فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
امروزه بررسی های ریخت شناسی بخش درخور توجهی از پژوهش های ادبیات داستانی را در معنای عام، به خود اختصاص داده است. عنصر شخصیت یکی از مهم ترین عناصر در بررسی حکایت ها و داستان هاست که در ریخت شناسی، بیشتر بر کنش یا خویش کاری شخصیت ها متمرکز شده است؛ بررسی ویژگی های شخصیت ها، در پژوهش های مربوط به شخصیت پردازی بررسی می شود. در این جستار، ریخت شناسی شخصیت های حکایت علاءالدّین ابوشامات از هزار و یک شببر اساس الگویی ابداعی به نام «الگوی شاخص و وضعیت» بررسی می شود. این پژوهش ازنظر موضوع و روش با پژوهش های ریخت شناسی موجود، اندکی متفاوت است. گمان نگارنده بر آن است که شخصیت ها نیز مانند خودِ داستان ها و حکایت ها می توانند ریخت شناسی شوند. به همین سبب تلاش می شود برپایة چند شاخص و تعدادی وضعیت وضعیت ها در هر شاخص ازنظر تعداد و مفهوم متفاوت هستند یکی از حکایت های هزار و یک شببا بهره گیری از یک نظام شناسه گذاری ساده و کارآمد ریخت شناسی شود. بدیهی است نتایج این روش که در قالب رسالة دکتری پژوهشگر در حجمی گسترده تر و فراگیرتر، نمونة همة شخصیت های هزار و یک شب،تهیه و تنظیم شده است، کارآمدی آن را معرفی خواهد کرد. با توجه به روش استقرایی تام این الگو در بررسی شخصیت های هر حکایت و بهره گیری از نظام شناسه گذاری دقیق در شناخت آنها و تجزیه و تحلیل داده های رقمی، می توان گفت برپایة این طرح، شکل ها و ویژگی های مشترک و معیّن در شخصیت های این اثر و نیز آثار مشابه شناخته می شود. شخصیت ها، باتوجه به وضعیت هایی که برای هر شاخص تعریف شده است، در شاخص های متعددی مانند نام، بوم، نوع، جنس، سن، طبقه، کُنش، باور، خُلق، فرجام، با یکدیگر ارتباط معناداری دارند و هم چنین از شکل ها و ویژگی های محدود و مشخصی پیروی می کنند؛ ""الگوی شاخص و وضعیت"" می کوشد آنها را کشف کند.
ریخت شناسی منظومه گل و نوروز خواجوی کرمانی، براساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی قصه های عامیانه در سال 1928م. با فرمالیست روسی «ولادیمیر پراپ» آغاز شد . اساس کار وی بر پایه اعمال شخصیت های قصه نهاده شده است و در سال های اخیر ، یکی از شیوه های رایج در تحلیل ساختاری قصه ها بوده است . در این مقاله ، منظومه گل و نوروز بررسی شده که از جمله قصه های پرماجرا و مهیج زبان فارسی است و موضوع آن تلاش و جست وجوی نوروز برای به دست آوردن معشوقش گل است . برای این منظور، ابتدا مقدمه ای درباره تعریف و تبیین ریخت شناسی ، پیشینه تحقیق و معرفی گل و نوروز مطرح شده، سپس قصه براساس الگوی پراپ، مانند وضعیت آغازین ، غیبت ، کسب خبر و ... تجزیه و تحلیل شده است . این پژوهش بیانگر این است که گل و نوروز تا حدود زیادی ویژگی قصه های عامیانه را داراست و الگوی ساختاری موافق با الگوی پراپ به دست آمده است .
