یونس کرامتی

یونس کرامتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۰ مورد.
۱.

نویافته هایی درباره «نور العیون» زرین دست و متون موازی آن و جایگاه این کتاب در سنت چشم پزشکی دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نور العیون المسائل فی العین ابوروح محمّد بن منصور جرجانی زرّین دست تذکره الکحالین علی بن عیسی کحال کتاب العشر مقالات فی العین الحاوی فی الطب حنین بن اسحاق رازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۵
نور العیون، کهن ترین کتاب فارسی در چشم پزشکی است که ابوروح محمّد بن منصور جرجانی یمانی، مشهور به زرّین دست، آن را در 480ق/ 1087م برای فارسی زبانان خواهان یادگیری مقدمات چشم پزشکی نوشته است. از آن جا که تبار دست نویس های نه چندان کم شمار نور العیون، گویا در دست نویسی گم شده و مخدوش به هم می رسد، ویراستی انتقادی و شایسته از این اثر، بی بهره گیری از «متون موازی» آن ناشدنی است. پیش از این معلوم شده بود که نور العیون بر پایه تذکره الکحالین علی بن عیسی کحال، اما «با اعمال تغییراتی چشمگیر در ساختار کلان و خرد این اثر، و افزودن مطالبی از دو منبع مهم علی بن عیسی، یعنی کتاب العشر مقالات فی العین و کتاب دوم الحاوی فی الطب»، فراهم آمده است. جستار حاضر، افزون بر ارائه شواهدی بیشتر و دقیق تر از این سه متن موازی نور العیون، یکی دیگر از متون موازی این کتاب، یعنی المسائل فی العین حنین را شناسانده است که البته شیوه پرسش و پاسخ نور العیون نیز به پیروی از همین کتاب است.
۲.

تاریخ رصدگری در ایران و جهان اسلام تا رصدهای ممتحن (213 قمری / 828 میلادی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: احمد بن محمد نهاوندی حاسب بست اوج خورشید جندی شاپور خورشیدگرفت رصد ایرانی مرو میل اعظم/کلّی وسط الشمس یحیی بن ابی منصور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
به رغم تأکید شماری از اخترشناسان دوره اسلامی بر نبود رصدی میان رصدهای بطلمیوس (حدود 130-141 میلادی) و «رصدهای ممتحن»، در منابع مختلف گزارش هایی پراکنده از رصدهایی در همین بازه، چه در روزگار ساسانی و چه در دوره اسلامی به چشم می خورد. جستار حاضر دربردارنده تحلیل آگاهی های موجود درباره این رصدها است: سه مجموعه رصد ایرانی در دوره ساسانی (در حدود 470، 556 و حدود 633-634 میلادی)، رصدهای رصدگری ناشناس در 90 -100 قمری / 709 -718 میلادی در بُست (شهر لشکرگاه امروزی در افغانستان)، رصدهای احمد بن محمد نهاوندی حاسب در جندی شاپور در 170 و اندی قمری / 787 -795 میلادی، و رصدهایی احتمالاً در مرو توسط یحیی بن ابی منصور در 202 ق / 817 میلادی یا اندکی پیش از آن. همه این رصدها در محدوده جغرافیایی ایران جای داشته اند. گویا پژوهشگران عموماً توجهی به رصدهای بُست و مرو نداشته اند..
۳.

