فرهنگ و ادبیات عامه
فرهنگ و ادبیات عامه سال پنجم مرداد و شهریور 1396 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بیژن و منیژه یکی از داستان های کهن ایرانی است که در سرزمین گرجستان سابقه ای دیرینه دارد. غیر از ترجمه آزادی که در قرن شانزدهم میلادی از این داستان صورت گرفت ، نقل ها وروایت های عامیانه گرجی دیگری از این داستان در دست است که تقریبا همان ویژگی های روایت های شفاهی و نقالی ایرانی را دارند. راویان گرجی با وارد کردن عناصر مسیحی و گرجی در داستان، فضا ی روایت را تغییر داده ، جزئیاتی به داستان افزوده یا از آن کاسته اند. همچنین گاه شخصیت های جدیدی را وارد داستان کرده،تغییر ها و جابه جایی ها و آشفتگی هایی را نیز در پیرنگ آن موجب شده اند. در این پژوهش که با هدف معرفی ومقایسه یکی از این روایت ها با روایت شاهنامه صورت گرفته ،ضمن ترجمه خلاصه ای از روایت گرجی ، به برخی از تفاوت ها و شباهت ها اشاره شده ، جایگاه این روایت در فرهنگ و ادب عامه مردم گرجستان بررسی شده است
پراکنش غیرتصادفی مکان های جغرافیایی در ایران که در نام آنها «دیو» وجود دارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجداد هندیان و ایرانیان به دو گروه از خدایان (اهورا و دیوای اوستایی) اعتقاد داشتند. در ایران دیوها از مقام خدایی به ضد خدایی تنزل مرتبه می یابند و اهوراها در مقام خدایی باقی می مانند و در هند عکس آن اتفاق می افتد. با توجه به سیر بسیار کند تغییر در اعتقادات و نگرش ها، آیا ممکن است قومی که در گذشته اعتقاد به خدایی دیوان داشته، چنان تغییر عقیده داده باشد که هیچ قرینه ای بر خدایی دیوان نتوان یافت؟ شواهدی وجود دارد که نشان می دهد دیوها برای قرن ها توسط اجداد ما پرستش می شده اند. به منظور آشکار کردن یکی از این شواهد به بررسی نام محل های جغرافیایی پرداخته شد. انسان ها برای محل زیست و عوارض طبیعی پیرامونشان نامی بر می گزینند. این نامگذاری ها تصادفی نبوده اند (وجه تسمیه ای داشته اند)، گرچند با گذر زمان وجه تسمیه به دست فراموشی سپرده می شود. «دیو» به صورت پیش وند و یا پسوند در ساختار نام تعدادی از روستاها، شهرها و عوارض طبیعی ایران وجود دارد. از 130 مورد نام جغرافیایی یافت شده که دیو در ساختار آنها حضور دارد، 34 مورد مربوط به دو استان گیلان و مازندران است و 96 مورد دیگر در سایر نقاط کشور پراکنده شده است. این تفاوت از نظر آماری معنادار است یعنی نام های یافت شده به طور غیر تصادفی در دو استان شمالی کشور قرار گرفته اند (2=27.19, df=1, P<0.001). یافته پژوهش حاضر که نشان دهنده حضور بسیار معنی دار و غیر تصادفی واژه «دیو» در نام محل های جغرافیایی مازندران و گیلان است، شایان اهمیت است و بررسی های بیشتری می طلبد.
