مقالات
حوزه های تخصصی:
شب نیمه ماه رمضان در نوش آباد، آیینی به نام «هوربابا» برگزار می شود که در آن کودکان به در منازل اهالی می روند و با خواندن اشعاری عامیانه، یکی از فرزندان صاحبخانه را دعا می کنند و هدیه می گیرند. نمونه این آیین در بسیاری از مناطق و استان های ایران از جمله ترکمن صحرا، یزد، کرمان، سیستان ، بوشهر و خوزستان به چشم می خورد. همچنین، در میان زرتشتیان شریف آباد، جشن سه روزه مفصلی به نام «هیرومبا» شامل جمع آوری هیزم، آتش افروزی و خواندن اشعار از سوی کودکان و نوجوانان بر در خانه های اهالی و دریافت هدیه خوراکی برگزار می شود. هیرومبا در نام ، ساختار کلی، اشعار، محتوای تولد و برکت بخشی با محوریت کودکان، مشابهت چشمگیری با هوربابا دارد. آتش نیز که در جشن هیرومبا محوریت دارد با توجه به مضمون شعری مشترک، گویا در هوربابا نیز معمول بوده است. به نظر می رسد آیین هوربابا که هنوز در بسیاری از نقاط ایران برگزار می شود بازمانده جشن کهن هیرومبا و سده است که اگرچه به مرور زمان کوچک و مهجور شده؛ اما در ساختاری اسلامی حفظ شده است. پژوهشگران هیرومبا را همان جشن سده و برگزاری آن را با خورشید و ایزد رپیثوین مربوط و آن را کهن می دانند. در این مقاله بر اساس مطالعات میدانی و اِسنادی، ضمن معرفی آیین هوربابا و نمونه های دیگر آن در ایران ، عناصر مشترک آن با آیین هیرومبای زرتشتی و ریشه های اسطوره ای آن ها بررسی می شود.
بازتاب داستان های عامیانه خراسان در برساخت هویتی سوژه مؤنث در روایت های ادبیات مهاجرت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت های عامیانه نقش تأثیرگذاری در برساخت هویتی و جنسیتی فرد و سوژه در جامعه دارد، به طوری که ارزش های فرهنگی جامعه که عمدتاً از سوی گفتمان حاکم فرهنگی تبین می شود، با بازتاب آنچه فوکو «رژیم حقیقت» می خواند سعی دارد تا هژمونی فرهنگی غالب و نظام خوب و بد را در قالب آموزه های روایت های عامیانه برای آحاد جامعه تعریف نماید. در این مقاله، ابتدا دو روایت عامیانه منطقه خراسان با نام های «زن سنگی » و «زهره: دختر لال» که در رمان آشپزخانه ای به رنگ زعفران نوشته یاسمین کرودر به زبان انگلیسی نقل شده است به خواننده معرفی می شود و با بررسی تصویر ارائه شده از سوژه مؤنث در این دو داستان عامیانه، بازتاب گفتمان غالب و هژمونی فرهنگی مردسالارانه در روایت های عامیانه واکاوی می شود تا چگونگی بازتاب اجتماعی آن ها در برساخت هویت سوژه مؤنث بررسی شود. همچنین، تلاش نویسندگان زن معاصر برای به چالش کشیدن این هژمونی و برساخت هویتی و جنسیتی جدید با خلق فضای بینابینی فرهنگی تأکید شده است. این جستار با مطالعه یکی از آثار ادبیات مهاجرت ایران که نقل ادبیات عامیانه را دستاویزی قرار داد که هژمونی فرهنگی را منعکس کند، سعی دارد تا نقش ادبیات عامیانه را در بازتاب چگونگی شکل گیری سنتی هویت یادآور شود و فضایی بینابینی فرهنگی برای برساخت هویتی زن معاصر را فراهم کند که در آن سوژه مؤنث فارغ از سیطره هژمونی فرهنگی غالب می تواند هویت خود را به طور مستقل شکل دهد و صدایی برای شنیده شدن داشته باشد.
بررسی پیوند اسب با پری و باروری، دیو و جادو و مرگ در حماسه های منظوم، منثور و ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسب یکی از رازآمیزترین بن مایه ها در ادب حماسی است که همواره در کنار قهرمان نقش آفرینی کرده و گاه حتی با قهرمانان یکی پنداشته شده است و در گذر زمان، خویشکاری های متنوعی را به خود گرفته است. در این جستار بر اساس روش تحلیل محتوایی، آثاری چون شاهنامه فردوسی، طومارهای نقالی ، زرین قبانامه ، اسکندرنامه ، داراب نامه ، فیروزشاه نامه ، حمزه نامه و ا بومسلم نامه بررسی شد تا روشن شود که اسب چه خویشکاری های خاصی در این متون دارد. پس از واکاوی متون یاد شده روشن شد که اسب علاوه بر پیوند با پهلوان و باد و آب که در پژوهش های پیشین به آن اشاره شده، ارتباطی معنادار با پری و باروری، دیو و جادو و مرگ دارد؛ به این ترتیب که گاه اسب در هیئتی پری وار، با باروری پیوند می یابد، گاه سویه ای منفی به خود می گیرد و با دیو و جادو این همانی پیدا می کند و گاه به شکلی رازآلود، نماد مرگ واقع می شود.
