آموزش و ارزشیابی(علوم تربیتی)
آموزش و ارزشیابی سال دوازدهم پاییز 1398 شماره 47 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه علّی بین درگیری تحصیلی، منبع کنترل و تاب آوری تحصیلی صورت گرفت. شرکت کنندگان شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 97-1396 بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرهای پژوهش، از پرسشنامه های تاب آوری تحصیلی، منبع کنترل و درگیری تحصیلی استفاده شد. برای ارزیابی مدل پیشنهادی از نرم افزار آموس و روش تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد که، با توجه به مقادیر شاخص های بدست آمده، داده ها با مدل تحقیق برازش دارد؛ منبع کنترل بیرونی، متغیرهای درگیری تحصیلی، مسأله محور و مثبت نگر بودن، مهارت های ارتباطی و جهت گیری آینده را به صورت مثبت پیش بینی می کند؛ متغیر درگیری تحصیلی قادر است مسأله محور و مثبت نگر بودن، مهارت های ارتباطی و جهت گیری آینده را به صورت مثبت و معنادار پیش بینی کند؛ منبع کنترل بیرونی از طریق درگیری تحصیلی، تمامی ابعاد تاب آوری تحصیلی را به صورت معناداری پیش بینی کند. بنابراین و با توجه به نتایج بدست آمده بدیهی است که افزایش گرایش به منبع کنترل بیرونی و به تبع آن افزایش میزان درگیری تحصیلی باعث ارتقای سطح مسأله محور و مثبت نگر بودن، مهارت های ارتباطی و جهت گیری آینده در دانشجوان می شود
اثر بخشی آموزش مداخله شناختی-هیجانی-اجتماعی حافظه فعال بر بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر پایه پنجم دبستان های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مداخله شناختی-هیجانی-اجتماعی حافظه فعال بر بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان دختر دارای عملکرد ضعیف در حافظه فعال اجرا شد. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم شهر تهران در سال تحصیلی 1396-1395بودند که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای دانش آموزان دارای عملکرد ضعیف حافظه فعال با استفاده از آزمون نرم افزاری حافظه فعال وکسلر شناسایی شدند و سپس از میان آنها 40 دانش آموز به صورت تصادفی انتخاب شده و به صورت کاملاً تصادفی در دو گروه 20 نفری جایگزین شدند (20 نفر آزمایش، 20 نفر کنترل). آموزش مداخله شناختی-هیجانی-اجتماعی حافظه فعال طی 20 جلسه روی گروه آزمایش اجرا گردید. شرکت کنندگان پیش از مداخله و پس از مداخله و دو ماه بعد (پیگیری) به مقیاس تنظیم شناختی هیجان پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. طبق نتایج پژوهش آموزش بسته شناختی-هیجانی-اجتماعی حافظه فعال در سطح معناداری عملکرد تنظیم شناختی هیجان را بهبود بخشید(001/0=P).
تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی، اضطراب امتحان و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دو متوسطه شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر خودکارآمدی، اضطراب امتحان و انگیزش پیشرفت دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر مشهد در نیم سال تحصیلی اول 98-1397 تشکیل دادند که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و هدفمند (ملاک های ورود و خروج) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش، برنامه آموزش راهبردهای خودتنظیمی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای در هر هفته یک جلسه به صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های خودکارآمدی عمومی شوارزر و همکاران (1979)، اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها با توجه به فرضیات پژوهش از تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیرها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش در متغیرهای خودتنظیمی، اضطراب اجتماعی و انگیزش پیشرفت تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت، آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر کاهش اضطراب امتحان و افزایش خودکارآمدی و عامل های انگیزش پیشرفت شامل اعتماد به نفس، پشتکار، سخت کوشی و آینده نگری دانش آموزان دختر تأثیر دارد.
