روان شناسی افراد استثنایی
روان شناسی افراد استثنایی سال 13 زمستان 1401 شماره 48 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی[1] در اصل به معنای اختلالات رفتاری است که از زمان کودکی آغاز می شود و اگر از راه های درمانی مناسب استفاده نشود، ممکن است تا نوجوانی و حتی میان سالی ادامه پیدا کند. هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی مدل ساختاری شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بر اساس عملکرد خانواده و سلامت روانی با میانجی گری رضایت زناشویی در مادران شهر تهران بوده است. در این پژوهش توصیفی-همبستگی، جامعه آماری را کودکان پسرِ بیش فعال به همراه مادران آن ها در شهر تهران در سال 1400 تشکیل دادند که به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 212 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت اند از پرسشنامه های عملکرد خانواده مدل مک مستر اپشتاین و همکاران (1978)، سلامت روانی دراگاتیس و زیکلزوراک (1973)، شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کانرز، ارهاد، و اسپارو (1999)، و رضایت زناشویی انریچ از السون، فورنیر، و دراکمن (1987). ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که تمامی مسیرهای مستقیم به جز مسیر عملکرد خانواده با شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی معنادار بودند (05/0P>). همچنین، مسیرهای غیرمستقیم عملکرد خانواده با شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با نقش میانجی رضایت زناشویی (01/0P>)، و نیز رابطه سلامت روانی با شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی با نقش واسطه ای رضایت زناشویی (01/0P>) معنادار بودند. بر اساس نتایج این پژوهش، الگوی پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بوده و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر شدت اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی کودکان برداشته است.
ارزیابی مدل علی شیوه های فرزندپروری و صفات سنگدلی-بی رحمی در نوجوانان با اختلال سلوک: نقش میانجیگری کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایند ها و پیامد های کارکرد های اجرایی در نوجوانان با اختلال سلوک، در قالب یک مدل علی بود. روش پژوهش، از نوع توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر متوسطه اول مشغول به تحصیل استان قم در سال 1400 بودند. از این جامعه، 451 نفر که با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی (4SCI-) کودکان با اختلال سلوک تشخیص داده شده و حاضر به همکاری بودند با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه شیوه فرزندپروری، کارکرد های اجرایی و صفات سنگدلی-بی رحمی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد که بین متغیرهای پژوهش همبستگی معنا داری در سطح p <05/0 و p < 01/0 وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معنا داری نقش واسطه ای کارکرد های اجرایی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و صفات سنگدلی-بی رحمی بود. به طورکلی، کارکرد های اجرایی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی صفات سنگدلی-بی رحمی هستند.
اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت به شیوه ی برخط بر کارکردهای اجرایی سرد (حافظه ی فعال، توجه پایدار، کنترل مهاری و انعطاف پذیری شناختی) کودکان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی برنامه ی فرزندپروری مثبت به شیوه ی برخط بر کارکردهای اجرایی سرد در کودکان با اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه والدین کودک ان 7 تا 12 سال بود که در س ال 1399-1400 به مراک ز توان بخشی و روان شناسی شهر تهران مراجعه و بر اساس نظر متخصصان تشخیص اختلال نارسایی توجه- بیش فعالی را دریافت کرده اند. به شیوه ی نمونه گیری در دسترس 30 کودک با میانگین سنی 7 تا 12 سال انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در 8 جلسه برنامه ی فرزندپروری مثبت به شیوه ی برخط دریافت کردند. برای بررسی کارکردهای اجرایی سرد از آزمون ثبت توجه، آزمون ان بک، آزمون استروپ و آزمون کارت های ویسکانسین استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغییره و با نرم افزار spss-25 مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته ها نشان داد که برنامه ی فرزندپروری مثبت بر بهبود توجه پایدار، انعطاف پذیری شناختی و کنترل مهاری اثربخشی معناداری داشته (05/0 P <) و بر حافظه فعال تأثیر معناداری نداشته است (05/0 P >). بر همین اساس می توان گفت که استفاده از فرزندپروری مثبت به شیوه برخط در زمان شیوع کووید -19 می تواند موردتوجه متخصصان و مراکز درمانی کودکان ADHD قرار گیرد و برای خانواده های که امکان مراجعه حضوری به مراکز را ندارند از این مداخله بهره مند گردند.