ریخت شناسی خاوران نامة ابن حسام خوسفی بیرجندی با تکیّه بر نظریة پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ریخت شناسی (Morphology)، تأثیر محتوا بر ساختار و شکل ظاهری آثار و نیز تأثیر ساختمان اثر بر محتوا و مضمون بررسی می شود. ساختار هر اثر ارتباط تنگاتنگی با مضمون آن دارد، به طوری که هر مفهوم خاص در قالبی خاص گنجانده می شود. خاوران نامه، از حماسه های دینی کهن شیعه است که موضوع اصلی آن، داستان هایی است از سفرها و حملات حضرت علی (ع)به سرزمین خاوران، با همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن و جنگ با قباد، پادشاه خاورزمین و امرای دیگری، مانند تهماسپ شاه، جنگ با دیو و اژدها و امثال این وقایع حکایت می کند. با توجّه به مطابقت ساختار داستان های خاوران نامهبا تعریف خاصّ پراپ از قصة پریان، نگارندگان در این جستار کوشیده اند تا به شیوة توصیفی تحلیلی الگویی را که ابن حسام در سرایش داستان هایش به کار برده است، مشخّص سازند. همچنین، شباهت ها و تفاوت های این الگو را با الگوی قصّه های پریان مقایسه و تحلیل نمایند. در مطالعة حاضر، ضمن تطبیق ریخت شناسی پراپ با ساختار این قصه، به بررسی خویشکاری های دینی مذهبی آن توجّه شده است که مسلماً در طبقه بندی پراپ وجود نداشته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مثنوی حماسی مذهبی خاوران نامهبا وجود مذهبی بودن، بسیاری از کارکردهای خاصِّ قصّه های پریان را دارد و علاوه بر این، از کارکردهای دیگر که مختص حماسه های مذهبی است، از جمله دعوت به دین، پذیرش دعوت، نپذیرفتن دعوت و... برخوردار است.
بررسی تطبیقی ساختار روایی خویش کاری ها در دو نبرد بزرگ «دریای اسمار» و «شاهنامه» بر اساس نظریّه ی روایتی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراپ در پژوهشی روی صد قصّه فولکلورِ روس، خویش کاریِ شخصیّت ها را کوچک تر ین واحدِ ساختارینِ روایت دانست و با تجزیه و تحلیلِ آن ها، ساختارِ پیرنگِ قصّه و نظامِ کنش های روایی را صورت بندی نموده، حُکم هایی در موردِ ساختارِ بنیادینِ قصّه های پریان و رده بندیِ آن ها صادر کرد. پژوهشِ حاضر، با تکیه بر نظریّه پراپ، نخست درپیِ سنجشِ کار آمدیِ الگوی او در تبیینِ ساختاریِ روایتِ نبرد های مربوط به پاد شاهیِ بدیادران (Vidyadhara) در «دریای اسمار» بینِ سورج پرب (Suryaprabha) و شرته شرما (Šrutašarman) و نیز نبرد های مربوط به کین خواهیِ سیاوش و پاد شاهیِ آرمانیِ کی خسرو در «شاهنامه» است و سپس به مقایسه تطبیقیِ ساختارِ تحلیل شده روایتِ این نبرد ها می پردازد. پس از تجزیه و تحلیلِ قصّه ها مشاهده می شود که الگوی نظریّه پراپ تبیینِ مناسبی از ساختارِ رواییِ خویش کاری های این قصّه ها ارائه می کند که در مواردی با پیشنهاد هایی برای کار بستِ بهترِ این نظریّه همراه می شود. این الگو همسانیِ ساختارِ کلّی و نیز همسانیِ برخی روابطِ درونیِ خویش کاری روایت های مذکور را آشکار می کند. همچنین ناهمسانیِ برخی جزئیّاتِ خویش کاری ها نیز که می تواند نمایاننده تفاوت های فرهنگیِ هند و ایران به عنوانِ بسترِ پردازش روایت ها باشد، در نمود گارِ خویش کاری ها انعکاس می یابد.
ریخت شناسی منظومه ی امیر و گوهر بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافت های شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانه ی جادویی روسی، نمونه ای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانه های جادویی، به رغم تفاوت ها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمی ترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاری های روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابه جایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت می کند، ترتیب مورد اشاره ی پراپ در این روایت رعایت نمی شود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق می افتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ می دهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاری ها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را می گیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوت ها، کارکرد و بازتاب این خویشکاری ها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوت ها از یک سو، به تفاوت افسانه ی عاشقانه و افسانه ی جادویی برمی گردد و از سوی دیگر، به بن مایه های دینی و مذهبی افسانه ی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیت ها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاری های آن با اندکی جابه جایی از مدل پراپ پیروی می کند.
