مطالعات روان شناسی بالینی
مطالعات روان شناسی بالینی سال هفتم بهار 1396 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور اعتبار بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی –روان شناختی بر کنترل پرخاشگری و مهارت های ارتباطی طراحی و اجرا گردید. روش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه تحقیق شامل تمام زنان متأهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهران که حداقل یک سال و حداکثر پانزده سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته باشد و پایین ترین نمره را در مهارت های ارتباطی و بالاترین نمره را در پرخاشگری گرفته بودند، است. نمونه شامل 36 زن متأهل در منطقه 11 و 12 تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. بعد از گرفتن پیش آزمون از هر دو گروه، گروه آزمایش طی هفت جلسه دوساعته تحت آموزش بسته آموزشی قرار گرفت. پس از پایان آموزش، مجدداً از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. مقیاس های مهارت های ارتباطی بین فردی، پرخاشگری (آرنولد اچ باس و پری، 1992) قبل و بعد از مداخله در دو گروه اجرا گردید. به منظور مقایسه نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته آموزشی تدوین شده باعث ارتقا مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری می شود. بر اساس شواهد این پژوهش می توان از این بسته آموزشی برای بهبود مهارت های ارتباطی و کاهش پرخاشگری، استفاده کرد.
تعیین اثربخشی بسته آموزشی گوش دادن احترام آمیز به کودکان بر بهزیستی روان شناختی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی بسته آموزشی گوش دادن احترام آمیز بر ارتقای بهزیستی روان شناختی کودکان 5 و6 ساله صورت گرفت. به این منظور 42 زوج مادر و کودک به صورت در دسترس از یک مرکز پیش دبستانی در تهران انتخاب شدند و پس از اطمینان از نبود اختلالات روانی و رفتاری برای هیج یک از آنها (با استفاده از پرسشنامه سیاهه رفتاری کودکان و آزمون سیاهه اختلالات روانی برای مادران) به صورت تصادفی به دوگروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. کودکان هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پرسشنامه بهزیستی روان شناختی کودکان را پاسخ گفتند و به مادران گروه آزمایش بسته آموزشی گوش دادن احترام آمیز ارائه شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیره-مختلط (درون گروهی و بین گروهی) استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که نمرات بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون تفاوت چندانی ندارد، اما پس از مداخله نمرات گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته و در پیگیری دوماهه نیز همچنان بالا بوده است. نتایج حاصل با استفاده از مبانی موجود در ادبیات مورد بحث قرار گرفته و پیشنهادات لازم برای مطالعات بعدی ارائه گردید.
نقش پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری مؤلفه های صبر به منظور ارایه مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون دینی- اخلاقی و همچنین پژوهش های روان شناختی اخیر بر نقش صبر در ارتقای سلامت روان تأکید فراوان کرده اند. در پژوهش حاضر مدلی ارائه شده است که در این مدل، نقش واسطه ای مؤلفه های صبر در ارتباط میان پنج عامل بزرگ شخصیت و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد بررسی قرارگرفته است. بنابراین هدف این پژوهش تعیین نقش پنج عامل بزرگ شخصیت در پیش