تاریخ علم

تاریخ علم

تاریخ علم دوره 18 پاییز و زمستان 1399 شماره 2 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

خراج، ویرانی، آبادانی در نظامِ حقوقی و اقتصادِ آبادانی در ایران و الزاماتِ فنی و بازتابِ فرهنگیِ آن، بر پایه متونِ کهنِ پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۹ تعداد دانلود : ۴۱۰
نظامِ دیوانیِ حاکم بر ایران از راه های گوناگون با عمارت و آبادانی نسبت می یافت. از اجزای این رابطه جز اندکی نمی دانیم. اما یکی از مجراهای ارتباطِ دیوان با عالمِ معماری مفهومِ خراج و ضوابطِ حاکم بر خراج ستانی بود. خراج نسبتی با درآمدِ مِلک داشت و درآمدِ ملک وابسته به میزانِ آبادی و ویرانیِ آن بود. اصولاً از ویرانه ها خراج نمی ستانده اند. اجرای این قانونِ ساده ملزوماتِ فنی و مقدماتی داشت. باید آماری از املاک کشور می داشتند که در آن آباد و ویران از هم تفکیک شده باشد. اما در ایران اوضاعِ املاک متغیر و عواملِ ویرانی پیوسته در کار بود. آبادی به ویرانی می افتاد و ویرانه ها آباد می شد. پس پیمایش های پی درپی و دیوانِ مساحیِ عریض و طویلی لازم بود با کثیری مساحانِ آموخته. عده ای به هوای معافیت و تخفیف، ملکِ خود را ویرانه نشان می دادند. از این رو تشخیصِ آبادانی و ویرانی از مسائلِ کلیدیِ نظامِ دیوانی بود. حکومت باید خبرگانی تربیت می کرد تا ویرانه ها را بشناسند و حساب ها را نو کنند. گذشته از این حکومت برای تشویقِ مردم به آباد کردنِ ویرانه ها، خراج را از ویرانه ای که آباد می شد بر می داشت. این معافیت ها هم ضوابطِ دقیق و محاسباتِ ویژه ای داشت. نو کردنِ حسابِ ویران و آبادان و اعمالِ معافیت از اصلاحاتِ مهم نظامِ دیوانی به حساب می آمد؛ اصلاحاتی که در اسطوره و تاریخِ ایران سابقه دارد. در دوره های تنگی، خراج عاملِ ویرانی بود و طلبِ خراج از زمین های بی محصول مردم را از آبادی ها می راند. رابطه خراج و ویرانی و نسبتِ مستقیمِ زندگیِ مردم با آن سبب شده است این دوگانه در فرهنگِ ایرانی جایی باز کند و به آثارِ سخن گویان فرهنگِ ایرانی راه یابد؛ آن چنان که تمثیلِ «خراج و دهِ ویران» بارها برای انتقالِ مفاهیمِ تغزلی و عرفانی به کار رفته است. در این مقاله با تکیه بر متونِ سده های چهارم تا هشتمِ هجری در پیِ یافتنِ صورت های مختلفِ رابطه دو مفهومِ خراج و ویرانی و الزاماتِ فنیِ آن خواهیم بود. اخباری که از این متون به دست می آید در شناختِ نظامِ حقوقیِ معماری در ایرانِ سده های میانه اسلامی به کار خواهد آمد؛ عرصه ای که تا کنون بیش وکم تاریک مانده است.
۲.