تحریر فارسی تقویم الادویه علایی مغربی و متون موازی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علایی مغربی تقویم الادویه المُنْجِح فی التداوی من جمیع صنوف الأمراض و الشکاوی حاجی زین العطار شیرازی اختیارات بدیعی نام داروی هندی متون موازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۰۲
رساله نخست مجموعه 2743 کتابخانه مجلس شورای اسلامی -که فهرست نگاران آن را اثری از حبیش تفلیسی انگاشته اند- تحریری فارسی از جدول های داروشناسی تقویم الادویه علایی مغربی (ح 550ق) است که محرر علاوه بر افزودن سطری به جدول ها برای یادکرد نام داروهای هندی، چند مدخل جدید و نکاتی پرشمار به مدخل های دیگر افزوده است. مقایسه افزوده ها با منابع داروشناسی دوره اسلامی، نشان از آن دارد که محرر قطعات بسیاری را از اختیارات بدیعی (تألیف 770ق) بی یادکرد مأخذ وام گرفته و از منابعی دیگر نیز بهره برده است. از این رو و البته با توجه به قدمت نسخه، می توان روزگار احتمالی فعالیت محرر را به نیمه دوم سده نُهم تا نیمه نخست سده دهم قمری محدود کرد. چنین می نماید که دست نویس 2231 کتابخانه دیوان هند نیز نسخه ای دیگر از این تحریر باشد. پس برای ویراست انتقادی این تحریر کم نسخه، باید از اصل عربی (در تصحیح بخش های مترجَم)، منابع مترجم و به ویژه اختیارات بدیعی (در مطالب افزوده) و شماری از آثار فارسی دربردارنده نام داروهای هندی (در تصحیح نام های هندی) به عنوان متون موازی بهره برد.
۴.

Kitāb al-Ṭīb by al-Khāzin: Critical Edition and Complementary Notes(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۳
Kitāb al-Ṭīb (The Book of Aromatics) composed by al-Khāzin (living in 421 A.H./1030 A.D.), is an Arabic treatise written in the fourth/tenth century containing a prologue and five chapters dealing with Simple Aromatic Substances (musk, amber, aloeswood, camphor) and including 23 recipes for making compound aromatics (al-Nadd, alʿŪd al-Muṭarrā, al-Lakhlakha, al-Ghālīya, al-Dharīra, al-Rāmik, al-Sukk and, Duhn Al-Bān). This article tries to prepare a critical edition of Kitāb al-Ṭīb based on the extant copies and considering the parallel texts. In addition to the edited text, the article contains the translation of the prologue to the treatise and a discussion about the title and author of it, while trying to shed light on the toponyms and ethnonyms used for the appellation of simple aromatics of different types.
۵.

متون موازی الصیدنه ابوریحان بیرونی (منابع بیرونی، آثار بهره مند از آن و تحریر فارسی کاسانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۱۴۴
اشکالات یگانه دست نویس الصیدنه چندان است که آماده سازی ویراستی پیراسته تر از ویراست عباس زریاب، بی بهره گیری از متون موازی ناشدنی است. برای روشن شدن چند و چون کارامدی هر متن موازی در بازسازی مواضع گم شده یا اصلاح متن الصیدنه، باید چند و چون بهره گیری بیرونی از آن متن، یا پدیدآور آن متن از الصیدنه، مشخص گردد. در مورد منابع مرتبط به  ابدال ادویه (دارو های جایگزین) و عطرشناسی و در مورد برخی آثار رازی، متن عموماً با تغییری اندک در الصیدنه نقل شده است؛ پس متن چنین آثاری نیز به عین عبارت در تصحیح و تکمیل الصیدنه سودمند خواهد بود. آثاری ادبی چون کتاب النبات ابوحنیفه دینوری، به دلیل تلخیص بسیار آن ها توسط بیرونی، تنها از نظر محتوا یا صورت درست برخی واژه ها می تواند به کار آید. در بهره گیری از تحریر فارسی کاسانی، به دلیل تصرفات پرشمار او در اصل الصیدنه، باید احتیاط کرد. نقل قول های واژه به واژه پرشمار کازرونی از الصیدنه در شرح کتاب دوم القانون بسیار سودمند است. البته، برخی اشکالات الصیدنه نیز نه به اصل کتاب بلکه به تصرف کاتبان مربوط بوده است.
۶.