بینی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با واسطه گری مؤلفه های صبر بوده است. جامعه ی آماری پژوهش کلیه ی دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور شیراز که در نیمسال دوم سال تحصیلی 94- 93 مشغول تحصیل بودند را شامل می شود. از میان این افراد، تعداد 296 دانشجو به روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و با تکمیل فرم کوتاه پرسشنامه ی پنج عامل بزرگ شخصیت، مقیاس صبر و پرسشنامه ی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در این پژوهش شرکت کردند. نتایج این پژوهش نشان داد که پنج عامل بزرگ شخصیت به غیر از عامل گشودگی در تجربه توانستند به صورت مستقیم مؤلفه های صبر و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی نمایند. همچنین عوامل توافق پذیری (09/0 =β؛ 0001/0 P<)، وظیفه گرایی (04/0 =β؛ 0001/0 P<) و روان نژندگرایی (04/0- =β؛ 001/0 P<) به صورت غیرمستقیم راهبردهای مثبت تنظیم شناختی هیجان را پیش بینی نمودند و در این میان، مؤلفه های متعالی شدن و استقامت نقش واسطه ای را ایفا کردند. راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان نیز توسط عوامل وظیفه گرایی (07/0- =β؛ 0001/0 P<) و روان نژندگرایی (09/0=β؛ 0001/0 P<) به صورت غیرمستقیم پیش بینی شد و مؤلفه ی رضایت صبر نقش واسطه ای نشان داد. از یافته های این پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که مؤلفه های صبر می تواند به عنوان متغیر واسطه ای تأثیر ویژگی های شخصیتی منفی (مانند، روان نژندگرایی) بر راهبردهای تنظیم هیجان را تعدیل و اثرات ویژگی های شخصیتی مثبت (مانند، توافق پذیری و وظیفه گرایی) بر این راهبردها را تقویت نماید. بنابراین به روانشناسان پیشنهاد می شود که به منظور افزایش توانایی مراجعان در تنظیم هیجانات خویش از راهبردهای آموزشی صبر استفاده کنند.
تحلیل عوامل مشترک تجربه ی روانشناختی پدیده رودربایستی: مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی تجربه ی زیسته ی افراد از پدیده ی رودربایستی صورت گرفت. روش تحقیق، کیفی و از نوع پدیدارگرایی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و جامعه شامل افرادی بود که تجربه رودربایستی را داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد آزمودنی ها 20 نفر بود. روش تجزیه تحلیل اطلاعات، از نوع تحلیل تماتیک بود. با پرسش از تجارب آزمودنی ها و بازخوانی روایت های آنان، مضامین مهم استخراج و طبقه بندی شد. عوامل مشترک زیر به عنوان مضامین نمایانگر تجربه ی رودربایستی به دست آمد: مهمترین مفهوم این پدیده احساس بی میلی است. احساسات دیگر شامل ناراحتی، فشار و گیرکردن است. برای غلبه بر این احساسات، جریان این افکار به راه می افتد: تمرکز بر برداشت طرف رابطه، افکار تردید آمیز، افکار متمرکز بر ارزش ها، افکار خشمگینانه و افکار متمرکز بر خود. مجموع این افکار موجب می شود فرد، مبادرت به رفتاری کند که ویژگی آن، حالت آماده باش، کلیشه ای، سخت و مشقت بار، منفعلانه و غیرصادقانه و غیر صمیمی بودن است. اما بلافاصله پس از انجام رفتار، احساسات پشیمانی، ناتوانی و ضعف، خشم و نفرت نسبت به خود و طرف رابطه و احساسات دیگری چون دورویی و تحت سلطه بودن و به تبع این احساسات، افکار سرزنش گرانه، آرزومندانه و خشمگینانه تجربه می شوند. در واقع با توجه به ویژگی روابط صمیمانه که بر خود افشایی و اعتماد مبتنی است، روابط مبتنی بر رودربایستی نقطه ی مقابل روابط صمیمانه است.
