مقالات
حوزه های تخصصی:
بر اساس مفروضه های ساخت شکنانه تبارشناسی، تحول مفاهیم نه تنها حاصل پیشرفت علم و دانش در حوزه های معرفت بشری همچون روان شناسی و علوم اجتماعی نیست بلکه بیانگر آن است که چنین تحولی حاصل حوادث تاریخی و وقایع خردی است که در میانه این تحول رخ داده است. بر مبنای چنین پیش فرضی مساله اصلی این پژوهش تبیین حوادث، تحولات و فرایندهای شکل دهنده به مفهوم دانش آموز نخبه و ساختار شکنی از این مفهوم در راستای تبیین امکان های حاشیه رانده شده در زندگی دانش آموزان در نظام آموزشی ایران معاصر است . بر اساس مطالعه تاریخ تربیت نخبگی در ایران به روش نقد تبارشناسانه نتایج حاصل بیانگر آن بود که مهم ترین صورتبندی های گفتمانی در این دوران، طرح سمپاد و طرح شهاب در تاریخ تربیت نخبگی در ایران معاصر است .. در این میان مهم ترین این عوامل، شکست ساختار هوش در دانش و ورود مفاهیم اجتماعی به تربیت نخبگی است به طوریکه به راحتی می توان تنوع در عرصه های اجتماعی و شمول ابعاد مختلف تیز هوشی را در صورت بندی اخیر از آن یعنی طرح شهاب مشاهده نمود. اما آنچه از نظر تبار شناسی دارای اهمیت است تحلیل تبار بر حسب عوامل غیر گفتمانی است. از جمله مهم ترین این عوامل بر حسب مطالعه رویدادها و حوادث می توان به فرار مغزها تغییر مفاهیم اقتصادی ، نمای نا متناسب در پراکندگی جمعیتی آموزش های خاص تیز هوشان اشاره کرد.
تحلیل کیفی و کمی تجارب و بازخورد شرکت کنندگان در مصاحبه های استخدامی آموزش وپرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش دستیابی به اطلاعاتی غنی از تجارب و واکنش ها به فرایند مصاحبه های استخدامی آموزش وپرورش بود. ازاین رو، با جهت گیری معرفت شناسی تفسیری یک طرح تحقیق آمیخته اکتشافی (بخش کیفی با راهبرد پدیدار نگاری و بخش کمّی با راهبرد توصیفی-پیمایشی) اتخاذ گردید. میدان تحقیق آموزش وپرورش شهر سنندج و جامعه موردمطالعه معلمان و کارشناسان شاغل در آموزش و پرورش و مدرسان پردیس های دانشگاه فرهنگیان بودند. در بخش کیفی41 نفر که به صورت هدفمند و با حداکثر تنوع برای مصاحبه نیمه ساختاریافته برگزیده شده بودند مشارکت کردند. تجارب مشارکت کنندگان از فرایند مصاحبه استخدامی در پنج الگو تحت عناوین جامعه پذیری، دستیابی به اطلاعات، حذف غیرخودی ها، شایسته گزینی و دیوار شیشه ای ترسیم گردیدند. در بخش کمّی پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم400 نفر (شامل 204 مرد و 196 زن) برای مشارکت انتخاب شدند.گردآوری اطلاعات در بخش کمی با پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت که روایی و پایایی آن با استفاده از فنون تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون آلفای کرانباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج بخش کمی نشان داد که مشکلات مصاحبه های استخدامی را می توان به پنج عامل تحت عناوین: مسایل مربوط به مصاحبه شوندگان، خطاهای ادراکی، شاخص های روان سنجی، مشکلات فرایندی و رویکرد مستبدانه در مصاحبه کاهش داد. در اولویت بندی مشکلات از دیدگاه پاسخ گویان، مسایل مربوط به مصاحبه شوندگان و خطاهای ادراکی از مهم ترین مشکلات مصاحبه های استخدامی در آموزش و پرورش بودند.
