تعلیم و تربیت استثنایی
تعلیم و تربیت استثنایی سال هجدهم مرداد و شهریور 1397 شماره 3 (پیاپی 152) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه: فراگیری زبان روندی طبیعی رشد و منحصر به انسان خردمند است که بر اساس آن کودک زبان مادری خود را به عنوان زبان اول فرامی گیرد. ساده ترین نظریه رشد زبان آن است که کودکان زبان را از راه تقلید زبان بزرگسالان می آموزند. احتمال دیگر آن است که کودکان زبان را از راه شرطی سازی فرا گیرند. چامسکی فرضیه ذاتی بودن زبان را پیشنهاد کرد. پیاژه اعتقاد داشت زبان فرآیندی شناختی و محصول رشد هوش عمومی است. به نظر ویگوتسکی اگرچه کودکان پایه های شناختی ذاتی برای فراگیری زبان دارند رشد زبان برای بیان کارکردها است. سرانجام آن که پیوندگرایان بر این باور هستند کودکان بدون حتی فهمیدن قواعد یا حتی بدون وجود قواعد زبان را فرامی گیرند. نتیجه گیری: اگرچه پژوهش های زیادی انجام شده هنوز دقیقاً مشخص نیست کودکان چگونه در شاهکار قابل توجه فراگیری زبان موفق می شوند. برخی تلاش ها برای مرتبط کردن رشد زبانی و شناختی با استفاده از مراحل پیاژه ای ناموفق بوده. پیشرفت های عمده ای در درک رشد زبانی و شناختی رخ داده اما این پیشرفت ها رابطه نزدیکی را نشان نداده اند. با توجه به وضعیت دانش امروز، انتخاب قاطعانه از نظریه های مختلف امکان پذیر نیست. منطقی به نظر می رسد که ترکیبی از مهارت های تقلیدی، ابزار فراگیری فطری زبان، رشد شناختی و تعاملات ارتباط اجتماعی به رشد زبان کمک کنند. این مقاله مروری است بر نظریه های رشد و فراگیری زبان در کودکان.
نظام آموزش دوزبانه و لزوم تفکیک دو نیاز آموزشی متفاوت در دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : برخی مشکلات یا ناکارآمدی ها در شیوه های آموزشی ناشنوایان را می توان ناشی از این امر دانست که حق آموزشی و نیاز ناشنوا به فراگیری علوم، دروس و دانش های رایج در نظام آموزشی کشور، با نیاز وی به یادگیری زبان فارسی به صورت مجزا پاسخ داده نمی شود و اصولاً به مجزا بودن این دو نیاز آموزشی، به خصوص برای کودکان ناشنوا توجه نمی شود. دراین مقاله با استناد به یافته های پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی نشان خواهیم داد که دانش آموز ناشنوا فردی دوزبانه است و زبان فارسی زبان اصلی وی نیست. نتیجه گیری: از این رو راهکار پیشنهادی برای آموزش ناشنوایان که در این مقاله ارائه می شود، راهکار آموزش دوزبانه است. بدین صورت که علوم و دروس مختلف رایج در نظام آموزشی کشور را به زبان اول ناشنوایان، یعنی به زبان اشاره به او آموزش دهیم و یادگیری زبان فارسی را با روش های مخصوص آموزش زبان دوم و در مسیر موازی ببریم.
