مقالات
حوزه های تخصصی:
باورها بن مایه اساسی داستان های سبک رئالیسم جادویی را تشکیل می دهند؛ بنابراین درک درست این گونه از داستان ها نیازمندِ تبیین و تحلیل باور/ باورهایی است که داستان از آن سرچشمه گرفته است. یکی از مجموعه داستان هایی که به سبک رئالیسم جادویی در ایران نوشته شده، مجموعه ترس و لرز اثر غلام حسین ساعدی است که فهم این مجموعه داستان با دشواری هایی همراه است. یکی از دلایل این دشواری بهره گیری غیرمستقیم ساعدی از باور عامه زار است. نگارندگان در این جستار کوشیده اند برای درک دقیق این مجموعه داستان، باور عامه زار را در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی کنند. برای انجام این کار، نخست به شیوه کتاب خانه ای درباره باور زار در نقاط مختلف جهان تحقیق شده و سپس یافته ها به شیوه میدانی با نمونه موردی آن در استان هرمزگان مطابقت داده شده و با افراد مطلع در این منطقه مصاحبه شده است، سپس به شیوه توصیفی تحلیلی، عناصر باور عامه زار در مجموعه داستان ترس و لرز ، بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چند عنصر مربوط به باور عامه باد زار در این مجموعه داستان، نقش محوری دارند: 1. انواع باد زار: که ویژگی پنج نوع از آن ها در داستان بارز است، 2. بایدها و نبایدهایی که مبتلایان به باد زار باید رعایت کنند، 3. مامازار و بابازار: درمان گرانی محلی که به وسیله موسیقی، کمک گرفتن از نیروهای ماورائی و داروهای محلی به درمان بیماران می پردازند، 4. مراسم حجاب که در آن بیماران درمان می شوند، 5. موسیقی که یکی از عناصر درمان است، 6. باور به موجودات اسطوره ای (بچه بنینگی).
جلوه های فرهنگ عامه قوم ترکمن در رمان یورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامه به لحاظ گستردگی حوزه از موضوعات جذاب در شناخت عناصر مادی و معنوی اقوام و از نظر جامعه شناسی، مردم شناسی و روان شناسی مهم است. قوم ترکمن نیز به منزله یکی از اقوام ایرانی دارای جذابیت بسیاری در تنوع این جلوه هاست. میرکاظمی که سال ها معلم روستاهای ترکمن صحرا بوده با کوله باری از تجربیات، دایر ه المعارفی از این عناصر را در یورت گرد آورده است. در این پژوهش، به شیوه کتابخانه ای به استخراج این عناصر و دسته بندی آن و با روشی تحلیلی توصیفی به بررسی آن ها می پردازیم. از نتایج این پژوهش، تقسیم فرهنگ عامه ترکمن به عناصر مادی و معنوی است که در گذشته خاستگاه اجتماعی فرهنگی به منزله عامل مهم، بر شکل و ماهیت این عناصر هویت ساز مؤثر بوده است. به علاوه، علل و عواملی چون مذهب، زبان و نژاد از درون، و محیط زیست (اقلیم)، هم جواری با اقوام و سیاست های دولت های ایران و روس، از بیرون نیز بر آن مؤثر است. در قرن اخیر، با استقرار دولت ها، اسکان اجباری، ایجاد ثبات و امنیت، سواد، گذر زمان، تغییر تفکر و ارتباطات دگرگونی در شکل این عناصر تسریع می شود که به بررسی و نقش آن ها نیز می پردازیم. به علاوه، رنگ اقلیمی اثر و سبک واقع گرای آن که برآیند این عناصر و رنگ اقلیمی است به پیش برد عناصر رمان به ویژه شخصیت و شخصیت پردازی، صحنه و صحنه پردازی، فضا و واقعیت نمایی کمک شایان کرده است.