تحریر فارسی الصیدنه و پدیدآور آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۰۹
الصیدنه یگانه اثر شناخته شده ابوریحان بیرونی در داروشناسی و به گمان نزدیک به درست، آخرین اثر اوست که گویا کار نگارش آن ناتمام مانده و هرگز از سواد به بیاض درنیامده است. در حدود 611ق/1214م، ابوبکر بن علی بن عثمان کاسانی تحریری فارسی از الصیدنه در دهلی پدید آورد که گذشته از ارزش زبانی، به لحاظ در بر داشتن بخش های افتاده از یگانه دست نویس شناخته شده روایت عربی، ارزشی دوچندان یافته است. کهن ترین دست نویس این روایت فارسی، محفوظ در کتابخانه مغنیسا، ساختاری دوپاره دارد که پاره دوم به خواص ادویه مفرده اختصاص یافته است، در حالی که در چهار دست نویس کمابیش کامل این اثر، محتوای هر مدخل از پاره دوم دست نویس مغنیسا در پایان مدخل های مشابه پاره نخست آمده است. پژوهشگران با معیار انگاشتن ساختار دوپاره، پدیدآور پاره دوم را به اعتبار عبارتی در همان دست نویس، فردی به نام «قاضی جلال کاسانی» و متمایز از «کاسانیِ مترجم الصیدنه » انگاشته اند. اما بررسی های مندرج در این جستار نشان از آن دارد که «قاضی جلال کاسانی» نامی است که کاتب دست نویس مغنیسا هم برای مترجم الصیدنه و هم برای پدیدآور پاره دوم به کار برده و در نتیجه باور صیدنه پژوهان به وجود «دو کاسانی متمایز مرتبط با الصیدنه » نادرست است. این جستار همچنین نکاتی را در باره روزگار و زندگی و نام و نسب درست محرر فارسی در بر دارد و شماری از اشتباهات رایج در این باب را تصحیح کرده است. در پایان نکاتی نیز در باره شیوه بهره گیری از تحریر فارسی به عنوان «متن موازی» در تکمیل افتادگی های دست نویس یگانه روایت عربی یاد شده است.
۷.

عطرهای مرکب در جواهر الطیب المفرده: بازشناسی عطرنامه منسوب به ابن ماسویه و محتوای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۱
امروزه، دست نویس هایی با عنوان جواهر الطیب المفرده بأسمائها وصفاتها ومعادنها به ابن ماسویه منسوب است که در کتاب شناسی های کهن از آن یاد نشده است. شباهت میان شرح عطرهای مفرده (غیر ترکیبی) در این اثر و نقل هایی از ابن ماسویه نشان می دهد که از دیرباز، کتابی در این باب به ابن ماسویه منسوب بوده که البته محتوای آن بیشتر به واسطه کتاب عطرشناسی به نام خُشّکی نقل شده است. برخی دست نویس های این اثر، بخشی درباره دستور ساخت عطرهای ترکیبی در بر دارند. گرچه از ابن ماسویه و به ویژه «کتاب ابن ماسویه» نقل هایی بیشتر در این باب در دست داریم اما از این میان تنها یک نقل، آن هم فقط در یکی از دست نویس های جواهر الطیب ، به چشم می خورد. چه بسا این بخش از رساله به تمامی به دست ما نرسیده باشد. برخی دستورهای این دست نویس ها نیز، بی یادکرد نام ابن ماسویه، در آثار دیگر به ویژه در اثر عطرشناسی کندی، تکرار شده است که شاید نشانه بهره گیری این دو از منابع مشترک باشد.
۸.

A Survey on the Manuscripts of Kitāb al-Ṭīb by Muḥammad b. al-Ḥasan b. Ibrāhīm al-Khāzin(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۴ تعداد دانلود : ۱۶۴
The treatise called “Kitāb al-Ṭīb” is a work composed by Muḥammad b. al-Ḥasan b. Ibrāhīm al-Khāzin (living in 421/1030), dealing with aromatic substances. There are four known copies of this work, the oldest one (Princeton, Garrett, 174B) dated 590/1194 is incomplete and disorderly in its present situation. Rearranging this manuscript and clarifying the relationship between all extant manuscripts of the work seem necessary for a critical edition of it. Based on the repetition of a note referring to the contents and order of treatises in three codices, similarities in the colophon of them, different readings of same words in each of these manuscripts, as well as the text conflations, the most probable explanation is that the Princeton manuscript has been the basis of copying the other three manuscripts
۹.

