علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال دهم بهار و تابستان 1392 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
از دیر باز، انسانها به دنبال تعریف و شناسایی خویش، قوم، قبیله و ملیت و نیز کشف تمایزات خود از دیگران بوده اند. مفهوم هویت، پاسخی به سوال چه کسی بودن و چگونه شناسایی شدن است. از آن زمانست که هویت یکی از موضوعات اساسی حوزه علوم اجتماعی و در طی دهه 1990 به مفهوم مرکزی مطالعات فرهنگی بدل گشته. نوشتار حاضر درپی بررسی مفهوم هویت در گفتمانهای سیاسی ایران معاصر (1390-1284) از طریق روش تبارشناسی فوکو است. غایت تبار شناسی توصیف خالص حوادث است و در آن، سوژه ای بعنوان موضوعِ ممکنِ شناخت، ایجاد و ظاهر میگردد.
گردآورد اطلاعات، به شیوه اسنادی و استفاده از کتب و منابع معتبر علمی بوده و مفهوم هویت در گفتمانهای سیاسی ایران معاصر به روش تبارشناسی فوکو مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است.
نتایج این مطالعه بیانگر اینست علیرغم اینکه هدف نهایی گفتمانهای مسلط برساختن هویتی ثابت، یکسان و فراگیر است و تصور هویتی یکدست تنها در پرتو گفتمانهای سیاسی مسلط تعیّن می یابد و علیرغم اینکه گفتمانهای مسلط سیاسی، براساس ایدئولوژی سیاسی خود در پی یکسان سازی هویت هستند اما در عمل کنشگران لایه های گوناگون را در هم می آمیزند و هویتهای متنوع، ناخالص و ناپایدار خلق می کنند.
بررسی وضعیت و ابعاد سازندة هویت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
هویت ملی یکی از اساسی ترین اجزای تعریف هر فرد از خود است و نقش تعیین کننده ای در معادلات جهان معاصر دارد. ماهیت هویت ملی در هر جامعه ای به ابعاد سازنده و وضعیت آن بستگی دارد و به تبع ماهیت ابعاد سازنده و وضعیت آن نتایج متفاوتی را نیز در جوامع مختلف به همراه خواهد داشت. بنابراین شناخت تاثیرات و پیامدهای هویت ملی در هر جامعه ای نیازمند شناخت ابعاد سازنده و وضعیت آن در میان گروه های اجتماعی مختلف است. در مطالعه حاضر وضعیت هویت ملی در شهر تهران، در یک نمونه 818 نفری از افراد 15 تا 65 سال مورد بررسی قرار گرفته است . هدف اصلی تحقیق حاضر شناخت وضعیت، ابعاد و مهمترین عناصر تشکیل دهنده هویت ملی در شهر تهران است.
نتایج تحقیق نشان می دهد که اکثریت پاسخگویان یعنی نزدیک به 70 درصد دارای هویت ملی بالا یا خیلی بالا هستند. همچنین مهمترین ابعاد سازنده هویت ملی پاسخگویان به ترتیب ابعاد زبانی- ادبی، تاریخی، جغرافیایی و دینی است.
بررسی وضعیت هویت ملی در میان مقولات اجتماعی مختلف نیز نشان داد که زنان، افراد 30 تا 45 سال، متاهلین، افراد بازنشسته و زنان خانه دار دارای هویت ملی بالاتری نسبت به سایر مقولات اجتماعی هستند.
