۱.
فیزیک جدید اولین بار در قرن 13ق (19م) به ایران وارد شد. کتاب جرالثقیل و علم حکمت طبیعی از آگوست کریشیش اولین کتاب درسی فیزیک در ایران بود. این کتاب ترجمه ای از تدریس های شفاهی کریشیش در مدرسه دارالفنون است که توسط دستیار ایرانی وی میرزا زکی مازندرانی در سال 1274ق گردآوری شد. پس از این قبیل ترجمه ها تحصیل کردگان ایرانی در غرب پس از بازگشت به ایران مشغول به تدریس در دارالفنون شدند و کتاب های درسی فیزیک جدیدی تألیف کردند. کتاب حکمت طبیعی اصول علم فیزیک تألیف علی خان ناظم العلوم (1293ق) نمونه ای از این دست است. علی رغم اینکه کتاب های درسی فیزیک در آن دوره دارای اشتباهات اندکی هم بود، نقطه عطفی برای تغییر آموزش علوم قدیم به علوم جدید در قرن 19 میلادی در ایران بودند. مقایسه کتاب کرشیش و ناظم العلوم نشان دهنده دو نوع کتاب درسی در ایران است که به دو جنبه از آموزش فیزیک در ایران می پرداختند. اولی یک کتاب درسی بود که روابط ریاضی کاربردی در فیزیک و روش حل مسائل را آموزش می داد، ولی دومی به آموزش عمیق مفاهیم فیزیکی از طریق ذکر مثال هایی از کاربرد در صنعت و تاریخ فیزیک به زبان ساده توجه داشت. ناظم العلوم از چهار منبع فرانسوی استفاده کرده است که بخش هایی از متن فارسی او با بخش هایی از آن منابع فرانسوی مقایسه می شود.
۲.
در دوره قاجار اتفاقاتی در ایران رخ داد که برای جامعه آن روز تازگی داشت؛ یکی از آنها شروع نقشه برداری علمی و مدرن توسط خود ایرانیان بود. تا قبل از این اتفاق در جامعه ایرانی متنی توصیفی در قالب مدرکی به نام «حدنامه» تنظیم می شد که ماحصل تلاش جمعی چند خبره موثق آشنا با موضوع و محیط و جغرافیای محلی بود. با آنکه نقشه برداری جدید در ایران نسبت به فرانسه دیر شروع شد. اما در زمان کوتاهی تنی چند از نقشه برداران از جمله میرزا عبدالرزاق مهندس بغایری موفق شدند علاوه بر تهیه نقشه های مناطق مرزی از شهرها و مناطق روستایی حسب نیاز دولت و مالکان، نقشه هایی نیز در مقیاس های مختلف تهیه نمایند، این اتفاق در راستای نوسازی جامعه ایرانی اقدامی سرنوشت ساز بود که در ابتدای دوره پهلوی با ندیده گرفتن نیروی داخلی این توان بالقوّه به حاشیه رانده شد.
۳.
به رغم تصور اولیه، نوشته هایی که در دوره قاجار به فلسفه های جدید پرداخته اند اندک اند. از میان این نوشته ها، تنها کتابی که به قصد آموزش فراهم آمده دوره اصول حکمت فلسفه نام دارد که نسخه خطی آن به دست ما رسیده است. این متن در اصل ترجمه ای است به قلم میرزاعبدالغفار نجم الدوله به فارسی از یک کتاب درسی فرانسوی. احتمالاً او کتاب را به طور خاص برای تدریس در مدرسه دارالفنون ترجمه کرده باشد؛ هرچند اطلاعی در این باره در دست نیست. اما نسخه فرانسوی کتابی است مفصل که برای دانش آموان سال آخر دبیرستان نوشته شده بود و مترجم فقط بخش های ابتدایی آن را ترجمه کرده است. نجم الدوله هم چون اغلب مترجمان آثار فلسفی در دوره قاجار آشنایی چندانی با فلسفه نداشته است؛ چنان که خود نیز بدان تصریح دارد. این مقاله در نظر دارد ضمن معرفی این ترجمه، با رجوع به متن موجود و مطابقت آن با کتاب فرانسوی به اجمال به دیدگاه مترجمِ آن بپردازد
۴.
