روان شناسی افراد استثنایی
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال ششم تابستان 1395 شماره 22 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه تقویت املاء بر اساس الگوی پاسخ-به-مداخله و مطالعه ی اثربخشی آن در تقویت عملکرد دانش آموزان با مشکلات املا نویسی پایه سوم ابتدایی بود. این پژوهش در دو مرحله ی تدوین و اعتباریابی برنامه و سنجش اثر بخشی آن اجرا شده است و از نوع طرح های تک آزمودنی AB بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان دختر و پسر پایه ی سوم ابتدایی سال تحصیلی 1394-95 شهر کرج بود. 20 دانش آموز به روش هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مداخله ای سه ردیفی براساس الگوی پاسخ-به-مداخله (ردیف اول شامل گروه 5 نفری در 9 جلسه 30 دقیقه ای ، ردیف دوم گروه های 3 نفری در 9 جلسه 45 دقیقه ای، ردیف سوم 12 جلسه یک ساعته انفرادی) شرکت داده شدند، و براساس برنامه تدوین شده براساس برنامه های متناسب با الگوی پاسخ-به-مداخله به روش آموزش مستقیم، آموزش دیدند. ابزارهای اندازه گیری شامل آزمون املای کریمی و رضایی (1392) است. براساس نتایج بدست آمده از ICC اعتبار برنامه گرداوری شده برابر با 36/0 است، با توجه به (00/0> P)، از اعتبار مناسبی برای اجرا برخوردار می باشد. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون در هر ردیف با استفاده از روش محاسبه اندازه اثرتحلیل شدند. بر اساس ارزیابی و نظارت اجرا شده به ترتیب در هر ردیف مداخله 20، 10 و 20 درصد شرکت کنندگان پاسخ به مداخله داشتند و سایر شرکت کنندگان پیشرفتی در مداخلات اجرا شده نداشتند. باتوجه به ویژگی های شرکت کنندگان در پژوهش می توان نتیجه گرفت برنامه تدوین شده برای دانش آموزانی با ضعف درسی مناسب است.
مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل یابی ساختاری سبک های دلبستگی به خدا ،تاب آوری و سلامت روانی در والدین دارای کودکان نارسایی-های رشدی و هوشی بود، طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مادران دارای کودکان نارسایی های رشدی و هوشی شهر تبریز در سال تحصیلی 94-1393 در دوره ابتدایی بود. تعداد 200 نفر از این گروه از طریق روش نمونه گیری هدفمند دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و مقیاس های تاب آوری کانر و دیویدسون (2003)، دلبستگی به خدا روات و کرکپاتریک (2002) و سلامت روانی دراگوتیس و همکاران (1976) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که در بین دلبستگی به خدا، دلبستگی ایمن منجر به افزایش سلامت روانی، دلبستگی اضطرابی باعث کاهش سلامت روانی و دلبستگی اجتنابی منجر به کاهش سلامت روانی و تاب آوری می شود. افزون بر این، تاب آوری عامل افزایش سلامت روانی شد، ولی تاب آوری در رابطه دلبستگی به خدا و سلامت روانی، نقش واسطه ای ایفا نکرد. باتوجه به اهمیت سازه های معنوی تحولی در ارتقای سلامت روانی و کاربرد آن هم در حوزه های پژوهشی و مداخله های روان شناختی، برای والدین کودکان نارسایی های رشدی و هوشی و دیگر گروه ها پیشنهاد می شود.
مقایسه عملکرد عصب روان شناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه عملکرد عصب روانشناختی بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با و بدون بیماری آلزایمر بود. روش پژوهش از نوع توصیفی بود. جامعه مورد پژوهش شامل بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون که در مرکز معلولین و کم توانان ذهنی شهر تهران به صورت تمام وقت نگهداری می شدند و یا نیمه وقت مشغول فعالیت های توان بخشی بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلا به نشانگان داون بدون بیماری آلزایمر و تعداد 16 نفر از بزرگسالان مبتلابه نشانگان داون با بیماری آلزایمر از طریق پرسشنامه زوال عقل برای افراد با ناتوانی ذهنی، انتخاب شدند و سپس برای مقایسه ی عملکرد عصب روانشناختی آن ها از آزمون های بندر -گشتالت و چهارمین مقیاس وکسلر کودکان و به منظور بررسی سوالات و تعمیم نتایج به دست آمده از گروه نمونه به جامعه ی پژوهش، از t دو گروه مستقل استفاده شد. نتایج به دست آمده از اجرای آزمون بندر گشتالت نشان داد بین دو گروه بدون بیماری آلزایمر و با آلزایمر در فراوانی خطاها، تفاوت معنی داری ازنظر آماری وجود دارد و فراوانی خطاها در گروه با آلزایمر بیشتر است. نتایج به دست آمده از اجرای مقیاس وکسلر نشان داد بین دو گروه در عامل توانایی عمومی، چیرگی شناختی، مقیاس فهم کلامی، استدلال ادراکی، حافظه ی فعال و سرعت پردازش تفاوت معنی داری وجود نداشت. لازم به ذکر است بین دو گروه در خرده آزمون ها تفاوت معنی دار وجود داشت، افراد در گروه بدون بیماری آلزایمر در مقایسه با گروه با آلزایمر از عملکرد بهتری برخوردار هستند. نتایج پژوهش حاضر همانند تحقیقات گذشته گویای تفاوت در برخی زمینه ها میان این دو گروه است.
