مطالعات روان شناسی بالینی
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم تابستان 1397 شماره 31 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری با رویکرد ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی،اضطرابواسترس در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران مبتلا به درد مزمن عضلانی -اسکلتی مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) در شهر تهران بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون، گروه کنترل و دوره پیگیری بود. در این پژوهش تعداد 45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در سه گروه 15 نفره (معنویت درمانی، ذهن آگاهی و کنترل) طی 8 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاسافسردگی،اضطرابواسترس استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در دو گروه معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس با یکدیگر تفاوت معناداری ندارند. به عبارت دیگر اثربخشی مداخله های درمانی در هر دو گروه یکسان می باشد. مقایسه های زوجی نشان می دهد که بین افسردگی، اضطراب و استرس در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد. افزون بر این میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در بین گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی با گروه کنترل تفاوت معناداری دارند. میانگین افسردگی، اضطراب و استرس در گروه های معنویت درمانی و ذهن آگاهی پایین تر از گروه کنترل می باشد. به عبارت دیگر اثربخشی معنویت درمانی و ذهن آگاهی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیشتر از گروه کنترل در بیماران مبتلا به درد مزمن می باشد. نتایج پژوهش نشان داد که مداخله معنویت درمانی مبتنی بر فرهنگ ایرانی با رویکرد شناختی-رفتاری و مداخله ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران مبتلا به درد مزمن اثربخش بودند.
مقایسه تاثیر برنامه بازی درمانی اکوسیستمیک و بازی درمانی کوتاه مدت بر کاهش نشانه های نقص توجه- بیش فعالی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه تاثیر برنامه بازی درمانی اکوسیستمیک و بازی درمانی کوتاه مدت بر کاهش نشانه های اختلال نقص توجه- بیش فعالی کودکان انجام شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه- بیش فعالی در شهر تهران بود و نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام گردید. طرح این پژوهش از نوع تک آزمودنی و به شیوه تک خط پایه بود. 12 کودک 7 تا 10 ساله که دارای نشانه های نقص توجه- بیش فعالی بودند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. شرکت کنندگان در دو گروه شش نفره قرار گرفتند و برنامه های بازی درمانی اکوسیستمیک و بازی درمانی کوتاه مدت به مدت 10 جلسه بر آن ها اجرا شد و هر یک 10 جلسه مداخله درمانی دریافت کردند و مرحله ی پیگیری نیز پس از سه ماه انجام شد. ابزارهای این پژوهش پرسشنامه کانرز فرم والدین، سیاهه رفتاری کودک و مصاحبه بالینی نیمه ساختاریافته برای اختلالات محور یک در DSM-IV بودند. داده ها با استفاده از مقایسه های زوجی افراد مشابه از دو گروه بازی درمانی اکوسیستمیک و بازی درمانی کوتاه مدت برای کودکان تحلیل شدند. نتایج نشان داد اثربخشی بازی درمانی اکوسیستمیک نسبت به بازی درمانی کوتاه مدت برای کودکان در کاهش نشانه های اختلال نقص توجه- بیش فعالی بیشتر است. بنابراین، می توان بازی درمانی اکوسیستمیک و بازی درمانی کوتاه مدت را به عنوان مداخله ای مناسب در کاهش نشانه های اختلال نقص توجه- بیش فعالی به کار برد.
تبیین آمادگی برای توهم بر اساس صفات اسکیزوتایپی مثبت و منفی در نمونه غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر علاقه به مطالعه تجارب توهمی و پدیدارشناسی آنها در جمعیت های غیربالینی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین آمادگی برای توهم بر اساس صفات اسکیزوتایپی مثبت و منفی در نمونه غیربالینی بود. این پژوهش از نوع همبستگی است. نمونه ای به حجم 312 نفر (88 نفر گروه مذکر و 224 نفر گروه مؤنث) به انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. شرکت کننده ها به پرسشنامه های مقیاس توهم لانای – اسلید و مقیاس های چهار گانه استعداد روان پریشی چپمن پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر چهار مقیاس ناتوانی در کسب لذت بدنی، ناتوانی در کسب لذت اجتماعی، مقیاس انحراف ادراکی و مقیاس اندیشه پردازی سحرآمیز با آمادگی برای توهم رابطه معنی داری دارند، اما دو مقیاس اندیشه پردازی سحرآمیز و انحراف ادراکی بعنوان صفات اسکیزوتایپی مثبت به ترتیب بیشترین سهم را در پیش بینی آمادگی برای توهم در معادله رگرسیونی دارند. برپایه نتایج حاصله رابطه اسکیزوتایپی مثبت با آمادگی برای توهم در چارچوب الگوی پیوستاری نشانه های شبه روان پریشی به بحث گذاشته شد.
تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان سازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای رضایت زناشویی یکی از راهکارهای مهم برای تقویت انسجام خانواده ها و ارتقای سلامت جامعه است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر پریشانی روان شناختی، تنظیم هیجان و ارتقای رضایت زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متأهل بالای ۱۸ سال شهر تهران در سال ۱۳۹۶ بودند. نمونه پژوهش ۶۰ زن متأهل دارای رضایت زناشویی متوسط بودند که با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در ۲ گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. و گروه آزمایش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای در برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵)، پرسشنامه دشواری های تنظیم هیجان (DERS، گراتز و روئمر، ۲۰۰۴) و شاخص خشنودی زوجی (CSI، فانک و راگ، ۲۰۰۷) پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی در بهبود پریشانی روان شناختی (۱/۰>P، ۶۵/۸ =F)، بهبود تنظیم هیجان (۳۹/۳۱=F) و ارتقای رضایت زناشویی (۹۲/۱۹=F) زنان متأهل مؤثر بوده است (۱/۰>P). بر اساس این نتایج، برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی ضمن کاهش پریشانی روان شناختی و افزایش مهارت های تنظیم هیجان در زنان، در زمینه زوج درمانی نیز سودمند است و می تواند به عنوان یکی از روش های ارتقای رابطه زناشویی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش فنون مثبت نگری تلفیقی بر رضایت زناشویی زنان مراجعه کننده به مراکز درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش فنون مثبت نگری تلفیقی بر رضایت زناشویی زنان متأهل دارای نارضایتی زناشویی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر ملایر در سال 1395 بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح گروه کنترل نامعادل بود. از بین زنان متأهل دارای نارضایتی زناشویی، به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به حجم 36 نفر (18نفر گروه آزمایش، 18 نفرگروه کنترل) انتخاب شد. دو گروه از لحاظ سن، جنسیت، مدت زمان ازدواج، وضعیت اقتصادی و میزان تحصیلات همگن شد. گروه آزمایش 9 جلسه 90 دقیقه ای آموزش فنون مثبت نگری تلفیقی سلیگمن و الیس دریافت کرد. اما گروه کنترل آموزشی دریافت نکرد. برای اندازه گیری رضایت زناشویی در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فرم بلند (1989) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) برای نمرات افتراقی نشان داد که آموزش فنون مثبت نگری تلفیقی بر رضایت زناشویی، رابطه جنسی، تحریف آرمانی، مسائل شخصی، ارتباط، حل تعارض و خانواده و دوستان مؤثر بود و آن ها را بهبود بخشید (05/0p). پس می توان نتیجه گیری کرد که آموزش فنون مثبت نگری تلفیقی بر رضایت زناشویی زنان متأهل دارای نارضایتی زناشویی مؤثر بوده و از آن می توان برای افزایش رضایت زناشویی استفاده کرد.
