۱.
هدف از پژوهش حاضر طراحی و توسعه پرسشنامه ثبات پذیری تحصیلی در بین دانش آموزان دوره ابتدایی است. روش پژوهش ترکیبی با طرح اکتشافی متوالی(مدل تدوین ابزار) بود. مشارکت کنندگان در مرحله کیفی 25 نفر بودند که با نمونه برداری هدفمند از بین مدرسین دانشگاهی علوم تربیتی، معلمان و دانش آموزان ابتدایی و اولیای دانش آموزان انتخاب شدند. جامعه آماری در بخش کمی کلیه دانش آموزان ابتدایی شهر مریوان بودند که از بین آن ها 373 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با روش تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 238 کد به دست آمد که در قالب 5 مضمون اصلی و 44 مضمون فرعی تلخیص شدند. در بخش کمی به منظور بررسی روایی ملاکی، ابتدا همبستگی هر گویه با ملاک محاسبه و 38 گویه حذف شدند. سپس همبستگی نمرات پرسشنامه با ملاک محاسبه گردید که در سطح 01/0 معنادار بود. روایی سازه ای پرسشنامه با تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. نتیجه تحلیل نشان داد شش عامل در مجموع 442/68 درصد از واریانس کل پرسشنامه را تبیین می کنند. همچنین آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه 883/0 و برای هر کدام از عامل ها به ترتیب 901/0، 841/0، 855/0، 740/0، 577/0 و 600/0 به دست آمد. بطور کلی نتایج نشان داد پرسشنامه ثبات پذیری تحصیلی با 23 گویه، جهت سنجش و پیش بینی میزان ثبات پذیری تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی از اعتبار و روایی بالایی برخوردار است.
۲.
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش آگاهی واج شناختی از طریق نرم افزار تلفن همراه بر بهبود عملکرد خواندن و مهارت های تنظیم رفتار و فراشناخت در کودکان مبتلابه اختلال یادگیری خاص با اسپسیفایر خواندن بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی، تک آزمودنی بود. براین اساس از بین کودکان واجد شرایط پژوهش 3 کودک مبتلابه نارساخوانی به صورت هدفمند انتخاب شدند و آزمون های وکسلر (WISC-IV؛ وکسلر، 2003) و خواندن و نارساخوانی (نما) (کرمی نوری، مرادی؛ 1384). توسط دانش آموزان و پرسش نامه کارکردهای اجرایی بریف (BRiEF؛ گای، گویا، اسکوییس، کنورثی؛ 2000). توسط والدین کودکان اجرا و تکمیل شد. یافته های پژوهش با استفاده از بررسی چشمی نمودارها، درصد بهبودی و اندازه اثر بررسی شدند. نتایج نشان داد که آموزش آگاهی واج شناختی از طریق نرم افزار تلفن همراه سبب بهبود عملکرد خواندن و بالا رفتن مهارت های فراشناخت و تنظیم رفتار در کودکان دختر مبتلابه اختلال یادگیری خاص با اسپسیفایر خواندن می شود. از دستاوردهای این پژوهش، معرفی نرم افزاری آموزشی مبتنی بر آگاهی واج شناختی و برگرفته از خرده آزمون های آزمون آگاهی واج شناختی است که می تواند به عنوان ابزاری مکمل در بخشی از فرایند درمانی– ترمیمی اختلال خواندن و در جهت بهبود توانایی خواندن و مهارت های فراشناخت و کنترل رفتار دانش آموزان دارای اختلال خواندن مفید واقع گردد.
۳.
هدف پژوهش طراحی و اعتباریابی الگوی یادگیری معکوس جهت افزایش فراشناخت و حل مسئله دانش آموزان مقطع ابتدایی و اعتباریابی درونی آن بود. روش پژوهش آمیخته، از نوع طرح اکتشافی متوالی بود. در بخش کیفی برای به دست آوردن الگوی آموزشی، از تحلیل محتوای استقرایی و در بخش کمی برای اعتباریابی درونی ازنظر متخصصان به روش پیمایشی پرسشنامه ای استفاده شد. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با تحلیل محتوا از اسناد و در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته 9 سؤالی لیکرتی انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 91/. محاسبه شد و روایی محتوایی پرسشنامه با محاسبه دو شاخص نسبت روایی محتوا (CVR) و شاخص روایی محتوا (CVI) مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری در بخش کیفی اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی از سال 2000 تا 2020 و در بخش کمی متخصصین در حوزه تکنولوژی آموزشی، روانشناسی تربیتی و مدیریت آموزشی بودند. نمونه آماری جهت تعیین مؤلفه های الگو تعداد 13 کتاب و 88 مقاله و 4 پایان نامه بودند که به صورت هدفمند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفتند. جهت اعتباریابی الگو، تعداد 20 نفر از متخصصان انتخاب شدند. طبق تحلیل محتوای چهار مؤلفه اصلی و بیست ویک زیر مؤلفه و هفتاد کد به دست آمد پس از تحلیل محتوا و استخراج کدها، مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها در قالب الگو مفهومی و روندی ارائه شدند. نتایج حاصله از اعتباریابی درونی الگو بر اساس نظر متخصصان نشان داده است که الگوی آموزشی ارائه شده از اعتبار درونی برخوردار است و اثربخشی لازم را جهت آموزش به دانش آموزان مقطع ابتدایی را دارد.