روابط ساختاری اعتماد سازمانی، اخلاق حرفه ای و ساختار سازمانی با اثربخشی مدرسه با نقش میانجی ارزشیابی عملکرد معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین روابط ساختاری اعتماد سازمانی، اخلاق حرفه ای و ساختار سازمانی با اثر بخشی مدرسه با نقش میانجی ارزشیابی عملکرد معلمان می باشد. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ جمع آوری اطلاعات، همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان مدارس متوسطه دوره دوم نظری شهر ارومیه در سال تحصیلی 98-1397 می باشد که از بین آنها به روش تصادفی طبقه ای نسبی و با بهره گیری از جدول کرجسی مورگان، 306 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته ارزشیابی عملکرد معلمان، پرسشنامه استاندارد ساختار سازمانی، اخلاق حرفه ای، اعتماد و پرسشنامه تلخیص شده اثر بخشی مدرسه می باشد. روایی ابزارها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی ابزارها باروش آلفای کرونباخ مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22و AMOS 22 استفاده شد. ضرایب استاندارد مسیرهای ساختار به اثربخشی 47/0=β و اعتماد به اثربخشی 35/0=β و اخلاق حرفه ای به اثربخشی 08/0=β و ارزشیابی عملکرد به اثربخشی 16/0=β معنی دار می باشد. همچنین نتایج آزمون بوت استراپ نشان داد مسیرهای غیرمستقیم ساختار و اعتماد و اخلاق حرفه ای به اثر بخشی از طریق ارزشیابی عملکرد معنی دار می باشد. با توجه به نتایج، ارزشیابی عملکرد می تواند رابطه بین ساختار و اعتماد و اخلاق حرفه ای با اثر بخشی را تحت تأثیر قرار دهد.
پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان بر اساس سرمایه های روان شناختی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین چالش های آموزشی در محیط کلاس، درس و مدرسه بی رمقی، کم میلی و کاهلی دانش آموزان به امورات تحصیلی است که عموماً ناراحتی و ابراز نارضایتی دست اندرکاران تعلیم و تربیت را به همراه دارد. از این رو، هدف اصلی مقاله حاضر پرداختن به درگیری تحصیلی دانش آموزان بر اساس سرمایه های اجتماعی و روان شناختی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان متوسط اول و دوم شهرستان دهلران در سال تحصیلی 1398-1397 با حجم نمونه 321 نفر و با روش نمونه گیری خوشه ای است. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های استاندارد درگیری تحصیلی ریو(2013)، سرمایه روان شناختی لوتانز(2007) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی است و اعتبار و پایایی آن از طریق دیدگاه های اساتید متخصص مورد بررسی قرار گرفت و میزان پایایی(آلفای کرونباخ) نیز 86/0 حاصل شد. یافته ها نشان دادند میانگین هر سه متغیر درگیری تحصیلی، سرمایه های اجتماعی و روان شناختی در وضعیت متوسط بودند. آزمون همبستگی پیرسون نشان داد سرمایه های اجتماعی(54/0=r و 000/0p≤) و روان شناختی(62/0=r و 000/0 p≤) با درگیری تحصیلی دارای رابطه مستقیم و معناداری هستند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان دادند که سرمایه روان شناختی و اجتماعی توانستند با ضریب بتای 40/0 و 34/0 به ترتیب متغیر درگیری تحصیلی را پیش بینی نمایند. مضافاً هر دو متغیر توانستند به میزان 43/0 تغییرات واریانس متغیر ملاک را پیش بینی کنند. بر اساس نتایج حاصل شده می توان گفت سرمایه های دوگانه مذکور قادر به اثرگذاری بر درگیری تحصیلی دانش آموزان هستند و از این رو باید به تقویت این دو در نظام آموزش و پرورش توجه ویژه شود.
رابطه خودکارآمدی تحصیلی با سرزندگی تحصیلی: نقش میانجی گرانه نیازهای روانشناختی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی نیازهای روانشناختی پایه در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر سنندج در سال تحصیلی 98-97 بود که با روش تصادفی چندمرحله ای تعداد 364 دانش آموز وارد نمونه شدند. ابزار پژوهش حاضر خودکارآمدی تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و نیازهای روانشناختی پایه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری AMOS-22 استفاده شد. نتایج نشان داد، خودکارآمدی تحصیلی با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت دارد و بر آن تأثیر می گذارد. همچنین خودکارآمدی تحصیلی با نیازهای روانشناختی پایه رابطه مثبت دارد و بر آن تأثیر می گذارد. یافته دیگر نشان داد، نیازهای روانشناختی پایه با سرزندگی تحصیلی رابطه مثبت دارد و بر آن تأثیر می گذارد. یافته نهایی نشان داد، نیازهای روانشناختی پایه در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و سرزندگی تحصیلی، نقش میانجی دارد. آموزش خودکارآمدی و توجه به نیازهای روانشناختی پایه دانش آموزان بر سرزندگی تحصیلی آنها تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین انتظار می رود والدین دانش آموزان و معلمان آنها شرایطی را فراهم آورند تا نیازهای روانشناختی پایه و نگرش مثبت درباره توانایی انجام موفقیت آمیز یک فعالیت در آنها تقویت شود. در این صورت دانش آموزان در رویارویی با چالش های تحصیلی، راه حل های مؤثر و سازگارانه ای را انتخاب خواهند کرد.
