مقالات
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: به نظر می رسد احساس امنیت که اگر بیش از نفس امنیت حائز اهمیت نباشد، حداقل به اندازه آن درخور توجه است، در اکثر تحقیقات اجتماعی مغفول مانده است. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی میزان احساس امنیت اجتماعی، عوامل مؤثر بر آن را شناسایی کند.
روش شناسی: داده ها و اطلاعات با بهره گیری از روش پیمایشی و به وسیله پرسشنامه، جمع آوری شده اند. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و نمونه گیری تصادفی ساده، از 384 نفر از شهروندان بالای 18 سال شهر نور، داده ها و اطلاعات موردنظر جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج آماری پژوهش نشان می دهد که میانگین احساس امنیت اجتماعی جمعیت آماری مورد مطالعه، در حد متوسط (92/2) بوده و متغیرهای مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعی، نگرش به عملکرد نیروی پلیس و پایگاه اقتصادی- اجتماعی با متغیر وابسته رابطه مستقیم دارند. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نیز مشخص می کند که به ترتیب میزان اعتماد اجتماعی، نگرش به عملکرد نیروی انتظامی، میزان مشارکت اجتماعی و پایگاه اقتصادی- اجتماعی پاسخگویان، در تبیین میزان احساس امنیت اجتماعی شهروندان نوری سهم عمده ای داشته و مقدار تبیین به دست آمده نیز 2/32 درصد است. با توجه به رسالت اجتماعی پلیس، پیشنهاد شده است: سازمان پلیس در انجام مأموریت ها، بیش از هر چیز موجبات مشروعیت خود و اعتماد مردم به پلیس را فراهم سازد.
بررسی عوامل مؤثر بر ارتقای تاب آوری روان شناختی نیروهای عملیاتی ناجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف این پژوهش، تعیین عوامل مؤثر بر ارتقای تاب آوری روان شناختی در کارکنان یگان های عملیاتی پلیس نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
روش شناسی: روش تحقیق، روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون بود. نمونه مورد بررسی شامل 50 نفر از کارکنان یگان های ویژه پلیس بود که از طریق نمونه گیری طبقه ای افراد انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. برای جمع آوری و بررسی متغیرهای تحقیق، پرسشنامه های تاب آوری کانر- دیویدسون، هوش معنوی سهرابی و ناصری، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه خلاقیت عابدی توسط دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد. جهت بررسی فرضیه های تحقیق، داده ها با استفاده از نرم افزار «SPSS-19» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد که آموزش هوش معنوی و خودکارآمدی، موجب ارتقای تاب آوری در نیروهای عملیاتی پلیس می شود.
نتیجه گیری: نتایج آزمون فرضیه های این پژوهش نشان داد که بین دو گروه آزمایشی و کنترل در این مطالعه، پس از اجرای برنامه آموزشی و انجام مداخلات روان شناختی، تفاوت معناداری در زمینه برخورداری از ویژگی تاب آوری روان شناختی وجود دارد که این تفاوت را می توان متأثر از مداخلات آموزشی انجام شده و شرکت اعضای گروه آزمایشی در کارگاه های روان شناختی هوش معنوی، خودکارآمدی، دانست.
بررسی جایگاه معتمدان طایفه ای، در مدیریت محلی (با تأکید بر نزاع های جمعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه امنیت پایدار، محوری ترین رکن زندگی و پیشرفت در هر منطقه است. جنوب کرمان یکی از حوضه های جغرافیایی ایران است که از جنبه های متفاوتی در معرض ناامنی قرار دارد. در دهه های گذشته تغییراتی در شکل و نوع درگیری و ناامنی و بالطبع مدیریت امنیت منطقه رخ داد که یکی از نتایج آن، تضعیف جایگاه بزرگان محلی در مدیریت امور امنیتی است. هدف تحقیق حاضر، بررسی جایگاه معتمدان محلی در امور امنیتی منطقه جنوب کرمان می باشد.