تبیین تجربی نظریه های عرفی شدن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بیان نظریه های مختلف در خصوص سکولارشدن و سکولارزدایی جوامع و نیز با طرح نظرات موافق و مخالف عرفی شدن جامعه ایرانی به بررسی رابطه تحصیلات عالی، دموکراسی و انسجام با نظام سیاسی حاکم، با سکولار شدن ایران پرداخته شده است. فرضیه های این تحقیق با استناد به داده های موج پنجم پیمایش ارزشهای جهانی(WVS) و تحلیل ثانویه این داده ها و نیز با استفاده از مدل معادله ساختاری و تکنیک مقایسه میانگینهای ساختمند آزمون شده اند. نتایج نشان دهنده سطح بالای دینداری در ایران بویژه در زمینه اعتقادات می باشد. سطح پایبندی به مناسک دینی نیز در این کشور بالاست. با توجه به عدم تفکیک رشته های علمی شاهد تاثیر اندک تحصیلات عالی در روند عرفی شدن جامعه هستیم، در مجموع نتایج این تحقیق موید گستره و عمومیت نفوذ دین در جامعه ایران است به صورتی که نمی توان ادعایی را در خصوص عرفی شدن جامعه ایرانی پذیرفت.
بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف نسلی ارزشی در مشهد با تأکید بر ارزش های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر شکاف نسلی ارزشی بین مادران و دختران با تأکید بر ارزش های دینی در شهر مشهد می باشد. جامعه آماری پژوهش دختران جوان 18 تا 29 ساله و مادران شان در مناطق 12 گانه شهر مشهد بوده است. تعداد نمونه این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد و نمونه گیری به روش چندمرحله ای انجام شد. به منظور گردآوری اطلاعات از تکنیک پرسشنامه استفاده شد. چهارچوب نظری مورد استفاده در این مقاله بر پایه ی نظریات کلان در حوزه ی شکاف نسلی می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بین دو نسل مادران و دختران شکاف نسلی ارزشی وجود دارد. از میان کلیه متغیرهای وارد شده به معادله رگرسیون به ترتیب متغیر های فردگرایی، گروه مرجع، خانواده معنادار گشته اند. تحلیل رگرسیون بررسی عوامل مؤثر بر اختلاف ارزشی بین مادران و دختران نشان داد که این عوامل توانستند 0.30 درصد واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند.
بررسی تطبیقی هنجارشکنی های دربین دانش آموزان سال سوم متوسطه خواف و بیرجند وعوامل اجتماعی مؤثر برآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی تطبیقی انواع هنجارشکنی های دانش آموزان مقطع دبیرستانی در مدارس دولتی شهرستان خواف و شهر بیرجند می پردازد.جمعیت آماری تحقیق را دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه در سال تحصیلی 85- 84 تشکیل می دهند که متناسب با جمعیت دانش آموزی هر یک از دو شهر مذکور به ترتیب نمونه ای با حجم250 نفر و300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که دانش آموزان شهرستان خواف در مقایسه با دانش آموزان شهر بیرجند از پای بندی بیشتری به هنجارهای دینی، احساس آنومی ا کمتر، فرصت های خانوادگی معدودتر، پیوند با خانواده، مدرسه و جامعه بیشتر، ارتباط با دوستان هنجارشکن کمتر و پایگاه اجتماعی– اقتصادی پایین تری برخوردارند، که به نظر می رسد علت آن را باید در ساخت سنتی تر جامعه خواف جستجو کرد. علاوه بر این، در تحلیل رگرسیون چند متغیری در نمونه آماری مورد مطالعه خواف، متغیرهای پای بندی به هنجارهای دینی، پیوند با خانواده و پیوند با جامعه و در نمونه آماری مورد مطالعه بیرجند متغیرهای فرصت های خانوادگی، پیوند با مدرسه و پیوند با جامعه به ترتیب بیشترین سهم را در تبیین پیش بینی متغیر وابسته (هنجارشکنی دانش آموزان) داشته اند.
عوامل مؤثر بر رضایتمندی خانوارهای مهاجر به شهر تهرانن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده مهاجرت و آثار آن بر خانوارهای مهاجر به شهر تهران پرداخته است . هدف تعیین میزان تغییرات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مهاجرین و میزان تأثیر پذیری مهاجرین از جنبه های مختلف محیطی در قالب تفاوتهای اجتماعی ، اخلاقی ،رفاهی و نگرشی در مقایسه با افراد بومی است . تحلیل نهایی این پژوهش بر روی 400 خانوار ، شامل 200نفر ازمهاجرین و 200نفرافراد بومی (متولد تهران) به عنوان گروه گواه، در بین خانوارهای معمولی ساکن در مناطق3، 6 و12 شهر تهران که لزوماً دارای فرزند بالای 10 سال بوده اند انجام گرفته است .