تبیین و تحلیل بن مایه های اساطیری در ساختار قصّة «ماه پیشانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماه پیشانی از شناخته شده ترین قصّه های ایرانی است که روایت های گوناگونی از آن در ایران و جهان وجود دارد. مقاله حاضر به تبیین و تحلیل ساختار های این قصّه بر پایه نظریّه ریخت-شناسی پراپ می پردازد و شخصیت ها و خویش کاری های آن ها را در ژرفنای زمان پی می گیرد. گر چه ساختار کلّی این قصّه با نظریّه پراپ هم خوانی دارد و این نظریّه مطالعه قصّه را سامان می دهد، امّا در آن موتیف بسیار مهمّی یافته شده که از الگوی نموداری پراپ پیروی نکرده است. بنابراین، بهره گیری از ریخت شناسی پراپ در دیرین شناسی قصّه، گاهی بسندگی لازم را ندارد و تحلیل های فراساختاری را ناگزیر می کند. نگارنده، پس از کاویدن کهن الگو ها و موتیف-های قصّه، نشست های تاریخی و دینی عصر پارینه سنگی (عصر شکار)، عصر نو سنگی (عصر مادر سالاری)، دین قدیم آریایی و آیین مزدیسنا را بر پیکره آن، نشان داده است.
بررسی تحلیلی ساختار روایت در شعر «مسافر» بر اساس الگوی ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر «مسافر» از سهراب سپهری به لحاظ شکل شناختی مطالعه شود. این پژوهش به طور کلی شامل دو بخش است؛ بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین، اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می شود. افزون بر آن، نگارنده تحت عنوان تحلیل ریخت شناختی «مسافر»، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافت تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد عناصر ریخت شناختی و ساختار این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، ساختاری مستقل دارد که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
رده بندی داستانهای عاشقانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان عاشقانه یکی از انواع ادبی دیرینه و پرطرفدارِ ادب فارسی است. هدف این مقاله بازشناخت این نوع ادبی کهن و محبوب است. برای این منظور از ریخت شناسی، که یکی از ابزارهای دانش گونه شناسی در شناخت انواع ادبیِ روایی است، بهره گرفته شده است. در این مقاله با ریخت شناسی بیست و دو منظومه عاشقانه به عنوان شکل غالب و مقبول داستان عاشقانه در ادبیات فارسی به شناسایی خویشکاری ها، شخصیت ها، الگوی روایی و طبقه بندی داستان های عاشقانه پرداخته ایم و نهایتاً داستان عاشقانه را به مثابه یک گونه ادبی فارسی، روایتی دارای یک صحنه آغازین و بیست و دو خویشکاری دانسته ایم که پنج شخصیت اصلی در آن ایفای نقش می کنند و از یک الگویِ تقریباً واحدِ روایی پیروی می کند. این گونه ادبی با توجه به دو معیار حضور/ عدم حضور خویشکاری «رفع مانع» و شیوه پایان-بندی (فرایند خویشکاری های پایانی)، دارای سه الگوی روایی فرعی یا سه زیرگونه داستان عاشقانه مادی، داستان عاشقانه معنوی و داستان عاشقانه مادی- معنوی است.
ریخت شناسی قصه های پریان در زبان کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان این مقاله «ریخت شناسی قصّه های پریان در زبان کردی» است. تعیین ساختار این قصّه ها، تعیین میزان تفاوت ها و اشتراکات ساختاری آن ها با پژوهش ولادیمیر پراپ و کمک به شناخت بهتر قصّه ها در دیگر زبان های ایرانی، از اهداف آن است . روش پژوهش، توصیفی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و بر اساس الگوی ولادیمیر پراپ در ریخت شناسی قصّه های پریان، تجزیه و تحلیل شده است. پس از بررسی ساختاری 155 قصّه، سی و یک خویشکاری، هفت حوزه عملیات، نٌه گونه وضعیّت آغازین و هجده نوع ترکیب حرکتی تعیین شد. نتیجه، نشان می دهد که الگوی پراپ، بر قصّه های پریان در زبان کردی کاملاً منطبق است و ساختار نهایی آن ها محدود به همان سی و یک خویشکاری پیشنهادی وی می باشد. آنچه قصّه های پریان در زبان کردی را از نمونه های مشابه تحت بررسی پراپ متفاوت می سازد، شیوه های مختلف شکل گیری برخی از خویشکاری هاست که البته این اختلافات، ساختار جدید و متفاوتی را به وجود نمی آورد.
ریخت شناسی تمثیل های عرفانی با تکیه بر اشعار سنایی، عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تمثیل به عنوان یک صنعت بلاغی و همچنین یک شیوه استدلالی، روشی اساسی در ادبیات عرفانی ایران است. این رویه که از دیرباز در ادبیات ایران متداول بود در متون عرفانی از اشعار سنایی آغاز شد، در اشعار عطّار تکامل یافت و در اشعار مولوی به نقطه اوج خود رسید. بررسی تمثیل های عرفانی از دید «ریخت شناسی» امکان تحلیل جامع ادبی، اجتماعی و عرفانی آنها ر ا فراهم می کند و فرصتی پدید می آورد که کاربرد صنعت تمثیل در ادبیات عرفانی با روشی کاملاً علمی مورد بررسی قرارگیرد. این بررسی افق های جدیدی را در تحلیل، تفسیر و معناشناسی متون عرفانی ادبیات فارسی که شاخه اساسی و محوری ادبیات ماست، فراهم می آورد. در این مقاله ضمن بیان و بررسی دیدگاه های علمای بلاغت در باب تمثیل، تلاش می کنیم عناصر سازای آن را از دیدگاه نظریه پردازان ریخت شناسی تجزیه و تحلیل کنیم تا از این رهگذر روند تکاملی بیان تمثیلی عرفا با تکیه بر متغیرها و عناصر تمثیل تبیین شود.
ریخت شناسی قصه های قشقایی براساس نظریه ساخت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین ساکنان سرزمین ایران قوم ترک زبان قشقایی هستند. این قوم ادبیات و فرهنگ غنی دارند که به نظر می رسد در جریان یکسان سازی و فرایند مدرنیته جامعه ایران در حال اضمحلال است. قصه ها بخشی از ادبیات و فرهنگ شفاهی قشقایی است. تاکنون مطالعه ای با رویکرد ساختاری بر روی قصه های قشقایی صورت نگرفته، لذا در این پژوهش ده قصه برای نمونه بررسی شده است. روش بررسی بر اساس خویشکاری های پیشنهادی خدیش است که خود برگرفته از الگوی ریخت شناسانه ولادیمیر پراپ، محقق فرمالیست روسی، است. برای این کار ابتدا قصه ها تجزیه و تحلیل شده اند و سپس الگوی هر قصه به همراه ترکیب حرکت های آن ذکر شده است. این بررسی نشان می دهد که قصه های قشقایی قابلیت بررسی ساختاری را دارند و تا حد زیادی با الگوی دیگر قصه های ایرانی همخوانی دارند.
تحلیل ساختاری داستان های غنایی ترجمه فرج بعد از شدت براساس دیدگاه های پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محور بودن موضوع اخلاق در تحلیل های ساختاری کتاب فرج بعد از شدت، سبب نادیده گرفتن داستان های غنایی این کتاب شده است. در این مقاله تلاش می شود این داستان ها بر اساس الگوی پراپ، پژوهشگر روسی نقد و تحلیل شود. در ساختار داستان های غنایی این کتاب، مطابق با نظریه پراپ، وضعیت آغازین حکایت ها با موقعیت پایداری شروع می شود. سپس اولین نقش مایه در ساختار قصه، پیدا شدن قهرمان یا شر یا کمبود است. عنصر شر از نوع تهیدستی در یک چهارم داستان ها مشترک است و عامل حرکت دوم در داستان است. در حدود نیمی از داستان ها ضدقهرمان، وزیر یا خلیفه دربار است که به آسانی با مکارم اخلاقی خود به یاریگر یا بخشنده تبدیل می شود واین کار سبب کمرنگ شدن رنگ و هیجان داستان های غنایی کتاب می شود. نبودن شخصیت های حیوانی، فراانسانی، جن وپری و عناصر خارق العاده به حقیقت مانندی داستانها کمک کرده است. محوریت اخلاق در این کتاب سبب متداخل شدن نقش عناصری چون ضد قهرمان، یاریگر و بخشنده شده است. گره برخی از داستان ها بدون کنش یا تلاش زیادی باز می شود و این نتیجه ذهن ساده مولف و مخاطبان عصر مولف است.
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی فابل های مرزبان نامه چکیده در پژوهش های ریخت شناسی مجموعه ای از قصه ها به روشی علمی و ساختاری به اجزای سازایشان تجزیه شده در نهایت از طریق مقایسه آن ها با هم، رده بندی آن قصه ها صورت می گیرد. در این پژوهش سعی کرده ایم، بر اساس الگوی پراپ، به تجزیه و تحلیل نوع خاصی از حکایت های مرزبان نامه، تحت عنوان «فابل» بپردازیم. روش پژوهش مبتنی بر الگوی پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان است؛ خویشکاری قصه-ها استخراج و با یکدیگر مقایسه شده اند. پژوهش در صدد پاسخ به این پرسش هاست: آیا توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است؟ آیا ساختمان فابل ها متعلق به یک نوع خاص است؟ و در نهایت این که ساختار نهایی و واحد فابل های مرزبان نامه چگونه است؟ عدم وجود پژوهشی که به بررسی مجموعه ای از قصه های یک نوع خاص پرداخته باشد، ضرورت این پژوهش را ایجاب می کند. نتایج نشان می دهد که توالی خویشکاری ها در فابل های مرزبان نامه یکسان است. بنابراین، ساختمان آن ها نیز می تواند متعلق به یک نوع خاص باشد. ساختار فابل ها ساده و تک حرکتی است. «فریبکاری» بنیادی ترین عنصر فابل های مرزبان نامه است که موجب گسترش منطقی آن ها شده است. کلید واژه ها: روایت شناسی، ریخت شناسی، ولادیمیر پراپ، مرزبان نامه، فابل.
ریخت شناسی مثنوی داستانی «گل و نوروز» خواجوی کرمانی بر اساس نظریه ی پراپ
حوزه های تخصصی:
ریخت شناسی، یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است که در عرصه ی ادبیات داستانی کاربرد فراوانی دارد. در این نوع از نقد ،منتقد ادبی با بررسی ساختار درونی موجود در داستان ، به کشف کنش ها و خویشکاریهای موجود در آن می پردازد . این مبحث نخستین بار توسط پراپ به عرصه ی ادبیات داستانی راه یافت.وی در این جستار که اساس کارش را بر پایه ی اعمال شخصیتهای موجود در داستان قصه های پریان قرار داد ،با بررسی کنش ها و رویدادهای هر یک از شخصیتهای داستان به این نتیجه رسید که هر یک از شخصیتها متناسب با نقش خود،در این داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند که می توان این قوانین و ساختار را به داستان های سایر ملل نیز تعمیم داد؛چنانکه در این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری مثنوی «گل و نوروز»،از لحاظ خویشکاری ها،نقش شخصیتهای داستان در این خویشکاری ها و حرکت های موجود در داستان ،بر اساس نظریهی ریخت شناسانه ی پراپ، به این نتیجه دست یافته شد که اگرچه سیر برخی توالی برخی از کارکردها با الگوی پیشنهادی پراپ قابل انطباق نیست،اما بسیاری از کارکردهای پیشنهادی او را می توان با این مثنوی نیز انطباق داد. بنابراین ساختار داستان و بطور کلی با وجود تفاوت جزئی نمی تواند از قانون ساختاری پیشنهادی پراپ سرپیچی کند. واژگان کلیدی:ریخت شناسی نظریه ادبی ،پراپ،گل و نوروز.خواجوی کرمانی.
شکل شناسی ازدواج در قصه های عامه (با تکیه بر قصه های مشدی گلین خانوم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نهاد خانواده یکی از اصلی ترین هسته های جامعه بشری است و ازدواج جایگاهی ویژه در تشکیل این هسته اساسی دارد. در ادبیات عامه ایران نیز قصه ها، مثل ها و ترانه های بسیاری با محوریت ازدواج خلق شده است. این مقاله بر آن است که با بررسی 24 قصه از قصه های مشدی گلین خانوم، به چگونگی شکل گیری ازدواج در آن ها بپردازد و با واکاوی کلیشه ها و گره های تکراری در قصه ها، گامی در جهت شناخت بهتر تخیل جمعی مردمان این سرزمین در دوره های گذشته بردارد. نکته اصلی در بیشتر این قصه ها، وجود کلیشه هایی چون حسادت، عشق در یک نگاه، ازدواج دختر فقیر، پسر پادشاه یا پسر فقیری که داماد شاه شد و ... است. در بیشتر موارد عاملی شر وجود دارد که مانع ازدواج دو طرف است و در پایان با کمک نیروی خیر- که در برخی موارد نیرویی ماورائی است- قهرمان به وصال و خوشبختی خواهد رسید.
ریخت شناسی داستان های عاشقانه شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مهمی از ادب کلاسیک فارسی را داستان هایی تشکیل می دهند که به سبب موضوع عاشقانه آن ها داستان های غنایی خوانده می شوند. اگرچه این نوع ادبی با نوع ادبی حماسه کاملاً متفاوت است اما در مهم ترین متن حماسی فارسی یعنی شاهنامه فردوسی نیز می توان داستان هایی یافت که موضوع آن ها عاشقانه است و در حیطه داستان های غنایی طرح می شود. در این مقاله به بررسی ساختارها و به عبارتی، ریخت شناسی داستان های غنایی شاهنامه پرداخته می شود. هدف این بررسی تنها نشان دادن یکسان بودن یا نبودن شکل این داستان ها با استفاده از روش پراپ نیست بلکه بررسی تأثیر ژانر حماسه بر این نوع داستان ها و نیز مقایسه اجمالی آن ها با داستان های صرفاً غنایی است. در این مقاله کوشش شده است اهمیت ژانر ادبی، از طریق بررسی میزان اثرگذاری انواع ادبی بر عناصر داستانی و روایت داستان های عاشقانه شاهنامه نشان داده شود. داستان های انتخاب شده عبارتند از زال و رودابه، سیاوش و سودابه، رستم و تهمینه و بیژن و منیژه. در این داستان ها عناصر داستانی مطرح در ریخت شناسی پراپ چون صحنه های آغازین، انگیزه ها، موانع و شخصیت ها بررسی می شود؛ هدف بررسی این عناصر، مشخص شدن ریخت شناسی این داستان هاست تا از این طریق بتوان به تأثیر ژانر حماسه بر عناصر داستانی به کار رفته پی برد.
تحلیل ریخت شناختی قصّة سلیمان(ع) در ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر قصّة سلیمان(ع) که از شناخته شده ترین قصّه های دینی در جهان است و در ترجمة تفسیر کهن طبری هم روایت شده، بر پایة نظریّة ریخت شناسی «پراپ» ارزیابی شده است. در این قصّه، شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آنها با چارچوب نظریّة پراپ و تبصره های نظریّة او، همخوانی بسیار نزدیکی داشته و هر سه حرکت قصّه، حرکت هایی از گونة نخست الگوهای حرکتی شش گانة پراپ را نمایش داده اند. از آنجا که نظریّة پراپ بر پایة مقایسة ساختار قصّه های پریان روسی سامان پذیرفته و به شاخ و برگ های کمّیت زای قصّه ها چندان توجّهی نداشته، در مطالعة قصّه ای از ردة قصّه های قرآنی نیز سودمند واقع شده است. حوادثی که در قصّة سلیمان(ع) اتّفاق افتاده، بسیار مشابه حوادث قصّه های پریان است و نویسنده را بر آن داشته تا دادوستد های تاریخی میان این دو قصه را نتیجه گیری کند.