در این مقاله به شرح چند راه حل برای مسائلی از فصل سوم کتاب اصول اوائل هندسه و عملیات آن در باره ترسیمات چند ضلعی های محاط در دایره می پردازیم که بدون اثبات آورده است. این مسائل عبارتند از 1. تقسیم دایره به 7، 14 و 15 قسمت مساوی؛ 2. تقسیم دایره به 5، 8، 10، 11، و 16 قسمت مساوی؛ 3. تقسیم دایره به 9، 13، و 19 قسمت مساوی؛ 4. تقسیم دایره به 17 قسمت مساوی؛ 5. تقسیم دایره به n قسمت مساوی؛ 6. محاسبه مساحت مرداب چند ضلعی بدون امکان تقسیم بنده داخل آن؛ 7. رسم مرغانه یا تخم مرغ. درستی آن ها اثبات می شود و کاربرد آن ها در کاشی کاری و معماری بیان می گردد.
۵.
در این مقاله، با توجه به بر هم کنش های میان جامعه فلسفی و تحولات سیاسی و فرهنگی مهمِ دوره قاجار، به دو نکته اصلی در بی توجهی به فلسفه غرب اشاره می شود: نخست اینکه جامعه فلسفی سنتی دوره قاجار نیازی عمیق و اساسی برای آگاهی از آموزه های فلسفی غرب احساس نمی کرد و بدین ترتیب تلاشی برای اخذ نظرات فیلسوفان غربی انجام نداد. دودیگر اینکه دولت مردان و روشنفکران ایران، جز جمال الدین اسدآبادی، به فراگیری و آموزش فلسفه غرب چه در قالب اعزام دانشجو برای تحصیل در این رشته و چه در قالب تأسیس رشته فلسفه در مدارس جدید از جمله دارالفنون، توجه چندانی نداشتند. در بخش پسین مقاله، استدلال می شود که بر خلاف نظر اغلب پژوهشگران، آشنایی ایرانیان با دکارت و کتاب گفتار در روش به پیش از دوره ناصری و حضور کنت گوبینوی فرانسوی در ایران باز می گردد. در پایان، فهرستی از کتاب هایی به دست داده می شود که در حوزه فلسفه غرب و در دوره قاجار به پارسی ترجمه شدند و به این نکته اشاره می شود که ترجمه محمدعلی فروغی از دو رساله افلاطون با عنوان حکمت سقراط، راهی نو در آشنایی با فلسفه غرب را پدید آورد.
۶.
هرچند امروزه تقویم های خطی و چاپ سنگی کمیاب اند و نمونه اعلان های نجومی که در دوره قاجار منتشر و توزیع شده اند و از گزند حوادث در امان بوده و به دست پژوهشگران رسیده است، بسیار نایاب اند، اما خوشبختانه نمونه ای از آنها شامل پیشگویی تاریخ پایان جنگ جهانی اول در تیر ماه سال 1296ش. در دسترس نگارنده قرار گرفت. این سند یک آگهی بدون تاریخ است. این آگهی به شیوه چاپ سنگی و بر روی کاغذ کاهی با خطوط نستعلیق و نسخ به چاپ رسیده است. این پیشگویی توسط شخصی به نام عبدالعلی نجم الدوله طهرانی [تبریزی] در اواخر آذر ماه سال 1295ش (حدود دو سال قبل از پایان جنگ جهانی اول) انجام شده است. اگر چه این پیشگویی به حقیقت نپیوسته، اما این سند مقدمه شناسایی و معرفی عبدالعلی نجم الدوله تبریزی (پیشتر نجم الممالک) و خاندان وی به عنوان یکی از مهم ترین خاندان های منجمین درباری در دوره قاجار است.
۷.
جغرافیا از جمله علومی است که در دوره حکومت قاجاریه مورد توجه طبقه روشنفکر و نخبه جامعه آن روز ایران قرار گرفت و به عنوان یکی از دروس فرعی در برخی از مدارس این دوره هم چون دارالفنون و توسط معلمان دروس ریاضیات و مهندسی به شکل نوینی و با رویکردی کاربردی تدریس می شد. تألیفات نجم الدوله در این علم نقشی بسیار تأثیرگذار در گذار از شکل سنتی به نوین آن، که یکی از ویژگی های اصلی علم این دوره است، ایفا کرد. البته قبل از وی کتبی چند در هند و ایران در این علم اساساً به شکل ترجمه از زبان های دیگر به فارسی و به صورت چاپ سنگی منتشر شده است که در توجه و گسترش این علم به شکل نوین بی تأثیر نبوده اند. اما تألیفات نجم الدوله باعث رونق و توجه بیشتر به این علم در شکل نوین آن شد. هدف این پژوهش بررسی علم جغرافیا در دوره قاجار و نقش تألیفات جغرافیایی نجم الدوله در پایه گذاری جغرافیای نوین در ایران دوره حکومت قاجاریه است