علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال نوزدهم پاییز 1401 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
شیوع گسترده ویروس کرونا، واکنش های رفتاری متعددی را درباره میزان رعایت دستورالعمل های بهداشتی و رفتارهای ایمنی به همراه داشت؛ ازاین رو پژوهش حاضر به روش پیمایشی، درپی کشف برخی از عوامل این واکنش ها، در مقطع زمانی نیمه اردیبهشت تا نیمه خرداد سال 1399 هم زمان با پایان موج اول کرونا در ایران انجام گرفت. جامعه آماری همه افراد بیشتر از 15 سال بود، از نمونه گیری دردسترس استفاده شد و تعداد نمونه های تحلیل شدنی به 939 نفر رسید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. برای به دست آوردن و تدقیق مؤلفه ها از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. درنهایت، برای اعتبارسنجی و الگوی روابط علّی میان متغیرها، از مدل معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، جنسیت به نفع زنان، تحصیلات به ضرر مدارک تحصیلی بالاتر و تطابق روانی به نفع افراد دارای تطابق روانی کمتر و مثبت اندیشی اجتماعی به نفع مثبت اندیشان، به طور مستقیم بر میزان پای بندی به رفتارهای ایمنی مؤثر بود. درضمن، افزایش سن از طریق تأثیرگذاری بر تطابق روانی، نگرش مثبت به عملکرد دولت و مثبت اندیشی اجتماعی، بر پای بندی به رفتارهای ایمنی مؤثر بود. تأهل، نگرش مثبت به عملکرد دولت و استان محل تولد نیز از طریق تأثیر بر مثبت اندیشی معنوی -با توجه به تأثیرگذاری متغیر یادشده بر مثبت اندیشی اجتماعی- اثر غیرمستقیم بر رعایت رفتارهای ایمنی داشتند.
تعیین کننده های اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر رفتاردرمانی در مبتلایان به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از علل افزایش مرگ و میر در بیماران مبتلا به سرطان، تبعیت نکردن از دستورالعمل های درمانی است. تحقیقات بسیار اندکی در ایران به مسئله رفتاردرمانی این بیماران پرداخته اند. این مطالعه به دنبال فهم تعیین کننده های اجتماعی-اقتصادی مؤثر بر پذیرندگی درمان است. مطالعه با روش کیفی و با استفاده از مصاحبه های روایتی گردآوری انجام شد و با اصول گرندد تئوری و کدگذاری سه مرحله ای تحلیل شد. بیست و یک بیمار مبتلا به سرطان پستان که به صورت هدفمند و با شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شده بودند، نمونه آماری مطالعه را تشکیل دادند. پس از مصاحبه عمیق و کدگذاری چندمرحله ای، 36 کد باز در 13 کد محوری تجمیع شد و کد گزینشی مفهوم «ساختار محدودکننده تجاری شده» به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد، پذیرندگی کامل درمان در بیماران با تشخیص زودهنگام وجود داشت. تشخیص دیرهنگام بیماری به دلیل متاستاز و سرعت پیشرفت بیماری، بیمار را با شرایط ساختاری روبرو کرده است که اثر بازدارندگی بر پذیرش درمان داشت. مطابق با نتایج، مجموعه ای از شرایط اجتماعی و اقتصادی در تعامل با شرایط مربوط به سیستم درمانی، تعیین کننده رفتارهای درمانی زنان مبتلا به سرطان پستان است.
