هر چند معرفت شناسی، فلسفه ی اخلاق، فلسفه حقوق و فلسفه ی دین، حوزه های اصلی تاملات فلسفی حکیم برجسته ی اروپایی، امانوئل کانت است، اما وی، چونان بسیاری از فیلسوفان دیگر، از تعلیم و تربیت غافل نمانده، در این عرصه نیز به اندیشه گری و نظریه پردازی روی آورده است. کانت پس از تبیین آخرین دیدگاه های خود در کتاب هایی چون «نقد خرد ناب»، «دین در محدوده ی عقل تنها» و «بنیاد ما بعد الطبیعه ی اخلاق» بحث هایی را در حوزه ی تعلیم وتربیت مطرح ساخت که حاصل آنها در کتاب «تعلیم و تربیت» گردآوری شد. کانت با تقسیم بندی تعلیم و تربیت به چهار مرتبه ی «پرورش»، «تادیب»، «آموزش» و «اخلاق» از یکصد و سیزده نکته ی تربیتی سخن گفت. پرورش جسمانی، مرکب از دو بخش تغذیه و پرستاری و مخصوص دوران کودکی است. در این مرحله، اصل هایی (مانند: ضرورت تغذیه با خوراک طبیعی، یادگیری از راه فعالیت های شخصی و طبیعی، اعتدال، تربیت سختگیرانه، جلوگیری از عادتهای نامطلوب) مطرح است. تادیب جنبه ی منفی و بازدارنده دارد، و مانعی در برابر خوی سرکش آدمی است. در این مرتبه می توان از اصل هایی چون عادت کردن به مخالفت با خواهش های نفسانی و کاربرد روش هایی چون پاداش و تنبیه سخن گفت. آموزش (یا فرهنگ)، بخش مثبت تعلیم و تربیت بوده و شامل پرورش قوه های ذهنی و یادگیری اطلاعات و معلومات است. اصل هایی مانند رعایت اعتدال، پرورش قوه های دانی ذهنی به منظور رشد قوه های عالی ذهنی، و کاربرد قوه های ذهنی در این مرتبه به بحث گذاشته می شوند. و سرانجام اخلاق (یا تربیت اخلاقی)، برترین مرتبه تعلیم و تربیت و به منزله ی مقصد و غایت آن است. در این مرحله می توان از اصل هایی همچون عمل مطابق با تکلیف و کاربست قوه های عالی ذهنی سخن به میان آورد. این مقاله با نقدهایی بر دیدگاه های تربیتی کانت به پایان می رسد. عدم مرزبندی دقیق مراتب تربیتی چهارگانه، خدشه دار بودن نظر کانت در باب عدم جواز کاربرد روش پاداش دهی، و آینده گرایی شدید وی در بحث های تربیتی از جمله این نقدها است