۱.
قضیه اول مقاله دهم اصول اقلیدس، اساس «روش افنا» است. اقلیدس این قضیه را برای نسبت متغیر ثابت می کند. ابن هیثم (سده 4 هجری) بنا بر ادعای خود در فی حل شکوک، پی برده بود که حکمی که اقلیدس مطرح می کند جزئی است و حکم کلی را برای نسبت ثابت برای اولین بار در این کتاب مطرح و اثبات کرده است. خواجه نصیر الدین طوسی (597-672ق) در تحریر اصول اقلیدس، همان نظر ابن هیثم را تکرار می کند. ابن صلاح همدانی (درگذشته در 548ق) رساله ای در نقد نظر ابن هیثم با عنوان قول فی إیضاح غلط أبی علی بن الهیثم فی الشکل الأول دارد که در آن سه ایراد به ابن هیثم وارد می کند. محمد باقر یزدی (زنده در 1047ق) در رساله شرح المقاله العاشره در نقد نظر طوسی می گوید که با در نظر گرفتن حالت کلی که طوسی آورده است، برهان قضیه دوم مقاله دهم مختل می شود و قضیه را در دو حالت نسبت ثابت و متغیر، جداگانه بررسی می کند. در این مقاله سیر تاریخی پرداختن به این قضیه بررسی شده است.
۲.
بخشی از تدابیر اقلیمی برای سازماندهی زندگی و محیط های مسکونی سالم در متون طب دوره اسلامی تحریر شده است. پزشکان قدیم حفظ سلامتی انسان را به عنوان هدف اصلی طب، وابسته به تعامل و سازگاری انسان با محیط اقلیمی، با تکیه بر انطباق ساختاری مزاج انسان با عناصر چهارگانه طبیعت، دانسته اند. این مقاله سابقه دانش اقلیمی قدما را در زمینه تعامل انسان با محیط طبیعی و مصنوع، با تکیه بر روش تفسیر تاریخی متون طب بررسی می کند. یافته های این پژوهش نشان می دهد که روش زندگی اقلیمی و سازماندهی محیط های مسکونی بر پایه ویژگی های جغرافیایی و تغییرات اقلیمی مکان ها، مهم ترین تدابیر پزشکان برای اعتدال مزاج انسان، حفظ سلامتی و اقلیم درمانی بوده است. از این منظر سلامتی انسان وابسته به مشارکت پویا و همسازی انسان با شرایط متغیر اقلیمی از طریق تغییر روش و مکان زندگی (کوچ) و فراهم بودن زمینه های کالبدی این تغییرات در معماری است. بررسی اجمالی و مقایسه تطبیقی تعالیم متون طبی و معماری مسکونی ایران نیز نشان می دهد که عامل هوا (باد) به لحاظ میزان دما، رطوبت و تمیزی آن -به عنوان مهم ترین عامل ضروری سلامتی و اقلیم درمانی- نقش اصلی را در مکان یابی و سازماندهی شهرها و فضاهای مسکن داشته است.
۳.
عنوان کلی «هیئت» به آن دسته از آثار نجومی دانشمندان اسلامی اطلاق می شود که هدف از نگارش آنها عرضه توصیف کلی از جهان با استفاده از مدل های هندسی است. این آثار که بیشتر آنها در دوره اسلامی با ساختار و ترتیب فصول مشابهی نوشته می شده اند احتمالاً متأثر از کتاب فرض های سیاره ای بطلمیوس، یا آن طور که دانشمندان اسلامی آن را می نامیدند، الاقتصاص، هستند. هر چند آغاز نگارش آثار مستقل هیئت بر پایه این تعریف را باید مربوط به زمانی پس از سده ششم هجری دانست، اما دسته ای از آثار نجومی متقدم هستند که می توان آنها را مقدمه هیئت نویسی به حساب آورد. جوامع علم النجوم فرغانی و مقاله سوم از زیج جامع کوشیار گیلانی از جمله این آثار متقدم هستند که شباهت بیشتری به رساله های هیئت مستقل بعدی دارند. در این مقاله با در نظر گرفتن ساختار چهار بخشیِ مقدمات ریاضی و طبیعی، اوضاع آسمان، اوضاع زمین و ابعاد و اجرام برای آثار هیئت محتوای این دو رساله را با یکدیگر مقایسه کرده ایم و میزان شباهت هر یک از آنها را با آثار هیئت سنجیده ایم. این مقاله مدعی است که «باب فی الهیئه» از زیج جامع کوشیار گیلانی بیش از جوامع علم النجوم فرغانی به آثار هیئت شبیه است و احتمالاً بر آنها مؤثر بوده است.