فهم عوامل زمینه ساز فرهنگی در سبک زندگی ایرانی-اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی مصرف کنونی در جامعه ما با الگوی مصرف مطلوب از دیدگاه اسلامی فاصله دارد. این تحقیق با هدف اصلی فهم عوامل زمینه ساز فرهنگی در سبک زندگی ایرانی-اسلامی انجام شده است. این تحقیق با استفاده از روش کیفی، تحلیل تماتیک و با انجام مصاحبه طراحی شد. روش شناسی این تحقیق از حیث نتیجه، جزو تحقیقات کاربردی توسعه ای، از حیث هدف جزو تحقیقات اکتشافی و از حیث روش اجرای کار براساس روش کیفی انجام شده است. جامعه مطالعه شده در پژوهش، 17 نفر از خبرگان و کارشناسان متخصص در حوزه های مدیریت و برنامه ریزی امور فرهنگی و علوم ارتباطات (عمدتاً) از استان اصفهان بودند که با هماهنگی های لازم، مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها انجام گرفت و از نمونه گیری هدفمند و به طور هم زمان از روش گلوله برفی برای دسترسی راحت تر به نمونه های مدنظر و از معی ار اش باع نظ ری ب رای تصمیم گیری درمورد تعداد نمونه موردمطالعه برای انتخاب مشارکت کنندگان استفاده شد. نتایج نشان می دهد، هشت مضمون اصلی به عنوان عوامل زمینه ساز فرهنگی مؤثر در سبک زندگی ایرانی-اسلامی به دست آمد: دارایی های فرهنگی، عوامل تعاملی، مصادیق خانواده محور، مصادیق دین محور، عوامل محیطی، عوامل فردی، مصادیق فرهنگی و مصادیق اخلاق اجتماعی. هر یک از این مضامین اصلی، مضامین فرعی خاص خود را دارد. سبک زندگی ما در بسیاری از موارد از آداب و رسوم غیراسلامی تأثیر می پذیرد؛بنابراین ضروری به نظر می رسد که سیاست گذاران و برنامه ریزان فرهنگی، تمرکز جدی بر سبک زندگی اسلامی، به ویژه برای نسل جوان و کودکان داشته باشند.
مطالعه تعیین کننده های اجتماعی رضایت از زندگی در بین شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تعیین کننده های اجتماعی رضایت از زندگی شهروندان 18 سال و بیشتر شهرستان خوی بود. روش تحقیق، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود. جامعه آماری تمام شهروندان بیشتر از 18 سال شهرستان خوی بود که حجم نمونه طبق فرمول کوکران 398 نفر برآورد شد. برای تبیین مسئله از دیدگاه های روان شناسی، روان شناسی اجتماعی و جامعه شناسی و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. آنومی در پنج بعد و احساس امنیت در سه بعد بررسی شد. براساس یافته های توصیفی تحقیق، میانگین رضایت از زندگی شهروندان برابر با 94/50 (بین 20-84)، آنومی برابر با 37/74 (بین 32-152)، امنیت اجتماعی برابر با 14/66 (بین 25-111) و امید به آینده برابر با 34/43 (بین 15-59) است. طبق یافته های استنباطی، بین آنومی و میزان رضایت از زندگی (623/0-=r) رابطه منفی و بین امید به آینده (645/0=r) و امنیت اجتماعی (676/0=r) با میزان رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. در بین ابعاد آنومی، آنومی سیاسی و در بین ابعاد احساس امنیت، امنیت روانی دارای بیشترین شدت رابطه با رضایت از زندگی بودند. نتایج رگرسیون نشان داد، متغیرهای امید به آینده، امنیت اجتماعی و آنومی 0.692 درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین می کنند. نتیجه تحلیل مسیر حاکی از آن است که متغیر آنومی با ضریب تأثیر 617/0 مهم ترین و قوی ترین پیش بینی کننده تغییرات رضایت از زندگی است. این امر نشان می دهد که شرایط آنومیک در جامعه در ابعاد مختلف آن می تواند رضایت شهروندان از شرایط زندگی شان و به طبع احساس امنیت و امید به آینده آنان را در جامعه متأثر کند.