نتایج پژوهش بر اساس تحلیلهای دومتغیری آزمونهای تاو-کندالc و کای اسکوار پیرسون نشان می دهد که رابطه معنی داری بین تحرک اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین وجود دارد . همچنین بین تغییر وضعیت اخلاقی مهاجرین و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد که در جریان تحلیل مسیرمیزان تأثیرات متغیرها بر تغییر وضعیت مهاجر و سپس ارزیابی مجددفرد مهاجر ودر نهایت تآثیر آن بر تمایل به مهاجرت معکوس و ماندگاری بررسی شده است . تبیین فرضیات با تکیه بر دیدگاههای کارکردی و کلاسیک مهاجرت صورت گرفته است .
عوامل مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان در اداره امور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف بررسی میزان مشارکت شهروندان در امور شهری و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان 18 تا 64 سال شهر مشهد می باشد. روش تحقیق، پیمایش است. جامعه آماری کلیه ساکنان مشهد و حجم نمونه 348 نفر می باشد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان مشارکت مردم مشهد در امور شهری 3.19 ( در بازه 4-0) است که نشان دهنده مشارکت زیاد مردم در امور شهری است، بین متغیرهای احساس بی قدرتی، میزان آگاهی نسبت به مشارکت در امور شهری، سن، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، عضویت انجمنی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رضایت از عملکرد شهرداری و مشارکت پاسخگویان در امور شهری رابطه معنی داری وجود دارد. مؤثرترین متغیر بر مشارکت شهروندان در امور شهری، رضایت از عملکرد شهرداری با ضریب تأثیر 0.319 می باشد نتایج این تحقیق نشان داد که در صورتی که شهرداری بتواند میزان رضایت شهروندان را از عملکرد خود افزایش داده و نگرش مثبتی در آنان ایجاد کند، احتمال افزایش مشارکت شهروندان در امور شهری افزایش خواهد یافت.
تحلیل جامعه شناختی گفتمان روشنفکری هویت اندیشی مدرن در آراء سید جواد طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت اندیشی از دغدغه های مشترکی است که در اغلب گفتمانهای روشنفکری ایرانی مشاهده شده است. برخی در این کندوکاو هویتی به ناسیونالیسم باستانی،برخی به خویشتن اسلامی،برخی در سنتها و بوم گرایی،برخی به هویت سه گانه ایرانی(اسلامی،ایرانی و غربی) ، برخی به هویت دوگانه ایرانی(اسلامی و ایرانی)و برخی بر رابطه تفکر و هویت ،تأکید داشته اند. در بین گفتمانهای روشنفکری پس از انقلاب اسلامی، هویت اندیشی، مجدداً مورد توجه قرار گرفته است. این کنکاش هویت با بهره گیری از ابزار منطقی و استدلالی مدرن به پرسشگری در باب هویت ایرانی میپردازد. این گفتمان که در مطالعه حاضر «هویت اندیشی مدرن» نام گرفته است، از منظر فلسفی به خاستگاه اندیشه ورزی بعنوان مهمترین عنصر فرهنگی و کم و کیف آن در تاریخ ایران زمین پرداخته است. از نظریه پردازان این گفتمان میتوان به آراء سید جواد طباطبایی،بیژن عبدالکریمی،آرامش دوستدار و کوروش مرشد،اشاره نمود.در این مقاله آراء سید جواد طباطبایی بعنوان متفکر شاخص و فعال این گفتمان با طرح نظریه معروف «انحطاط و زوال اندیشه در ایران» که این نظریه در این بحث نیز محوریت دارد،پرداخته میشود.