جایگاه و تقسیمات علوم طبیعی در منابع طبقه بندی علوم دوره اسلامی و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۶۸ تعداد دانلود : ۲۶۶
دانشمندان گذشته بر این عقیده بودند که طبقه بندی علوم که بر اساس موضوع علوم و تشابه و تفاوت آنها با یکدیگر انجام می شود، تعلیم و تعلّم آنها را آسان تر می کند. طبقه بندی علوم در تمدّن های باستان به صورت عمومی، از جمله رده بندی کتاب ها، جانداران و پدیده های طبیعی، و در تمدّن یونان باستان، به صورتی تخصّصی، مورد توجّه بوده است. در دوره اسلامی نیز که به تببین، آموزش و طبقه بندی انواع علوم توجه ویژه ای شد، این موضوع را تعریف کرده اند و اهدافی نیز برای آن برشمرده اند و حتّی طبقه بندی علوم را در شمار علوم دوره اسلامی آورده و منابعی نیز در این باره تألیف شده است. با توجه به اهمّیّت علوم طبیعی در نزد دانشمندان و حکم389ای دوره اسلامی، آنها جایگاه این علوم در میان سلسله مراتب طبقه بندی علوم و نیز تقسیمات فرعی انواع آن را تعریف و تبیین کردند؛ منابعی که به این موضوع پرداخته اند فقط منحصر به منابع مربوط به طبیعیات نیست، بلکه آثار گوناگونی از فلسفه گرفته تا عجایب نامه ها و دائرهالمعارف های عمومی تألیف شده در دوره اسلامی، به این موضوع پرداخته اند. البتّه عوامل گوناگونی بر نوع طبقه بندی ها تأثیرگذار بود؛ برای نمونه حکمای دوره اسلامی، به ویژه مشّائیان، ملاک هایی را که ارسطو برای طبقه بندی علوم در نظر داشت، پیروی می کردند. در رسائل اخوان الصفا، آثار ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی و حتّی حکمای پیش تر در دوره اسلامی از جمله ابن مقفّع و ابن بهریز، این تأثیرگذاری مشهود است. دیدگاه های دینی که گاه با افکار فلسفی و عرفانی نیز در می آمیخت، عامل تأثیرگذار دیگری بود. این موضوع در آثار غزالی و نصیرالدین طوسی نمود آشکار دارد. گاه نیز شرایط محیطی زندگی مؤلفان و یا تخصص و اشتغال آنها در مناصب حکومتی، بر معیارهای آنها در طبقه بندی علوم مؤثر بود. برای نمونه، ابن سینا و انطاکی، به دلیل آنکه پزشک و داروشناس بودند، دقیق تر از دیگر حکما، علوم طبیعی را طبقه بندی کرده اند. ابن فریغون و قلقشندی نیز به دلیل نیاز حاکمان وقت و منصبشان در دستگاه حکومتی، رویکردی عمومی و کاربردی برای درباریان در تألیفاتشان داشتند. رویکرد کاربردی، ساده و حتی مایل به خرافات در آثار دائرهالمعارفی و عجایب نامه ها باعث شد تا تقسیمات علوم در این آثار، از اصول خاصی پیروی نکند.
۳.

دارالفنون و علم نقاشی در گذار از نگاه سنتی به پرسپکتیو(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۰۴۴ تعداد دانلود : ۳۱۳۸
آموزش های مدرسه دارالفنون افزون بر گسترش علوم و فنون جدید، بر نگرش به نقاشی و آموزش آن در ایران تأثیر نهاد. نقاشی ایرانی در روند گذار از شیوه های سنتی به بازنمایی واقع گرایانه مانند شیوه کمال الملک با آموزش های مدرسه دارالفنون پیوند دارد. در بازخوانیِ فعالیت های دارالفنون به ویژه در سال های آغازین به گونه ای کم رنگ و گذرا با نقاشی روبرو می شویم؛ اما دانسته نیست که آموزش نقاشی در دارالفنون چه نقشی داشت، و چرا در مدرسه ای که برای تعلیم علوم و صنایع بدیعه بازگشایی شده بود، نقاشی را نیز آموزش می دادند؟ دانستن این که نقاشی بر پایه روایت های هم روزگار از دارالفنون، مرحله و بخشی از درس هندسه عالیه بود، به اهمیت این پرسش می افزاید. پژوهش پیشِ رو بر پایه گزارش های پراکنده از آموزش نقاشی در دارالفنون، به این پرسش ها راه می برد: دانسته های برآمده از دارالفنون چه تصویری از نقاشی به دست می دهد؟ جایگاه نقاشی در میان شاخه های علوم و فنون چه بود؟ و مفهوم نقاشی در روند کاری دارالفنون چه دگرگونی هایی را از سر گذراند؟ جستجوی پاسخ ها در منابع علمی هم روزگار و در همبستگی نقاشی با علوم، شالوده پژوهش حاضر را تشکیل می دهد. پژوهش به روش تاریخی از راه تأمل در دگرگونی معانی واژگان و کاربرد علوم پیش می رود و با جستجو در گرایش ها و آموزش های معلمان و درس آموختگان دارالفنون به ویژه با درنگ در مفاهیم هندسه، نقشه کشی، مناظر و مرایا و نقاشی به این پرسش ها پاسخ می دهد، وجه مشترک این شاخه ها سروکار داشتن با اندازه ها، خط ها، سطوح و اجسام است. یافته های پژوهش نشان می دهد مراد از صنعت نقاشی در درس هندسه، مباحث مناظر و مرایا بوده است. مناظر و مرایا در روند گذار به پرسپکتیو جدید ابتدا بخشی از هندسه بود و سپس با جدا شدن از هندسه و نیز اپتیک کهن، به شالوده مطالعات علمی در نقاشی تبدیل شد. دگرگونی های اپتیک در اروپا و برآمدن پرسپکتیو هم چون قواعد هندسی بازنمایی، پایه آموزش های دارالفنون در رویکرد به علوم و هم چنین شکل یابی نقاشی واقع گرا در ایران بوده است.
۴.