قصه پردازی هدف مند در فرایند تغییر رفتار شخصیت داستانی در سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از داستان های ادب عامه افزون بر کارکرد سرگرمی و لذت بخشی، چونان رسانه ای فراگیر در جهان گذشته نقشی مهم در آموزش نیز داشته اند. آموزش مبنای آگاهی و تغییر است و برخی از این داستان ها با هدف تغییر ساختار فکری و رفتار عملی شخصیت های داستانی پرداخته می شده اند. به سخنی دیگر، این گونه از داستان ها کارکردی درمانی داشته اند. سندبادنامه یکی از داستان های بازمانده از گذشته های دور است که در آن از امکانات روایی برای تغییر شرایط موجود، بهره گرفته شده است. در این مقاله به گونه ای توصیفی و با روشِ تحلیل محتوا این متن بازخوانی شده است تا به این پرسش بنیادی پاسخ داده شود که داستان های درونه ای سندبادنامه چگونه در فرایند معناسازی شخصیت داستان را متحول می کنند؟ و چرا بعضی از روایت ها در این امر، ناموفق اند؟ مجموع شگردهای روایی در این اثر فرایند پیش رونده تغییر کنش شخصیت را نشان می دهند و ذهن پادشاه را تا مرحله خودآگاهی و خودکنترلی هدایت می کنند و او را از تصمیم شتاب زده خود بازمی دارند. گروه ساختارمندِ روایت های درونه ای که از سوی هفت وزیر بیان می شود، به دلیل تعلیق های معناساز، امکان فرایند تغییر ذهن و کنش روایت شنو را فراهم می آورند. قصه های وزیران هم چون حلقه های پیوسته زنجیر، یکدیگر را حمایت می کنند و از وحدت مضمون و ساختار برخوردارند. می توان دلیل آن را در هدفی بلندمدت و برنامه ای مدون دانست که وزیران درپی آنند؛ درصورتی که قصه های کنیزک به دلیل گسیختگی ساختاری و مفهومی و نداشتن انسجام فکری نمی توانند او را نجات دهند. این گسیختگی های موضوعی را می توان به پریشانی و اضطراب روحی او نیز نسبت داد. یکی از عناصر تکرارشونده در بخشی از قصه های عامه نیرنگ و خیانت زنان است که در سندبادنامه نیز به دلیل ماهیت موضوع، این بن مایه تکراری برجسته شده است.
کارکرد ساخت های قالبی مثلی عربی در مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساخت های قالبی شده قسمت کلیشه ای زبان هستند که از سویی ساختاری شناخته شده درمیان اهل زبان دارند و از سوی دیگر به عمق معنای موردنظر می افزایند. بنابراین، ایجاز و تفهیم معنا یکی از ویژگی های بارز این ساخت هاست. ساخت های قالبی انواع مختلفی دارند که مَثل یکی از آن هاست. مرصادالعباد نجم الدین نیز به منزله یکی از منابع عرفانی در زبان فارسی از این ساخت های قالبی بهره برده است. ساخت های قالبی مثلی کارکردهای متفاوتی در آثار ادبی برعهده دارند که ایجاز، استدلال، تبیین مطلب، تصویرسازی و تأکید معنا از جمله آن هاست. هدف از مقاله حاضر که با روش کیفی (تحلیلی توصیفی) انجام شده، بررسی کارکرد ساخت های قالبی شده مثلی عربی در مرصادالعباد است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که اقناع مخاطب، استدلال، توجیه آوری و رهایی از سرزنش و توبیخ، زیباسازی کلام، ایجاز، تقویت معنا و روشنگری، کارکردهای ساخت های مثلی عربی در کتاب مذکور به شمار می روند. در این میان، تأکید مفهوم و استدلال بیشترین کارکرد را در این اثر داشته است.
پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دگرگونی شخصیت های داستان از مسائلی است که در متون ادبی با عنوان پیکرگردانی بررسی می شود. پیکرگردانی بر جنبه رازآلودگی متن و خیال انگیزی آن می افزاید و بازتاب آرزوهای آدمیان ، جلوه ای از پیوند تخیل با جهان واقع است و زاییده نیاز آدمیان به برتری یافتن نسبت به دیگر انسان ها و موجودات و پدیده هاست. باتوجه به اینکه این موضوع در ادبیات ملل مختلف دیده می شود، بررسی این موضوع می تواند به آگاهی یافتن از مشترکات فرهنگی میان ملت ها کمک کند و زمینه ای مناسب برای مطالعه پیوندهای ادبی و فرهنگی به شمار آید. در پژوهش حاضر، انواع پیکرگردانی در نارت نامه و هزارویک شب به صورت توصیفی تحلیلی مطالعه شده است. نارت نامه مجموعه افسانه هایی است درباره دلاوری های قوم نارت و قهرمانان منطقه قفقاز شمالی و سواحل دریای سیاه. قدمت این افسانه ها به هزاره دوم پیش از میلاد مسیح بازمی گردد که به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر نقل شده است. این افسانه ها درباره موضوعات مهم زندگی همچون عشق به سرزمین مادری، مبارزه با شروران، یاری رساندن به ناتوانان و ... است. هزارویک شب نیز از برجسته ترین نمونه های افسانه های شرقی است که آمیزه ای از افسانه های هندی، عربی و ایرانی به شمار می رود . باتوجه به وجود پیکرگردانی در هردو اثر، در این پژوهش، مشترکات و اختلافات این دو کتاب از این منظر بررسی شده است.