سنتز پژوهی در مطالعات تفکر استراتژیک مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لازمه تدوین و اجرای برنامه های استراتژیک وجود تفکر استراتژیک است و فقدان تفکر استراتژیک در مدیران یک کمبود اساسی در سازمان ها به شمار می رود که امکان کشف فرصت های جدید را تضعیف می کند. پژوهش حاضر باهدف مطالعه نظام مند و ارائه فرا ترکیبی از الگوهای نظری و پژوهش های انجام شده صورت گرفت. روش بررسی این پژوهش، کیفی و از نوع سنتز پژوهی است که با روش تحلیل محتوا به کمک فرا ترکیب انجام شده و ازنظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش و اصلی ترین منابع گردآوری اطلاعات، پژوهش های متعددی است که در سنوات اخیر در حوزه تفکر استراتژیک در داخل و خارج از ایران انجام شده است. از مجموع 10 جلد کتاب و 79 مقاله ای که از پایگاه های معتبر داخلی و خارجی مورد مطالعه قرار گرفت، متناسب با ارتباط موضوعی داده ها، تعداد 61 نمونه به صورت هدفمند انتخاب، 12 مؤلفه پرتکرار شناسایی و در نهایت 56 مفهوم به عنوان مؤلفه های نهایی استخراج شدند. در مراحل بعدی، کدگذاری و طبقه بندی اطلاعاتی از پژوهش های انجام شده صورت گرفته و الگوها، پایه های نظری حوزه تفکر استراتژیک و مقولات و مضامین اصلی استخراج شدند. حاصل تحلیل محتوای استقرایی و ترکیبی مقولات و نتایج تحلیل و ترکیب ها، استخراج یک چهارچوب مفهومی در حوزه مطالعات تفکر استراتژیک حول 3 سطح، فردی، گروهی و سازمانی است. نتایج حاصله دال بر ارتباط تفکر استراتژیک مدیران با میزان موفقیت سازمان ها بوده و یکپارچه سازی تفکر استراتژیک در سازمان قابلیتی حیاتی ایجاد می کند که پایه یک مزیت رقابتی پایدار را تشکیل می دهد و بر این اساس الگوی مفهومی تفکر استراتژیک طراحی شد.
نقدی بر تفسیر خواجه نصیرالدین طوسی از کسب عادت ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مقاله نقدی فلسفی بر تفسیر نصیرالدین طوسی از کسب عادت ارسطویی به عنوان برجسته ترین وجه تربیت اخلاقی در اخلاق نیکوماخوس است. از آنجایی که در بسیاری موارد مفسران ارسطو، تفسیر سنتی امثال خواجه نصیرالدین طوسی را تفسیر مکانیکی نام نهاده اند، ابتدا تلاش می شود تفسیر مکانیکی به تفصیل تبیین شود. نگارنده در ابتدا با بررسی نقدهای درونی و بیرونی تلاش دارد نشان دهد که تفسیر مکانیکی مبتنی بر مبانی رفتارگرایی است که انتساب چنین تفسیری نه تنها به ارسطو، بلکه به مفسران سنتی او مانند خواجه نصیر نیز ممکن نیست. در مقابل، ویژگی مهم تفسیر نصیرالدین در اخلاق ناصری ، واسطه بودن اراده و تقویت آن دانسته شده است، به طوری که سایر اجزای نظام تربیتی وی مانند تنبیه و تشویق، ریاضت، الگودهی و ... را می توان از لوازم آن دانست. البته نباید گمان کرد که تبیین مبتنی بر اراده مطابق اخلاق نیکوماخوس است. لااقل دو نقد اصلی بر تفسیر نصیرالدین وارد است. اول آنکه چون اراده حیثیت التفاتی دارد و نیز اعمال فضیلتمندانه را نمی توان از موقعیت های خاص جدا کرد، تقویت اراده ی محض امکان تحقق ندارد. دوم آنکه فرونسیس که در اخلاق نیکوماخوس حائز اهمیت فراوان است و از نظر ارسطو فضیلت بدون آن ممکن نیست، در اخلاق ناصری به اندازه ی کافی مورد التفات قرار نمی گیرد، تا به طور کلی سهم عقل و تربیت عقلانی در تربیت اخلاقی از منظر نصیرالدین کمتر از میزانی باشد که مورد تأکید ارسطو بوده است. در پایان تلاش می شود نشان داده شود که تفسیر خواجه نصیر در جدایی حاد قوای نفس، که متأثر از جدایی عالم ماده از عالم مثل در فلسفه نوافلاطونی است، ریشه دارد و مورد تأیید ارسطو نیست.
طراحی و اعتبار یابی الگوی رهبری خدمتگزار برای دانشگاه فرهنگیان با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رهبری خدمتگزار یکی از نظریه های رهبری است که طبیعت مثبت گرا، تمرکز بر رفتار اخلاقی، خدمتگزاری، رشد و توسعه دیگران و فلسفه نوع دوستانه دارد، بر همین اساس در این پژوهش الگوی رهبری خدمتگزار در دانشگاه فرهنگیان طراحی و اعتبار یابی شد. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه ی داده بنی اد انجام شد. مشارکت کنندگان شامل ۱۵عضو هیئت علمی و مدیر بودند. داده ها از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته با نمونه گیری هدفمند و بررسی اسناد مکتوب، جمع آوری و بر مبنای رهیافت نظام مند اشتراوس و کربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده صورت گرفت. ابعاد الگوی پارادایمی شامل: شرایط علی (ویژگی های اخلاقی و روان شناختی، انگیزه خدمت رسانی و دگر خواهی، نگاه وکالتی-امانتی و احساس تکلیف الهی)، پدیده ی محوری (رهبری خدمتگزار)، شرایط زمینه ای (بسترسازی و تمهید امکانات، چابک سازی، چشم انداز، ارزش های نظام اسلامی)، شرایط میانجی (استقرار نظام شایستگی محور، تخصص و تجربه، شبکه قوی ارتباطات، عدم ثبات مدیریتی و ارزیابی عادلانه عملکرد)، راهبردها (فرهنگ سازی، بهینه سازی و ارتقاء مدیریت و توسعه مشارکت)، پیامدها (ارتقاء کیفیت رابطه ی رهبر-پیرو، جو روان شناختی مبتنی بر اعتماد، نتایج اثربخش فردی و سازمانی)، می باشد که بر اساس آن ها مدل رهبری خدمتگزار طراحی و اعتباریابی شد.