بررسی رابطه جنگ نامه های محلی فارسی با حماسه شاهنامه از منظر گونه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سهم قابل توجهی از اشعار فارسی را گونه ادبی حماسه دربر می گیرد. دامنه این گونه تا قلمرو ادبیات شفاهی نیز کشیده شده است. جنگ نامه های محلی منظومه هایی هستند با حال و هوای حماسی که مشخصاً به تأثیر و تقلید از شاهنامه سروده شده اند. این شعرها در قالب مثنوی و بحر متقارب و گاه در بحر هزج هستند که با روایتی داستانی و توصیف مبالغه آمیز، دلاوری های فرد یا افرادی تاریخی از یک منطقه جغرافیایی را شرح می دهند و تا مدت ها پس از سروده شدن، میان مردمان آن منطقه مقبولیت دارند، و در اختلافات محلی و طایفه ای، کارکردهای تبلیغی دارند. جنگ نامه ها بسته به موضوع خود، گاه به جنگ میان سران طوایف و خوانین منطقه و در مواردی به نزاع یک گروه با حکومت مرکزی پرداخته و گاه نبرد گروهی از مردمان منطقه ای را با نیروهای بیگانه روایت کرده اند. عنصر «جنگ» و بزرگداشت یا خوارداشت شخصیت ها و حوادث محلی و منطقه ای، پایه و مایه اصلی این شعرها به شمار می رود. در این مقاله سه جنگ نامه محلی جنوب ایران، یعنی جنگ نامه رئیسعلی دلواری ، جنگ نامه حیات داود و شبانکاره و جنگ نامه بر تابناک لیراوی از جهت سبکی و گونه شناختی بررسی شده اند. این منظومه ها با آنکه از سبک زبانی و ادبی شاهنامه و دیگر متون حماسی و همچنین لحن و گفت وگوی آن ها تأثیر فراوانی پذیرفته اند، اما تفاوت های اساسی نیز با گونه حماسه دارند؛ مؤلفه هایی همچون زمینه اسطوره ای، داستانی، پهلوانی، صبغه ملی و خرق عادت در این سروده ها نیست. رنگ ملی ندارند؛ چراکه اهداف آن ها در راستای آرمان های یک ملت نیست و قهرمانانشان اغلب به دنبال رسیدن به آرمان ها و اهداف شخصی اند؛ بنابرین به باور ما، از منظر گونه شناسی این سروده ها را باید «شبه حماسه» نامید. با این همه جنگ نامه ها ازمنظر تأثیر شاهنامه بر فرهنگ ها و خرده فرهنگ های قلمرو زبان فارسی و نیز از لحاظ ثبت وقایع و حوادث محلی و به کارگیری برخی واژگان و اصطلاحات بومی در شعر شایسته توجه و درخور بررسی اند .
بررسی فرایند بلوغ کودکان در قصه پریان «آهوی شل» با تأکید بر نظریات برونو بتلهایم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روان کاوان و روان شناسان مکاتب گوناگون، قصه های پریان را برای مقاصد روان کاوانه خویش تجزیه و تحلیل کردند. برونو بتلهایم از شاگردان مکتب فروید می کوشد نشان دهد که قصه های پریان چگونه با کمک صورت های خیالی، فرایند رشد سالم انسان را شکل می دهند و گذراندن مراحل این رشد را برای کودک جالب، باورپذیر و مفید می سازند. قصه «آهوی شل» با بیانی نمادین به کودک کمک می کند که چگونه با دو احساس متضاد عشق و نفرت نسبت به پدر و مادر، کنار بیاید و تصویر چهره مهربان پدر و مادر برای او حفظ شود. ترک خانه از سوی دو کودک به معنای این است که فردیت و استقلال ذهنی و روانی مستلزم ترک محیط خانه است. فرار از دست دیو، نمادی است از اینکه کودک خطرهای زمان بلوغ را به صورت موجودات آزاردهنده خیالی می بیند. خواهر و برادر نمادی هستند از اینکه انسان باید گرایش های متضاد انسانی و حیوانی را در درون خود یکپارچه کند تا به رشد واقعی دست یابد. بلعیدن خواهر از سوی نهنگ نشان دهنده یک مرگ غیر واقعی برای رسیدن به هستی برتر است. پیش فرض مقاله این است که «جایگزین سازی»، «اصلاح و تلطیف کشمکش ها و تعارض های عمیق روانی»، «فردیت و استقلال هویتی»، «برون افکنی روانی»، «یکپارچه سازی شخصیت»، «نظم پذیری ذهنی، روانی و اجتماعی» و «پرورش تخیل» از مهم ترین کارکردهایی است که می توان از قصه «آهوی شل» انتظار داشت. به این ترتیب قصه های پریان توانایی آن را دارند که مشکلات اساسی فرایند بلوغ کودکان را به شکلی مخیل و با بیانی غیرمستقیم مطرح و در نهایت، حل کنند.