نقش کارکردهای اجرایی و افکار خود آیند منفی در تبیین دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش کارکردهای اجرایی به عنوان عامل شناختی/ عصب شناختی و افکار خود آیند منفی به عنوان عامل شناختی/ روان شناختی در دشواری در تنظیم هیجان نوجوانان است. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر متوسطه ی دوره اول شهر بوشهر که در سال تحصیلی 94 – 95 مشغول به تحصیل بودند. از بین این دانش آموزان تعداد 128 نفر (دامنه سنی آن ها حداقل 12 و حداکثر 16 بود) از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه افکار خود آیند منفی و نرم افزارهای کامپیوتری ویسکانسین، استروپ و عملکرد مداوم جهت سنجش کارکردهای اجرایی استفاده شد. برای تحلیل داده ها ی این پژوهش نیز از روش آماری رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین مؤلفه های کارکردهای اجرایی، بازداری شناختی پیش بینی کننده فقدان آگاهی هیجانی بود و همچنین از بین مؤلفه های افکار خود آیند منفی ناسازگاری شخصی پیش بینی کننده تمام ابعاد شامل عدم پذیرش پاسخ هیجانی، دشواری در رفتار هدفمند، فقدان آگاهی هیجانی، دسترسی محدود به راهبردها و عدم وضوح هیجانی است و همچنین خود پنداشت منفی پیش بینی کننده فقدان آگاهی هیجانی است. نتایج پژوهش حاضر، نقش افکار خود آیند منفی و کارکردهای اجرایی را در دشواری های تنظیم هیجانی نوجوانان را برجسته می کند، لذا یافته های این پژوهش می تواند کاربردهای بالینی داشته و در برنامه های آموزشی مربوط به تنظیم و کنترل هیجان مؤثر واقع شود.
بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر دلبستگی مادر- جنین در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه مداخله ای مبتنی بر بازی های عصب نمایشی بر دلبستگی مادران باردار- جنین بود. به منظور اجرای برنامه مداخله ای، مادران داوطلب 20 تا 35 ساله نخست زا که به لحاظ سطح تحصیلی دیپلم به بالا بودند و مطابق مقیاس گلدبرگ دارای سلامت عمومی بودند، از ابتدای ماه چهارم بارداری به صورت پانزده روز یک بار به مدت یک ساعت مورد آموزش قرار گرفتند. به منظور بررسی وضعیت دلبستگی، مقیاس دلبستگی پیش از تولد ماهانه توسط مادران پر می شد. روش مورد استفاده این پژوهش، روش نیمه آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه گواه با در نظرگیری ملاک های ورود و شمول از میان مادران مراجعه کننده به بیمارستان نیکان انتخاب شدند. یافته ها در سطح آمار توصیفی نشان دهنده اثرگذاری برنامه آموزشی مورد پژوهش بود ولی در سطح آمار استنباطی و با استفاده از آزمون t، میانگین دو گروه تنها به لحاظ شدت در ماه هفتم و در سطح 05/0 تفاوت معناداری داشت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند که اجرای برنامه آموزشی مبتنی بر بازی های عصب نمایشی توان تاثیرگذاری بر سطح دلبستگی پیش از تولد را دارد بنابراین می توان از این برنامه در جهت ارتقای سطح دلبستگی مادران استفاده کرد.
تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی والدین کودکان اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد است که با تخریب پایدار در تعاملات اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشه ای محدود مشخص است. داشتن کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم باعث افسردگی، نگرانی، استرس، شرمندگی و خجالت در والدین آن ها می شود و مطالعات نشان داده که در مواردی باعث تاثیر منفی بر روابط زناشویی نیز شده است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش، تعیین میزان تاثیر آموزش مهارت مدیریت هیجان منفی بر افکار اضطرابی والدین کودکان اوتیسم شهر همدان بود. طرح پژوهشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون بدون گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه والدین کودکان دارای اختلالات طیف فراگیر رشد (اوتیسم)، در مرکز درمانی ذهن زیبا در شهر همدان تشکیل می دادند که تعداد آن ها 80 نفر بود که در ابتدا به وسیله دعوت نامه ای از والدین درخواست شد، که آمادگی خودرا برای شرکت در کارگاه های آموزش مدیریت هیجان منفی اعلام کنند،که از این طریق 40 نفر از والدین براساس آزمون های افکار اضطرابی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در پیش آزمون میانگین افکار اضطرابی پدران و مادران به ترتیب 78/38 و 88/35 بود که در پس آزمون به 20/12 و 93/12 کاهش یافت و به این ترتیب این نتایج نشان داد که آموزش مهارت های مدیریت هیجان های منفی بر کاهش افکار اضطرابی والدین کودکان اوتیسم اثر گذار است. با توجه به آنکه والدین کودکان اوتیسم در معرض فشارهای روانی قرار دارند و در کنار آن افکار اضطرابی خاصی را تجربه می کنند، آموزش می تواند بر سازگاری آن ها اثر گذارد و افکار اضطرابی را اصلاح کند و بر میزان پذیرش کودکان در خانواده اثر مستقیم بگذارد.
