زمینه: این مقاله مروری بر تاریخچه ناشنوایان و زبان آنها دارد تا جایگاه افراد ناشنوا در جهان و به دنبال آن در ایران مشخص گردد. مطالعه و بررسی ناشنوایان در ابعاد مختلف، به نوبه خود، به شناخت واهمیت زبانِ اشاره منتهی می شود. ناشنوایان در طول تاریخ با دو دیدگاه و تفکرِ متفاوت مورد بررسی قرار گرفته اند: دیدگاه پزشکی که ناشنوا را عقب مانده و دارای نقص حواس می داند و دیدگاه جامعه شناسی که ناشنوا را موجودی اجتماعی می داند که مانند هر قوم و ملتی زبان و فرهنگ خاص خود را دارد. دیدگاه اول منجر به حرکت گفتاری/شفاهی و ایجاد روش هایی مانند تلفیقی شد و دیدگاه دوم باعث پدید آمدن حرکت زبان اشاره/دستی گردید. پیامد نظر اول انزوا و گوشه گیری ناشنوایان و نابودی تعداد زیادی زبان اشاره در دنیا شد و نتیجه دیدگاه دوم تحقیق و پژوهشِ زبانی و بروز توانمندی های ناشنوایان شد که به نوبه خود به پیشرفت جامعه ناشنوا و سپس جامعه جهانی منتهی گشت. زبان اشاره همانند زبان های گفتاری یک زبان کامل است و از همه عناصر زبانی موجود در زبان های گفتاری برخوردار است. این زبان نیز دارای گویش و لهجه های فراوانی می باشد. نتیجه گیری: افراد ناشنوا به دلیل استفاده از زبان اشاره از حس دیداری بالایی برخوردار هستند و همین امر باعث شده دارای خلاقیت ها و توانمندی های ادراکی و فرهنگی منحصر به فردی باشند که می تواند به توسعه علوم در زمینه های مختلف منجر گردد. در این مقاله توضیح بیشتری در این زمینه ارائه شده است.