بیت یا سوگ چکامه های حماسی بویراحمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیت ها یا سوگ چکامه های حماسی بویراحمدی، گونه ای از ادب منظوم عامه اند که عمدتاً سرایندگانی ناشناس، پس از کشته شدن یکی از قهرمانان یا بزرگان بویراحمدی در مبارزه با مخالفان، آن ها را سروده اند و بعدها به وسیله مردم و خوانندگان اشعار لری خوانده و تکرار شده اند. این اشعار را می توان جزو اشعار حماسی عامه قرار داد. از آنجا که این اشعار در میان مردم بویراحمد دارای جایگاه رفیع و بازتاب دهنده بخشی از حوادث تاریخی اجتماعی بویراحمد هستند، در این مقاله، این اشعار با هدف ریخت شناسی و بررسی ابعاد ادبی، موسیقایی، محتوایی و اجتماعی، با روش تحلیل محتوا (رویکرد توصیفی تحلیلی) بررسی شده اند و به طور خلاصه مشخص شده که سوگ چکامه های بویراحمدی طرحی ساده، روایی و بدون مقدمه چینی، اوج و فرود دارند. توصیف شخصیت ها و صحنه های نبرد در آن ها قوی است. راوی دانای کل است و روایت از نوع واقعی و مستند. از نظر زبانی و ادبی نیز بیت های بویراحمدی، زبانی ساده و روان دارند و در آن ها از صنایع ادبیِ پیچیده و انتزاعی خبری نیست. از منظر موسیقایی، وزن در آن ها هجایی است و کمبود وزن را با کش دارکردن کلمات حفظ می کنند. از نگاه محتوایی نیز مضمون و محتوای اصلی این اشعار، دلیری ها و شجاعت های قهرمانان و بزرگان بویراحمدی در مبارزه با مخالفان خود است. از نظر اجتماعی هم این اشعار، امروزه یکی از عوامل وحدت و هم گرایی طوایف بویراحمدی به شمار می آیند. این مقاله می تواند نمونه ای برای بررسی این نوع شعر عامه در سایر مناطق کشور قلمداد شود.
پژوهشی درباره آیین سوگند خوردن (وَر) در قوم بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین سوگند خوردن از دیرباز تاکنون در فرهنگ و ادب به طریق گوناگون نمود یافته است. در این پژوهش به تحلیل نمود های آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری می پردازیم. سوگند به آتش، اجاق آتش، تیغه آفتاب، آب روان، نان ونمک، زمان، جان عزیزان و اموات از مهم ترین جلوه های سوگند خوردن در نزد قوم بختیاری است. اهمیت سوگند خوردن در نزد این قوم، آخرین راهکار برای اثبات درستی کلام و تشخیص درستکار از نادرستکار است. در این پژوهش، ضمن بررسی انواع سوگند در قوم بختیاری، برآنیم تا نمود های ادبی و جنبه های اساطیری آن ها را تحلیل و بررسی کنیم. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. پس از بررسی منابع گوناگون و تحلیل نمود های ادبی و اساطیری سوگند خوردن در قوم بختیاری می توان گفت که بسیاری از نمودهای آیین سوگند خوردن در قوم بختیاری بازمانده آیین های سوگند خوردن در ایران باستان است. همچنین، سوگند به آتش، نان ونمک، زمان، آب روان، آفتاب و جان عزیزان از مهم ترین و رایج ترین نمود های سوگند در نزد این قوم است که جنبه های ادبی و اساطیری بسیاری دارند. سوگند خوردن در نزد این قوم برای اثبات درستی کلام و تشخیص حق از باطل است.
