پژوهش های مدیریت منابع انسانی
پژوهش های مدیریت منابع انسانی سال هشتم بهار 1395 شماره 1 (پیاپی 23) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از معضلات جدی کشورهای در حال توسعه، نحوة گزینش مدیران و معیارهای حاکم بر این گزینش است. هدف این مقاله ﻃﺮﺍﺣﻰ و تدوینﺍﻟﮕﻮی مناسب شایستگی های مدیران و ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﺎﻥ در سازمان ارتش ج.ا.ا با بهره گیری از دیدگاه های مقام معظم رهبری است. برای طراحی الگوی بومی شایستگی های فرماندهان و مدیران از روش تحقیق ترکیبی کیفی- کمی استفاده شد. در مرحلة طراحی الگو، مجموعة سخنرانی ها و رهنمودهای معظم له در قالب نرم افزار حدیث ولایت، مورد استفاده واقع شد. برای طراحی الگوی اولیه از رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد و برای بازبینی الگو از گروه کانونی متشکل از متخصصان مدیریتی و صاحب نظران آجا استفاده شد. سپس آزمون الگو با رویکرد پیمایشی و با دریافت نظر فرماندهان از طریق پرسشنامه به انجام رسید و الگوی نهایی عرضه شد. این الگو در قالب 516 کد، 84 مفهوم و 4 مقولة اصلی طراحی شد که برخی دارای مقوله های فرعی است، این مقوله ها شامل: ""شایستگی های فردی"" با 28 مفهوم، ""شایستگی های بین فردی"" با 6 مفهوم، ""شایستگی های سازمانی"" با 41 مفهوم و ""شایستگی های بینشی"" با 9 مفهوم است.
بررسی میزان همسویی راهبرد منابع انسانی با راهبرد کسب وکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با بهره گیری از گونه شناسی پورتر (1986) در راهبرد کسب وکار و گونه شناسی استوارت و براون (2009) در راهبرد منابع انسانی و با تمرکز بر همسویی عمودی، در پی بررسی میزان همسویی راهبرد منابع انسانی با راهبرد کسب وکار است. روش تحقیق، توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعة آماری شامل 78 نفر از معاونان و مدیران شرکت سایپا می باشد. از مجموع 78 پرسشنامه توزیع شده به 63 پرسشنامه پاسخ داده شد که مبنای تحلیل قرارگرفت. یافته های تحقیق نشان داد که راهبرد کسب وکار شرکت کاهش هزینه و راهبرد منابع انسانی آن سرباز وفادار بوده است. باتوجه به نتایج آزمون رگرسیون چندگانه وتحلیل واریانس، جهت گیری بازار کار مدیریت منابع انسانی، جذب استعدادها شناسایی شده و نتایج آزمون کای، دوفرضیة تحقیق را تأیید نکرد. به عبارت دیگر همسویی ضعیفی بین راهبرد منابع انسانی با راهبرد کسب وکار در سازمان مورد مطالعه برقرار بود.
ارائه الگوی عوامل مؤثر بر جهت گیری های کارراهه شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مفاهیم بسیار حائز اهمیت در حوزه مدیریت منابع انسانی، مدیریت مسیر پیشرفت شغلی کارکنان است. کارراهه شغلی، دربردارنده یک الگو یا جهت گیری ترقی در کار، مطابق با نگرش ها و انگیزه های کارکنان است که آنها در نقش های کاری خود ایفا می کنند و موجب پیشرفت در طی سنوات خدمت خود می شوند. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر، آزمون الگوی بلوک ها یا جهت گیری های کارراهه شغلی یا به تعبیر دیگر لنگرگاه های مسیر ترقی در سازمان های دولتی است. به لحاظ روش شناسی، پژوهش از نوع پیمایشی کاربردی بوده و مبتنی بر روش های اکتشافی - زمینه یابی است. داده ها توسط پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. در تدوین این مقیاس، اعتبار محتوای عوامل احصا شده با نظر خبرگان و اعتبار سازه نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و شاخص کی ام او تأیید شد. پایایی سنجه نیز به روش آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید شد. یافته های پژوهش، نشان از تأیید الگوی پیشنهادی پژوهش دارند، به این معنی که متغیرهای مطرح شده، تبیین کننده های مناسبی از مرجع های کارراهه یا مسیر ترقی شغلی بوده اند و روابط مفروض در نمونه نیز به طور معنی داری مورد تأیید واقع شدند. سایر نتایج، حاکی از رتبه ابعاد و شاخص های مطرح شده و نیز برازش و درجه تقریب مناسب نمونه در جامعه مورد مطالعه است.