مروری بر آسیب های گفتاری و زبانی در کودکان مبتلا به فلج مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی چارچوب علمی تحقیقات مرتبط با آسیب های زبانی، گفتاری، و ارتباطی کودکان فلج مغزی و همچنین انجام یک جمع بندی مطلوب و ارائه مناسب تر اطلاعات از تحقیقات و مطالعات صورت گرفته پیشین است. روش: در این مطالعه جست و جوی منابع به صورت کتابخانه ای و بررسی سایت های اینترنتی مرتبط و معتبر انجام شده است. کتاب ها، مقاله ها و پایان نامه ها نیز ملاحظه شده است. یافته ها: گفتارفلجی از تبعات ابتلا به فلج مغزی در این کودکان است که بر اساس شدت آسیب نورولوژیکی ایجاد می شود. میزان گفتارفلجی در کودکان مختلف، متفاوت است. برخی از این کودکان علاوه بر آسیب های گفتاری به دلیل آسیب های ساختاری یا عصب شناختی، علایم اختلال بلع یا آبریزش دهان نیز نشان می دهند. معمولاً این کودکان آسیب های زبانی (هم درکی هم بیانی) نیز نشان می دهند که با توجه به شدت فلج مغزی، میزان آسیب زبانی نیز متفاوت است. نتیجه گیری: با توجه به وسعت آسیب در فلج مغزی و درگیری مسیرهای عصب شناختی لازم است که در برنامه درمانی این کودکان به جنبه های مختلف از جمله حس، حرکت، شناخت، زبان، گفتار، ارتباط، عواطف و مسایل روان شناختی توجه شود. طبیعی است که بهبود این کودکان نتیجه همکاری همه جانبه گروه درمانی شامل متخصصان توانبخشی، خانواده و اولیای مدرسه خواهد بود.
کودکان با اختلال یادگیری ویژه: شناسایی، ارزیابی و رهنمودهایی برای معلمان و والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در جدیدترین تعریف اختلال یادگیری ویژه که در سال 2013 توسط انجمن روان پزشکی آمریکا در ویرایش پنجم راهنمای آماری و تشخیصی اختلال های روانی به عمل آمده، اختلال یادگیری ویژه به عنوان یک اختلال رشدی عصب مطرح شده که بر یادگیری تأثیر می گذارد. در این ویرایش اصطلاح ناتوانی یادگیری به اختلال یادگیری ویژه تغییر نام یافته است. رویکردهای شناسایی اختلال یادگیری ویژه در حال تغییر است و در حقیقت، شامل رویکرد اندازه گیری مبتنی بر برنامه درسی، الگوی پژوهش محورِ جایگزین، رویکرد تمایز میان هوشبهر و پیشرفت تحصیلی، و رویکرد پاسخ به مداخله می شود. ملاک تشخیصیِ ناهماهنگی بهره هوشی و پیشرفت تحصیلی به علت تأخیر در شناسایی، الگوی «انتظار به سوی شکست» نامیده و حذف شده و از طرف دیگر، رویکرد پاسخ به مداخله جایگزین آن شده است. مراحل شناسایی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه برای آموزش ویژه نیز شامل یافتن کودک، ارجاع، ارزیابی و تعیین واجد شرایط بودن برای آموزش ویژه می شود. نتیجه گیری: در پایان، رهنمودهایی برای معلمان و والدین ارائه شده است. انتظار می رود که به رویکردهای شناسایی و مراحل آن و همچنین راهنمایی معلمان و والدین توجه ویژه ای شود.
بررسی عوامل ضعف املای دانش آموزان با آسیب بینایی و راهکارهای آموزشی برای بهبود آن در دانش آموزان آسیب دیده ی بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: از املا به عنوان پایه ای برای سواد نوشتاری دانش آموزان تعبیر می شود . عوامل متعددی، زمینه ساز شکل گیری یا تشدید مشکلات مربوط به آموزش نوشتن می گردد، به طوری که درس املا را با مشکلی جدی به نام «غلط نویسی» مواجه می سازد. این موضوع یکی از چالش ها و دغدغه های معلمان و والدین کودکان آسیب دیده بینایی است . لذا در پژوهش حاضر به بررسی علل و عوامل ضعف املای دانش آموزان با آسیب بینایی و راهکارهایی برای برطرف سازی این مشکل پرداخته شده است. روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده است. مشکلات روان شناختی چون ضعف در پردازش شنیداری و لامسه ای، و کم دقتی؛ و مسائل آموزشی از جمله عواملی است که باعث پائین بودن نمره های داش آموزان نابیناست. عواملی چون عدم تمرکز، نخواندن کتاب بریل و گرایش به وسایل صوتی، چالش در نوشتن و خواندن خط بریل و بازخورد کم معلمان دروس مختلف به دانش آموز به جهت زمان بر بودن خواندن و تصحیح کردن خط بریل، کسب کم اطلاعات و بازخورد ناکافی از محیط، آگاهی واج شناختی در سطح پایین، دسترسی به رسانه های جمعی تنها از طریق شنیداری، عدم بهره مندی از آموزش ویژه گروه آسیب دیده بینایی، تکیه بر بینایی باقی مانده، بی رغبتی و مقاومت خانواده ها نسبت به استفاده فرزندان شان از خط بریل، و مشکلات انگیزشی عواملی هستند که مشکلات بیشتری را بر مشکلات روان شناختی دانش آموزان آسیب دیده بینایی می افزاید. نتیجه گیری: می توان با تشخیص درست و بهنگام و با استفاده از آموزش راهبردهای مناسب جهت تقویت حافظه، و در نظر گرفتن سبک یادگیری و ویژگی های روان شناختی هر کودک به این گروه از دانش آموزان کمک کرد.