تجربه بیگانگی در زندگی روزمره: مطالعه موردی فضای شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در رویکردی مردم نگارانه و انتقادی و با استفاده از رهیافت هانری لوفوردر تحلیل فرایند تولید فضا، به مقایسه طبقاتی این تجربه در میان زیست کنندگان فضای شهری تهران پرداخته است. تجربه بیگانگی به مثابه رابطه ای مختل شده و ابزاری در برابر رابطه ای به منزله هدف فی نفسه و به معنای تملک در برابر مالکیت تعریف شد. سه فضای بازار بورس، مجموعه دریاچه خلیج فارس و باملند و محله خلازیر به مثابه نمایندگانی از فضاهای انتزاعی و انضمامی و سه گانه های فضایی لوفور انتخاب شدند. داده های چندگانه شامل مشاهده، عکس، مصاحبه های شخصی، داده های پژوهش های قبلی و مردم نگاری ها، مستندهای ویدیوئی، اسناد سازمانی، گزارش های مطبوعاتی و پیمایش آنلاین درباره هر فضا جمع آوری شد، به شیوه تفسیری و استقرایی تحلیل، کدگذاری و مقوله بندی شد و در تحلیل فرمی، کارکردی و ساختاری استفاده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد، تجربه بیگانگی با دیگری، خود، کار، فضای شهری و زندگی روزمره، تجربه مشترک میان زیست کنندگان این فضاها و با نظم فضایی مرتبط است، اما در مرکز و حاشیه معانی متفاوتی می یابد و به شیوه متفاوتی در آگاهی روزمره ادغام می شود. تجربه بیگانگی در مناسبات تولید، به بی معنایی کار، بازار رقابتی و کالایی شدن مربوط می شود و تجربه ای در مقیاس جهانی است؛ درحالی که تجربه بیگانگی مرتبط با ساختار سیاسی و فرهنگی به ویژگی های خاص شهر تهران وابسته است. جلوه های متنوع زندگی روزمره در کنار ممنوعیت ها، هراس ها و شکاف ها، مانع از شکل گیری آگاهی جمعی و درنتیجه تلاشی جمعی برای بیگانگی زدایی می شود. مومنت های زندگی روزمره در سطوح متفاوتی از واقعیت اجتماعی ممکن است رهایی بخش عمل کنند و در سطحی بالاتر عقیم بمانند.
سنخ شناسی ذهنی بانوان درخصوص موانع حضور در ورزشگاه ها به عنوان تماشاگر با استفاده از روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، شناسایی ذهنیت ها و الگو های ذهنی درخصوص موانع حضور بانوان در ورزشگاه ها به عنوان تماشاگر است که برای دستیابی به آن از روش کیو استفاده شد. برای تشکیل فضای گفتمانی کیو از مصاحبه (با 6 متخصص و خبره در مسائل فرهنگی و اجتماعی در حوزه جامعه شناسی ورزش، مسائل اجتماعی، جامعه شناسی زنان و جنسیت و شانزده نفر از بانوان علاقه مند حضور در ورزشگاه ها) و بررسی اسناد و مدارک، اطلاعات تکمیلی درخصوص مسائل مرتبط با تحقیق استفاده شده است. پس از تنظیم کارت های کیو، به منظور مرتب کردن آ ن ها، 115 بانوی علاقه مند به حضور در ورزشگاه با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از مشارکت کنندگان خواسته شد تا میزان موافقت یا مخالفت خود را با مرتب کردن 51 جمله بازنویسی و دسته بندی کنند و در قالب نمودار کیو روی طیفی یازده درجه ای نمایش دهند. یافته های تحلیل عاملی کیو نشان داد، ذهنیت مشارکت کنندگان درخصوص موانع حضور بانوان در ورزشگاه ها به عنوان تماشاگر، به پنج گروه دسته بندی می شود؛ به عبارت دیگر، پنج دیدگاه یا الگوی ذهنی درمورد موانع حضور بانوان در ورزشگاه ها وجود دارد. موانعی از قبیل موانع اجتماعی، موانع سیاسی، موانع ساختاری، موانع دینی و فرهنگی، موانع جنسیتی در کشور وجود دارد که مانعی برای حضور زنان در ورزشگاه ها به عنوان تماشاگر به شمار می روند.