طراحی و اعتباریابی الگوی آسیب شناسی فرایند سیاست پژوهی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی آسیب شناسی فرایند سیاست پژوهی در نظام آموزش عالی ایران بود. در راستای تحقق این هدف، از روش ترکیبی اکتشافی بهره گرفته شد. فرایند پژوهش حاضر، در طی دو مرحله کیفی و کمی انجام گرفته است. ابتدا، پس از مرور ادبیات، فهرستی از موانع و آسیب های فرایند سیاست پژوهی، تهیه گردید. سپس در بخش کیفی پژوهش، با انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند با 15 نفر از سیاست گذاران، سیاست پژوهان و خبرگان علمی و متعاقباً تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، لیستی از عوامل آسیب زای فرایند کنونی سیاست پژوهی در آموزش عالی ایران، تدوین شد. در ادامه، لیست مذکور با موارد شناسایی شده در ادبیات موضوع، ترکیب گردید و با استفاده از تکنیک دلفی به تایید مشارکت کنندگان پژوهش رسید. در نهایت 93 مولفه فرعی در قالب 12 مولفه اصلی و پنج بعد، شناسایی شد. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، پرسش نامه بخش کمی، طراحی و اجرا شد. پایایی پرسش نامه مذکور، 889/0 به دست آمد. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، شامل سیاست پژوهان آموزش عالی اعم از وابسته و غیر وابسته به وزارت علوم، همچنین سیاست گذاران و تصمیم گیران آموزش عالی در حوزه ستادی وزارت علوم و خبرگان علمی بوده است که تعداد 203 نفر از آنها پرسش نامه پژوهش را تکمیل کردند. برای بررسی سوالات پژوهش از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی درباره ابعاد پنج گانه الگو، بدین شرح بوده است: بعد زمینه ای 26 مولفه، بعد ساختاری 11 مولفه، بعد کارکردی (سیاست-گذاران) 23 مولفه، بعد کارکردی (سیاست پژوهان) 23 مولفه و بعد ارتباطی 10 مولفه.
بررسی تجارب زیسته تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تعلل ورزی تحصیلی پدیده ی پیچیده ای است و با وجود پژوهش های متعدد هنوز در خصوص مؤلفه های آن در بین صاحب نظران توافق حاصل نشده است. پژوهش حاضر با هدف کشف عوامل زمینه ای، فرایندی و پیامدی تعلل ورزی انجام شد. در پژوهش فعلی از روش نظریه زمینه ای ویرایش کوربین و اشتراوس (2008) استفاده شد. 30 نفر از دانش آموزان پایه سوم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 96-95 به روش نمونه گیری هدف مند و نظری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات، مصاحبه های نیمه سازمان یافته اجرا شد. در طی این فرایند کدگذاری باز و محوری انجام گرفت و طبقات مربوط در الگوی پارادایمی یعنی زمینه، فرایند و پیامد مشخص شدند. سپس در مرحله ی کدگذاری انتخابی، طبقه ی مرکزی یا مضمون اصلی پژوهش استخراج گردید. یافته های پژوهش 12 مضمون اصلی و 33 مضمون فرعی را بر اساس الگوی پارادایمی مشخص ساخت. در حوزه ی زمینه، ساختار نظام آموزشی، عوامل مربوط به معلم، همسالان، تکلیف، والدین و صفات فردی؛ در فرایند، ضعف در برنامه ریزی و مدیریت زمان، ذهن آگاهی پایین و تأخیر در انجام تکلیف و در نهایت پیامدهای تحصیلی و عاطفی استخراج شدند. طبقه ی مرکزی استخراج شده نگرش ابزاری به یادگیری بود. طبقه مرکزی زمینه را به فرایند ارتباط داده و پیامدهای تعلل ورزی را قابل درک تر می سازد . نتایج این مطالعه مؤلفه های مربوط به تعلل ورزی تحصیلی را در چارچوب نظریه زمینه ای مشخص ساخت. بر اساس این الگو، پیشنهادهایی در حوزه های مختلف برای مسئولان نظام آموزشی، معلمان، والدین و دانش آموزان ارائه شده است.