۴.
شهید اول یکی از فقهای بزرگ قرن هشتم هجری قمری است که آثار او هنوز به عنوان کتاب درسی در حوزه های علمیه تدریس می شود. وی در کتاب غایه المراد در ضمن مبحث نماز قضاء به یکی از مباحث ریاضیات گسسته اشاره می کند. در نماز قضا به فتوای برخی فقها باید ترتیب را رعایت کرد و اگر چند نماز از مکلف فوت شده باشد او موظف است که نمازها را به همان ترتیبی که از او فوت شده قضا نماید. حال اگر ترتیب نماز ها را فراموش کرده باشد به فتوای برخی فقها باید آن قدر نماز بخواند که اطمینان یابد که ترتیب را رعایت کرده است. این فقیه عالی قدر برای حل این مسأله فقهی روشی را بیان می کند که کار مقلدان برخی از مراجع گذشته را راحت تر نماید. شهید ثانی که شارح یکی از آثار شهید اول(اللمعه الدمشقیه) است، با توضیحات کافی از تابعی که امروز به نام فاکتوریل موسوم است می گوید و جای شکی باقی نمی گذارد که مفهوم این تابع را به خوبی درک کرده است. ما در این مقاله علاوه بر اقوال شهید اول به تحقیق درباره اقوال موجود در این مسأله و راه حل های ارائه شده توسط برخی فقها نیز پرداخته ایم.
۵.
در این مقاله مطالب رساله هرون و نسخه های جرثقیل فارسی بررسی می شود تا زمینه مقایسه نسخه های فارسی با یکدیگر و با رساله هرون فراهم آید و بتوان از این طریق میزان اصالت نسخه های فارسی را سنجید. نسخه های فارسی که به تعداد 22 عدد در کتاب خانه های ایران نگهداری می شوند در بازه زمانی سده های 9 تا 13ق نوشته شده اند و تاکنون بررسی نشده اند. برخی از این نسخه ها به نام معیار العقول منسوب به ابن سینا هستند و تعدادی از آنها هم به حزین لاهیجی نسبت داده شده اند. همچنین نام ابوعلی بن عبدالجلیل خوارزمی هم به عنوان نویسنده مطرح شده است. در این مقاله نشان داده می شود که نه می توان این نسخه ها را مستقل از یکدیگر دانست و نه می توان با شواهد موجود آنها را به ابن سینا یا حزین لاهیجی نسبت داد. مطالب این نسخه ها قابل مقایسه با مقاله دوم رساله هرون ولی مستقل از آن هستند.
۶.
It is known that contaminated water contains many bacteria and harmful viruses that cause many diseases such as typhoid, cholera, dysentery, meningitis and poliomyelitis, etc. Water-related diseases are the most critical health problems in the world now, therefore the mechanisms of sterilize water and its development gained the attention of governments and scientists. This attention makes many people believe that water sterilization technology is a modern technology. Perhaps the reason for this belief is that ancient people were not able to see those microorganisms. In this research, we have found that ancient scholars realized the existence of these objects and tried to get rid of them in several ways. Some of these ways were successful, and could be considered as a basis for modern techniques. Polluted water passes through several stages of processing to become pure clear drinkable water. In this research, we will mention a summary of each procession stage (sedimentation-filtration-sterilization), then we will refer to the history of the evolution of this stage in various ancient civilizations, and finally we will explain it in Arab civilization.
۷.
Jām-e gītī-namā is a late instrument for determining qibla introduced in a treatise by Muḥammad Riḍā Yazdī (fl. Yazd, ca. 1867) entitled On Finding Qibla and Some Other Instruments. The author wrote it to investigate some earlier scientific instruments found at that time including a qibla-indicator. Although he did not describe the instrument in detail, his method of expressing its function leads us to consider it as a Mecca-centered world-map for finding the direction and distance to Mecca. As he found it impossible to determine the direction to Mecca through projecting, he devised jām-e gītī-namā to use its numerical results regardless of its spherical representation. This paper examines Muḥammad Riḍā’s approach on devising a new instrument for determining qibla inspired by an old one, in order to shed more light on qibla-indicators, more especially, Mecca-centered world-maps.