چاییشی، عشوری و آیین «ای دوستان خوانی» در شهرستان دامغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار و آیین های عاشورایی شفاهی موجود در حوزه های مختلف جغرافیایی، بیانگر نحوه اندیشیدن و درپی آن خلق ادبیات غالب و روشنای چگونگی توجه مردمان آن حوزه بر گستره آیین و مذهب است. بررسی این اشعار سیر حیات تاریخی ادبیات شفاهی عاشورایی را بین مردم یک حوزه نشان می دهد. بر این مبنا، در پژوهش حاضر سعی در مطرح کردن و معرفی اشعار آیینی «چاییشی»، «عشوری» و آیین «ای دوستان خوانی» در ادبیات آیینی عامیانه دامغان، با کارکرد مردم شناسی هستیم. تبیین اشعار آیینی عاشورایی، آن ها را در حوزه های فراگیر ادبیات آیینی شفاهی قرار می دهد که کارکردی مستقیم بر آداب و رسوم مذهبی عامه دارند. تحلیل ها در دو بخش ساختاری و محتوایی بر روی اشعار انجام پذیرفته اند: در بخش محتوایی با معرفی و توجه به کارکردهای اشعار در مراسم نمادینی به مضمون آن ها پرداخته شده و در بخش ساختاری، قالب مسلط بر این اشعار و توجه به موسیقی بیرونی وزن، قافیه، ردیف و موسیقی درونی مدنظر بوده است. ماهیت کار، کیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات، مصاحبه و مشاهده عمیق و میدانی است که با متخصصان درخصوص اشعار مرتبط صورت پذیرفته است.
مبادله مضمون و خیال در بازی های نمایشی و شعر کلاسیک فارسی؛ با تکیه بر نمایش های رسن بازی و شب بازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی محملی برای بازتاب نمایش و بازی های نمایشی بوده است. بستری که اگر نبود، چه بسا تصور می شد در زمینه هنرهای نمایشی تهیدستیم. بر این اساس، در این تحقیق سعی شده است که نشان داده شود، کدام مضامین و خصایص نمایش ها در گستره اشعار فارسی بیشتر نمود یافته است و در این ارتباط متقابل، شعر چه بهره ای از نمایش برده و چه مضامین و تصاویری را از دنیای نمایش برگرفته و پرورش داده است. روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و مبتنی بر بررسی کتابخانه ای و مراجعه به متون بوده و از دو نرم افزار عرفان نور و دُرج نیز بهره برده شده است. این تحقیق نشان می دهد که شعر فارسی بخشی از خصایص بازی های نمایشی را حفظ و به ویژه به دو بازی رسن بازی و شب بازی توجه بیشتری کرده است. شعرا در عین اینکه مضامین نمایشی را منعکس کرده اند، مضمون سازی و خیال شاعرانه برایشان مهم تر بوده است به طوری که تخیلات مبتنی بر بازی های نمایشی بسیار شگفت انگیزند. نخستین شاعران فارسی دری تا شاعران معاصر، مضامین نمایشی را در اشعارشان منعکس کرده اند، از فردوسی و منوچهری تا قاآنی و فراهانی. در این میان، نظامی بیش از دیگران به نمایش توجه داشته است. همچنین، در این پژوهش برای نخستین بار نگرش عرفا نسبت به نمایش بررسی شده است . آن ها بیشتر به شکل تمثیلی از نمایش بهره برده اند. تمثیل عرفا بیشتر رمزی است و بی شباهت به تمثیل فلسفیِ خیام نیست که با مضمون پرده بازی ساخته شده است. از نظر ادبی، بیشترین تصاویر به کمک استعاره، تشبیه، تمثیل و تمثیل رمزی ایجاد شده است.
مقایسه دو روایت از افسانه نبرد با ایزد در اسطوره «مهر» و عهد عتیق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از افسانه هایی که حول اسطوره «میترا» شکل گرفته، نبرد او با ایزد خورشید در شب میلاد است. در فصل سی و دوم سفر پیدایش عهد عتیق نیز افسانه ای از نبرد یعقوب با الوهیم (ایزد) نقل شده است که از نظر سبک، مضمون و ویژگی های نسبت داده شده به خداوند، قطعاً به عهد عتیق تعلق ندارد؛ اما از نظر عناصر روایت، شباهت بسیاری با روایت «آیین مهر» دارد. برخی از این عناصر مشترک عبارت اند از: مبارزه با ایزد، شب (آغاز نبرد)، آب، خورشید و صبح (پایان نبرد). مهم ترین عنصر اساطیری مشترک در این دو روایت، اعطای فره (برکت) است. با این تفاوت که در برشیت، الوهیم برکت را به یعقوب اعطا می کند و در روایت افسانه ای «میترا»، مهر پرتوهای نور و فرمانروایی آسمان را به خورشید عطا می کند. در این مقاله به بررسی عناصر مشترک و تفاوت های این دو روایت خواهیم پرداخت. به علاوه، با توجه به اینکه چنین روایاتی نمی تواند محصول یک آیین توحیدی باشد، احتمال تأثیرپذیری از آیین های هم جوار، دور از ذهن نیست. لذا، در این مقاله تماس فرهنگی میان آیین میترا و یهود نیز از نظر تاریخی و جغرافیایی به صورت مختصر بررسی شده است.