۱.
محمدکریم خان کرمانی رهبر شیخیه کرمان در دوره ناصری از مخالفان جدی نجوم جدید بود. پس از او فرزندنش زین العابدین خان کرمانی، رهبر این فرقه، کتابی با عنوان شمس الجاریه (1345ق) به فارسی نوشت و در آن تلاش کرد که به استدلال های جدیدی که برای نجوم جدید مطرح شده بود پاسخ دهد و نشان دهد که چگونه می توان از آیات و روایات به نفع نجوم قدیم بطلمیوسی استفاده کرد. بخش عمده آن کتاب رد ادعاهای هبهالدین شهرستانی در کتاب الاسلام والهیئه (1328ق) بود. هبهالدین در آن کتاب عناصر نجوم جدید -از جمله نفی افلاک صلب، حرکت زمین، سکون خورشید، و سایه و مدار زمین- را با آیات و روایات اسلامی تطبیق داده بود. زین العابدین به خوبی نشان می دهد که تأویل های هبهالدین به نفع نجوم جدید تا چه میزان دل بخواهی و بی ضابطه است. هر چند همین مشکل گریبان گیر زین العابدین در تفاسیر خود به نفع نجوم قدیم نیز هست.
۲.
سهم نجم الدوله در انتقال و جذب علوم جدید در دورهٔ قاجار بسیار ارزنده است. ولی چرا در ایران علی رغم شکوفایی علوم در قرون گذشته رهیافتی به علوم جدید پیدا نشد، و حتی هنگامی که این علوم از خارج به ایران راه یافت نتوانست در ابتدا در ایران ریشه بدواند. اما پاسخ همه جانبه به طرح معمای نیدهام ابعاد وسیعی را در بر می گیرد، که از توان یک فرد خارج است. در اینجا در ابتدا به اهمیت طرح این سؤال اشاره می شود و به دنبال آن برخی از پاسخ هایی که تاریخ نگاران علم در غرب به این معما داده اند اجمالاً بررسی و ارزیابی می شوند. سپس منطق روشن شناسی علوم سنتی در ایران به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد و استدلال می شود که با این روش شناسی که در کتاب رساله شمسیه تجویز شده است، دستیابی به علم هیئت جدید، که با کشفیات نیوتن تثبیت و مقبولیت عام یافت، متصور نبود. در خاتمه برای تأیید این استدلال به نظریه یکی از علمای عصر قاجار به نام محمد حسین شهرستانی در کتاب آیات بینات مراجعه می شود.
۳.
در سال 1295ق و به هنگام سفر دوم ناصرالدین شاه قاجار به اروپا و بازدید از کشور اتریش، استفاده از دانش و توان مستشاران آن کشور با هدف آموزش قشون ایران و انتقال دانش و فناوری نظامی مورد توجه و در دستور کار دولت مردان قاجار قرار گرفت. با ورود اتریشی ها و شروع به کار آنها، فعالیت ها و کوشش های بسیار و گوناگونی در زمینه آموزش تولید تسلیحات و نیز نگارش و ترجمه کتاب های نظامی به افواج و دانش آموزان مدارس نظامی انجام شد. در این مقاله، سعی بر آن است با تکیه بر منابع دست اول تاریخی همچون کتاب ها، اسناد آرشیوی و روزنامه ها این اقدام ها بررسی و نتایج تشریح گردد.
۴.
علیقلی خان مخبرالدوله از رجال دانش دوست، ترقی خواه و مطرح تاریخ معاصر ایران است. برخی از اقدامات وی حاکی از نوگرایی و اهتمام و توجه ایشان به امر توسعه و پیشرفت در ایران عصر قاجار است. این جستار با روشی تحلیلی- توصیفی و همچنین با تکیه بر منابع و اسناد کتابخانه ای و آرشیوی، به اقدامات سیاسی و فرهنگی مخبرالدوله و سهم آن در فرایند نوگرایی این دوره می پردازد. یافته های این پژوهش نشان می دهند که علیقلی خان مخبرالدوله با اتخاذ رویکردی معتدل و معقولانه در امور حکومتی و تصدی مناصب مهم و گوناگونی چون وزارت پست و تلگراف، تجارت، معارف و ریاست دارالفنون و اقداماتی نظیر پی ریزی، مدیریت، توسعه و گسترش خطوط تلگراف، تکمیل کانون علمی دارالفنون، همچنین تأسیس روزنامه دانش، اولین روزنامه آموزشی ایران، اهتمام به تشکیل انجمن حافظ الصحه، اعزام محصل به خارج از کشور و پرورش متخصصان علوم، در تنویر افکار و روند نوگرایی و نوسازی ایران در عصر قاجار، سهم و تأثیر بسزایی داشته است.
