مقالات
حوزه های تخصصی:
مساله و هدف: رضایت از زندگی به متغیرهای متفاوتی بستگی دارد که یکسوی این نیازها به حکومت، سوی دیگر آن به جامعه و در نهایت به خود شخص بر می گردد. مساله اصلی این است که با توجه به تغییرات سریعی که هر روز در جامعه اتفاق می افتد، رضایت از زندگی در حال حاضر چگونه است و تابع چه متغیرهایی می باشد، و نقش احساس امنیت تا چه اندازه است؟ از این رو هدف اصلی بررسی نقش و جایگاه امنیت بر میزان رضایت از زندگی در بین شهروندان تهرانی است.روش: تحقیق حاضر از نوع تحقیقات همبستگی می باشد و در اجرای این تحقیق از روش اسنادی و میدانی (پیمایشی) استفاده شد و تکنیک مورد استفاده در بخش میدانی، پرسشنامه می باشد.یافته: یافته های حاصل از تحلیل مسیر نشان می دهد که متغیر احساس امنیت با ضریب مسیر 0.45 بر رضایت از زندگی تاثیر می گذارد از این رو می توان به سهم به سزای سازمانهایی (مثل نیروی انتظامی، پلیس 110 و سازمانهای رفاهی) در خلق و ایجاد امنیت در بین مردم اشاره داشت. اما بعد از متغیر احساس امنیت به ترتیب سایر متغیرها «احساس محرومیت» با ضریب تاثیر -0.14، «اعتماد به کارایی مسوولین» با ضریب تاثیر 0.11 ،«ارضا نیازها» با ضریب تاثیر 0.11، «اعتماد اجتماعی» با ضریب تاثیر 0.10 بر روی متغیر رضایت اجتماعی تاثیر دارند. این نتیجه نشان می دهد که مجموع متغیرهای مذکور توانسته اند بیشتر از نصفی از واریانس متغیر رضایت اجتماعی را تبیین کنند. چارچوب نظری و یافته های میدانی نوشتار حاضر نشان می دهد که همبستگی بالایی (0.60) بین احساس امنیت و رضایت از زندگی وجود دارد.نتایج: البته بر طبق نتایج پیوند رابطه، ضریب همبستگی بین رضایت اجتماعی و امنیت اجتماعی بالا می باشد و بالا بودن میزان هر یک از این دو می تواند در خلق دیگری موثر باشد. از این رو ایجاد امنیت در سطح اجتماع و در بین عموم مردم باید به عنوان متغیر کلیدی مورد مطالعه محققین و توجه مسوولین در حوزه های انتظامی و رفاهی قرار گیرد.
نقش خانواده نابسامان بر پدیده کودکان کار (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله و هدف: میلیون ها کودک در سراسر جهان در خیابان ها کار و زندگی می کنند؛ چنانکه از پدیده کودکان کار به عنوان تراژدی شهرهای بزرگ جهان معاصر یاد می شود. در کشور ما نیز حضور کودکان در محیط کار به اشکال مختلف و در بیشتر موارد به علت وجود خانواده نابسامان همواره وجود داشته است؛ شهر یزد نیز از این پدیده مستثنی نیست. گسترش این پدیده، در سال های اخیر به حدی است که واکنش افکار عمومی را برانگیخته است. هدف اصلی این مقاله بررسی نقش خانواده نابسامان در بروز پدیده کودکان کار پرداخته می شود.روش: روش تحقیق مرجع مقاله حاضر از نوع توصیفی – تحلیلی است که با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه، کودکان کار پذیرش شده در مرکز کودکان خیابانی استان یزد را که بر اساس آمار سازمان بهزیستی استان یزد، 210 نفر می باشند، مورد مطالعه قرارداده است.یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که عواملی چون بیکاری سرپرست خانواده و فقر اقتصادی خانواده ها، خشونت خانوادگی و فقدان الگوهای تربیتی سالم در رفتار والدین با یکدیگر وکودک و اعتیاد والدین در بروز پدیده کودکان کار نقش داشته اند. در بین این عوامل، خشونت والدین نسبت به کودک و خشونت والدین نسبت به یکدیگر بیشترین تاثیر رادر بروز این پدیده داشته اند.نتایج: نتایج این تحقیق نشان می دهد که رفتار نامناسب والدین با کودک، ناتوانی اقتصادی خانواده، ناسازگاری و عدم تطابق سرپرست خانواده با نقش نظارتی و سرپرستی خود به علت استعمال مواد اعتیادآور به عنوان عوامل پدیدآورنده پدیده کودکان کار محسوب می شود. همچنین مهاجرت های روزافزون به شهر یزد زمینه ساز تشدید این پدیده اجتماعی شده است.
