زمان، تعیین اهداف و اولویت بندی، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده دارد. همچنین سواد اطلاعاتی نیز رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش دارد و از هفت بعد سواد اطلاعاتی، ابعاد تفسیر، ترکیب و استفاده از اطلاعات، رابطه پیش بینی کننده معکوس معنی داری با اضطراب پژوهش معلمان پژوهنده دارند.
ارائه چارچوب پیشنهادی کاربردی برای معلمان جهت تربیت زیبایی شناسی کودکان با تأکید بر گفتمان زیبایی شناسی دیویی، اشتاینر و ویگوتسکی
حوزه های تخصصی:
تربیت زیبایی شناسی یکی از اهداف مهم تعلیم و تربیت، مخصوصاً در دوره اولیه کودکی است. هدف از این پژوهش، ارائه چارچوب پیشنهادی کاربردی برای معلمان جهت تربیت زیبایی شناسی کودکان در دوران اولیه کودکی است. برای این منظور از روش سندکاوی و تحلیل محتوای مقوله ای منابع موجود در پایگاه های داخلی و خارجی پیرامون تربیت زیبایی شناسی کودکان استفاده شد. از میان منابع مرتبط با تربیت زیبایی شناسی، 65 منبع انتخاب شد و یافته های آن ها در حوزه اهداف و ضرورت های تربیت زیبایی شناسی، گفتمان های رایج زیبایی شناسی، دلالت های سه گفتمان رایج در حوزه تربیت زیبایی شناسی، و راهبردهایی برای تربیت زیبایی شناسی کودکان، کد گذاری و مقوله ها در جداول طبقه بندی شدند. در نهایت بر اساس مقولات به دست آمده، چارچوبی پیشنهاد شد که در آن، اهداف و ضرورت های تربیت زیبایی شناسی، گفتمان های رایج در حوزه تربیت زیبایی شناسی، دلالت های سه گفتمان، و راهبردهایی برای تربیت زیبایی شناسی کودکان معرفی شدند. معلمان با بهره گیری از این چارچوب، می توانند مقدمات اجرای تربیت زیبایی شناسی را برای کودکان در دوران اولیه کودکی فراهم سازند.
بررسی رابطه بین صلاحیت های حرفه ای معلمان با روحیه و انگیزه کارآفرینی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین صلاحیت های حرفه ای معلمان با روحیه و انگیزه کارآفرینی دانش آموزان مدارس دخترانه فنی و حرفه ای و کار و دانش شهر همدان در سال تحصیلی 1397-1396 انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر مدارس دخترانه فنی و حرفه ای و کار و دانش شهر همدان به حجم 799 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و براساس جدول کرجسی و مورگان، 260 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد صلاحیت های حرفه ای معلمان، روحیه کارآفرینی و انگیزه کارآفرینی استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری انجام شد و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرانباخ محاسبه و به ترتیب 93/0، 88/0 و 85/0 برآورد گردید. داده های پژوهش، پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری Lisrel و SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد: بین صلاحیت های حرفه ای معلمان و انگیزه کارآفرینی با روحیه کارآفرینی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و اثر مستقیم صلاحیت های حرفه ای معلمان بر روحیه کارآفرینی و انگیزه کارآفرینی، مثبت و معنی دار بود. ولی اثر غیرمستقیم صلاحیت های حرفه ای معلمان بر روحیه کارآفرینی با نقش میانجی انگیزه کارآفرینی، معنی دار نبود.