تاثیر روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت در درمان تشنج های غیر صرعی روانزاد: پژوهش مورد منفرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشنج های غیر صرعی روانزاد، آشفتگی های دوره ای همراه با علائم حرکتی، حسی و رفتاری است که به تشنج های صرع شباهت دارد اما همبسته های الکتروفیزیولوژی آن متناسب با صرع نیست. این اختلال تاثیر زیادی بر فعالیت های روزمره افراد و کاهش کیفیت زندگی آنها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت (ISTDP) بر بهبود تشنج های غیر صرعی روانزاد است. پژوهش حاضر یک پژوهش تجربی از نوع مورد پژوهی با استفاده از طرح AB است. با استفاده از روش های نقشه برداری مغزی و نظر نورولوژیست و روانپزشک، تشخیص تشنج های غیر صرعی روانزاد در مراجع تایید شد. پرسشنامه افسردگی بک نیز قبل و بعد از مداخلات توسط مراجع تکمیل شد. جلسات روان درمانی با رویکرد ISTDP در ده جلسه انفرادی و به صورت هفته ای یک جلسه برگزار شد. نتایج مشاهده توسط درمانگر و مراجع، نشان دهنده از بین رفتن تشنج های غیر صرعی بود. همچنین، مقایسه نمرات مراجع در سیاهه افسردگی بک در پیش آزمون و پس آزمون، بیانگر کاهش قابل ملاحظه میزان افسردگی او بود. با توجه به یافته های به دست آمده، می توان گفت که روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت، روش درمانی مناسبی برای کاهش تشنج های غیر صرعی روانزاد، و در مجموعه های بالینی توسط درمانگران قابل استفاده است.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی شناختی (CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر اضطراب و افسردگی مادران نوزاد نارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضطراب و افسردگی پس از زایمان شرایط زیان باری است که نه تنها مادران بلکه نوزاد آنان را به صورت منفی تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان های روان شناختی در کاهش مشکلات مذکور در مادران در معرض خطر اجراشده است. پژوهش حاضر کار آزمایی بالینی تصادفی با گروه کنترل بود. پس از ارزیابی 75 مادر که نوزادشان در بخش مراقبت ویژه نوزادان بستری بودند، 45 مادر که میزان اضطراب و افسردگی آن ها بالاتر از نقطه برش بوده و شرایط لازم را داشتند شناسایی و سپس به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری، دو گروه مداخله و یک گروه کنترل اختصاص یافتند. برای گروه مداخله اول، درمان CBT و گروه مداخله دوم، درمان ACT در 8 جلسه اجرا شد و گروه کنترل، مراقبت معمول را دریافت کردند. جهت تعیین تأثیر برنامه مداخله ها، با استفاده از آزمون اضطراب زانک و آزمون افسردگی ادینبورگ، پیش آزمون و پس آزمون برگزار شد. نمرات گروه های مداخله در مقایسه با گروه کنترل در مقیاس اضطراب و افسردگی در پس آزمون تغییرات معنی دار داشت. افسردگی و اضطراب پس از مداخلات، کاهش یافت و اندازه این کاهش در گروه ACT بیشتر بود. با توجه به نتایج، درمان ACT در کاهش اضطراب و افسردگی مادران تأثیر بیشتری نسبت به درمان CBT دارد و استفاده از رویکرد ACT و لزوم همکاری پرستاران و پزشکان با روانشناسان برای انجام مداخلات ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی برنامه مداخله ای بازی های شناختی – رفتاری بر مهارت های اجتماعی و هیجانی کودکان مبتلابه اختلال اتیسم با عملکرد بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین میزان اثربخشی برنامه مداخله ای بازی های شناختی رفتاری بر مهارت های اجتماعی و هیجانی کودکان مبتلابه اختلال اتیسم با عملکرد بالا در شهر تهران برگزار شد. روش پژوهش به لحاظ گردآوری داده ها از نوع از نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه کودکان مبتلابه اختلال اتیسم با عملکرد بالا در سال ۹۷-۹۶ در شهر تهران بود. تعداد 10 پسر 5 تا 15 سال با اختلال اتیسم عملکرد بالابودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جاگذاری شدند. از نیمرخ مهارت های اجتماعی اتیسم (بلینی، نقل از رضایی، ۱۳۹۱) و چک لیست هیجانی (خودساخته) برای گردآوری داده ها استفاده شد. برنامه مداخله ای بازی های شناختی رفتاری در 10 جلسه ۶۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه مداخله ای بازی های شناختی رفتاری به طور معناداری (P