منابع طبیعی و توسعه: تحلیل پانلی شناسایی کانال های اجتماعی انتقالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثر تسهیل کنندگی/تضییق کنندگی منابع طبیعی نظیر نفت و گاز بر توسعه جوامع، از کانال های میانجی گوناگونی صورت می گیرد، اما با توجه به خلأ تحقیقاتی در حوزه مکانیسم های اجتماعی واسط، هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی نقش مکانیسم های اجتماعی واسط در انتقال تأثیرات علّی منابع طبیعی بر توسعه جوامع و نیز تعیین سهم نسبی هریک از این کانال های مذکور بود. تحقیق حاضر با روش تحلیل پانلی داده های مربوط به 133 کشور در بازه زمانی سال های 2000-2013، صورت گرفت. یافته ها نشان می دهد، لحاظ کانال های میانجی واسط، اثر مستقیم منابع طبیعی بر توسعه را ناپدید می کند. مدلول نکته مذکور این است که منابع طبیعی عمدتاً به صورت غیرمستقیم اند که نقش علّی دارند. همچنین یافته ها نشان داد، منابع طبیعی از طریق کانال های اجتماعی سرمایه انسانی، کیفیت نهادی و نیز سطح ثبات اجتماعی بر سطح توسعه جوامع تأثیر می گذارند. یکی از مهم ترین یافته های تحقیق حاضر که بدنه دانش شکل گرفته در این حوزه را به پیش می راند، این است که سرمایه انسانی، مهم ترین کانال اجتماعی تأثیر منابع طبیعی بر توسعه جوامع است. پیامدهای توسعه ای منفی جوامع برخوردار یا وابسته به منابع طبیعی نفت، عمدتاً از طریق تضعیف ساختار سرمایه انسانی روی می دهد؛ پیامدی که البته با سیاست گذاری مناسب امری اجتناب ناپذیر نیست.
پیش بینی اشتیاق تحصیلی براساس عملکرد خانواده و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشتیاق تحصیلی نوعی سرمایه گذاری روان شناختی و تلاش مستقیم برای یادگیری، فهمیدن و تسلط بر دانش و مهارت های موردنیاز است و می تواند عاملی برای تبیین افت و شکست تحصیلی باشد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اشتیاق تحصیلی براساس عملکرد خانواده و تاب آوری تحصیلی در دانش آموزان مقطع ابتدایی در سال تحصیلی 1402-1401 بود. روش تحقیق توصیفی و همبستگی و از پژوهش های کاربردی بود. جامعه آماری این تحقیق همه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شازند بودند که با روش نمونه گیری تصادفی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 232 نفر از آنان انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های اشتیاق تحصیلی (شوفر، 2002)، تاب آوری تحصیلی (ساموئلز، 2004) و پرسشنامه عملکرد خانواده (اپشتاین و همکاران، 1983) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آماری آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان تحلیل شدند. نتایج نشان داد، بین تاب آوری با اشتیاق تحصیلی رابطه معنادار مستقیم وجود دارد. همچنین در عملکرد خانواده، بین مؤلفه همراهی عاطفی و ارتباط با اشتیاق تحصیلی رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون دو متغیر عملکرد خانواده و تاب آوری نشان داد، مؤلفه ارتباط از متغیر عملکرد خانواده و تاب آوری قدرت تبیین اشتیاق تحصیلی دانش آموزان را دارند. ازآنجاکه اشتیاق تحصیلی را می توان از عملکرد خانواده و تاب آوری که از تأثیر مستقیم رفتارهای والدین در دانش آموزان شکل می گیرد پیش بینی کرد، با آموزش خانواده ها می توان در افزایش این سازه به عنوان یکی از مهم ترین عناصر مؤثر بر موفقیت دانش آموزان گام مؤثری برداشت.