عطرشناسی در سنت داروشناسی دوره اسلامی از سده سوم تا نهم قمری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الادویه المفرده اسحاق بن عمران جامع الادویه المفرده ابن سمجون الصیدنه فی الطب ابوریحان بیرونی القانون فی الطب ابن سینا الجامع ابن بیطار اختیارات بدیعی حاج زین العطار شیرازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۲۳۵
در بیشتر آثار داروشناسی دوره اسلامی، به مواد خوشبوی و از جمله آنچه در متون دوره اسلامی عطر انگاشته می شد، توجه شده است. در این آثار ضمن برشمردن ویژگی های دارویی هر عطر، اجناس مختلف آن و مناطقی که هر جنس در آنجا به دست می آید معرفی شده است. توجه برخی داروشناسان به این موضوع گاه تا بدانجا بوده که حاصل کار از لحاظ جزئیات و تفصیل حتی از بیشتر عطرنامه ها نیز پیشی گرفته است. مقایسه گزارش های گاه بسیار مفصل درباره اجناس 4 عطر اصلی عنبر، عود، کافور و مشک، مشهور به «اصول»، در آثار داروشناسی و یافتن ارتباط میان آن ها و عطرنامه ها، و نیز شناخت ارتباط محتوایی میان آثار داروشناسی با یکدیگر در این موضوع می تواند در ترسیم چشم اندازی روشن برای سنت عطرشناسی دوره اسلامی به کار آید. چشم اندازی که تاکنون به دلیل نبود جستارهای تطبیقی در این باره فراهم نشده است. البته بی توجهی شماری از داروشناسان در یادکرد منابع، موجب شده است که در بسیاری موارد، شناخت این ارتباط ها جز با مقایسه محتوایی و متنی میسر نگردد.
۱۰.

کهن ترین گزارش های فارسی درباره «آتشک» (شیوع سیفلیس در ایران و تأثیرپذیری پزشکان ایرانی از منابع اروپایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۱۰
پس از جنگ ناپل در 1494م، بیماری همه گیر ترسناکی در اروپا شایع شد که بعدها سیفلیس نامیده شد. بنا به گزارش بهاءالدوله حسینی نوربخش (پزشک برجسته اواخر دوره تیموری و اوایل دوره صفوی)، مؤلف خلاصه التجارب ، که این بیماری را ارمنی دانه، آبله فرنگ و آتشک نامیده است، در 904ق/1498م بیماری از سرزمین های امپراتوری عثمانی نخست به آذربایجان، عراق عجم و فارس راه یافت و سپس در سراسر ایران شایع گردید. ویژگی منحصربه فرد گزارش بهاءالدوله آن است که به رغم فاصله ناچیز میان نگارش این رساله و ظهور و شیوع بیماری در اروپا (فقط 6 سال) وی از یکی از داروهای «حکمای فرنگ» یاد کرده است. در این نسخه، و نیز در نسخه های درمانی بهاءالدوله و پزشکان ایرانی هم روزگار او و پس از آن، جیوه پیوسته نقشی اساسی داشت تا آن که عمادالدین شیرازی در رساله بیخ/چوب چینی این دارو را نیز که به تازگی وارد ایران شده بود برای درمان آتشک تجویز کرد و سپس در رساله آتشک در 977ق/1569م که نخستین تک نگاری فارسی در این موضوع به شمار می آید، بی آن که از اهمیت کاربرد جیوه بکاهد، بیخ چینی را نیز در کنار آن به کار برد.
۱۱.

