مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های مطالعات فرهنگ و ادبیات عامه، باورها و اعتقاداتِ اقوام است. قوم ترکمن یکی از اقوام ایرانی است که دارای باورها و عقاید گوناگونی اند. باورهای عامه رایج در بین ترکمن ها از افکار، عقاید، آرمان ها، احساسات، عواطف و سبک زندگی آن ها نشئت گرفته است. از آنجایی که برخی از عقاید و اندیشه های عامه آموزنده و درخور تأمل هستند، در این پژوهش نگارندگان کوشش می کنند ضمن معرفی طوایف مختلف ترکمن ها، برخی از باورهای رایج در بین دو قوم از ترکمن ها (گوکلان و یُموت) را که در رمان آتش بدونِ دود نادر ابراهیمی منعکس شده است، ابتدا به شیوه کتابخانه ای مورد بررسی قرار دهند و سپس، به روش تحلیلی توصیفی به نگارش درآورند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که باورهای عامه دو قوم مذکور در 4 دسته شامل: 1. باورهای فلسفی و اساطیری، 2. باورهای مربوط به زندگی و مراحل آن، 3. باورهای طبی و درمان عامه، 4. گاه شماری و هواشناسی عامه قرار می گیرد که برخی از این باورها در تعالیم دینی ریشه دارد. برخی از این باورها از فرهنگ ایرانی ناشی می شود که غیر از ترکمن ها در بین سایر اقوام نیز دیده می شود. دسته ای از باورها به دلیل اینکه از سبک زندگی ترکمن ها سرچشمه می گیرد، مختص فرهنگ این قوم است و بعضی دیگر نیز باورهایی بی پایه و غیرواقعی هستند که از خرافات ناشی می شوند.
خنده و کنش جنسی در بن مایه «دختری که نمی خندد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در نوشتار پیش رو بر آن اند تا به تبیین و تحلیل بن مایه ای در قصه های ایرانی بپردازند که ناشناخته مانده است: خنداندن دختری که نمی خندد. خنداندن دختر در این بن مایه، که شرط ازدواج با اوست، از یک سو کنشی است جادویی که باروری او را درپی دارد و از دیگر سو کنشی است جنسی؛ بدین معنا که با آمیزش جنسی گره می خورد. بر اساس پیوند میان قصه پریان و باورهای دینی کهن می توان ردپای دو گونه از اندیشه جادویی دینی را در بن مایه یادشده یافت: نخست، تفکری که زن را برای بار گرفتن بی نیاز از مرد می داند و باروری را مرهون کنشی جادویی، همچون خنده، می بیند؛ و دوم، اندیشه ای که نقش مرد را در فرایند بارورسازی زن شناخته و پذیرفته است. افزون بر این، بر پایه پیوند میان قصه پریان و اسطوره می توان اسطوره مرتبط با این بن مایه را بازیافت؛ اسطوره ای که اکنون در میان اساطیر شناخته شده ایرانی از آن نشانی نمی یابیم.
عامه سروده های استان کرمان، انواع و درون مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عامه سروده ها یکی از دل نشین ترین گونه های ادبیات شفاهی در بین اقوام ایرانی اند که معرف روحیات، اندیشه ها و افکار توده مردم و برخاسته از نیازهای طبیعی و روزمره آن ها هستند. ترانه ها و اشعار از شکل های ادب عامه هستند و در حوزه جغرافیای فرهنگی این سرزمین گوناگونی دارند. عامه سروده ها در استان کرمان نیز با نام های متعددی پراکنده شده و بیشتر در قالب دوبیتی سروده شده اند و دارای اوزان عروضی هستند. دوبیتی های رایج این خطه در مراسم مختلف، نام هایی همچون شرمه، اجاق بوس، بیرقی، خیلون، موردخوانی، آبادو، سرآسیابی، آیینو، بیابانی، کردی خوانی، حجله گشون، غریبی خوانی، حنابندی، در حمومی و... دارند. این اشعار در حوزه های سرور، سوگ، کار، اشعار خواب و نوازش، لالایی ها، ترانه بازی ها، سرگرمی و نیایش قرار می گیرند. نگارندگان در این مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی و با روش کتابخانه ای، تلاش کرده اند تا علاوه بر معرفی سرودهای عامه و محلی استان کرمان، اشعار را بر اساس مضمون، تحلیل و طبقه بندی کنند تا زوایای فرهنگی و عناصر بومی نیز قابل دریافت باشد.