اثربخشی درمان طرحواره درمانی هیجانی بر نشانه های بالینی و طرحواره هیجانی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری و عملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقص در فرایند تنظیم هیجانی به عنوان یکی از مشکلات عمده بیماران وسواسی گزارش شده است و در مدل طرحواره درمانی هیجانی (EST) نقش هیجان ها و راهبردهای پردازش هیجان برجسته هستند. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان طرحواره درمانی هیجانی بر نشانه های بالینی و طرحواره هیجانی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری وعملی بود.پژوهش حاضر یک تحقیق نیمه تجربی بود. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر نیشابور در سال 1394-1393 بود. نمونه شامل 20 بیمارمبتلا به اختلال وسواس که به روش دردسترس انتخاب شد (گروه مداخله10 نفر و لیست انتظار 10 نفر). برای گروه مداخله روش EST طی 12 جلسه هفتگی 2 ساعته برای هر فرد برگزار شد. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه وسواس فکری وعملی ییل براون و مقیاس طرحواره های هیجانی لیهی بود و داده ها با استفاده از روش کوواریانس تحلیل شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد تاییدطلبی، قابلیت درک، گناه، ارزش های بالاتر، کنترل، بی حسی، مدت زمان، توافق، بیان احساس و سرزنش در گروه های مداخله وکنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (p<0.05)،اما در ابعاد ساده اندیشی درباره هیجان، منطقی، پذیرش احساسات و اندیشناکی این تفاوت معنی دار نبود. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان می دهد که EST تاثیر مناسبی در کاهش اختلال وسواس داشته است و می تواند به عنوان یک درمان موثر در اصلاح بسیاری از طرحواره های هیجانی زنان مبتلا به اختلال وسواس مورد توجه قرار گیرد.
نقش افکار خودکار منفی، نگرش های منفی و خاطرات مزاحم در افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افکار خودکار منفی، نگرش های منفی و خاطرات مزاحم ویژگی های شناختی مرتبط با افسردگی هستند. علاوه بر این، ارزیابی های منفی از خاطرات مزاحم و واکنش های اجتنابی در برابر آن ها با افسردگی رابطه دارد. برخی از پژوهش ها ویژگی های خاطرات مزاحم (پریشانی همراه با آن و احساس کرختی و بی حسی همراه با آن) را عامل تعیین کننده ی افسردگی می دانند، در حالی که بر اساس نتایج برخی دیگر از پژوهش ها، پاسخ به این خاطرات مزاحم بهتر می تواند، افسردگی را پیش بینی کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین افکار خودکار منفی، نگرش های منفی، ویژگی های خاطرات مزاحم و پاسخ به آن ها با افسردگی و توانایی این متغیرها در پیش بینی افسردگی می باشد. 112 نفر از زنان 25 تا 35 ساله در فرهنسگرای معرفت، پرسشنامه افسردگی بک، افکار خودآیند منفی، مثلث شناختی و پاسخ به خاطرات مزاحم را تکمیل کردند و از تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره برای بررسی رابطه ی بین آن ها استفاده گردید. افکار خودآیند منفی، نگرش های منفی و ویژگی های خاطرات مزاحم (پریشانی همراه با خاطرات مزاحم و احساس جدایی و کرختی همراه با بازیابی آن ها) می توانند، افسردگی را پیش بینی کنند. اگر رویدادهای ناگوار گذشته در داستان زندگی فرد جای نگیرند، خاطرات مزاحم و پریشانی و احساس کرختی و جدایی همراه با آن منجر به افسردگی می شود و این ویژگی های خاطرات مزاحم بیشتر از واکنش به آن ها می تواند افسردگی را پیش بینی کند .