میل در چشمِ جهان بینش کشید! (نورالعیون زرّین دست و تصحیح آن)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۸ تعداد دانلود : ۱۴۲
نورالعیون ، اثر ابوروح محمّد بن منصور جرجانی (زرّین دست)، نخستین کتاب چشم پزشکیِ فارسی است که ظاهراً در قرن پنجم هجری نگاشته شده است. این اثر به کوشش یوسف بیگ باباپور، برپایه شش نسخه تصحیح، و در 1391ش منتشر شده است. مصحّح از دست نویس کهن و اصیل کتابخانه مرعشی (به شماره 12528) بهره ای نجُسته و در خواندن نسخه های منتخبِ خویش هم توفیقی نیافته است. نیز برای پیداکردنِ سرچشمه های کار مؤلّف و بازیافتن ضبط های درست از راه هم سنجیِ کتاب با کحّالی نامه های عربی مانند کتاب العَشر مقالات فی العینِ حُنَین ، تذکره الکحّالینِ علی بن عیسی کحّال و بخش چشم پزشکی الحاوی کمترین اهتمامی نکرده است. از مقایسه نورالعیون با تذکره الکحّالین آشکار می شود که بخش زیادی از آنْ برگردان متن عربیِ تذکره است. بدخوانی ها، کاست و فزودهای نابجا، کامل نبودن نمایه ها و تعریف نگاریهای نادرست در واژه نامه کتاب نشان می دهد که نورالعیون همچنان در شمارِ آثارِ نیازمندِ تصحیح است. در این مقاله ضمن نشان دادن برداشت ها و اثرپذیری های نورالعیون از کتاب های دیگر، به برخی از ضبط های نادرستِ متن اشاره شده و ایضاحاتی در این خصوص آمده است.
۱۲.

نورالعیون زرین دست و منابع آن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۰۲ تعداد دانلود : ۳۱۶
ابوروح محمّد بن منصور جرجانی مشهور به زرّین دست در 480ق کتاب نورالعیون را در چشم پزشکی برای افراد غیرمتخصص و نیز افرادی که قصد دارند مقدمات پزشکی را فراگیرند اما عربی نمی دانند به فارسی و به شیوه پرسش و پاسخ نوشت. مقایسه این اثر با مهم ترین آثار چشم پزشکی پیش از آن حاکی است که زرین دست، اساس کار خود را کتاب تذکره الکحالین علی بن عیسی کحال قرار داده و با اعمال تغییراتی چشم گیر در ساختار کلان و خرد این اثر، و افزودن مطالبی از دو منبع مهم علی بن عیسی، یعنی کتاب العشر مقالات فی العین و کتاب دوم الحاوی فی الطب و احتمالاً منابعی دیگر و نیز تجربیات خود (به ویژه در عرصه جراحی) اثری نو پدید آورده است.
۱۳.

در باب انتساب و عنوان رساله ای عربی در باره عطرها از سده چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۷۵ تعداد دانلود : ۲۳۰
در سده های نخستین دوره اسلامی آثاری شایان توجه در باره عطرها نوشته شده اند. از این میان شباهت های ساختاری و محتوایی کتاب الطیب منسوب به محمد بن الحسن بن ابراهیم الخازن، مختصر فی الطیب منسوب به سهلان بن کیسان و رساله فی اصول الطیب و مرکبات العطریه منسوب به احمد بن محمد بن مندویه چندان است که می توان آنها را سه روایت از اثری واحد به شمار آورد. پزشکانی که رساله ای در عطرشناسی نوشته اند  عموماً به خواص دارویی و طبیعت آنها نیز توجه داشته اند اما نویسنده این رساله کمترین توجهی به این گونه مباحث نداشته است. این نکته را می توان نشانه پزشک نبودن نویسنده دانست، حال آنکه ابن مندویه و ابن کیسان هر دو پزشک بوده اند و از سویی اشاره نویسنده به نوشتن کتاب برای به کارگیری در خزاین ملوک یادآور لقب خازن است که در پی نام محمد بن الحسن آمده است. همچنین مقایسه ضبط های مشترک دستنویس های سه روایت نشان می دهد که این دستنویس ها اصل مشترکی دارند؛ شواهد نسخه شناختی نشان از آن دارد که همگی آنها مستقیم یا با واسطه به دست نویسی به خط خود خازن نسب می برند و اگر چنین باشد انتساب آن به دو تن دیگر را باید تصرف کاتبان به شمار آورد. 
۱۴.

