پژوهش های مدیریت منابع انسانی
پژوهش های مدیریت منابع انسانی سال چهاردهم پاییز 1401 شماره 3 (پیاپی 49) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و تدوین چارچوب مفهومی توسعه منابع انسانی، مبتنی بر اقدامات منابع انسانی در سازمان های با قابلیت اطمینان بالا، با استفاده از روش تحلیل موقعیت کلارک انجام پذیرفت. این پژوهش در زمره پژوهش های کیفی با رویکرد اکتشافی است که در حیطه پژوهش های قیاسی می گنجد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان و مدیران هلدینگ دارویی شفا و خبرگان دانشگاهی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند، 45 نفر از آنان با عنایت به اصل کفایت نظری در نمونه گیری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه است که روایی و پایایی آن به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی، روایی نظری و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تأیید شد. در این پژوهش، داده ها با استفاده از نرم افزارAtlas.ti و تکنیک کدگذاری، تحلیل و الگوی مفهومی پژوهش، با استفاده از رویکرد تحلیل وضعیت کلارک ارائه شد. نتایج پژوهش براساس روش تحلیل موقعیت کلارک، که مشتمل بر شناسایی عاملین انسانی و مؤلفه های غیرانسانی، عاملین جمعی انسانی و بازیگران دخیل، ساخت های گفتمانی، مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی و نمادین، مؤلفه های اقتصادی و سیاسی، مؤلفه های فضایی، مؤلفه های زمانی، گفتمان های مرتبط و موضوعات عمده است، در قالب مؤلفه های متعدد شناسایی شده است.
تبیین و ارزیابی فعالیت های مدیریت منابع انسانی سبز براساس دیدگاه AMO در شرکت معادن ذغال سنگ کرمان (رویکرد کیفی و کمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، تبیین و ارزیابی فعالیت های مدیریت منابع انسانی سبز براساس مدلAMO در شرکت معادن ذغال سنگ کرمان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری اطلاعات، جزء پژوهش های ترکیبی (کیفی کمی) است. در بخش کیفی با انجام 14 مصاحبه نیمه ساختاریافته و با بهره مندی از روش تحلیل تم، داده های به دست آمده بررسی و تم ها، طبق مدل AMO در سه دسته توانایی سبز، انگیزش سبز و ارائه فرصت های سبز قرار گرفتند. در بخش کمی، پرسش نامه ای براساس مصاحبه ها متناسب با مدل، طراحی و بعد از سنجش روایی و پایایی پرسش نامه ها توزیع گردید. جامعه آماری به تعداد 600 نفر و حجم نمونه براساس جدول گرجسی و مورگان، 234 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش در سطح آمار توصیفی با استفاده از نسخه 23 نرم افزار SPSS و روش الگویابی معادلات ساختاری، با استفاده از نسخه 23 نرم افزار AMOS انجام گرفت. نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری تأییدکننده مدل بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که از بین سه مؤلفه، «انگیزش سبز» با بیشترین ضریب مسیر و «توانایی سبز» با کمترین ضریب مسیر و از بین هفده زیرمؤلفه، «آموزش و توسعه سبز» با بیشترین ضریب مسیر و «مزایا و خدمات سبز» با کمترین ضریب مسیر، تبیین کننده مدل می باشند بنابراین، برای تغییر نگرش کارکنان در حوزه محیط زیست و فراهم کردن سازمان پایدار، مهم ترین راه کار شرکت معادن ذغال سنگ، آموزش و افزایش دانش زیست محیطی کارکنان است.