بازنمایی نگرش دوگانه به طبیعت در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش دوگانه به طبیعتِ ییلاق و قشلاق از موضوع های مهم بازتاب یافته در اشعار برزگری در فرهنگ بختیاری است. اهمیت بررسی این موضوع در این است که این نگرش ها شیوه برخورد افراد را با طبیعت شکل می دهند و می توانند آثار مثبت یا منفی ای در این زمینه درپی داشته باشند. بر این اساس، هدف در این پژوهش بررسی بازنمایی نگرش به طبیعت ییلاق و قشلاق در لایه های زبانی و بلاغی اشعار برزگری با روش اسنادی است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاهی دوگانه به طبیعت ییلاق و قشلاق در اشعار برزگری وجود دارد؛ به گونه ای که توصیف طبیعت ییلاق، مثبت، بهشت آیین و القاکننده شور، جوشش و زندگی است، اما تصویر طبیعت قشلاق، تصویری منفی، زشت، سیاه و جهنم گونه است که بر خشونت دلالت دارد. در این اشعار بیشتر از تقابل واژگانی تفضیلی، کمکی و منفی، واژه های نشان دار، نام گزینی مکان ها، موسیقی قافیه و تکرار، وجه فعل و صفت، استعاره مصرحه و انسان انگاری، تشبیه و کنایه، برای بازتاب این نگرش دوگانه به طبیعت استفاده شده است.
گاو عنبری؛ گاو یا ماهی؟!(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موجودات اساطیری و افسانه ای همواره در متون ادب فارسی بازتابی گسترده داشته است. گاو عنبری یکی از این موجودات افسانه ای است که در ادب فارسی از آن سخن به میان آمده است. نکته ای که درباره این جانور افسانه ای و داستان مربوط به آن قابل تأمل است، توصیفات مختلف و گاه متضادی است که در بیشتر منابع، اعم از فرهنگ های لغت و شروح شارحان، آشکارا به چشم می خورد؛ درواقع در هیچ یک از این منابع نمی توان به توصیف درست و روشنی از این موجود ناشناخته دست یافت. در بیشتر لغت نامه ها و فرهنگ نامه های جانوران و فرهنگ های مربوط به لغات و ترکیبات دیوان شاعران، به اشتباه این گاو دریایی را نوعی ماهی، به نام کاشالو یا کاشالوت، دانسته اند و به تبع آن شارحان متعددی نیز در شروح خود در بیان ماهیت اصلی این موجود عجیب الخلقه به راه خطا رفته اند. بر این اساس، نگارندگان در این پژوهش برآنند تا با گردآوری مستندات از منابع گوناگون و با ارائه شواهدی از شعر شاعران مختلف و بحث و بررسی هر یک از آن ها، نقاط مبهم مربوط به داستان عامیانه این جانور افسانه ای را روشن سازند و با استناد به نکته های نویافته، توصیف منسجم و معینی از ماهیت اصلی این گاو عنبرزا به دست دهند.