قصه های حیوان داماد در فرهنگ افسانه های مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حیوان داماد یکی از بن مایه های قصه های عامه است. در این قصه ها، قهرمان (دختر) در کشاکش پیوند یا گریز از ازدواج با موجودی با عنوان حیوان داماد حوادثی را از سر می گذراند. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و رویکرد تحلیلی توصیفی قصه های حیوان داماد را از نظر ساختاری مقایسه می کند. در این مقایسه، فراوانی انواع حیوان داماد، الگوی ساختاری این گونه از قصه ها و تحلیل برخی داده های به دست آمده تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد، در مجموعِ 89 قصه حیوان داماد، دیو با 42 مورد بیشترین فراوانی را در میان انواع حیوان داماد دارد و این قصه ها از مجموع 18 گروه قصه های مشابه، از 7 الگوی یکسان پیروی می کنند.
مضامین افسانه های شفاهی تیپ 467 (تحلیلی بر مضامین تیپ 467 با تمرکز بر افسانه «تنبلو»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دزدیده شدن دختری به دست دیو، زندانی شدن او در مکانی مانند باغ یا قصر و تقاضای آمیزش جنسی دیو از دختر، از مضامین اصلی افسانه های شفاهی تیپ 467 (مطابق فهرست جهانی آرنه- تامسون) نظیر افسانه تنبلو است که به اشکال مختلف در مناطق متفاوت ایران روایت شده است. خون دختر پس از چکیدن در آب به گل تبدیل می شود؛ اعتقاد به این مضمون (روییدن گیاه از خون یا اندام انسان) از دیرباز در بین اقوام مختلف رواج داشته و بن مایه اساطیری آن را می توان در داستان کیومرث در بندهش و روییدن گیاه ریباس از نطفه او یافت. دیو که در این دسته از افسانه ها همواره از دختر تقاضای آمیزش جنسی دارد، نماد انسانی است که به واسطه خصوصیات اخلاقی ناپسند از جامعه طرد شده و اکنون می خواهد با درآمیختن با همنوع خویش دوباره به جامعه بازگردد. اما دختر از پذیرش درخواست دیو سر باز می زند و با رسیدن قهرمان شیشه عمر دیو پیدا شده و قهرمان دیو را از میان بر می دارد. در این پژوهش سعی شده است با نگاهی همه جانبه به این مضامین و تحلیل آنها از دیدگاه های مختلف، چرایی رفتار دیو مشخص شود. شیوه تحقیق در این مقاله تحلیلی-توصیفی است.
معرفی، نقد و تحلیل روایت هفت لشکر گورانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر متون منظوم حماسی غرب ایران به زبان ادبی گورانی سروده شده است. دسته ای از این متون منطبق با گزارش شاهنامه ، برخی مطابق متون نقالی و بعضی روایت های حماسی مستقل است. قدیم ترین دست نویس های بازمانده از این آثار در قرن هشتم هجری نوشته شده، اما روایات این متون غالباً دارای عناصر بسیار کهن حماسی است. هفت لشکر سروده مصطفی بن محمود گورانی از متون ارزشمند بازمانده به این زبان است که تاکنون غالباً سراینده آن را الماس خان کندوله ای دانسته اند. دست نویس های متعددی از این متن در کتابخانه های ایران و جهان باقی مانده است که قدمت برخی از آن ها به 150 سال می رسد. روایت هفت لشکر گورانی در مواضعی شبیه متون نقالی و در مواردی مشابه هفت لشکر منثور است. همچنین، دارای عناصر برجسته ای چون هفت خان جهانبخش و دربرگیرنده داستان هایی چون «یاقوت پوش و لعل پوش» و «بهرام جواهرپوش» و روایت مستقلِ «رستم و زنون» است. موضوع این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از دست نویس های کهن و دیگر منابع کتابخانه ای انجام گرفته، معرفی، نقد و تحلیل این منظومه، بیان ارزش ها و تازگی های آن، کشف همانندی ها و تفاوت های آن با متون فارسی، معرفی دست نویس ها و بیان ضرورت تصحیح انتقادی آن است.