ارائه مدل توسعه قابلیت های انسانی مدیران سازمان های محلی (مورد مطالعه: شهرداری شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، ارائه مدل توسعه قابلیت های انسانی مدیران سازمان های محلی است. روش تحقیق، کیفی و بهره مند از راهبرد داده بنیاد طراحی شد. جامعه آماری پژوهش، مدیران، متخصصان در فرآیند توسعه قابلیت های انسانی مدیران در شهرداری شهر تهران که که به روش نمونه گیری نظری 20 نفر از آن ها به صورت انتخاب هدف مند تعیین شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بوده است که پس از جمع آوری اطلاعات بررسی و مقوله ها از طریق کدگذاری باز، انتخابی و نظری، تحلیل شد. در مرحله ی کدگذاری باز، 120 کد اولیه شناسایی شد که پس از پالایش و ادغام کدهای مشابه، 77 کد مشخص شد که در نهایت در 12 مقوله اصلی و 21 مقوله فرعی، طبقه بندی و با مشخص شدن روابط بین مؤلفه ها، مدل هدف، طراحی شد. یافته های پژوهش، مبین آن است که پیاده سازی مدل توسعه قابلیت های انسانی مدیران سازمان های محلی، باعث توسعه قابلیت های منابع انسانی به عنوان یکی از کارکردهای منابع انسانی در کنار جذب و استخدام، آموزش و بهسازی، نگه داشت و بازنشستگی به عنوان معیار شناخت، رشد و توسعه توانمندی های منابع انسانی خواهد شد.
نوع شناسی کارکنان براساس کارآمدی در بخش دولتی: رویکرد نظریه داده بنیاد کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگهداشت کارکنان کارآمد و مقابله با ناکارآمدی، به عنوان یکی از مهم ترین اهداف مدیریت منابع انسانی برای موفقیت سازمان لازم و ضروری است. اما در تحقیقات گذشته، کمتر تحقیقی به طور جامع و منسجم به نوع شناسی منابع انسانی ازلحاظ کارآمدی پرداخته و مهمترین هدف این پژوهش، تئوری پردازی درخصوص منابع انسانی کارآمد و ناکارآمد و نوع شناسی آنها در بخش دولتی است. این مطالعه از اصول روش شناسی نظریه داده بنیاد کلاسیک (گلیزری) در ارتباط با استفاده از ادبیات نظری، به کارگیری مشارکتکنندگان، جمع آوری داده، تحلیل و توسعه تئوری استفاده کرده است. داده ها عمدتاً به وسیله مصاحبه های نیمهساختاریافته جمع آوری شدند. مصاحبهشوندگان تعداد 17 نفر از مدیران صنعت آب استان اصفهان بودند. یافته های به دستآمده از تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری ها در دو مرحله کدگذاری جوهری و کدگذاری نظری، نشان داد که کارکنان را در سازمان های دولتی، می توان در چهار گروه کارکنان کنشگر، کارکنان واکنشگر، کارکنان اهمالگر و کارکنان نافرمان طبقهبندی کرد. در ادامه به تشریح ویژگی های هرگونه از کارکنان پرداخته شده است. این مطالعه یک نظریه جدید در زمینه گونه شناسی منابع انسانی در سازمانهای دولتی ارائه کرده است. شناسایی منابع انسانی در هریک از طبقات فوق در مدیریت موثر آنها کمک شایانی خواهد نمود.
آسیب شناسی و احصای نقاط بهبود آموزش های مهارتی کارکنان وظیفه نیروهای مسلح براساس مدل وایزبورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی و احصای نقاط بهبود آموزش های مهارتی کارکنان وظیفه براساس مدل وایزبورد انجام شده است. این تحقیق ازمنظر هدف در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد که با استفاده از رویکرد کیفی و کمی (آمیخته اکتشافی) انجام شد. مجریان و متصدیان لشکری و کشوری مشارکت کننده در طرح جامع مهارت آموزی کارکنان وظیفه، جامعه پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. نمونه گیری پژوهش در بخش کیفی (21 نفر) و کمی (40 نفر) به صورت هدف مند و به شیوه ملاکی صورت پذیرفت. داده های بخش کیفی با انجام مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته و داده های بخش کمی نیز با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی گردآوری شد. تحلیل یافته های بخش کیفی طی سه گام تولید داده ها، تجزیه وتحلیل داده ها و تلفیق موردها مبتنی بر مدل هفت بعدی وایزبورد انجام و داده های بخش کمی پژوهش نیز با استفاده از آزمون های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن بود که آموزش های مهارتی کارکنان وظیفه ذیل طرح جامع مهارت آموزی در 7 بعد با 108 نقطه بهبود معنادار مواجه است. در هر یک از ابعاد مرتبط با 1. اهداف و مأموریت ها (22 نقطه بهبود)، 2. ساختار (32 نقطه بهبود)، 3. پاداش (9 نقطه بهبود)، 4. ارتباطات (9 نقطه بهبود)، 5. راهبری (11 نقطه بهبود)، 6. مکانیسم های مفید (14 نقطه بهبود) و 7. تعامل با محیط (11 نقطه بهبود) آسیب هایی شناسایی شد که در این میان، مشارکت کنندگان بیشترین میزان آسیب را در دو بعد پاداش و تعامل با محیط و کمترین میزان آسیب را در دو بعد مکانیسم های مفید و راهبری ذکر کرده اند.