دو رساله در اسطرلاب از ابوریحان بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۸۷۹ تعداد دانلود : ۱۹۹
در مقاله حاضر به معرفی و بررسی کتاب فی إخراج ما فی قوّه الأسطرلاب إلی الفعل و مقاله فی التطریق إلی استعمال فنون الأسطرلابات از ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (362- ح 442ق) پرداخته ایم. بیرونی در اثر نخست به کاربرد اسطرلاب های معیار و در دیگری، که فنی تر از رساله اول است و برای مخاطبان با سطح علمی بالاتر نوشته شده، به کاربرد اسطرلاب های معیار و ساختار و کاربرد برخی اسطرلاب های غیر معیار پرداخته است. هر دو اثر شامل مطالب تاریخی و فنی متعددی هستند که در آثار دیگر با موضوع مشابه نیامده اند. در این مقاله پس از اشاره ای گذرا به سرگذشت بیرونی، مطالبی در باره تسطیح گنج نگاشتی به عنوان اصول طراحی اسطرلاب آورده ایم و پس از آن تفاوت ساختاری اسطرلاب های معیار و غیر معیار (شامل اسطرلاب های مرکب) را، با اشاره به اسطرلاب های غیر معیاری که بیرونی در تطریق به آنها پرداخته است، شرح داده ایم. در ادامه، ضمن اشاره به مهم ترین موضوعاتی که در رساله ها آمده است، این دو رساله را به اجمال معرفی کرده ایم. در بخش بعدی مقاله، «اسطرلاب هلالی» را بر اساس توضیحات بیرونی در تطریق بازسازی کرده ایم. اسطرلاب هلالی یکی از اسطرلاب های غیر معیار است که به جز تطریق و کتاب فی عمل الأسطرلاب سجزی (که شامل مطالبی بسیار مختصر در باره ساختار این اسطرلاب است) در هیچ رساله اسطرلاب دیگری به آن پرداخته نشده است. سپس به تشریح مطالبی پرداخته ایم که بیرونی در تطریق درباره «اسطرلاب زورقی» آورده است. اسطرلاب زورقی نیز نمونه ای دیگر از اسطرلاب های غیر معیار است که بر خلاف اسطرلاب های معیار، تصویر دایره البروج بر آن ثابت است، و به جای عنکبوت شامل قطعه ای به شکل قایق است که نقش افق متحرک را ایفا می کند. در ادامه به شواهدی که بیرونی را مؤلف دو رساله مذکور نشان می دهند، تاریخ تألیف رساله ها، ویژگی های متنی و نسخه های موجود از آنها پرداخته ایم. در پایان مقاله، جایگاه دو رساله مذکور در مقایسه با آثار دیگر بیرونی در اسطرلاب را بررسی کرده ایم.
۵.