۴.
هدف این پژوهش بررسی نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی در رابطه امید به تحصیل و بهزیستی تحصیلی بود. طرح پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه پژوهش شامل همه دانش آموزان دوره دوّم متوسطه شهرستان اوز واقع در جنوب استان فارس بود که از بین آن ها (1281 نفر) تعداد 519 نفر (174 پسر، 345 دختر) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ و به پرسشنامه های امید به تحصیل (خرمائی و کمری، 1396)، خودتنظیمی تحصیلی (هانگ و اُنیل، 2001) و بهزیستی تحصیلی (تومینین-سوینی و همکاران، 2012) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماری SPSSv16 و AMOSv24 استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که امید به تحصیل هم به صورت مستقیم و هم از مسیر واسطه ای خودتنظیمی تحصیلی می تواند بهزیستی تحصیلی را پیش بینی کند. همچنین خودتنظیمی تحصیلی نیز به طور مستقیم بهزیستی تحصیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. امید به تحصیل، خودتنظیمی تحصیلی را نیز به صورت معنی دار پیش بینی می کند. یافته های این پژوهش از دو بُعد نظری و عملی شامل مضامین جدیدی است. نتایج این پژوهش به لحاظ نظری به تأیید نقش واسطه گری خودتنظیمی تحصیلی در رابطه بین امید به تحصیل و بهزیستی تحصیلی منجر شد. به لحاظ کاربردی نیز می توان با ارتقای امید به تحصیل و آموزش راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی به بهزیستی تحصیلی دانش آموزان کمک نمود.
۵.
هدف اصلی این مقاله تعیین تأثیر آموزش ایمن سازی روانی – اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی بر بهزیستی روان شناختی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان مهاباد است. پژوهش حاضر از روش تحقیق نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهرستان مهاباد بوده است. از بین دانش آموزان تعداد 30 نفر دانش آموز با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. دانش آموزان انتخاب شده دو گروه آزمایش و کنترل به میزان مساوی انتخاب شدند. موضوعات مورد آموزش (بسته آموزش 6 مهارت خودآگاهی هیجانی، جرأت ورزی، مشارکت، مسئولیت پذیری، احترام به خود و روابط اجتماعی) است که در قالب 12 جلسه از طریق سامانه شاد آموزش مجازی به صورت زنده و ارسال فایل ها برای دانش آموزان گروه آزمایش صورت گرفت. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات موردنظر از مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف و همکاران استفاده شده است. برای آزمون فرضیه های تحقیق براساس نتایج بدست آمده از بررسی فرضیات از آزمون شاپیرو-ویلک و تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده شده است. نتایج نشان داد که نمرات میانگین تعدیل شده میزان بهزیستی روان شناختی پس از اجرای آموزش ایمن سازی روانی اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی در افراد گروه مداخله بالاتر از میزان بهزیستی روان شناختی در افراد گروه کنترل می باشد. به عبارتی دیگر، آموزش ایمن سازی روانی اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی برافزایش بهزیستی روان شناختی دانش آموزان تأثیر داشته است. با در نظر گرفتن مجذور اِتا، می توان گفت که حدود 64 درصد این تغییرات ناشی از تأثیر مداخله یا آموزش ایمن سازی روانی اجتماعی بر اساس آموزه های مثنوی معنوی بوده است.
۶.
هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی آموزش گروهی مدیریت خشم مبتنی بر بازسازی شناختی و اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی(MBSR) بر خستگی روانی، استرس ادراک شده و تنظیم هیجان پرستاران بود. روش تحقیق، نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با جامعه آماری کلیه پرستاران بیمارستان شفای ارومیه(n=85) بود، که 45 نفر از آنها به صورت در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل(هر گروه 15 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای تحقیق شامل آزمون خستگی روانی فرون و تیدل، پرسشنامه هیجانات واتسن، مقیاس استرس ادراک شده کوهن و نیز بسته های آموزش تکنیک های مدیریت خشم مبتنی بر بازسازی شناختی(12 جلسه) و MBSR (8جلسه) با اجرای غیرهمزمان توسط شخص محقق به فاصله یک ماه از هم، بود. آنالیز داده ها به صورت تحلیل کوواریانس تک راهه با نرم افزار SPSS بود. یافته ها نشان داد که آموزش MBSR بر کاهش استرس ادراک شده تأثیر بیشتری نسبت به آموزش مدیریت خشم مبتنی بر بازسازی شناختی دارد. در متغیرهای خستگی روانی و تنظیم هیجان تفاوت معناداری در اثربخشی دو روش مشاهده نشد(در سطح معنی داری 05/0). در نتیجه، شرکت در جلسات درمان آموزش مدیریت خشم مبتنی بر بازسازی شناختی و MBSR باعث شد تا پرستاران با احساسات، هیجان ها و افکار خود آشنا و قادر به کنترل هیجان های منفی خود شوند از این طریق سطوح کمتری از استرس ادراک شده و خستگی روانی را تجربه کنند.
۷.
رسالت مهم تعلیم و تربیت کمک به رشد همه جانبه ی دانش آموزان از لحاظ فکری، رفتاری و نگرشی است. خوش بینی تحصیلی از جمله مهمترین مؤلفه های رشد نگرشی و مکمل رشد فکری و رفتاری دانش آموزان محسوب می شود که توجه متخصصان تعلیم و تربیت و محققان این زمینه را به خود جلب کرده است. این پژوهش با هدف شناسایی تأثیر روش تدریس کلاس معکوس بر مؤلفه های خوش بینی تحصیلی در درس ریاضی انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان دوره ی ششم ابتدایی شهرستان ورزقان است که ابتدا به روش نمونه گیری هدفمند، 34 نفر انتخاب، سپس به دلیل متجانس بودن نمونه ها، به طور تصادفیدر دو گروه آزمایش (17 نفر) و کنترل (17 نفر) جایگزین شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ی خوش بینی تحصیلی (AOQ) اسچنن موران و همکاران (2013) با پایایی 93/0 برای کل آزمون استفاده شد. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیره و به وسیله ی نرم افزار SPSS26 تحلیل شد. یافته ها نشان داد که روش تدریس کلاس معکوس باعث افزایش معنی دار خوش بینی تحصیلی دانش آموزان در مؤلفه های اعتماد دانش آموز به معلم (001/0 < P)، تأکید تحصیلی (013/0 = P) و یگانگی مدرسه (015/0= P) می شود. در نتیجه روش تدریس کلاس معکوس یکی از مؤثرترین روش های توسعه ی خوش بینی تحصیلی محسوب می شود که استفاده از آن به معلمان دوره ی ششم ابتدایی پیشنهاد می شود.
۸.
هدف از پژوهش حاضر تعیین میزان تفاوت اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. جامعه آماری کلیه مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بودند که کودکانشان در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس ابتدایی استثنایی شهر تبریز مشغول تحصیل بودند. در فرآیند نمونه گیری، 48 نفر نمونه در 3 گروه آزمایش با1 گروه کنترل (12 نفر در هر گروه) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به روش جایگزینی تصادفی در گروه ها قرار داده شدند. به منظور گردآوری داده ها، از مقیاس کیفیت رابطه ادراک شده فلچر (2002) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد که آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر اثربخش است. بر اساس یافته ها و در تحلیل اختصاصی تر مداخلات، بین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور بر کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده مادران دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر تفاوت معنی دار مشاهده شد؛ به طوری که در مقایسه، بیشترین تاثیر مربوط به مداخله ذهن آگاهی، سپس گشتالت و رویکرد معنوی – مذهبی بود. براساس نتایج بدست آمده، آموزش های گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی، نظریه گشتالت و رویکرد معنوی - مذهبی اسلام محور می توانند به عنوان مداخلات تکمیلی جهت کاهش و بهبود کیفیت رابطه زناشویی مادران دانش آموزان کم توان ذهنی به کار روند.