پرخوانی و ذکر خنجر: بقایای اعتقادات کهن در میان ترکمن های ترکمن صحرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از باورها و اعتقادات کهن ترکمنها را میتوان در قالب بازنماییها و رفتارهای آیینی آنها بازجست. آیینهایی همچون پرخوانی یا ذکر خنجر نمادی از تصورات و باورهای کهن آنها هستند، بسیاری از اعتقادات راه یافته از جوامع همجوار یا ادیان پیش از اسلام و اعتقادات اسلامی را بازتاب میدهند. در این پژوهش ضمن بازگویی اطلاعات گردآمده از میدان تحقیق تلاش شده با بهره گیری از منابع پژوهشی معتبر تحلیلی همسونگر از پدیدار شناسی نمادهای دینی- قبیله ای و آیین های ترکمن های ترکمن صحرا ارائه شود. مشخص کردن سهم و نقش اعتقادات ایرانی و اسلامی در تجلی آیین های ترکمنی هدف دیگری در این مقاله می باشد که همسو با مضمون اصلی است. بررسی انسان شناختی شمنیسم به عنوان اصلیترین قالب دینی در میان ترکمن ها و تلفیق عناصر ایرانی و تصوف اسلامی با آن بخش قابل توجهی از این پژوهش است که در مجموع نظام اعتقادی ترکمن ها را به تصویر میکشد. نظام اعتقادی در هر جامعه ای از منطق والگوی نخبگان و تودة مردم تبعیت می کند که جریان دین فولکلوریک یا غیر رسمی را هم سو با جریان موجه و مقتدرانة دین رسمی به تصویر می کشد. این پدیده اصطلاحاً «دین عامیانه» نامیده می شود که ترکیبی است از باورها و تصورات ابتدایی، اسطوره ها، افسانهها و دینهای کهن اولیه و مسلک های فرعی و قبیله ای به همراه تصویری دستکاری، مجعول و متعادل شده نسبت به دین رسمی. دین عامیانه موضوع بسیار جذابی برای فلکلوریست ها، انسان شناسان و قوم شناسان است تا از خلال محتوای آن بسیاری از عناصر تشکیل دهنده و مقوم جهان-بینی و خلقیات و روحیات هستی شناختی آنها را بازشناسی کنند.
توصیف ساختاری و دگرگونی های زبانی در گویش عربیِ مهاجران جنگ زده شهرستان کنگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرستان کَنگان )به لهجه محلی: کَنگون) یکی از شهرستان های استان بوشهر در جنوب ایران است. زبان عربی بعد از زبان فارسی رایج ترین زبان ساکنان این شهرستان می باشد. بسیاری از ساکنان کنگان در دوران جنگ تحمیلی عراق از شهرستان های خرمشهر و آبادان (در استان خوزستان) به بوشهر مهاجرت نموده اند، و با گذشت چندین سال از مهاجرت این قوم، هنوز بسیاری از واژگان و ساختارهای صرفی و نحوی عربی قدیم را حفظ کرده اند. دامنه این پژوهش، گویشورانِ جنگ زده مهاجر از استان خوزستان به بوشهر می باشد. هدف از این پژوهش زبان شناختی، شناسایی اصول و ویژگی های گویش عربی آنان و بررسی تغییرات زبانی در زمینه مخارج حروف و دگرگونی های حاصله و شناسایی ساختار صرفی و نحوی بر اساس روشی توصیفی- میدانی می باشد. یافته ها نشان می دهد که این گویش همانند گویش های دیگر عربی زائیده زبان عربی فصیح می باشد و بیشتر الفاظ و عبارت های آن ریشه در زبان فصیح دارد، که گاهی دچار ابدال، قلب، نحت و دگرگونی های دیگری می شوند. همچنین از لحاظ قواعد و ساختارهای آن، ارتباط عمیق و گسترده این گویش با زبان عربی فصیح و گویش های قدیم عربی به وضوح خودنمایی می کند.
جلوه های فرهنگ عامه در نمایشنامه های حمید امجد ( با تمرکز بر نمایشنامه های سه خواهر و دیگران، پستوخانه، شب سیزدهم و زائر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد تا با ردیابی شاخص های فرهنگ عامه در روند تولید متون نمایشی ایران به راهکارهای بومی سازی ادبیات نمایشی توجه نشان دهد. این مطالعه به شیوه میان رشته ای سعی دارد نقش تأثیرگذار فرهنگ عامه را در پردازش الگوهای بومی نگارش خلاق برای هنرهای نمایشی بررسی کند. حمید امجد به عنوان یکی از نمایشنامه نویسان نسل متأخر ایرانی به دلیل بهره گیری از وجوه متنوع فرهنگ عامیانه در خلق و بازنمایی جهان نمایشی آثارش نمونه پژوهشی مناسبی تلقی می شود تا شاخص هایی نظیر زبان گفتار، باورها و آداب و رسوم، رفتارها یا نشانه های رایج در فرهنگ عامیانه ایران مورد تحلیل قرار گیرند. این تحقیق با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و به شیوه مواجهه مستقیم با متن های نمایشی تدوین شده و با اتخاذ روش توصیفی- تحلیلی تلاش می کند تا ظرفیت های بالقوه فرهنگ عامه ایران را در سازماندهی ایده و تحقق آنها به کمک شگردهای نمایشنامه نویسی را موکد سازد. یافته های این تحقیق نشان می دهد پاره ای از مهم ترین شاخص های فرهنگ عامه ایران نظیرداستان های عامیانه، ضیافت های عامیانه، زبان عامیانه به طرق گوناگون در روند خلق نمایشنامه های حمید امجد مورد توجه واقع شده است. مقایسه ای تطبیقی با برخی مفاهیم و عناصر نمایشی نظیر شخصیت پردازی، موضوع نمایشی، خلق فضاهای اقلیمی و نیز لحنی فرهنگی، کاربرد وجوه غالب متفاوتی از این حیث را نشان می دهد. در نهایت این مقاله نشان می دهد که بکارگیری عناصری از فرهنگ عامه در نحوه سازماندهی اطلاعات نمایشی به نحو قابل توجهی نشان از تمایل این نویسنده برای خلق یک الگوی درام بومی دارد.