روش شناسی: نوع تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها، میدانی با ابزار پرسشنامه و مصاحبه است. جامعه نمونه، افراد صاحب نظر محلی بوده و حجم نمونه 30 نفر می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل Q و T-test در محیط SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه نشان داد؛ از نظر افراد آگاه و صاحب نظر دولتی و محلی، تقویت جایگاه معتمدان محلی در مدیریت امنیت منطقه ضروری است. طبق نتایج تحلیل Q، پاسخ گویان در سه گروه موافقان افراطی نظام معتمدی، موافقان منطقی و میانه رو نظام معتمدی و نوگرایان مخالف نظام معتمدی قرار گرفتند. گروه غالب، افراد با نگرش منطقی بودند و از نظر آن ها، نظام معتمدی همکاری برای نهادهای دولتی است. یافته های آزمون T نیز تصورات و ادراکات جامعه نمونه را در زمینه تأمین امنیت منطقه نشان داد. طبق نتایج حاصل، امتیاز عباراتی که طرز تفکر افراد موافق میانه رو را نشان می دهند، بالاتر از حد متوسط است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های اسنادی و میدانی، نتیجه گرفتیم: احیای نقش معتمدان، بهترین رویکرد مدیریت ناامنی های ناشی از درگیری های جمعی در منطقه جنوب کرمان است؛ به شرطی که معتمدان در تعامل با نهادهای دولتی عمل کنند و همچنین از ویژگی هایی چون رعایت عدالت، وجه و اعتبار مطلوب نزد مردم و مردم داری، آشنایی با مسائل مردم و توانمندی و استقلال اقتصادی برخوردار باشند. در شرایط فعلی جایگاه معتمدان نزد مردم پذیرفتنی و مطلوب است.
اقدام پژوهی مبتنی بر سوءمصرف سیگار در میان پسران جوان (با تأکید بر نقش نهادهای کنترلی و تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش در زمینه ی کج روی و انحرافات اجتماعی و در وجه سلبی، نظم اجتماعی انجام شده است. هدف و موضوع محوریِ آن، سوءمصرف سیگار توسط جوانان و یافتن علل مؤثر بر این رفتار کج رو است؛ لذا، رویکردهای اصلی در این پژوهش، نظریه های انحرافات اجتماعی و اخلاق اجتماعی است.
روش شناسی: روش انجام تحقیق، بنا به امکانات و ماهیت، موردپژوهی چندگانه ی مبسوط و اقدام پژوهیِ درون موردی است. زمان های گردآوری اطلاعات، به عنوان نقاط محک، چهار سالِ جداگانه بوده است.
یافته ها: یافته های تحقیق، حاکی از موفقیت نسبیِ اقدام پژوهی و کاهش هفت درصدی سوءمصرف سیگار میان جوانان حوزه ی تحقیق، طی مدت پژوهش است؛ اما الگو های لجستیکیِ مبتنی بر اخلاق اجتماعی، حاکی از آن است که مسئولیت سوءمصرف سیگار توسط جوانانِ مورد مطالعه، در حال حاضر، بیش تر متوجهِ شرایط توزیع عادلانه ی مزایا و موقعیت های اجتماعی است.
نتیجه گیری: فعالیت های تربیتی در سطح خُرد و متوسط، این توانایی را دارد که کاهش قابل توجهی در مصرف سیگار در میان پسران جوانان ایجاد کند؛ اما با توجه به شیوع این نوع کج رفتاری که بیش از 30 درصد از جوانانِ مورد مطالعه را تشکیل می دهد؛ باید انتظار داشت که تمام متغیرها، در سطوح سه گانه ی خُرد، متوسط و کلان بتوانند برای مقابله با آن فعال شوند. این در حالی است که شرایطِ سوءمصرف سیگار توسط جوانانِ مورد مطالعه، عمدتاً به طور ساختاری و از سطح کلان نشئت گرفته است و این مؤید آن است که تغییرِ آن، چندان مبتنی بر شرایطِ سطوح میانه و خرد نیست.