مقایسه عملکرد کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عملکرد دانش آموزان با و بدون اختلال های یادگیری در مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. از این رو با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، 45 دانش آموز دارای اختلال های یادگیری با 45 نفر دانش آموز بدون اختلال یادگیری پرسش نامه داده های جمعیت شناختی و مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان را تکمیل کردند. داده ها با آزمون تی مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. کودکان با و بدون اختلال های یادگیری در نمرات کل تراز شده وکسلر، خرده مقیاس کلامی و خرده مقیاس عملی از لحاظ آماری تفاوت معنا داری با هم داشتند. توان خالص خرده مقیاس های کلامی و عملی مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان در تشخیص دو گروه به ترتیب برابر با 84/0 و 56/0 بود. افزون بر این، عملکرد دو گروه به تفکیک در خرده مقیاس های اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی به طور معناداری متفاوت بود و این خرده مقیاس ها توان مطلوبی در تشخیص دو گروه از هم داشتند. بنابراین می توان بیان کرد که مقیاس تجدید نظر شده هوشی وکسلر کودکان قابلیت استفاده در تشخیص افتراقی کودکان با و بدون اختلال های یادگیری را دارد و با تهیه ی فهرست تشخیصی اختلال های یادگیری مبتنی بر مقیاس وکسلر به خصوص با تمرکز بر پنج خرده مقیاس اطلاعات، ریاضیات، حافظه عددی، تنظیم تصاویر و رمزنویسی می توان برای تشخیص اختلال های یادگیری اقدام کرد.
اثربخشی برنامه سه تایی غنی سازی رنزولی برخلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی بر خلاقیت کودکان تیزهوش دبستانی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری شامل تمامی دانش آموزان تیزهوش شهر اصفهان در سال تحصیلی 95-1394 بودند. به این منظور 76 نفر از دانش آموزان تیزهوش با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (38 نفر گروه آزمایش و 38 نفر گروه گواه) و مادران آن ها به سؤالات پرسشنامه ی خلاقیت عابدی پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 12 جلسه دو ساعته به صورت گروهی آموزش برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی را دریافت کردند؛ اما گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شد. نتایج نشان داد میانگین نمرات خلاقیت و خرده مقیاس های آن (ابتکار، سیالی، انعطاف پذیری و بسط) در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش داشته است. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان گفت که برنامه ی سه تایی غنی سازی رنزولی موجب افزایش خلاقیت در کودکان تیزهوش دبستانی شده است.