مقایسه نیازهای کارکنان نیروی انتظامی در دو مقطع زمانی سال های 82 و 86(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف و مساله: این تحقیق با هدف مقایسه نیازهای کارکنان ناجا در دو مقطع زمانی 1382 و 1386 انجام پذیرفت.برای نیل به این هدف موضوع تحقیق بر اساس نیازهای پنجگانه فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی، احترام و خودشکوفایی مورد پژوهش قرار گرفته است.نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که نیازهای کارکنان نسبت به سال 82 تغییر کرده است. به این صورت که نیازهای فیزیولوژیکی افزایش و نیازهای ایمنی، اجتماعی، احترام و خودشکوفایی کاهش یافته اند.روش: این پژوهش از نظر نوع، کاربردی و به لحاظ روش، پیمایشی از نوع طولی است و جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان ناجاست که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. همچنین از پرسشنامه برای اندازه گیری نیازهای کارکنان ناجا استفاده شده است.
نقش موقعیت در بزهکاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله: جرم را چه دو عاملی (شامل بزهکار و موقعیت) و چه سه عاملی (بزهکار، بزه دیده، موقعیت) بدانیم، باید اعتراف کنیم که موقعیت یکی از عناصر لازم برای تحقق بزه است. موقعیت جرم معنای نزدیکی با فرصت جرم دارد اما علاوه بر فرصت جرم، فقدان مانع و عوامل مزاحم بازدارنده از جرم را نیز در بر می گیرد و هدف اصلی آن بررسی نقش موقعیت در بزهکاری است.روش: این مطالعه از نوع مفهومی مروری (روش اسنادی و کتابخانه ای) است که با بهره گیری از منابع و نظریه های معتبر حوزه جرم شناسی و علوم اجتماعی تحقیق و بررسی شده است.موقعیت جرم را می توانیم به عنوان وضعیتی تعریف کنیم که شرایط مساعد ارتکاب جرم مهیا بوده و عامل بازدارنده موثری برای ممانعت از تحقق جرم وجود نداشته باشد. گروهی که جرم را دو عاملی می دانند، وجود آماج جرم مناسب را نیز یکی از اجزای موقعیت جرم به حساب می آورند؛ اما کسانی هم هستند که وجود آماج جرم مناسب را نیز به عنوان یک عامل مستقل در کنار بزهکار و موقعیت محسوب می کنند.آشنایی بیشتر با مفهوم و کارکرد موقعیت در تحقق جرم، مستلزم تفکیک و شناخت اجزای آن است. می توان با تجزیه و تحلیل و استخراج قواعد حاکم بر موقعیت، نسبت به پیشگیری و کاهش جرم اقدام کرد.
بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی موثر بر گرایش به نزاع جمعی (مطالعه موردی شهرستان های منتخب استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزاع جمعی، از جمله مسایل اجتماعی است که علاوه بر ایجاد فضایی آکنده از خشم و نفرت و مختل کردن روابط انسانی، امنیت انسانی را از جنبه های مختلف تهدید کرده، بر ثبات اجتماعی خدشه وارد می سازد؛ براین اساس، هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تاثیر عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر گرایش به نزاع های دسته جمعی را در شهرستان های منتخب استان ایلام مشخص می سازد.روش تحقیق این پژوهش پیمایشی بوده و از جامعه آماری سه شهرستان ایلام، شیروان چرداول و ایوان (15 سال و بالاتر)، 384 نفر بر اساس فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. همچنین ابزار اندازه گیری این پژوهش، پرسشنامه بوده است.یافته های این پژوهش نشان می دهد، الف) گرایش به نزاع در بین جامعه مورد بررسی متوسط به بالا بوده، ب) از بین متغیرهای مستقل مطرح شده، تاثیر کل متغیرهای پرخاشگری و قوم گرایی (به میزان برابر) بر متغیر گرایش به نزاع جمعی، بیش از سایر متغیرها بوده و ج) تاثیر متغیر کنترل اجتماعی بر گرایش به نزاع جمعی، کاهنده بوده است.