موش و گربه منسوب به عبید زاکانی و روایت های گوناگون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستنویس ها و چاپ های بسیاری از موش و گربه به نام عبید زاکانی فهرست یا منتشر شده اند، اما با بررسی و مقایسه آن ها مشخص می شود که بین این موش و گربه ها از نظر زبان، سبک و حتی قصه تفاوت بسیاری دیده می شود. این روایت ها نسبت به زمان و زبان عبید زاکانی عمدتاً متأخر و عامه حساب می شوند. به همین دلیل بسیاری در انتساب موش و گربه به عبید تردید کرده اند. برای بررسی این انتساب نخست می بایست نسبت این آثار با هم سنجیده و ریشه های مشترک آن ها شناخته شود. ما در این نوشته تنها به این بحث می پردازیم و این مسیر را در سه مرحله طی می کنیم. در بخش اول با تکیه بر ابیات پایانی داستان به مقایسه موش و گربه ها و طبقه بندی آن ها می پردازیم، در بخش دوم پایان داستان را در همه روایت ها بررسی می کنیم و در بخش سوم و پایانی نیز با تکیه بر ضبط ابیات در این موش و گربه ها و مقایسه آن ها با دستنویس های ناقص، اما کهن تر می کوشیم تا فرضیه هایی درباره نسبت این روایت ها با هم، سرچشمه آن ها و دیگر روایت های احتمالی مطرح کنیم از نظر سبک و زبان این موش و گربه ها را می توان در نه روایت و از نظر داستان در دو دسته کلی طبقه بندی کرد. همین تفاوت ها و چند ضبط کهنی که تنها در برخی از دستنویس های متأخر و عامه دیده می شوند، نشان می دهند که این موش و گربه ها هیچ یک از عبید نیستند.
موضوع و کارکرد اشعار پراکنده در داستان های عامه فارسی؛ مطالعه موردی: داستان بوستان خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت قصه های عامه بر کسی پوشیده نیست. این قصه ها روایت های شفاهی بوده که بعدها مکتوب شده اند و از نظر نثر داستانی و ساختار متنی اهمیت دارند. دوره صفوی از نظر اشتمال بر تعداد بسیاری از این داستان ها شایان توجه است. از نظر سبکی درآمیختگی نظم و نثر از ویژگی های نثر داستانی این دوره است. اشعار فراوانی در نثر داستانی دیده می شود که قابلیت تحقیق دارد. از این رو، در این پژوهش از میان داستان های عامه عصر صفوی داستان بوستان خیال یکی از بلند ترین داستان های عامه تألیف میرمحمدتقی الجعفری الحسینی مشهور به خیال احمدآبادی شاعر و داستان پرداز قرن دوازدهم هجری در شبه قاره هند برگزیده شد. هدف این پژوهش تحلیل اشعار پراکنده در این داستان است که براساس موارد زیر تحلیل می شود: 1. بررسی موضوعات شعری و تنوع به کارگیری آن ها در خلال داستان، 2. چگونگی به کارگیری این اشعار در خلال متن و ارتباط آن ها با متن داستان، 3. شناسایی سرایندگان اشعار. روش تحقیق کیفی و کمی و توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش در بخش موضوع بیانگر این است که به ترتیب موضوعات توصیفی، عاشقانه، اندرزی، اجتماعی، انتقادی، حماسی، دعایی، اعتقادی و مدحی بیشترین تا کم ترین بسامد را دارند و بر اساس کارکرد می توان چگونگی به کارگیری اشعار را در ارتباط با نثر داستان در چهار بخش تأیید، تأکید، تکمیل و توصیف قرار داد که در بخش تکمیل با 55 درصد، توصیف 33 درصد، تأکید 9 درصد و تأیید 2 درصد به ترتیب بیشترین تا کم ترین میزان را دارا هستند. کوشش داستان پرداز بیشتر در به کارگیری اشعار شاعرانی چون صائب، سعدی، حافظ، جامی، مولوی، فردوسی، نظامی، عطار و... است.
