علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هشتم بهار و تابستان 1390 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
نوع شخصیت بر عملکرد شغلی تاثیر می گذارد اما این موضوع کمتر با رویکرد جامعه شناختی مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر با استفاده از نظریه شخصیت پارسونز تلاش کرده است تاثیر نوع شخصیت را بر فرهنگ کار بررسی نماید. روش به کار رفته در این پژوهش، روش پیمایشی است. جامعه آماری کلیه کارمندان دانشگاه های آزاد فارس، بوشهر و کهکیلویه و بویر احمد، هستند که 481 نفر به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در هر واحد دانشگاهی انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسش نامه می باشد که جهت تعیین اعتبار مقیاس های آن از روش اعتبار سازه به کمک تکنیک تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی از شیوه هماهنگی درونی به روش آلفای کرانباخ استفاده شده است. نتایج توصیفی پژوهش بیانگر آن هستند که میانگین نمره فرهنگ کار و ابعاد آن (همکاری و تعهد) و نیز شخصیت ابزاری و ابعاد آن (اکتساب، تفکیک، منفعت جمعی، عام گرایی، غیر عاطفی) در سطح متوسطی است. اما نتایج تحلیلی پژوهش نشان می دهند که شخصیت ابزاری بر فرهنگ کار تاثیر معنا دار و معکوس دارد به گونه ای که با افزایش ویژگی های شخصیت ابزاری، فرهنگ کار کاهش می یابد. به علاوه در بین متغیرهای جمعیتی، تنها ارتباط سن و سنوات خدمت با فرهنگ کار معنی دار است.تبیین فرهنگ کار بر حسب مجموع متغیرهای مستقل بیانگر آن است که ابعاد تفکیک، منفعت جمعی، و اکتساب، به ترتیب قوی ترین پیش بینی کننده های فرهنگ کار هستند و قادرند حدود 12/0 از تغییرات فرهنگ کار را تبیین نمایند. یافته های تحقیق با نتایج تحقیقات مشابه مقایسه گردیده و پیشنهاداتی جهت تقویت فرهنگ کار در بین کارمندان ارایه شده است.
نگاهی به مدرنیته در ایران از دریچه روابط شخصی؛ ارزیابی مفهوم «رابطة ناب» گیدنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مفهوم «رابطه ناب» گیدنز در مدرنیته متاخر مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. از نگاه او رابطه ناب، رابطه ای برابر است که برای نفس رابطه برقرار می شود و از قید هر گونه معیار و ضابطه ای خارج از نفس ارتباط آزاد است. از نظر او هر چه جامعه پساسنتی توسعه بیشتری می یابد روابط شخصی افراد به سمت این نوع رابطه حرکت می کند. همگام با گسترش و ریشه دواندن مدرنیته و گسترش نظام های ادارای-تخصصی و فراگیری روند بازاندیشی (یا وجه تأمل گرایانه کنشگران) در زندگی مردم، و با تغییرات مداوم ساختارهای اقتصادی و اجتماعی و سبک های زندگی، روابط شخصی نیز تغییر می کند و صمیمیت و رضایت عاطفی به جای عوامل بیرونی می نشیند و محور روابط می شود، اعتماد انتزاعی وابسته به نظام های تخصصی و اعتماد متقابل بین شخصی با محوریت صمیمیت جایگزین قواعد از پیش تعیین شده و جاافتاده می گردد. در این بررسی مفهوم رابطه ناب در موقعیت ازدواج و با شاخص های نگرش های جنسیتی، شیوه همسرگزینی، کارهای خانه، صمیمیت و عوامل بیرونی (اقتصادی - اجتماعی) سنجیده شده است. متغیرهای مستقل این بررسی عبارتند از: اعتماد بنیادین، اعتماد انتزاعی، اعتماد متقابل بین شخصی، مصرف رسانه ای و احساس امنیت. متغیرهای جنس، سن، تحصیلات و پایگاه اقتصادی- اجتماعی، متغیرهای زمینه ای این تحقیق هستند. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده است و جوانان مابین 18 تا 35 سالِ شاغل و متاهل جامعه آماری این تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به این که حدود 4/2 درصد از پاسخگویان در طبقه «خیلی زیاد» و 5/41 درصد نیز در طبقه «زیاد» متغیر اصلی این پژوهش قرار گرفته اند، می توان گفت که در ایران شاهد تغییر محسوس روابط شخصی و افزایش اهمیت رابطة ناب هستیم.