نقش میانجی یادگیری مشارکتی در رابطه شایستگی تدریس و صلاحیت حرفه ای اعضای هیأت علمی با دستاورد تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی یادگیری مشارکتی در رابطه شایستگی تدریس و صلاحیت حرفه ای اعضای هیأت علمی با دستاورد تحصیلی دانشجویان دانشگاه سمنان می باشد. پژوهش حاضر با توجه به هدف، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه سمنان (16000 نفر) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 260 نفر به عنوان نمونه پژوهش (179 نفر کارشناسی و 81 نفر کارشناسی ارشد) انتخاب شدند. همه آن ها مقیاس های شایستگی تدریس اعضای هیأت علمی، صلاحیت حرفه ای اعضای هیأت علمی، یادگیری مشارکتی و دستاورد تحصیلی دانشجویان را تکمیل کردند. پس از محاسبه روایی و پایایی ابزارها، داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی و تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که: بین شایستگی تدریس اعضای هیأت علمی، صلاحیت حرفه ای اعضای هیأت علمی، یادگیری مشارکتی و دستاورد تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. شایستگی تدریس اعضای هیأت علمی بر دستاورد تحصیلی دانشجویان با میانجی گری یادگیری مشارکتی اثر غیرمستقیم و معناداری دارد؛ اما این اثر به صورت مستقیم معنادار نیست. صلاحیت حرفه ای اعضای هیأت علمی بر دستاورد تحصیلی دانشجویان اثر مستقیم و معناداری دارد؛ اما با میانجی گری یادگیری مشارکتی اثر غیرمستقیم و معناداری بر دستاورد تحصیلی دانشجویان ایفا نمی کند.
بررسی مقایسه ای آزمون های مهارتی مبتنی بر فناوری و آزمون های مبتنی بر کاغذ (مورد مطالعه: اداره کل آموزش فنی و حرفه ای البرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع فناوری ارتباطات و اطلاعات در تدریس و یادگیری، رویکرد اصلی را از سیستم آزمون مبتنی بر قلم و کاغذ به آزمون مبتنی بر فناوری تغییر داده است. رایانه ها و فنّاوری های مرتبط ابزارهای قدرتمندی برای رفع چالش های ارزشیابی ارائه می دهند و ثبت مجموعه ی گسترده تری از مهارت های شناختی را آسان می کنند. این مطالعه با هدف بررسی مقایسه ای آزمون های مهارتی مبتنی بر فناوری و آزمون های مبتنی بر کاغذ از دیدگاه متقاضیان آزمون اداره کل آموزش فنی و حرفه ای استان البرز انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق تعداد 420 نفر از آزمون دهندگان سازمان آموزش فنی و حرفه ای بودند که تعداد 201 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای با استفاده از فرمول کوکران، به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، آزمایشی است. گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته با طیف پنج درجه ای لیکرت و با پایایی 0.89 می باشد. پرسشنامه در سه بعد عوامل فنی، محیطی و مدیریتی تهیه شد. روایی پرسشنامه از طریق نرم افزار AMOS و تحلیل عاملی بر اساس معادلات ساختاری، مطلوب بوده است. بررسی معناداری بارهای عاملی نشان از معنادار بودن همه بارهای عاملی در سطح 001/0 بوده است. آزمون شاخص های برازش نشان داد که مدل از برازش نسبتاً مطلوبی برخوردار است. پرسشنامه بر روی دو گروه آزمودنی مستقل، شامل گروه آزمودنی مبتنی بر رایانه و گروه آزمودنی مبتنی بر کاغذ اجرا شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت و تحلیل یافته ها از طریق تحلیل واریانس و t نمونه های مستقل انجام شد، نتایج آزمون نرمالیتی نشان داد که توزیع داده ها به صورت نرمال بوده است. نتایج آزمون t نمونه های مستقل برای تمامی ابعاد در سطوح فنی، محیطی و مدیریتی نشان داد که اختلاف معناداری میان میانگین های کسب شده در دو گروه آزمودنی ها (کاغذی و الکترونیکی) وجود داشته است. همچنین نتایج تحقیق، نشان دهنده بالاتر بودن سطح میانگین نظرات آزمون شوندگان الکترونیکی و اختلاف معنادار میانگین ارزشیابی از طریق آزمون های مبتنی بر فناوری در مقایسه با آزمون های سنتی یا کاغذی بوده است. به توجه به نتایج تحقیق به نظر می رسد بایستی برنامه ریزی برای پیاده سازی الگوهای نوین ارزشیابی و اجرای انواع آزمون های مبتنی بر فنّاوری برای انواع آزمون ها صورت پذیرد.