طراحی الگوی یکپارچه سازی اقدامات مدیریتی انتظامی در سواحل دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر، با هدف سنجش درجه هم ترازی راهبرد های اصلی سازمانی مدیریت یکپارچه سواحل دریای خزر با راهبردهای منابع انسانی، ساختار و فرهنگ سازمانی انجام شده و در راستای این هدف، ابتدا نسبت به شناسایی گونه های راهبرد سازمانی، ساختار، فرهنگ و راهبرد منابع انسانی مورد استفاده در مدیریت یکپارچه سواحل دریای خزر اقدام شد و با مطالعه پیشینه مرتبط در ادبیات داخلی و خارجی، متغیرهای تشکیل دهنده و مؤثر بر هم ترازی سازمانی، مورد شناسایی قرار گرفتند.
روش شناسی: به منظور گردآوری داده ها برای آزمون فرضیه های پژوهش، پرسشنامه ای حاوی 61 سؤال در پنج بخش طراحی شد. با توجه به تعداد اعضای جامعه آماری انتخاب شده، 108 پرسشنامه مدیران کل و معاونان و کارشناسان برنامه ریزی، سمن های فعال در حوزه های زیست محیطی سواحل شمال ایران و مدیران مرتبط با این حوزه در ناجا تعداد 79 پرسشنامه تکمیل شده ، جمع آوری و مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: اطلاعات به دست آمده و تفسیر آن ها، نشان داد که در مجموعه مدیریت یکپارچه سواحل دریای خزر و کل کشور، در ارتباط با عناصر سازمانی مورد پژوهش از نظر مدیران ارشد و کارشناسان برنامه ریزی جامعه آماری، بیانگر گونه راهبرد آینده نگر، گونه فرهنگ سازمانی انطباق پذیر، گونه ساختار سازمانی بسیار ارگانیک و گونه راهبرد منابع انسانی پیمان کارانه است.
بازتاب عناصر، مجریان و ابزارهای (اماکن) نظم و امنیت اجتماعی در متون ادب فارسی تا سده هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش پیش رو دربرگیرنده مسائل مربوط به نظم و امنیت اجتماعی و بازتاب آن در مهم ترین متون نثر ادب فارسی، از ابتدا تا سده هشتم هجری است. اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر در این است که جای آن در مطالعات و پژوهش های ادبی موجود تاکنون خالی بوده است. هدف از این تحقیق آن است که روشن شود، عناصر، مجریان و ابزارهای (اماکن) نظم و امنیت اجتماعی در سیر فرایند ایجاد، اعمال، چگونگی برقراری نظم و امنیت در این دوران، چگونه بازتابی داشته اند.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت روش، توصیفی بوده که با استفاده از روش آمیخته (کیفی- کمی) انجام و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از فن تحلیل محتوا استفاده شده است. از میان جامعه آماری این دوره، با مطالعه و بررسی مهم ترین متون نثر به تعداد 59 عنوان؛ عناصر، عُمّال، مجریان و ابزارهای (اماکن) نظم و امنیت اجتماعی با ذکر مصادیق مربوط به هر کدام احصاء و تبیین شده است.
یافته ها: بر حسب نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل داده ها، فرضیه پژوهش مبنی بر بازتاب کارکرد عناصر، عمال، مجریان و ابزارهای (اماکن) نظم و امنیت اجتماعی از قبیل محتسب، شحنه، بدرقه، دربان، سرهنگ، جاندار، منهی، پاسبان، عسس، مرزبان، عامل، دریابان، روزبان، جاسوس، مشرف، استوار، دژدار، ناطور، قلعه، برج، حصار، کوتوال و... در متون نثر فارسی دوره مورد بحث، به اثبات رسیده است.
نتیجه گیری: کارکرد عناصر، مجریان و ابزارهای پیش گفته در سیر فرایند ایجاد، حفظ و ارتقای نظم و امنیت اجتماعی و یا نتیجه خلاف آن، دارای نقش و تأثیری اساسی بوده است.