در باره سه رساله هندسی فارسی از مجموعه خطی شماره 772 کتابخانه ملی پاریس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۵ تعداد دانلود : ۲۴۷
مجموعۀ نسخه خطی شمارۀ 772 کتابخانۀ ملی پاریس حاوی رساله های متعدد علمی است که هر کدام از ارزش خاصی برخوردارند. از میان رساله های این مجموعه، ترجمۀ فارسی رسالۀ مایحتاج الیها الصناع من العمال الهندسیه یا کتاب النجاره  از بوزجانی و رسالۀ فی تداخل الشکال المتشابهه والمتوافقه از مؤلفی ناشناخته، مورد توجه پژوهشگران تاریخ علم دورۀ اسلامی بوده اند. به نظر می رسد تمامی رساله های این مجموعه به کتابت ابواسحاق بن عبداللّه کوبنانی یزدی و برخی نیز ترجمه یا تألیف او باشد. با توجه به آثار کوبنانی تاریخ فعالیت علمی او بین سال های 845 تا 886 هجری قمری تخمین زده می شود، با این حال آراء متعددی در بارۀ زمان نوشته شدن این مجموعه وجود دارد که در مقاله به آن ها اشاره شده است. اهمیت رساله های ریاضی این مجموعه از این نظر است که گزارشی از رسالات ریاضی فارسی تألیف شده یا ترجمه شده از عربی تا آن دوران به دست می دهد. در مقالۀ پیش رو محتوای سه رسالۀ هندسی فارسی از این مجموعه بررسی می شود که از لحاظ مطالعۀ تاریخ رساله های هندسی فارسی اهمیت دارد. سه رسالۀ متوالی با موضوع هندسه در این مجموعه وجود دارد که نحوۀ نگارش آنها به گونه ای است که مستقل به نظر می رسند. این سه رسالۀ پیاپی فاقد عنوان اند و در این مقاله با این عناوین معرفی می شوند: مختصر در علم مساحت (برگ های 65پ-69پ)؛ کتاب مساحت (برگ های 70پ-89پ)؛ رساله در اصلاح اهل مساحت (برگ های 90پ-100ر). متن مصَحَح رسالۀ اول با عنوان «مختصر در مساحت» ارائه شده است و دشواری های ریاضی او بیان شده است. تلاش نویسندگان برای پیدا کردن اصل یا نسخه ای مشابه «مختصر در مساحت» به نتیجه ای نرسید، اما در باره دو رسالۀ دیگر مشخص شد که آن ها با لب الحساب از علی بن یوسف، منازل السبعِ از بوزجانی، البدیع فی الحساب از کرجی و غنیه الحُساب فی علم الحساب از احمد بن ثبات همامی واسطی پیوندهایی دارند؛ لذا با بررسی  شباهت ها و تفاوت های این رسالات سعی شده تا نظریه ای درباره ارتباط میان آن ها و چگونگی راه یافتن آن ها به نسخه پاریس ارائه شود.
۶.

خاک و بارورسازی آن در فلاحت دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۹۰ تعداد دانلود : ۱۶۲
بررسی میراث فلاحتی دوره اسلامی با تمرکز بر دو موضوع خاک و شیوه های بارورسازی آن و ردیابی و مقایسه آن با ریشه های کلاسیک یونانی و رومی، نمودار تلاش دانشوران و علمای کشاورزی اسلامی برای تکمیل و تنوع بخشی در حوزه «علوم خاک» است. چه در کنار تکرار بخش بزرگی از آثار متقدمان، نگاشته های فلاحتی دوره اسلامی در این سرفصل ها، حاوی داده هایی جدید مرکب از توضیحات استقرائی و نظری، به همراه تجارب زراعی و مشاهدات شخصی است. چندان که این بخش را می توان یکی از مهم ترین محورهای نوآوری متون فلاحتی دوره اسلامی قلمداد کرد. از آن میان رساله های تدوین شده در اندلس و به طور مشخص آثار ابن بصال و ابن عوام زمینه ساز تعریف معیارهای جدیدی برای تشخیص کیفیت و مرغوبیت خاک و معرفی دسته بندی های جدیدی از آن گردید. به طوری که دسته بندی ده گانه مرسوم در متون رومی برای انواع خاک ها، به دست کم 25 نوع ارتقاء یافت. در گام بعدی این معیارها در ایران و در فلاحت نامه های فارسی با رویکردی کاملاً بدیع و اجتهادی و ناظر به کاربرد عملی آن ها تدوین و ارائه شد. با این حال این تلقی های متفاوت ابتر بود و در قلمرو جهان اسلام و حتی در غرب لاتین پی گیری نشد و حتی برای پژوهشگران امروزی تاریخ علم دوره اسلامی نیز ناشناخته باقی مانده است. بررسی تطور متون فلاحتی با تمرکز بر این موضوع جزئی و ردیابی دلایل احتمالی تغییرات آن هدف این مقاله است.
۷.