ویژگی های روان سنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف آزمون روان سنجی مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم (فرم والد) انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم شهرستان تهران بود که در سال 1401-1400 به مراکز آموزش و توان بخشی اوتیسم ارجاع داده شده بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 315 کودک (193 پسر و 122 دختر) انتخاب شدند. پس از ترجمه و اخذ نظرات کارشناسان خبره و آزمودنی ها، روایی صوری مقیاس تأیید شد. برای انجام تحلیل های آماری از نرم افزار AMOS و SPSS استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که در نمونه کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ساختار چهار عاملی مقیاس شامل اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی با داده ها برازش مطلوبی داشت. نتایج مربوط به همبستگی بین این مقیاس با مقیاس اضطراب اسپنس به طور تجربی از روایی همگرا مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی کل مقیاس و زیرمقیاس های اضطراب عملکردی، برانگیختگی اضطراب، اضطراب جدایی و بلاتکلیفی به ترتیب برابر با 79/0، 78/0، 81/0، 76/0 و 82/0 به دست آمد. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که مقیاس اضطراب کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم برای سنجش اضطراب در کودکان ایرانی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم ابزاری روا و پایا است. ا این ابزار می تواند جهت اندازه گیری اضطراب در بخش های پژوهشی و درمانی مورداستفاده قرار گیرد.
آزمون مدل ساختاری سرمایه های روان شناختی با امید به زندگی در زنان دارای کودک معلول ذهنی- حرکتی: نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده و سرزندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گرانه حمایت اجتماعی ادراک شده و سرزندگی در رابطه سرمایه های روان شناختی با امید به زندگی در زنان دارای کودک معلول ذهنی- حرکتی شهرستان نیشابور بود. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه ی پژوهش کلیه زنان دارای کودک معلول ذهنی- حرکتی در شهر نیشابور در سال 1400 بودند که تعداد 205 نفر به صورت در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، مقیاس امید به زندگی اشنایدر و همکاران (1991)، مقیاس سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و مقیاس احساس سرزندگی رایان و فردریک (1997)، استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که سرمایه روان شناختی به صورت مستقیم بر امید به زندگی (89/0) و به صورت غیرمستقیم یعنی از طریق حمایت اجتماعی بر امید به زندگی (04/0) تأثیرگذار بود (01/0>p-value). همچنین نتایج حاکی از آن بود که سرزندگی در رابطه سرمایه روان شناختی با امید به زندگی در زنان دارای کودک معلول ذهنی- حرکتی نقش میانجی نداشت (05/0<p-value). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه سرمایه روان شناختی با امید به زندگی زنان دارای کودک معلول ذهنی و حرکتی یک رابطه خطی ساده نیست و حمایت اجتماعی می تواند این رابطه را میانجی گری نماید.