منشأ وزن رباعی در اشعار عامیانه و شفاهی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه غالب محققان بر این باورند که منشأ وزن رباعی را باید در وزن اشعار پیش از اسلام، و یا وزن اشعار عامیانه و شفاهی و محلی ایران که در وزن های پیش از اسلام ریشه دارد، جست وجو کرد. در این میان تنها کسی که عملاً به تحلیل جزئیات و چگونگی شباهت وزنِ عروضی رباعی به وزنِ غیرعروضی اشعار شفاهی و عامیانه پرداخته ژیلبر لازار فرانسوی است. در این مقاله بحث می کنیم که اشعار تکیه ای و یا نیمه عروضیِ فراوانی در میان اشعار شفاهی و عامیانه ایرانی وجود دارند که ریتم یا ضرب آهنگشان کاملاً شبیه به ضرب آهنگ رباعی است، اما از حیث تقطیع عروضی ربط چندانی به وزن رباعی ندارند. نگارنده نیز همچون لازار معتقد است که وزن رباعی دارای نیای مشترکی با وزن اشعار تکیه ای و یا نیمه عروضیِ محلی است، اما برای اثبات این امر از شیوه ای متفاوت با شیوه ناصحیح لازار استفاده کرده است. در این مقاله بحث کرده ایم که اولاً هجاهای بی تکیه و باتکیه (اتانین) در اشعار تکیه ای به ترتیب به کمّیت های کوتاه و بلند (افاعیل) در اشعار عروضی مبدل شده اند، و ثانیاً میزان های آناکروز و هجاهای سکوت که پس از هجاهای باتکیه یا گاه در پایان مصراع قرار دارند، در اشعار عروضی ازمیان رفته اند. به این ترتیب، وزنِ زمانیِ تکیه ای ابتدا به وزنِ آمیخته نیمه عروضی و سپس به وزن تثبیت شده زبانی و کمّی مبدل شده است.
نقش امثال و حکم در تصحیح متون با تکیه بر بیتی از غزلیات سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تصحیح متون، توجه به منابع جنبی و حتی گاه کتب امثال و حکم امری ضروری است. مصحح با توجه به مضمون و صورت های اصلی ضرب المثل ها می تواند بعضی از ابهامات متون کهن را برطرف کند. دایره کاربرد این مثل ها به مرور زمان محدودتر می شوند و برای کاتبان به صورت عباراتی مبهم درمی آیند و چه بسا دستخوش تغییر و تصرف شوند. برای نمونه، عبارت «شمارِ خانه به بازار راست نیاید» مثلی کهن و معادل است با «حساب و کتابِ آدمی در خانه با آنچه در بازار می بیند مطابقت نمی کند» و به عبارتی دیگر «گمانِ آدمی با واقعیت راست نمی آید». این مثل دست کم از قرن پنجم در نظم و نثر فارسی به کار رفته است و در روزگار ما نیز در آثار فارسی تاجیکی شواهد فراوان دارد، اما برای کاتبانِ دیوان سعدی ظاهراً عبارت آشنایی نبوده است و از این رو در بیشتر نسخه های خطی و در همه چاپ های موجود کلیات و غزلیات او، به صورت محرّف «عرضِ جامه» به جای «عرضِ خانه» آمده است و عموم شارحان غزل های سعدی هم، با اعتماد به متن و بی آنکه به تبدیل و تحریف آن توجه کنند، بیت را به گونه ای شرح کرده اند که هیچ رابطه ای با اندیشه سعدی نیافته است. در این نوشتار با استناد به بعضی از نسخ خطی دیوان سعدی و جست و جو در پیشینه و معنیِ آن، صورت صحیح بیت را پیشنهاد کرده ایم.