برنامه ریزی نیروی انسانی برای پیش بینی تقاضای هیئت علمی در دانشگاه فردوسی مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین نیروی انسانی مناسب یکی از مهم ترین دغدغه های سازمان های امروزی است. اعضای هیئت علمی دانشگاه ها به لحاظ دارا بودن ویژگی های خاص به محض نیاز، در دسترس سازمان نیستند و همین امر برنامه ریزی در جهت پیش بینی تقاضای آنها را امری اجتناب ناپذیر می کند. در این پژوهش با استفاده از تحلیل روند که یکی از روش های برآورد کمی است، ابتدا متغیرهای پیش بین شامل تعداد دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری و تعداد مقاله ها در پنج سال آینده به دست می آیند و سپس با مدل های معادلات رگرسیونی تعداد اعضای هیئت علمی به تفکیک مرتبة علمی، سن و جنسیت در دورة زمانی ۱۳۹۶-۱۳۹۲ پیش بینی می شوند. از ۱۰۲ نفر عضو هیئت علمی پیش بینی شده تا سال ۱۳۹۶ بیشترین تعداد متعلق به مرتبة دانشیاری و ردة سنی ۴۶ تا ۵۵ سال می باشد؛ همچنین درصد اعضای هیئت علمی زن، رشد قابل توجهی را نشان می دهد.
شناسایی و اولویت بندی عارضه های کانون های ارزیابی و توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کانون های ارزیابی، ابزاری مهم و مؤثر برای انتخاب و ارتقای سرمایه های انسانی سازمان، تشخیص نقاط قوت و ضعف ارزیابی شوندگان و توسعه شایستگی های آنها محسوب می شوند. به رغم مزایای استفاده از کانون های ارزیابی، فرایند استفاده از این کانون ها دچار عارضه هایی است. در این مقاله، نتایج شناسایی و اولویت بندی عارضه های کانون های ارزیابی و توسعه در راستای کمک به سازمان ها در جهت استفاده بهینه از کانون های ارزیابی و نیل به رویکرد شایسته سالاری در سازمان ها، با استفاده از روش دلفی ارائه شده است. ابتدا از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با خبرگان، 42 عارضه ، شناسایی و در ادامه پژوهش، اعضای پانل دلفی، سایر عارضه ها را شناسایی و سپس آنها را اولویت بندی کردند. از مجموع 50 عارضه شناسایی شده، 15 عارضه اولیه که از نظر اعضای پانل دلفی، مهم تر تشخیص داده شده بود، به عنوان نتایج دلفی و یافته های پژوهش انتخاب شد. در این میان 11 عارضه از طریق مصاحبه با خبرگان و 4 عارضه از سوی اعضای پانل دلفی ارائه شده اند. عدم حمایت مدیر ارشد، بومی نبودن مدل شایستگی، عدم توجه به هدف کانون ارزیابی و مد تلقی شدن آن، عملی نشدن نتایج کانون جهت ارائه برنامه توسعه فردی و منحصربه فرد نبودن مدل شایستگی در سطح مشاغل به عنوان 5 عارضه مهم کانون های ارزیابی و توسعه، شناسایی شدند.
تعیین رابطة بین اجرای موفق نظام برنامه ریزی راهبردی و پاداش درونی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة بین اجرای موفق نظام برنامه ریزی راهبردی و پاداش درونی منابع انسانی در جامعة آماری کارشناسان و مدیران یکی از صنایع زیرمجموعة ساصد انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی - همبستگی می باشد و ابزار گردآوری داده ها عبارت است از: پرسشنامة برنامه ریزی راهبردی براساس نمونة برایسون و پرسشنامة محقق ساختة پاداش درونی منابع انسانی. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان داد که بین اجرای موفق نظام برنامه ریزی راهبردی و پاداش درونی منابع انسانی (که دارای شاخص هایی مانند: مشارکت، اهمیت کار، جالب بودن و تنوع کار است) رابطة مثبت و معنی دار ی وجود دارد. همچنین رابطة مثبت و معنی دار ی میان برخی مؤلفه های پاداش درونی (نظیر مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها، اهمیت، جالب بودن وتنوع کار و بازخور) و اجرای موفق نظام برنامه ریزی راهبردی یافت شد. میان مؤلفة استقلال و آزادی عمل در کار (از مؤلفه های پاداش درونی) با اجرای موفق نظام برنامه ریزی راهبردی، رابطة معنی دار ی به دست نیامد.