کتابخانه دارالعلم شاپور در بغداد (383-451 ق) و تأثیر آن بر ارتقای سطح علوم در قرون چهار و پنج هجری (با تأکید بر دانش طبّ)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۳۴ تعداد دانلود : ۲۵۲
سده های چهار و پنج هجری، مقارن با عصر استیلای خاندان بویه بر دستگاه خلافتِ بغداد است. این خاندانِ شیعی علاقه زاید الوصفی به نشر دانش در ممالکِ تحت سلطه خود داشتند و تمام تلاش خویش را مصروفِ حمایت از دانشمندان و ترویج علوم کردند. مهم ترین نمودِ این رفتار را در بغداد -به عنوان مرکز خلافت اسلامی- می توان دید، امیران و وزرای این دولت با توجّه ویژه به ارتقای دانش در تمام زمینه ها و حوزه های شناخته شده آن روزگار توانستند با شدّتی بیشتر، تکاپوی علمیِ صورت گرفته در عصر هارون و مأمون عبّاسی را تجدید نمایند و با روحیه رَواداریِ علمی و اعتقادی، دارالعلم ها را به عنوان ادامه تاریخی بیت الحکمه و خزانه الحکمه، به مکانی امن برای پژوهش و تحصیل و تدریسِ دانشمندان مبدّل کنند. در این میان برخی از مراکز همچون «دارالعلم شاپور» به همّت بانیِ فاضل و متولّیانِ دانشمندش به مکانِ مناسبی برای گردهماییِ مهم ترین دانشمندانِ آن روزگار مبدّل شد که علاوه بر بحث و مناظراتِ علمی، ارزشمندترین تألیفات خویش را در کتابخانه مفصّل آن مرکز، در دسترس جویندگان علم و دانش قرار داده بودند. از جمله دانش هایی که توانست به مدد ساختارِ اداری و علمیِ دارالعلم شاپور مجالی برای ارتقا و تکامل بیابد دانش پزشکی است که کثرتِ کتاب های محفوظ در آن مرکز و به ویژه وقفِ آثار مهمّ طبّی پزشکان بزرگ آن روزگار اهمّیتی مضاعف بدان بخشیده بود. پژوهش حاضر، تلاشی است جهت بازنمایاندنِ نقشِ پررنگِ کتابخانه «دارالعلم شاپور» در گسترش دانش ها، به ویژه علم طبّ در سده های چهار و پنج هجری.
۹.

بُنِه: نظام های زراعی سنتی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۱۴ تعداد دانلود : ۳۳۵
برخی حوزه های پژوهشی هستند که در وضعیت «مرزی» به سر می برند و تنها به یک حوزه دانش اختصاص ندارند، ما امروزه چنین پژوهش هایی را «میان رشته ای» می خوانیم و دست کم در عالم نظر، بر اهمیت و لزوم انجامشان تأکید می کنیم. اما واقعیت آن است که این وضعیت مرزی، موجد نوعی وضعیت «حاشیه ای» نیز هست و کم نیستند پژوهش هایی که چون نمی توان تنها در یک حوزه تخصصی جایشان داد و سرراست معرفی شان کرد، کمتر دیده و خوانده می شوند و قدر و قیمتشان چنان که باید شناخته نمی شود.
۱۰.