۵.
بر خلاف کلیشه رایج در باره تقابل علمای امامیه با نجوم جدید در عصر قاجار، تا به حال شاهدی از مخالفت صریح و گسترده علمای امامیه با نجوم جدید بر اساس آموزه های دینی در آن دوران، آن طور که در ماجرای گالیله و کلیسای کاتولیک شاهدش هستیم، یافت نشده است. تنها دو مخالفت از سوی ملا مهدی نراقی و محمدحسین شهرستانی وجود دارد که نه به دلایل دینی بلکه بر اساس دانش سنتی ایشان از نجوم و فلسفه طبیعی ارسطویی ابراز شده است. علما به خاطر تطبیق نجوم قدیم بر آیات و روایات مخالف نجوم جدید نبودند. علاوه بر این علما دلبستگی ای به تنجیم نداشتند و آن را حرام می دانستند و معمولاً وجود احادیث تنجیمی را مؤید تنجیم رایج نمی دیدند و در نتیجه به خاطر تنجیم مدافع نجوم قدیم نبودند. بنا بر این انگیزه ای برای مخالفت با نجوم جدید نداشتند. علما خود را متولی کیهان شناسی نمی دانستند، بنا بر این کیهان شناسی جدید رقیبی برای ایشان محسوب نمی شد تا اینکه هبهالدین شهرستانی کتاب الاسلام والهیئه را نوشت. او در آن کتاب می خواست نشان دهد که آیات و روایت نه تنها با نجوم جدید مخالف نیستند، بلکه مؤید آن هستند.
۶.
نخستین رساله ای که در نقد نظریه داروین، به فارسی نوشته و در سال 1298ق منتشر شد، نیچریه سید جمال الدین اسدآبادی است. رساله ای دیگر نیز در سال 1299ق با عنوان آیات بینات به قلم آیت اللّه محمدحسین شهرستانی به فارسی نوشته شده است. سپس کتاب مفصل آیت اللّه محمدرضا نجفی اصفهانی، که در سال 1331ق و با عنوان نقد فلسفه داروَن منتشر شده است، ظاهراً سومین اثر مطالعه شده در بررسی نظریه داروین است. مرآت العقل اثری در علم به فارسی است که در سال 1330ق به قلم آیت اللّه محمد علی سنقری حائری (1293-1378ق) از علمای برجسته کربلا نوشته شده است. وی در جلد اول که شامل یک دیباچه و سه مقاله است، به اشکالات و تناقضات «مادیین» (ماده گرایان) می پردازد و با روش فلسفی-کلامی آنها را نقد می کند و سپس در مقاله سوم زیر عنوان «ابطال نوامیس اربع» به چهار محور اصلی نظریه داروین اشاره می کند و به زعم خود فساد هر یک را برمی شمارد. ادعا این است که با وجود این کتاب که به فارسی و در 1330ق نوشته شده است، می توان فصل نوینی را در مطالعات تاریخ علم دوران قاجار گشود.
۷.
مسأله حرکت زمین (حرکت وضعی و حرکت انتقالی آن) و حل ایرادات طبیعی و تجربی حاصل از پذیرش این حرکت، یکی از مسائل مهم در پذیرش یا رد نجوم خورشیدمرکز بوده است. با این که در آثار هیئت دوره اسلامی، سعی بر آن بود تا دلایلی که برای بر سکون زمین مطرح می شوند، بیشتر دلایلی تجربی باشند، اما به نظر می آید در نزد متفکران دوره قاجار، این دلایل تجربی نسبت به دلایل طبیعی اهمیت کمتری داشتند. عبدالغفار نجم الدوله در کتاب قانون ناصری (1284ق) به تفصیل به مسائل مربوط به نجوم جدید و اکتشافات نجومی روز می پردازد. با این که مطالب مطرح شده در این کتاب عموماً از سطح کتاب های علم برای عموم فراتر نمی رود، اما بررسی آن برای شناخت استدلال های نجومی مطرح شده در مورد حرکت زمین در دوره قاجار لازم به نظر می رسد. مقاله حاضر به بررسی دلایل نجم الدوله در موضوع حرکت زمین در کتاب قانون ناصری می پردازد.