مدل علی درگیری تحصیلی: نقش حمایت تحصیلی و خود تنظیمی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درگیری تحصیلی به عنوان یکی از موضوعات مهم در حوزه روان شناسی در سال های اخیر ذهن پژوهشگران این حیطه را به خود مشغول ساخته است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی رابطه ی حمایت تحصیلی با درگیری تحصیلی با واسطه گری خود تنظیمی تحصیلی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل دانش آموزان شهرستان سپیدان بود. به این منظور 292 دانش آموز دوره متوسطه شهرستان سپیدان (115پسر و 177 دختر) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و مقیاس های حمایت تحصیلی ساندز و پلانکت، درگیری تحصیلی ریو و تسینگ و خودتنظیمی تحصیلی بوفارد و همکاران را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزار AMOS و در قالب الگوی معادلات ساختاری (SEM) تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد، مدل این پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. با توجه به یافته ها، حمایت تحصیلی و خود تنظیمی تحصیلی اثر مستقیم و مثبت بر درگیری تحصیلی داشتند. همچنین حمایت تحصیلی اثر مستقیم و مثبت بر خودتنظیمی تحصیلی داشت. نتایج آزمون بوت استراپ نیز حاکی از آن بود که خودتنظیمی تحصیلی، نقش واسطه ای در رابطه حمایت تحصیلی با درگیری تحصیلی دارد. به این معنا که حمایت تحصیلی با واسطه گری خود تنظیمی تحصیلی، درگیری تحصیلی را به صورت مثبت پیش بینی می کند. بر این اساس می توان گفت منابع حمایتی می توانند با ارتقاء سطح خود تنظیمی فراگیران، موجب اشتیاق و بهبود عملکرد تحصیلی شوند.
اثربخشی روش تدریس مبتنی بر شبیه سازی درس فیزیک بر خلاقیت دانش آموزان متوسطه دوم شهر اصفهان در سال تحصیلی 98-1397(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش تدریس شبیه سازی در درس فیزیک بر خلاقیت دانش آموزان متوسطه دوم شهر اصفهان، در سال تحصیلی 1398-1397 بود. پژوهش نیز به روش طرح نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. برای سنجش خلاقیت فراگیران بر اساس دیدگاه تورنس، که در چهار خرده مقیاس سیالی، بسط، ابتکار و انعطاف پذیری، بیان شده از آزمون 60 سوالی خلاقیت عابدی (1372) استفاده شد. از بین تمام دانش آموزان متوسطه دوم شهر اصفهان در رشته علوم تجربی و در دریزیک، به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، تعداد50 نفر از دانش آموزان، انتخاب شدند. فراگیران در دو گروه 25 نفره با رشته های تحصیلی متفاوت، در دو کلاس درسی مجزا به صورت گروه آزمایش با روش تدریس شبیه سازی و گروه کنترل با روش تدریس سنتی و بدون هیچ مداخله ای به مدت هشت هفته و در جلسه های 90 دقیقه ای آموزش دیدند. برای تمام فراگیران در دو گروه از یک معلم برای آموزش استفاده شد. داده های این تحقیق با استفاده از نرم افزار 25 SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با تحلیل کواریانس چند متغیره (مانکوا) تحلیل گردید. در نهایت نتایج تحلیل این پژوهش نشان داد که؛ روش تدریس مبتنی بر شبیه سازی می تواند تفاوت معناداری در خرده مقیاس های سیالی، بسط و ابتکار آنها داشته(05/0P<) ولی در مؤلفه انعطاف پذیری خلاقیت آنها تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0P>) و در مجموع این شیوه از تدریش باعث ارتقای خلاقیت در این فراگیران شد.