رابطه بین عوامل جغرافیایی و نظم و امنیت اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله: عوامل متعدد و متنوعی در برقراری نظم و امنیت اجتماعی تاثیر گذارند. از آن جمله می توان به عوامل جغرافیایی یا مکانی اشاره کرد که متاسفانه در تجزیه و تحلیل جرایم و ناامنی ها کمتر به آن توجه می شود.اهمیت این دسته از عوامل از آن جایی ناشی می شود که بپذیریم همه جرایم و ناامنی ها در بستر مکان و زمان مشخصی رخ می دهند.هدف و روش: در تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه عوامل مذکور با مقوله نظم و امنیت و ارزیابی اهمیت آنها، با استفاده از روش توصیفی – پیمایشی و از طریق پرسشنامه محقق ساخته نسبت به سنجش متغیرها در دو بعد عوامل جغرافیایی انسانی و عوامل جغرافیایی طبیعی اقدام شد. جامعه آماری تحقیق را اعضای هیات علمی و مدرسان گروه های آموزش انتظامی، علوم اجتماعی و جغرافیا در دانشگاه علوم انتظامی تشکیل می دهد و روش نمونه گیری آن سرشماری است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد: اول آنکه، رابطه معنا داری بین عوامل جغرافیایی و نظم وامنیت برقرار است؛ دوم آنکه، در بین عوامل (متغیرهای) جغرافیایی، عوامل جغرافیایی انسانی اهمیت بیشتری دارند؛ سوم آنکه، در میان عوامل جغرافیایی انسانی که بیانگر رابطه تراکم جمعیت با جرم است، بیشترین رابطه را با مقوله نظم و امنیت دارد و از میان عوامل جغرافیایی طبیعی که بیانگر ارتباط خصوصیات مکان استقرار اماکن انتظامی است، دارای بیشترین اهمیت است.نتایج: در مورد فرضیه اول یعنی وجود رابطه بین عوامل جغرافیای انسانی و نظم و امنیت با توجه به مقدار آزمون t محاسبه شده (7.3) و سطح معنا داری صفر، فرضیه H1 با احتمال 99 درصد مورد تایید قرار گرفت. اما در خصوص فرضیه دوم با توجه به مقدار آزمونt (0.036) و سطح معنا داری (0.971) فرضیه H1 رد شد.
تاثیر سرمایه های اقتصادی و فرهنگی افراد روی میزان اعتماد آنها به پلیس (مطالعه موردی جوانان 18تا 29 سال ساکن شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله: پژوهش حاضر به بررسی تاثیر سرمایه های اقتصادی و فرهنگی افراد بر میزان اعتماد آنها به پلیس پرداخته است.روش: روش پژوهش تبیینی از نوع پیمایشی است. و نمونه پژوهش شامل 391 نفر از جوانان دختر و پسر ساکن شهرتهران بوده که با روش نمونه گیری خوشه ای - سهمیه ای غیر تصادفی انتخاب شده اند.ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده است. عمده ترین یافته های پژوهش نشان داد که بین سرمایه اقتصادی و میزان اعتماد به پلیس رابطه معکوس وجود دارد. که با افزایش سرمایه اقتصادی افراد مورد مطالعه میزان اعتماد آنها به پلیس پایین می آید، بین سرمایه فرهنگی و میزان اعتماد به پلیس رابطه معکوس وجود دارد. و با افزایش سرمایه فرهنگی افراد مورد مطالعه میزان اعتماد آنها به پلیس پایین می آید. میزان سرمایه اقتصادی و فرهنگی از طریق نوع انتظاراتی که از پایگاهها به وجود می آورد در میزان اعتماد به پلیس تاثیر دارد. در واقع رابطه میان اعتماد به پلیس و سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی به طور کامل توسط متغیر «میزان برآورده شدن انتظارات» وساطت می شود. به نحوی که کسانی که انتظارات آنها از پلیس بیشتر برآورده شده است، بیشتر به پلیس اعتماد دارند.