تحلیل گفتمانی بازنمایی اشعار عامه در داستان های طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان ایران، هوشنگ مرادی کرمانی است که بیش از دیگر نویسندگان به فرهنگ مردم در آثارش توجه آگاهانه داشته است. وی در بیشتر آثارش از انواع ادبیات عامه ازجمله اشعار عامه بهره گرفته است؛ به گونه ای که کاربرد اشعار عامه و طنز از ویژگی های مهم سبک این نویسنده است و بازتاب این اشعار در هر کدام از داستان های طنزآمیز وی نیز به گونه ای خاص است؛ با توجه به این امر در پژوهش حاضر بازنمایی اشعار عامه در شش اثر داستانی طنزآمیز هوشنگ مرادی کرمانی برمبنای نظریه تحلیل گفتمانی ون لیوون کانون توجه بوده و از روش توصیفی تحلیلی برای بررسی و تحلیل استفاده شده است. دیدگاه ون لیوون برپایه بررسی کنشگران اجتماعی شکل گرفته است. وی مؤلفه های مختلفی را برای بررسی این کنشگران ارائه می دهد. در این جستار با توجه مؤلفه های حذف و ذکر مشخص شد کنشگران اصلی اشعار عامه در آثار داستانی طنز هوشنگ مرادی کرمانی، معمولاً ذکر می شوند و در بیشتر موارد روستاییان کنشگر فعال هستند و افرادی با اصالت شهری بیشتر نقش پذیرنده و منفعل را دارند. همچنین کودکان و نوجوانان نیز معمولاً در نقش پذیرنده و منفعل ظاهر می شوند. زنان در برخی موارد نقش منفعل و در برخی موارد نقش فعال را بر دوش می کشند. مؤلفه تشخص زدایی و تشخص بخشی و تعیین ماهیت نیز در بازنمایی کنشگران اشعار عامه دیده می شود که تأکید نویسنده بر نقش روستاییان در حفظ اشعار عامه را نشان می دهد.
تحلیل محتوای گورنوشته های شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرامستان ها مکان هایی تاریخی و فرهنگی هستند که زبان و هویت مردگان را در بافت مشخصی به نمایش می گذارند. گورنوشته را می توان منبع بسیار غنی از اطلاعات زبانی درنظر گرفت که در مطالعات فرهنگی کم تر سخنی از آن ها به میان آمده است. بنابراین، با هدف بررسی درون مایه و محتوای گورنوشته در خلال مطالعه ای میدانی از ۹۱۵ گورنوشته (فارسی و ترکی) آرامستان های تبریز عکس برداری شد. سپس با بهره گیری از تحلیل محتوا گورنوشته ها از منظر ابزارهای خرد و کلان بررسی شدند. به دلیل درج نشدن تاریخ تولد در برخی از گورنوشته ها تاریخ وفات ۱۳۲۰ تا ۱۳۹۹ مدنظر بود. گرچه در نگاه اول به نظر می رسد گورنوشته ها از منظر دارا بودن نام فرد متوفی، تاریخ وفات و تولد محتوایی یکسان دارند، ولی یافته های تحقیق حاضر نشان از بهره گیری ابزارهای کلان همچون هویت، علت فوت، پیام اخلاقی و ابزارهای خٌرد برای خلق محتوایی بدیع و منحصربه فرد متوفی دارد. از سوی دیگر یافته ها حاکی از حضور کم رنگ زبان ترکی در مضامین گورنوشته های تبریز است.
عام و عامه در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولاتی که با گسترش عرفان و تصوف در ادبیات فارسی به ویژه در منظومه های بلند عرفانی، ایجاد شد این بود که فرهنگ و ادبیات عامه مورد توجه قرار گرفت. مثنوی مولانا از این نظر آینه تمام نمای فرهنگ، زبان و آداب و رسوم عامه است. علی رغم این ویژگی برجسته، اصطلاح «عام» و «عامه» در مثنوی همواره با بار معنایی منفی به کار رفته است. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا مولانا در به کار بردن این اصطلاح، طبقه اجتماعی خاصی را درنظر دارد یا منش و رفتار و نگرش مشخصی باعث می شود که وی این کلمه را درباره فرد یا گروه خاصی به کار ببرد. در این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی نوشته شده، جایگاه این اصطلاح در مثنوی بررسی شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که منظور از عام و عامه در مثنوی لزوماً مردم کوچه و بازار نیست؛ نگرش های خاصی که با توجه به ظواهر مادی و براساس حس ظاهربینی قضاوت می کنند مصداق اصلی عام و عامه در مثنوی هستند. احوال متعالی معنوی، ای بسا در بین عام ترین مردمان وجود داشته باشد و برعکس نگرش ظاهربینی ممکن است در بین طبقه فرزانگان و فیلسوفان و حتی عارفانی که به مرحله مقام نرسیده اند نیز باشد.