ریخت شناسی منظومه ی امیر و گوهر بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافت های شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانه ی جادویی روسی، نمونه ای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانه های جادویی، به رغم تفاوت ها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمی ترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاری های روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابه جایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت می کند، ترتیب مورد اشاره ی پراپ در این روایت رعایت نمی شود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق می افتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ می دهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاری ها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را می گیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوت ها، کارکرد و بازتاب این خویشکاری ها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوت ها از یک سو، به تفاوت افسانه ی عاشقانه و افسانه ی جادویی برمی گردد و از سوی دیگر، به بن مایه های دینی و مذهبی افسانه ی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیت ها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاری های آن با اندکی جابه جایی از مدل پراپ پیروی می کند.
سگِ کیخسرو (نکته ای اساطیری در یکی از گزارشهای شفاهی- مردمیِ داستانِ غیبتِ کیخسرو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیخسرو، پادشاه نامدار و دادگرِ کیانی، در شاهنامه پس از پیروزیِ نهایی بر افراسیاب از فرمانروایی دست می کشد و به کوهی می رود و غایب می شود. این سرانجامِ شگفت در سنّتِ شفاهی- مردمیِ ایران مورد توجّه قرار گرفته و روایتهای متعدّدی در این باره پرداخته و نقل شده است. در یکی از این گزارشها کیخسرو همراه «سگی» به غار می رود و ناپیدا می شود و مردم معتقدند که او با آن «سگ» در غار، زنده و جاویدان است. بررسیِ بعضی نمونه-های مشابه یا تقریباً همانندِ این داستان نشان می دهد که در آنها نیز در کنار کسانی که زنده به آسمان عروج می-کنند یا در مَغاک زمین (غار، جهان زیرین و...) جاویدانند و یا به جهانِ دیگر می روند و باز می آیند «سگ» به نوعی نقش و حضور دارد و چون این جانور در روایات و معتقداتِ باستانیِ بسیاری از مللِ جهان به شیوه های مختلف با آن دنیا مرتبط است و راهنما و نگهبانِ ارواح انگاشته می شود احتمالاً ملازمتِ آن با کیخسرو در روایتِ شفاهی- عامیانه ایرانی نیز برخاسته از همین باورِ مردمی است و در واقع «سگ کیخسرو» راهنما و محافظ او در غار و جهانِ دیگر دانسته می شده است.
شیوه ها و اغراض گفت و گو در دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفت وگو از شگردها و ابزارهای اساسی نویسنده یا سراینده است تا شناختی عمیق تر از آنچه در سر دارد به مخاطب هدیه کند. این شیوه ادبی را می توان به گونه هایی نظیر؛ دیالوگ( گفت وگوی دوطرفه)، مونولوگ یا تک گویی و همولوگ یا گفت و گوی جمعی در ادبیات مشاهده کرد. اگرچه گفت و گو در ادبیات نمایشی؛ نظیر تراژدی و داستان؛ نظیر رمان، بیش از انواع دیگر کاربرد دارد، در ادبیات عامه نیز از زیبایی های خاص خود برخوردار است. این پژوهش بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی شیوه های گفت وگو و اهدافی که از آن متصوّر بوده است را در دوبیتی های عامیانه مازندران و خراسان، بررسی کند. براساس یافته های تحقیق می توان گفت که از مونولوگ و دیالوگ بیش از دیگر شیوه های گفت وگو در دوبیتی های عامیانه استفاده شده است. در دیالوگ، اهدافی نظیر؛ طلب بوسه از معشوق و حضور دیگری برای عشق ورزی به بحث گذاشته شده است. گفت وگوی جمعی، آن گونه که در چارچوب نظری پژوهش آمده، در دوبیتی های عامیانه دیده نشده است. پژوهشگران، دوبیتی هایی را که خطاب به جمع بوده، با هدف گواه گرفتن عاشق برای اغراض خویش در این بخش بررسی کرده اند. جدل نیز به علت کوتاهی طول کلام در دوبیتی، بسامدی نداشته است. کلیدواژه: گفت وگو، تک گویی، همولوگ، دیالوک، دوبیتی های عامیانه مازندرانی و خراسانی.