مقایسه پردازش شنیداری و حافظه افراد نابینا و بینا: مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل در افراد نابینا مسئله حافظه و پردازش شنیداری آن ها است. هدف از انجام این مطالعه مروری سیستماتیک بر پژوهش های صورت گرفته در زمینه وضعیت پردازش شنیداری و انواع حافظه افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا بود. روش این پژوهش مروری سیستماتیک بود که 26 مقاله در سال های 1388-1400 و 2004-2022 در زمینه پژوهش های مرتبط با حافظه و پردازش شنیداری افراد نابینا در مقایسه با افراد بینا با استفاده از پایگاه اطلاعات Google scholar، Eric، EBSCO، Science Direct، Scopus، PubMed و همچنین پایگاه های اطلاعاتی مگیران، مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پورتال جامع علوم انسانی، ایران داک، نورمگز با کلیدواژه های نابینایی، آسیب بینایی، پردازش شنیداری، بینا و نابینای مادرزاد استفاده شد و برای بررسی های سیستماتیک انتخاب شد. یافته ها نشان داد که از بین 1381 نفر 48 درصد نابینا و 715 بینا مشارکت داشتند. 30 درصد از مطالعات در زمینه حافظه کوتاه مدت، 33 درصد در زمینه حافظه شنیداری-کلامی، 15 درصد حافظه کاری، 11 درصد حافظه فضایی، 7 درصد حافظه بویایی و 4 درصد حافظه عددی، به مقایسه بین افراد نابینا و بینا پرداختند. یافته ها حاکی از این بود که در کل در حافظه کوتاه مدت و حافظه شنیداری-کلامی و حافظه کاری عملکرد افراد نابینا بهتر از افراد بینا بود. در زمینه حافظه فضایی نتایج ناهماهنگ بود و حافظه بویای افراد نابینا و بینا تفاوت معنی داری باهم نداشتند. در مورد حافظه عددی نیز عملکرد افراد بینا بهتر بود. در کل بهتر است که پژوهش های بیشتری با تمرکز بر یک نوع حافظه صورت گیرد تا تمامی جوانب آن بیشتر مشخص گردد.
بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه توالی واجی لیندامود بر توجه پایدار دانش آموزان با اختلال خواندن انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود. به منظور انجام این پژوهش، 30 نفر از دانش آموزان مبتلا به اختلال خواندن که در سال تحصیلی 1399-1400 به مرکز اختلالات یادگیری شهر لارستان مراجعه کرده بودند، به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (2018) به عنوان پیش آزمون در مورد هر دو گروه به عمل آمد. همچنین برنامه توالی واجی لیندامود به مدت 16 جلسه مداخله فشرده به گروه آزمایش ارائه گردید. بلافاصله پس از اتمام آموزش، مجدد آزمون فوق به عنوان پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد و یک ماه پس از انجام پس آزمون نیز دوره پیگیری برای هر دو گروه اجرا شد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در توجه پایدار دیداری و شنیداری بین دو گروه وجود دارد بدین صورت که گروه آزمایش در پس آزمون و پیگیری عملکرد بهتری داشته است. به طورکلی نتایج حاکی از آن است که برنامه توالی واجی لیندامود منجر به بهبود توجه پایدار دیداری و شنیداری در دانش آموزان با اختلال خواندن شده است.
اثربخشی روش ایزی مایند (Easy Mind) بر برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دچار اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین اثربخشی روش ایزی مایند (Easy Mind) بر برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری ریاضی صورت گرفت. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری بوشهر بود که تشخیص ناتوانی یادگیری دریافت کرده بودند. از این میان، 16 نفر (8 دختر، 8 پسر) که در پایه های اول و دوم ابتدایی تحصیل می کردند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به تصادف به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار های سنجش شامل آزمون مازهای پرتئوس (1914)، آزمون های نگهداری ذهنی پیاژه (1969) و آزمون محقق ساخته برای سنجش پیشرفت تحصیلی بود. ابتدا پیش آزمون روی هر دو گروه اجرا شد. گروه آزمایش 12 جلسه مداخله ی درمانی (45 دقیقه ای) ایزی مایند را دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. بعد از جلسات مداخله، متغیرها مجدداً جهت ثبت نمرات پس آزمون سنجیده شدند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل در برنامه ریزی (56/8=F و 011/0=P)، نگهداری ذهنی (43/96=F و 001/0=P) و پیشرفت تحصیلی (27/52=F و 001/0=P) تفاوت معناداری بعد از اجرای روش ایزی مایند وجود داشت و این روش باعث بهبود برنامه ریزی، نگهداری ذهنی و پیشرفت تحصیلی در درس ریاضی شد؛ بنابراین با توجه به یافته های حاصل از پژوهش حاضر استفاده از این روش توسط مشاوران، درمانگران و معلمان مدارس می تواند با اثرگذاری بر سه متغیر ذکرشده از مشکلات این دانش آموزان بکاهد.