A Survey on the Manuscripts of Kitāb al-Ṭīb by Muḥammad b. al-Ḥasan b. Ibrāhīm al-Khāzin(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۵
The treatise called “Kitāb al-Ṭīb” is a work composed by Muḥammad b. al-Ḥasan b. Ibrāhīm al-Khāzin (living in 421/1030), dealing with aromatic substances. There are four known copies of this work, the oldest one (Princeton, Garrett, 174B) dated 590/1194 is incomplete and disorderly in its present situation. Rearranging this manuscript and clarifying the relationship between all extant manuscripts of the work seem necessary for a critical edition of it. Based on the repetition of a note referring to the contents and order of treatises in three codices, similarities in the colophon of them, different readings of same words in each of these manuscripts, as well as the text conflations, the most probable explanation is that the Princeton manuscript has been the basis of copying the other three manuscripts
۱۱.

Planetary Retrograde Motion in a Treatise Attributed to Muʾayyad al-Dīn al-ʿUrḍī(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۱۹۴
accepted: 15/03/2021) Abstract Planets occasionally quit their prograde motions and go against their normal direction, said retrogression. Happening for differences in orbital velocities of planets and earth, retrogression loops not only are unequal at forms and scales but appear everywhere in the sky. Applying the concentric epicycle-deferent model makes the similar regular loops, but it does not correspond to observations; thus, employing eccentre deferent is needed. Description of the phenomenon is the subject of Book XII of the Almagest. Ptolemy explained some necessary lemmas for his geometrical explanations and examined his justifications by few specified positions for every planet. This paper studies contents of a treatise note on retrogression attributed to Muʾayyad al‐Dīn al‐ʿUrḍī, one of the invited scholars to founding Maragha observatory. Apart from his skills and achievements in designing and manufacturing astronomical instruments, he was a proficient theorist astronomer with educational experiences. The present treatise is an informative text similar to other known works of ʿUrḍī in precision and consideration of the matter’s geometrical aspects.He has attempted to encounter the phenomenon holistically instead of checking parameters in the case studies to present regulation using Apollonius’ theorem
۱۲.

Estimating the distance by Stick Method in a 12th century Arabic manuscript(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۷۳ تعداد دانلود : ۱۶۲
The stick method is a common and easy way to estimate the object size or its distance to an observer. Today, painters, scouts, artillery observers, woodchoppers, etc. use this method when they have no special rangefinder instrument. We don’t know the exact origin of this method but Euclid has described a similar way in proposition 22 of his optics. Great astronomer of the 12th century, cAbd al-Raḥmān al-Khāzinī, has explained the stick method in his treatise named about the marvelous instruments (fī Ālāt al-cAjība). He dedicated his treatise to explain observatory instruments and amplified how to use these instruments and the information gathered by them. al-Khāzinī described 7 instruments used for observing the stars in 7 independent books and added their application as the surveying tools. He presented the geometrical arguments to show us why and how we can use his formulas to gain mathematical information about subjects from data gathered by these instruments. al-Khāzinī talked about the stick method in an appendix without the geometrical arguments. His main goal was to describe a simple way for soldiers and horsemen to calculate their distance from their enemies or estimate the strength of foes armies. Furthermore, he explained estimating the distance from an object by knowing its diameter or vice versa and finally estimating the distance and diameter of the object when they were both unknown. His method was easy and practical for anyone in the military campaign who didn’t know complicated mathematical relations. He used a wooden stick about 80 c.m long to do this job. In this paper, I briefly presented al-Khāzinī’s original treatise and four manuscripts available in the libraries and talked about how amended al-Khāzinī’s treatise in the first step. Secondly, I introduced the English translation of al-Khāzinī’s appendix about the stick method with its main Arabic text. Finally, I described his method by modern mathematics symbols and notations and then I tried to rebuild the geometrical arguments according to his previous book about the triquetrum.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