تأثیر انواع نظام های پرداخت بر مسئولیت پذیری شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی انواع نظام های پرداخت و تأثیر آن بر مسئولیت پذیری و پاسخگویی کارکنان انجام شده است. پس از انجام مطالعات نظری و معرفی انواع نظام های پرداخت، مدل مفهومی نهایی طراحی شد که در آن، سه نوع نظام پرداخت (شامل: پرداخت ساعتی، پرداخت بر اساس «ارزیابی عملکرد ذهنی» و پرداخت رقابتی) به عنوان متغیرهای پیش بین و ساعات کاری و پایداری منابع انسانی به عنوان متغیرهای واسطه (میانجی) و مسئولیت پذیری شغلی به عنوان متغیر ملاک در نظر گرفته شد. برای سنجش متغیرها، از پرسشنامه استاندارد با طیف پنج گزینه ای لیکرت که در مجموع شامل 36 پرسش بود، استفاده شد. جامعه آماری شامل 360 نفر از کارکنان بانک ملت منطقه شمال غرب تهران می باشد. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 20 و SmartPLS نسخه 2 تحلیل شد. نتایج پژوهش، تأثیر منفی انواع نظام های پرداخت بر مسئولیت پذیری شغلی را نشان داد. همچنین، از میان نظام های پرداخت ارائه شده، پرداخت رقابتی به خاطر داشنن رابطه مثبت با ساعات کاری و پایداری، مناسب تشخیص داده شد که می تواند به طور مؤثر توسط سازمان ها و شرکت های دولتی و خصوصی مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی الگوی مزیت رقابتی پایدار مبتنی بر شایستگی سرمایة انسانی در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی مزیت رقابتی پایدار در صنعت بیمه کشور بر اساس رویکرد شایستگی سرمایه انسانی انجام شده است. روش تحقیق توصیفی – کیفی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و روش دلفی است. نمونه آماری پژوهش را 18 نفر از استادان دانشگاهی و مدیران و کارشناسان خبره شرکت های بیمه تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و برای شناسایی متخصصان از شیوه گلوله برفی استفاده شده است. بر اساس یافته های پژوهش، الگوی مزیت رقابتی پایدار بر اساس نظریه منبع محور و رویکرد شایستگی های محوری منابع انسانی، شامل عوامل «دانش فنی»، «تعهد سازمانی»، «انعطاف پذیری»، «خلاقیت»، «رضایت شغلی» و «اخلاق حرفه ای» در صنعت بیمه طراحی شد
طراحی و تبیین الگوی مطلوب ومعیارهای مناسب ارزشیابی عملکرد کارکنان مأمور به خارج از سپاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقای اثربخشی و تقویت بنیه هر سازمان، مستلزم وجود کارکنان متعهد، مؤثر و باانگیزه به عنوان اصلی ترین مزیت راهبردی در محیط متلاطم و دارای تغییر و تحولات سریع و روزافزون امروز است. تحقیق حاضر با هدف دستیابی به الگو و معیارهای مطلوب ارزشیابی عملکرد کارکنان مأمور به خارج از سپاه انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها و اطلاعات، توصیفی[1] از نوع پیمایشی[2] است. جامعه آماری این تحقیق شامل 50 نفراز خبرگان، کارشناسان و صاحب نظران باتجربه است که به صورت تمام شماری، انجام شده است. روایی ابزار تحقیق با استفاده از نظر خبرگان (علمی: ده نفر، تجربی و سازمانی: پنجاه نفر) و موضوع و پایائی تحقیق با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد و با توجه به اینکه مقادیر و ضرایب آلفا برای تمامی مقیاس ها بالاتر از07/0 بود، پایائی در حد قابل قبولی تأمین شد. یافته تحقیق، الگویی بومی را ارائه می دهد که دارای 6 بعد، 23 مؤلفه و 92 شاخص است. بعد عمومی مشتمل بر 4 مؤلفه و 18 شاخص و ابعاد اختصاصی از 19 مؤلفه و 73 شاخص (سیاسی امنیتی: 4 مؤلفه و 17 شاخص)، (اقتصادی: 5 مؤلفه و 19 شاخص)، (نظامی انتظامی: 4 مؤلفه و 15 شاخص)، (فرهنگی اجتماعی: 4 مؤلفه و 15 شاخص) و (خدماتی:2 مؤلفه و 8 شاخص) تشکیل شده است.
ارائه الگوی تأثیر انتقال و یکپارچه سازی دانش بر انعطاف پذیری منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، انعطاف پذیری، عنصری مهم برای بقا در محیط های بسیارپویا به شمار می رود.
در نتیجه این پیشرفت ها، محیط کسب وکار یک سازمان باید در تطابق با تغییرات، توانا باشد. یک سازمان و منابع انسانی آن باید قادر به واکنشی انعطاف پذیر نسبت به تطابق با تقاضاهای در حال تغییر باشند. انتقال و یکپارچه سازی دانش، راهی برای رسیدن به این هدف است. هدف از این پژوهش، تجزیه وتحلیل تأثیر انتقال و یکپارچه سازی دانش بر انعطاف پذیری منابع انسانی و ارائه الگو در این زمینه است. این مطالعه در دانشگاه یزد انجام شده است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد گومز(2005) و از پرسشنامه انعطاف پذیری منابع انسانی بلترام مارتین (2008) استفاده شده است. روایی آن توسط خبرگان دانشگاه و پایایی آن نیز توسط آلفای کرونباخ تأیید شده است. نمونه آماری طبق جدول مورگان اندازه گیری شده و 123 پرسشنامه بین کارکنان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده توزیع شده است. شیوه پژوهش، توصیفیِ همبستگی است و داده ها، به وسیله نرم افزارSmart PLS و SPSS 21 تحلیل شده است. یافته ها نشان می دهد که انتقال و یکپارچه سازی دانش، تأثیر مثبت و معنی داری بر انعطاف پذیری منابع انسانی دارد.