مؤلفه های زبان شناختی در ناتوانی های یادگیری با تمرکز بر اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: رایج ترین و مهم ترین اختلال یادگیری، اختلال خواندن است. خواندن زیربنای همه انواع یادگیری است و کودکانی که در خواندن ضعیف هستند، گروهی بسیار آسیب پذیر در یادگیری دروس مختلف در تمامی سال های تحصیلی و پس از آن هستند که این امر موجب می شود در تحصیل پیشرفت ناچیزی داشته باشند. نتیجه گیری: خواندن یکی از نظام های زبان و زیرمجموعه توانایی های زبانی است و مشکلات زبان شناختی هسته اصلی این اختلال را تشکیل می دهد، لذا ضروری است که درمانگران این حوزه، به منظور طراحی برنامه های مداخله ای مؤثر، فعالیت هایی را مدنظر قرار دهند که ضمن ایجاد فرصت برای تمرین و یادگیری فعال در زمینه خواندن، مؤلفه های زبان شناختی خواندن را نیز تحریک و تقویت نمایند.
از محرومیت تا توانمندی ناشنوایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: این مقاله مروری بر تاریخچه ناشنوایان و زبان آنها دارد تا جایگاه افراد ناشنوا در جهان و به دنبال آن در ایران مشخص گردد. مطالعه و بررسی ناشنوایان در ابعاد مختلف، به نوبه خود، به شناخت واهمیت زبانِ اشاره منتهی می شود. ناشنوایان در طول تاریخ با دو دیدگاه و تفکرِ متفاوت مورد بررسی قرار گرفته اند: دیدگاه پزشکی که ناشنوا را عقب مانده و دارای نقص حواس می داند و دیدگاه جامعه شناسی که ناشنوا را موجودی اجتماعی می داند که مانند هر قوم و ملتی زبان و فرهنگ خاص خود را دارد. دیدگاه اول منجر به حرکت گفتاری/شفاهی و ایجاد روش هایی مانند تلفیقی شد و دیدگاه دوم باعث پدید آمدن حرکت زبان اشاره/دستی گردید. پیامد نظر اول انزوا و گوشه گیری ناشنوایان و نابودی تعداد زیادی زبان اشاره در دنیا شد و نتیجه دیدگاه دوم تحقیق و پژوهشِ زبانی و بروز توانمندی های ناشنوایان شد که به نوبه خود به پیشرفت جامعه ناشنوا و سپس جامعه جهانی منتهی گشت. زبان اشاره همانند زبان های گفتاری یک زبان کامل است و از همه عناصر زبانی موجود در زبان های گفتاری برخوردار است. این زبان نیز دارای گویش و لهجه های فراوانی می باشد. نتیجه گیری: افراد ناشنوا به دلیل استفاده از زبان اشاره از حس دیداری بالایی برخوردار هستند و همین امر باعث شده دارای خلاقیت ها و توانمندی های ادراکی و فرهنگی منحصر به فردی باشند که می تواند به توسعه علوم در زمینه های مختلف منجر گردد. در این مقاله توضیح بیشتری در این زمینه ارائه شده است.