تاثیر آموزش حافظه کاری بر عملکرد خواندن دانش آموزان پسر با ناتوانی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش حافظه کاری بر عملکرد خواندن دانش آموزان با ناتوانی یادگیری خواندن اجرا شد. پژوهش از نوع شبه آزمایشی و جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی دارای ناتوانی خواندن در شهر یزد بودند که از میان آن ها 32 دانش آموز به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزارهای سنجش شامل مقیاس هوش تجدیدنظر شده وکسلر کودکان (WISC-R)، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و فرم مصاحبه بالینی بود. داده ها از طریق تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه کاری می تواند عملکرد خواندن دانش آموزان با ناتوانی خواندن را بهبود بخشد (001/0>p). با توجه به نتایج پژوهش، آموزش حافظه کاری می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود عملکرد خواندن در این دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد. واژه های کلیدی: ناتوانی یادگیری، ناتوانی خواندن، حافظه کاری، عملکرد خواندن
ارزشیابی برنامه درسی دوره ی پیش دبستانی دانش آموزان کم توان ذهنی در مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت برنامهدرسی دوره پیشدبستانی دانشآموزان کمتوانذهنی در مراکز استثنایی استان آذربایجانغربی در سال تحصیلی 1391-90بود. رروش پژوهش روش ارزشیابی یا پژوهش ارزیابانه بود. جامعه آماری شامل مدیران، کارشناسان، معلمان و دانش آموزان مراکز استثنایی استان آذربایجان غربی بودند. به علت تعداد کم از سرشماری استفاده و نمونه دانش آموزان بر اساس جدول مورگان و به صورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای گردآوری داده ها از ابزارهای پرسش نامه، سیاهه و نمرات آمادگی تکمیلی دانش آموزان استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تی تک نمونه ای) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت سازماندهی محیط آموزشی و مواد آموزشی دانش آموزان از نظر مدیران، معلمان و مشاهده گران مطلوب و از نظر کارشناسان نامطلوب می باشد. وضعیت محتوای برنامه درسی دانش آموزان نیز از نظر همه گروه ها مطلوب، فرآیند تدریس معلم در محیط های یاددهی و یادگیری از نظر مدیران و معلمان مطلوب و از نظر کارشناسان نامطلوب بود. وضعیت تحقق اهداف رشد و تحول شناختی از نظر مدیران مطلوب، از نظر کارشناسان، معلمان و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی نوآموزان نامطلوب بود. سرانجام وضعیت تحقق اهداف رشد و تحول جسمی و حرکتی از نظر مدیران و کارشناسان نامطلوب و از نظر معلمان و ارزیابی دفترچه های ارزشیابی مطلوب بود. جهت تحلیل نتایج به دست آمده از یافتههای حاصل از ابزار تکمیلی (تحلیل پاسخ سوال های باز پاسخ از مدیران، معلمان و کارشناسان) نیز استفاده شد.
تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی به کمک چندرسانه ای آموزشی بر عزت نفس دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های اجتماعی به کمک چندرسانه ای آموزشی بر عزت نفس دانش آموزان ( 6 تا 11 ساله) دارای اختلال یادگیری در ریاضی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری شامل همه ی دانش آموزان پسر 6 تا 11 ساله ی دارای اختلال یادگیری ریاضی استان البرز بود که 36 نفر از آن ها انتخاب و پس از همتا کردن آن ها، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه 45 دقیقه ای با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دوراز متغیر مستقل نگاه داشته شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس پس از بررسی نمرات پیش آزمون نشان داد که در دانش آموزان 6 تا 11 ساله دارای اختلال یادگیری، آموزش رفتارهای اجتماعی به کمک نرم افزار چندرسانه ای به طور معناداری عزت نفس آن ها را افزایش داده است (05/0 > P). نتیجه این که جهت آموزش مهارت های اجتماعی به دانش آموزان دارای اختلال یادگیری از چندرسانه ای آموزشی در کنار روش سنتی استفاده شود، زیرا موجب بهبود عزت نفس دانش آموزان می گردد.
مقایسه خودتعیین گری و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون ناتوانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، مقایسه خودتعیینی و ابعاد آن در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بود. روش پژوهش از نوع تحقیقات علی- مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در سنین 14 سال و بالاتراند که در سال تحصیلی 92- 91 در مدارس شیراز مشغول به تحصیل هستند. نمونه پژوهش حاضر مشتمل بر120 دانش آموز دختر و پسر (60 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 60 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) سنین 14 سال و بالاتر بودند که به روش هدفمند از مدارس مربوط به دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی انتخاب شدند. در این پژوهش خودتعیینی و ابعاد آن توسط مقیاس خودگزارش خودتعیینی گومز - ولا و همکاران (2012) مورد ارزیابی قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس دو طرفه و تحلیل واریانس طرح های تکراری استفاده شد. نتایج نشان داد که دانش آموزان با کم توانی ذهنی نسبت به دانش آموزان بدون کم توانی ذهنی در خودتعیینی و ابعاد آن نمره پایین تری به دست آوردند. در این پژوهش تفاوت معنی داری بر اساس جنسیت در نمره کل خودتعیینی و ابعاد استقلال رفتاری و توانمندسازی روانشناختی مشاهده نشد و تنها در بعد تحقق خود بود که بین دختران و پسران تفاوت معنی دار مشاهده شد. از دیگر نتایج پژوهش که در بین ابعاد مختلف خودتعیینی در میان دو گروه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی، بالاترین رتبه به توانمندسازی روانشناختی و کمترین رتبه به استقلال رفتاری تعلق گرفت. همچنین با توجه به سطح تحصیلات والدین بین دو گروه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل خودتعیینی و ابعاد آن تفاوت معنی داری وجود دارد.