جامعه شناسی تاریخی در اندیشة شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر و نظم موضوع مرکزی و فصل مشترک بزرگان اندیشه اجتماعی و جامعه شناسی تاریخی در عصر مدرن می باشد. به علاوه نحوه تبیین این دو پدیده نیز در گذر زمان از طبیعت گرایی و نفی انسان تا توجه به عاملیت و ساختار و کنش متقابل این دو سیر کرده است. این مقاله تلاش می کند پس از فراهم آوردن مقدمات نظری، دیدگاه شهید مطهری را در مورد تغییر و نظم و همچنین نحوه استدلال او را تدوین و با آخرین دستاورد های جامعه شناسی تاریخی مقایسه کند. در بین دیدگاه کسانی که در تحلیل به عاملیت توجه می کنند یا به ساختار ، شهید مطهری تغییر و نظم را بر اساس تعامل دو سویه عاملیت و ساختار تحلیل نموده است، منتها در مقام ارزیابی عاملیت و ساختار نقش اساسی را به عاملیت واگذار می کند نه به ساختار.
بررسی تجربی رابطه دینداری و رضایت از زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دنبال عدم موفقیت سیاستهای رشد و توسعه اقتصادی و بروز نارضایتی هایی در اجرای این سیاست ها، مباحث مربوط به رضایت از زندگی در بین اندیشمندان مختلف مطرح شد. به نظر ایشان عوامل مختلفی می توانند بر رضایت از زندگی افراد اثرگذار باشند که یکی از مهم ترین آن ها وضعیت دینداری افراد و شرایط دینی و مذهبی جامعه می باشد. این مقاله با روش تحقیق اسنادی و با تحلیل ثانویه داده های آماری موج پنجم پیمایش ارزش های جهانی با نمونه ای 2667 نفری در ایران به آزمون فرضیات پرداخته است. نتایج نشان می دهد ضریب استاندارد اثرگذاری دینداری بر رضایت از زندگی 14/0 می باشد. بعلاوه این که ابعاد مختلف دینداری اثر یکسانی در میزان رضایت از زندگی ندارند به این صورت که اعتقاد به خدا و نیز مشارکت در مناسک جمعی دینی رضایت از زندگی بالاتری را برای فرد به همراه می آورند. همچنین نتایج گویای این امر است که شرایط مذهبی جامعه ایرانی محیط مناسبی را برای افزایش سطح رضایت از زندگی مومنان فراهم آورده است.
بررسی عوامل مؤثر بر ترجیحات هویتی در مناطق کُردنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
مناطق کُردنشین به لحاظ مطالبات هویتی در چند دهه اخیر بسیار مطرح بوده است. نزدیکی این منطقه به کُردستان عراق نیز موقعیت آن را حساس تر و پیچیده تر ساخته است. با توجه به زیست چند فرهنگی و چندقومی جامعه ایران و تحولات جهانی، پرداختن به تعلقات جمعی و ترجیحات هویتی در میان اجتماعات قومی به ویژه اجتماعات کُردنشین اهمیت فزاینده ای به دست آورده است. این پژوهش، به روش چندگانه (روش پیمایشی، روش اسنادی و تحلیل ثانویه) و با استفاده از پرسش نامه های کلان و خُرد صورت گرفته است. در بخش پیمایش با 630 نفر از شهروندان سنندج و سردشت بین سنین 18 تا 50 سال در بهار 1388مصاحبه شده است.چارچوب نظری تحقیق، بر رویکرد نظری قشربندی اجتماعی(آلبا، هکتر، هوروویتز و فنتون) استوار است. نتایج تحقیق بیان گر آن است که ترجیحات هویتی پاسخ گویان، بر احساس یگانگی و همذات پنداری با شناسه های اجتماع قومی و احساس تفاوت و تمایز با شناسه های اجتماع ملی استوار است. با این وصف، کُردهای مورد بررسی به لحاظ فرهنگی، خود را با سایر اقوام ایرانی مشترک می دانند؛ هر چند میان هویت ایرانی و حوزه سیاسی فاصله گذاری مشخصی انجام می دهند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان می دهد که متغیرهای سطح توسعه، میزان بهره مندی از اشکال سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی)، نوع احساس و پنداشت از محیط هنجاری واعیان فرهنگی و اجتماعی در نهایت توانستند حدود 66% از ترجیحات هویتی کُردها را تبیین کنند