مدل بومی تأثیر سرمایه های دانشی بر استراتژی های منابع انسانی در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه ی مدل بومی تأثیر سرمایه های دانشی بر استراتژی های منابع انسانی در نظام آموزش عالی ایران می باشد. روش تحقیق از نوع آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده و مشارکت کنندگان در مصاحبه در بخش کیفی 10 نفر از مدیران و معاونین منابع انسانی نظام آموزش عالی و اساتید دانشگاهی و در بخش کمی جامعه آماری روسا، معاونین، مدیران گروه، کارشناسان و اعضای هیئت علمی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی دولتی و غیردولتی استان مازندران با تعداد حدود 3000 نفر بوده است. با روش نمونه گیری تصادفی ساده 341 نفر انتخاب و جمع آوری داده ها با پرسشنامه انجام شد. روایی پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. داده های کیفی با روش تحلیل مضمون با نرم افزار MAXqda و داده های کمی با مدل سازی معادلات ساختاری و به کارگیری تحلیل عاملی تأییدی با نرم افزارهای SPSS و AMOS تحلیل گردید. نتایج بخش کیفی حاکی از آن بوده که مدل سرمایه های دانشی در نظام آموزش عالی دارای سه بعد و 14 مؤلفه به شرح توانمندی فرایندهای مدیریت دانش (کاربرد دانش، انتقال دانش، ادغام دانش، تولید دانش)، استراتژی های منابع انسانی (جذب و استخدام، توسعه منابع انسانی، عملکرد کارکنان، جبران خدمات، روابط کاری) و سرمایه های دانشی (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ابداعی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرایندی) بوده است. نتایج بخش کمی نشان داد که تمامی ابعاد و مؤلفه های مدل تدوینی پژوهش، مورد تأیید واقع شدند
شناسایی شایستگی های حرفه ای مدیران آموزشی مدارس متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی شایستگی های حرفه ای مدیران آموزشی مدارس متوسطه استان بوشهر بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 24 نفر از مدیران مدارس بود که با روش نمونه گیری هدف مند و تکنیک اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری شامل 213 نفر از مدیران و معلمان بود که براساس جدول مورگان کرجسی و نمونه گیری خوشه ای، 136 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسش نامه محقق ساخته بود. اعتباریابی یافته های کیفی با استفاده از روش بازخورد مشارکت کنندگان و تکنیک اعتبار پژوهشگر انجام شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 87/0 برای کل پرسش نامه به دست آمد؛ روایی محتوایی آن، با استفاده ازنظر متخصصان و روایی سازه آن، با رویکرد تحلیل عاملی تأییدی، مناسب ارزیابی شد. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی، براساس تحلیل مضمون و در بخش کمی، با نرم افزارهای آماری و تحلیل عاملی انجام شد. در بخش کیفی، درنهایت 109 مضمون پایه، 16 مضمون فراگیر و 5 مضمون سازمان دهنده شامل شایستگی های مدیریتی، شایستگی های رفتاری، شایستگی های مهارتی، شایستگی های شناختی و شایستگی های عاطفی به دست آمد. یافته های بخش کمی پژوهش نیز نشان داد که براساس شاخص های برازش به دست آمده، الگوی روابط بین مؤلفه ها و عوامل مربوط به آن ها، برازش مناسب داشتند