مقایسه ی دو روایت از قصه ی مهر و وفا در ادب عامیانه ی کُردی با روایت فارسی از شعوری کاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکایت مهر و وفا یکی از حکایت های است که روایت هایی از آن هم در ادب عامیانه ی کُردی در قالب بیت(داستان-های موزون و ملحون که راویان عامه به شیوه ی سینه به سینه و با صوت خوانده اند) و هم به شیوه ی قصه گویی شفاهی و از دیگر سو هم به شیوه ی منظومه سرایی در ادب کلاسیک فارسی موجود است. در این مقاله به معرفی قصه ی مهر و وفا و راویان آن در ادب فولکلور کُردی پرداخته شده است و تفاوت ها و شباهت های موجود در روایت های کُردی و فارسی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. حاصل این که اگر بپذیریم که راویان عامه و شعرای کلاسیک، خالق اصلی و اولیه ی این داستان نیستند و منشأ داستان در هیچ کدام از روایت ها از جنبه ها ی حوادث تاریخی(زمانی)، محیط جغرافی(مکانی) و خالق اصلی هیچ گونه اطلاعات موثق و مشخصی برای خواننده ندارد؛ به تبع آن در مورد تأثیرگذاری و تأثیرپذیری این دو بر یکدیگر نیز نمی توان در تقدم یکی بر دیگری حکم صادر کرد اما می توان گفت ماجرای مهر و وفا در ابتدا به شیوه ی قصه رواج داشته آنگاه الهام بخش بازسرایی و بازآفرینی شعرا و بیت خوانان واقع شده است. واژه های کلیدی: مهر و وفا، قصه، بیت، منظومه ی شعوری ، فولکلور کُردی
نقش قهوه خانه های عصر صفوی در تکوین سبک هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روزگار صفوی، محافل اجتماعی به خصوص قهوه خانه های شهر اصفهان، نقش مهمّی در روابط و فعاّلیّت-های شاعران مکتب اصفهان داشته است. در لابه لای تذکره ها و گاه سفرنامه های اروپاییان ، آنچه مشاهده می-شود، حضور شاه عباس اوّل و دیگر اقشار اجتماعی در قهوه خانه است. طرح غزل، نقد و اصلاح شعر شاعران، که بعضاً اهل پیشه و کسب بوده اند و در عرصه ی آفرینش شعر، نیاز به تلاش و ممارست داشته اند، در قهوه-خانه ها به رشد و کمال می رسیدند. همچنین قهوه خانه ها؛ در رونق وقوع گویی و پیوند خوش نویسی و شعر این دوره، تأثیر بسزائی داشته اند. از طرف دیگر گاهی مصرف مواد مخدّر در این قهوه خانه ها نیز قدرت تخییل آنان را تشدید می کرده است، تا جایی که می توان گفت یکی از دلایل بعضی از خیال پردازی شاعران آن دوره، مصرف همین مواد بوده است. چنان که در سطح واژگانی و مضمون پردازیِ تنی چند از شاعران صاحب طرز چون صائب به آن برمی خوریم. اگر چه ظرافت خیال و نازک اندیشی شاعران سبک هندی دلایل فراوانی دارد، امّا می توان گفت مصرف مواد مخدّر یکی از عوامل این شیوه بوده، که کم تر بدان پرداخته شده است. فراوانی اصطلاحات قهوه خانه و اسامی انواع موارد مخدر در شعر این دوره، تا حد زیادی گویای این واقعیت است. در این مقاله با روش تحلیلی-توصیفی سعی شده است تأثیر قهوه خانه های اصفهان به عنوان محفلی ادبی و همچنین مصرف مواد مخدّر، در این مکان ها، بر شکل گیری شعر این دوره، بررسی شود. واژه های کلیدی: قهوه خانه ها، نقد، اصلاح شعر.