پژوهش حاضر با هدف مطالعه ی تجربه ی زیسته ی افراد از پدیده ی رودربایستی صورت گرفت. روش تحقیق، کیفی و از نوع پدیدارگرایی بود. جمع آوری اطلاعات از طریق مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و جامعه شامل افرادی بود که تجربه رودربایستی را داشتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. تعداد آزمودنی ها 20 نفر بود. روش تجزیه تحلیل اطلاعات، از نوع تحلیل تماتیک بود. با پرسش از تجارب آزمودنی ها و بازخوانی روایت های آنان، مضامین مهم استخراج و طبقه بندی شد. عوامل مشترک زیر به عنوان مضامین نمایانگر تجربه ی رودربایستی به دست آمد: مهمترین مفهوم این پدیده احساس بی میلی است. احساسات دیگر شامل ناراحتی، فشار و گیرکردن است. برای غلبه بر این احساسات، جریان این افکار به راه می افتد: تمرکز بر برداشت طرف رابطه، افکار تردید آمیز، افکار متمرکز بر ارزش ها، افکار خشمگینانه و افکار متمرکز بر خود. مجموع این افکار موجب می شود فرد، مبادرت به رفتاری کند که ویژگی آن، حالت آماده باش، کلیشه ای، سخت و مشقت بار، منفعلانه و غیرصادقانه و غیر صمیمی بودن است. اما بلافاصله پس از انجام رفتار، احساسات پشیمانی، ناتوانی و ضعف، خشم و نفرت نسبت به خود و طرف رابطه و احساسات دیگری چون دورویی و تحت سلطه بودن و به تبع این احساسات، افکار سرزنش گرانه، آرزومندانه و خشمگینانه تجربه می شوند. در واقع با توجه به ویژگی روابط صمیمانه که بر خود افشایی و اعتماد مبتنی است، روابط مبتنی بر رودربایستی نقطه ی مقابل روابط صمیمانه است.