بررسی میزان و عوامل مؤثر بر گرایش دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد به عضویت در شرکت های هرمی در سال تحصیلی 88-1387(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مسایل و مشکلات اجتماعی امروز جامعه ایران فعالیت در شرکت های هرمی می باشد. با توجه به اینکه عمده مخاطبین و فعالین در این شرکت ها گروه های سنی جوان و به ویژه دانشجویان می باشند. در این تحقیق تلاش شده است میزان گرایش و عوامل مؤثر بر دانشجویان دانشگاه فردوسی به صورت پیمایشی در سال 88-1387 بررسی شود. حجم نمونه جامعه آماری ما برابر 290 نفر و شیوه نمونه گیری به صورت تصادفی طبقه ای بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که متغیر ارزش های سنتی در جهت منفی و متغیر داشتن ایده زندگی لوکس در جهت مثبت تأثیر معنی دار و مستقیمی بر گرایش دانشجویان به عضویت در شرکت های هرمی تأثیرگذار بوده است. هم چنین متغیرهای ارتباط به خانواده، رضایت اجتماعی و استفاده از اینترنت در جهت منفی و متغیرهای آشنایی با افراد عضو در شرکت ها، هموار کردن فاصله طبقاتی و احساس تبعیض در جهت مثبت مؤثر بوده اند. به طور غیرمستقیم تأثیر معنی داری بر متغیر و ابسته دارند. در تحلیل مسیر نیز اثر مستقیم و غیرمستقیم متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته محاسبه و مشخص گردید.
زنان و فرهنگ فقر؛ مطالعه کیفی فرهنگ فقر در میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه کیفی حاضر به بررسی و واکاوی فرهنگ فقر زنانه در بین زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی ساری می پردازد. این تحقیق با ترکیب دو نظریه فرهنگ فقر اسکار لوئیس و رویکرد تفسیری گیرتز در صدد است ماهیت و ابعاد فرهنگ فقر را در بین زنان مورد مطالعه آشکار سازد. بر همین اساس، با اتخاذ روش شناسی کیفی، 28 نفر از زنان و مددکاران بهزیستی مورد مصاحبه عمیق قرار گرفته و داده های گردآوری شده با استفاده از شیوه تحلیل تماتیک یا موضوعی تحلیل شدند. مفهوم فرهنگ فقر که ابتدا توسط اسکار لوئیس ابداع شد، عبارت است از نظام معنایی، ذهنی و هنجاری ـ ارزشی که به ایجاد و گسترش احساس فقر در بین افراد منجر شده و فرآیند ناتوانی و فقر آن ها را تدوام بخشیده و بازتولید می کند. یافته های این مطالعه کیفی ضمن بیان عناصر عمومی فرهنگ فقر از قبیل کم سوادی، مسئله ی مسکن و نظایر آن، مقوله های خاصی نیز به دست داد که تحت عنوان شاخص های ""فرهنگ فقر زنانه"" عنوان شده اند. این مقوله ها عبارتند از: مسئولیت گریزی، مشارکت گریزی، پنهان کاری، تعصب جنسیتی، آسیب پذیری اخلاقی، ازدواج مجدد اجباری یا ناچاری، خطرپذیری پایین و دریوزگی. مقوله های مذکور با استناد به داده های مصاحبه ای بیانگر ماهیت چندبعدی فرهنگ فقر زنانه و شیوه ی تداوم آن هستند.