نگاهی به محتویات و منابع و مآخذ دست نویس 3447 کتابخانه ملی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۳۰ تعداد دانلود : ۶۴۹
دست نویس شماره 3447 کتابخانه ملی تبریز، دربردارنده اثری فارسی در حساب، هندسه، جبر و نیز مطالبی پراکنده در هیئت و ابعاد و اجرام است که نگارش آن در 670 قمری به پایان رسیده، اما نام نویسنده و عنوان کتاب معلوم نیست. این نگارنده ناشناس در نگارش دو مقاله نخست از مقاله ها چهارگانه کتاب، از کتاب التکمله فی الحساب عبدالقاهر بغدادی(د 429ق) بهره بسیار برده است و در مقاله سوم (هندسه) نیز توجهی خاص به کتاب المنازل السبع بوزجانی داشته است. مقاله چهارم اثری بسیار معمولی در جبر و مقابله است که به رغم پژوهش های انجام گرفته تا آن روزگار، از حل معادلات درجه دوم فراتر نمی رود. و «خاتمه» اثر نیز به برخی «نوادر فراخور هر مقاله» اختصاص دارد. این اثر اگرچه از لحاظ محتوا نکته تازه چندانی ندارد، امّا از منظر تاریخ نگارش آثار علمی فارسی و با توجه به مفصل بودن و روزگار تألیف، اثری در خور توجه به شمار می آید.
۱۵.

جایگاه رساله ابدال الأدویه رازی در سنت داروشناسی و داروسازی دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۸۲ تعداد دانلود : ۳۹۰
سابقه توجه پزشکان و داروشناسان به اِبدال (جایگزینی) داروهای ساده با داروهای دیگر دست کم به سده یکم میلادی و اشارات پراکنده دیوسکوریدس در ماتریا مدیکا (در متون دوره اسلامی: هیولی الطب یا الحشائش) بازمی گردد. اما کهن ترین سیاهه ای که از داروهای قابل جایگزینی با یکدیگر به دست آمده، فصل بیست و پنجم از مقاله هفتم کُنّاش پاولوس آیگینایی (بولس اجانیطی) است که در میانه سده هفتم میلادی و بر اساس دیدگاه های جالینوس (129- ح216م) پدید آمده است. گویا پزشکان دوره اسلامی توجه بیشتری به موضوع ابدال ادویه داشته اند و تک نگاری هایی نیز در این باره نوشتند. در این مقاله نشان داده می شود که از میان این آثار، روایتی عربی از متنی منسوب به داروشناسی به نام بدیغورس و رساله ابدال رازی تأثیری چشمگیر بر تقریباً همه آثار داروشناسی دوره اسلامی، تا سده 12ق، داشته اند و البته رساله رازی به نوبه خود سخت تحت تأثیر رساله بدیغورس بوده است.
۱۶.

جایگاه ابوحاتم اسفزاری و ابن خمار در سنت آثار علوی در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: اسفزاری آثار علوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۵۰
رساله آثار علوی ابوحاتم اسفزاری (د. ح. 506-513 ق دربردارنده برخی از دیدگاه های ارسطو (384-322 ق.م) است که در روایت عربی آثار علوی وی دیده نمی شود؛ زیرا ابن بطریق، پدیدآورنده روایت عربی این اثر، برخی جاهای کتاب را ترجمه نکرده و در ترجمه برخی جاهای دیگر نیز خطاهایی شگرف مرتکب شده است. اسفزاری همچنین به نکاتی اشاره می کند که در هیچ یک از دو روایت یونانی و عربی نیامده است. از این رو به نظر می رسد وی افزون بر بهره گیری از این ترجمه مخدوش، به منابع دیگری که به نحوی با روایت اصلی کتاب ارسطو مرتبط بوده اند، دسترسی داشته است. احتمالاً یکی از این منابع، رساله الآثار المخیله فی الجو الحادثه عن البخار المائی ابن خمار (زاده 331ق) بوده است. آثاری که بعدها دانشمندان ایرانی در این باره نوشتند، به نحوی چشمگیر از آثار علوی اسفزاری تاثیر پذیرفته است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان