مقالات
حوزه های تخصصی:
باورهای عامه در استان کرمانشاه، به ویژه میان کُردهای ساکن در این استان، خاص، دست نخورده و در ارتباط با تفکرات اساطیری هستند. نگارنده در جستار حاضر با روش پژوهش میدانی و تحلیل یافته ها به بررسی و تحلیل آیین های ازدواج در ایل های سنجابی، کلهر و گوران پرداخته و ریشه اسطوره ای این آیین ها را کاویده است. در میان بسیاری از آیین های ازدواج موجود در ایل های مذکور، آیین های خواستگاری، برگزاری عروسی در روزی فرد، حضور زنی با عنوان پاخه سور، لباس سرخ عروس و نان و نمک همراه او، جادوی گِره، حضور عناصر ذکور در امور نمادین عروسی و رقص و موسیقی، ارتباط عمیقی با تفکرات اسطوره ای و باستانی دارند. برایند تحقیق حاکی از آن است که خواستگاری در ایل های مذکور، بیشتر به صورت پیش قدم شدن خانواده دختر و یادآور ازدواج در ادوار مادرتباری است. زنی که با عنوان پاخه سور از او یاد می شود، نقش کلیدی ایزدبانو اَشی را دارد که در اساطیر ایرانی با پیوند زناشویی و یاری گری زنانه همراه است. برگزاری عروسی در روزهای فرد هفته، با تقدس اعداد یک، سه و هفت در اساطیر در ارتباط است. رنگ سرخ لباس عروس دارای ژرف ساخت اسطوره ای و مبیّن حیات و باروری و نان و نمک همراه او مرتبط با مفهوم فرّه است. جادوی گره که بیشتر با عنوان بستن داماد از آن یاد می شود، نوعی جادوی تقلیدی بوده و نقش پررنگ عناصر ذکور در عروسی، در پیوند با آتش و مفهوم نمادین اجاق است. موسیقی و رقص معروف کردی (هَلَه په رکی) نیز در اصل تکرار آیین های بزرگداشت زمین و مرتبط با عصر کشاورزی است.
حفاظت از اشیای آیینی با رویکرد ارزش محور (نمونه پژوهی عروسک های باران خواهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میراث فرهنگی و مفاهیم مرتبط با آن در طول تاریخ تکامل یافته است. در مفهوم جدید میراث فرهنگی، تمرکز از روی اشیا و آثار تاریخی گسترش یافته و ساختارهای اجتماعی، روش های زندگی، اعتقادات، آداب و رسوم، شخصیت ها و آیین ها را دربرگرفته است. لازمه این تغییر، تغییر در رویکردها و روش های حفاظت و مرمت است. امروزه حفاظت به عنوان فرایند اجتماعی پیچیده و مداوم شناخته می شود که شامل شناسایی و ارزش گذاری میراث است و نحوه استفاده، مراقبت و تفسیر را دربر می گیرد. فرهنگ عامه به عنوان یکی از مصداق های میراث معنوی ارزشمند است که بایستی تلاش شود چون نمادی از اصالت و هویت به نسل های آینده انتقال پیدا کند. متناسب با این مفهوم، در این مقاله سعی شده است آیین باران خواهی با محوریت عروسک در مناطق مختلف جغرافیایی و در فرهنگ آن ها بررسی شود، سپس درمورد ارزش های این آثار بحث و درنهایت رویکردهای حفاظتی و مرمتی در ارتباط با این آیین و اشیای مورد استفاده در آن بررسی و تحلیل شود. نتایج نشان می دهد که عروسک ها در جایگاه یک شیء آیینی و به عنوان یک شیء فرهنگی هنری، دارای مفاهیم، معانی، ارزش ها و کارکردهای آیینی، هنری، فرهنگی، اعتقادی و نمادین هستند. امروزه جهت حفاظت و حراست از این اشیای آیینی روش ها و رویکردهای متفاوتی لازم است. رویکردهایی که بتواند شناخت و آگاهی نسبت به این اشیا و آیین ها را در جامعه افزایش دهد و از طرفی لازمه این رویکرد استفاده از همه علوم مرتبط با حفاظت و مرمت، اعم از علوم سخت و علوم نرم است. درواقع، هر جامعه برای استمرار بخشیدن به حیات اصیل و واقعی خود، باید در حفاظت از الگوهای فرهنگی کشورش بکوشد.
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.
سراینده سام نامه و سنت نقالی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سام نامه یکی از متونی است که از زمان سرایش و شهرت در بین مردم نام سراینده یا سرایندگان آن و انتسابش به خواجوی کرمانی محل بحث بوده است. اخیراً برخی پژوهشگران این حوزه با اتکا به دو نسخه، یعنی شبرنگ نامه محفوظ در دانشگاه لیدن و دست نویس سام نامه کتابخانه ملی تبریز به این نتیجه رسیده اند که سام نامه سروده خواجوی شاهنامه خوان کراتی است و علّت اختلاف در تعداد ابیات و حتی وجود روایات کوتاه و بلند، کوتاه و بلند شدن روایت داستان توسط سراینده است، که احتمالاً در مجالس نقل، گاهی اشعار را به تفصیل برای مردم می خوانده و گاهی نیز بنا بر محدودیت زمان، خلاصه می کرده است. اما پژوهش حاضر با تردید در این نظر، به دنبال یافتن پاسخی دیگر برای این پرسش است که چرا دست نویس های سام نامه به لحاظ تعداد ابیات و نوع روایت با یکدیگر تفاوت اساسی دارند و ارتباط این تفاوت ها با سراینده یا سرایندگان این اثر چیست؟ این پژوهش به روش اسنادی و با کمک سنت نقالی و با توجه به نظر پژوهشگران برجسته این حوزه انجام گرفته است. نویسنده تلاش کرده است ویژگی ها و چارچوب این سنت را استخراج کند و بر پایه آن ها به مقایسه دست نویس های گوناگون و روایت های کوتاه و بلند سام نامه بپردازد، که نتیجه نشان می دهد تفاوت دست نویس های مختلف این اثر ناشی از تحریرهای مختلفی است که در طول زمان توسط شاهنامه خوان ها و طومارنویسان مختلف فراهم آمده است، و نه نقل های مختلف یک نقال. بنابر این پژوهش تنها یک روایت کوتاه که جزو کوتاه ترین روایات سام نامه است توسط خواجوی شاهنامه خوان کراتی فراهم آمده و مکتوب شده است.
تحلیل مفهوم انتظار در دوبیتی های ادب عامه مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتظار از مهم ترین درون مایه های ترانه های غریبانه است. این ترانه ها مضامین مهمی از زندگی، کار و رنج آدمی را شامل می شود و در عین حال با عشق و دلدادگی پیوندی دیرینه دارد. ادبیات عامه، علمی برای شناخت آداب و رسوم و عقاید مردم است که افسانه ها، باورداشت ها، داستان ها، ترانه ها را شامل می شود. ترانه های عامه به دلیل پاسداری از هویت فرهنگی ملی و انتقال احساسات و عقاید گذشتگان ما، بخش مهمی از ادبیات شفاهی محسوب می شوند. در اشعار مازندرانی درون مایه هایی ازجمله انتظار نهفته است که در فرهنگ و زندگی روزمره مردم این دیار ریشه دارد، اما تاکنون به آن پرداخته نشده است. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی قصد دارد مفهوم انتظار را در دوبیتی های ادب عامه مازندران بررسی کند. با مطالعه بیش از هزار دوبیتی مازندرانی، 310 دوبیتی یعنی حدود 31 درصد درون مایه انتظار دیده شده است. براساس یافته های کتابخانه ای و میدانی تحقیق، می توان گفت که ترانه هایی با درون مایه مفهوم انتظار و انتظار عاشق برای بازگشت دوباره معشوق بیشترین بسامد را داراست. علاوه بر آن، انتظار عاشق برای آمدن فصل بهار و شکوفا شدن گل ها و دیدن معشوق، انتظار معشوق برای بازگشت عاشق از خدمت سربازی، انتظار اعضای خانواده برای بازگشت عزیزانشان به شهر و دیار، انتظار کشاورز زحمت کش برای برداشت محصول زراعی و همچنین انتظار پایان غم و غصه، رنج غربت و رسیدن به آرامش و آزادی از جایگاه خاصی برخوردارند.
شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع پژوهش حاضر «شگردهای مشروعیت سازی در امثال و مثل نماهای زبان فارسی و نقش آن ها در تحلیل گفتمان» است. پژوهش براساس نظریه مشروعیت بخشی ون لیوون صورت گرفته تا نشان دهد که امثال و مثل نماها چگونه می توانند به گفتمان مشروعیت بدهند. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و براساس مؤلفه های ون لیوون مانند اقتدارسازی، ارزیابی اخلاقی، عقلانی سازی و اسطوره سازی استوار است. جامعه آماری دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آن ها اثر ابراهیم شکورزاده بلوری است. حجم نمونه سه هزار مثل فارسی است که براساس شیوه نمونه گیری تصادفی نظام مند (systematic random sampling) از این کتاب انتخاب شده است. نتیجه نشان می دهد از میان فرایندهای مشروعیت سازی، مؤلفه ارزیابی و سنجش با مجموع 380 مثل و مثل نما بیشترین بسامد را دارد. به نظر می رسد این امر به دلیل اهمیت ارزیابی از یک سو و تمایل انسان ها به سنجش و ارزیابی از سوی دیگر است. همچنین نتیجه بیانگر این است که امثال و مثل نماها در گفتمان با اهداف گوناگونی چون اقناع مخاطب، مشروعیت بخشی به کلام و سلب مشروعیت از دیگری صورت می گیرد که به گونه ای در تقابل خود و دیگری نمود می یابد. واژه های کلیدی: مثل، گفتمان، ون لیوون، مشروعیت، اقتدار، اقناع
بازتاب خشونت خانوادگی در قصه های عامه رایج در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قصه ها، از طریق الگوسازی نمادین، نگرش های مختص به خشونت خانوادگی، به مخاطب انتقال داده می شود؛ بنابراین با بررسی آن ها، می توان به نگرش های مختلف درباره خشونت دست یافت. هدف از انجام این پژوهش نیز بررسی خشونت خانوادگی، انواع، علل و عوامل کنترل آن، در قصه های عامه بختیاری براساس نظریه های روان شناسان اجتماعی (با تأکید بر نظریه معتقدان به منشأ اجتماعی پرخاشگری و یادگیری اجتماعی) است. روش گردآوری مطالب، اسنادی و جامعه آماری پژوهش، 139 قصه عامه مکتوب در فرهنگ بختیاری است. بعد از استخراج صحنه های خشونت آمیز، براساس چهارچوب نظری و اهداف پژوهش، آن ها را در چند مقوله کلی و اصلی طبقه بندی کرده و در ادامه پس از شمارش و درصدگیری هر مقوله و زیرمقوله، به بررسی کیفی آن ها پرداخته ایم. نتایج پژوهش نشان دهنده این است که در این قصه ها، بیشتر خشونت های کلامی روانی بازتاب یافته است و اعضای خانواده به دنبال وارد کردن آسیب های روانی و به مخاطره افکندن وجهه دیگری بوده اند. عامل خشونت های خانوادگی، بیشتر همسر/مادر و قربانی آن ها، بیشتر شوهر/پدر و دختر/خواهر بوده است. در این قصه ها، عوامل اجتماعی و فرهنگی (مردسالاری، طمع، فریب، دروغ و خیانت) و روانشناختی (احساس حقارت، ناکامی و عصبانیت)، بیشترین نقش را در ایجاد خشونت های خانوادگی داشته اند. در این قصه ها، دو نوع نگرش منفی و مثبت به خشونت خانوادگی وجود داشته است. در برخی از قصه ها، افراد خطاکار، با رفتار به شدت پرخاشگرانه مجازات شده اند که نگرش به این نوع خشونت ها، مثبت بوده است . این امر سبب می شود مخاطب به این نتیجه برسد که در برابر خطای دیگران، خود نیز رفتارهای پرخاشگرانه انجام دهد؛ بنابراین چنین نگرشی، می توان باعث افزایش پرخاشگری شود.