مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کاوش فرایند معلمی کردن یک معلم ابتدایی با محوریت نقش نظریه های تربیتی در آن انجام گرفت. روش انجام این پژوهش روایت پژوهی بوده است. با توجه به اینکه روایت پژوهی به منظور مطالعه عمیق یک یا تعداد معدودی از افراد انجام می گیرد، این تحقیق روی یک معلم ابتدایی متمرکز شد. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های روایتی و نیمه ساختار یافته، روش های تحلیل روایت ها و تحلیل روایی به کار گرفته شد. به منظور افزایش روایی یافته ها از روش چک کردن شرکت کنندگان و همچنین سه سویه سازی استفاده شد. در تحلیل روایت ها از الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین کمک گرفته شد. یافته ها نشان می دهد که مقوله مرکزی در معلمی کردن این معلم ابتدایی، باورهای اوست که تحت تأثیر عوامل متعددی چون تجربه های پیشین و گذراندن دوره های تربیت معلم شکل می گیرد. در نهایت معلم با گزینش کردن نظریه های دانشگاهی، در کلاس درس بر مبنای خرد عملی عمل می کند. بر این مبنا، این نتیجه به دست می آید که گرچه عوامل متعددی فراتر از دوره های تربیت معلم و نظریه های تدریس شده در آن بر معلمی کردن این معلم اثر دارد، اما نقش نظریه های تربیتی نیز انکارناپذیر است. به همین دلیل با طراحی صحیح دوره های تربیت معلم می توان به آگاهانه تر شدن عمل معلم کمک کرد.
نگاهی تطبیقی به اندیشه افلاطون و ارسطو درباره عادت: چالشی بر سر مفهوم و کاربرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آدمی با امید بستن به تربیت، می تواند به فراتر رفتن از محدودیت های موجود، رهایی از بندها و فتح قله های سعادت، بیندیشد. در این میان، بحث از چندوچون و روش تربیت، در میان اندیشمندان از رونق ویژه ای برخوردار بوده است. یکی از روش های مطرح در تربیت که مخالفان و موافقان پابرجایی داشته است، روش تربیتی "عادت" است. در آثار افلاطون و ارسطو به عنوان متقدمین عرصه ی تربیت، از این روش به وضوح سخن رفته است. هدف پژوهش حاضر این است که برخی از ابعاد ناسفته از این روش را روشن نماید و ناگفته هایی از آن را در زمینه مفهوم عادت، عرصه های به کارگیری عادت، ملاحظات سنی و نقش مربی و متربی تبیین کند. روش مورداستفاده در این پژوهش، رویکرد تحلیلی در دو صورت تحلیل زبان فنی-رسمی و تحلیل تطبیقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که افلاطون و ارسطو، عادت را به عنوان یک شیوه ی تربیتی پذیرفته اند اما در مفهوم آن ها از عادت تفاوت هایی نهفته است. افلاطون، عادت را از افق جنبه های اخلاقی و معنوی موردمطالعه قرار می دهد و جنبه های مثبت و منفی آن را در نظر می گیرد. ارسطو، توجیه نسبتاً وسیع تری برای عادت از لحاظ فلسفی نموده است و به جنبه های عملی آن توجه کرده است. بنابراین، ارسطو برای عادت، جایگاه ویژه با نقش مثبت قائل است درحالی که افلاطون، به نقش ایجابی و سلبی آن توجه کرده است و به نتایج عملی عادت اهمیت می دهد.
بررسی میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار در برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار در برنامه درسی (کتاب های درسی و راهنمایی های معلم) علوم تجربی دوره ابتدایی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش توصیفی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کتاب های درسی علوم تجربی و راهنماهای معلم علوم تجربی دوره ابتدایی می باشد. در این پژوهش حجم نمونه با جامعه برابر است (کلیه کتاب های علوم تجربی و راهنماهای معلم علوم تجربی، به عنوان نمونه انتخاب شدند). ابزار جمع آوری داده ها در این تحقیق اسناد جهانی یونسکو و فرم تحلیل محتوای محقق ساخته می باشد؛ روایی صوری و محتوایی فرم تحلیل محتوا به وسیله نظرات کارشناسان مورد تائید قرار گرفت، پایایی ابزار تحقیق توسط فرمول هولستی 92/0 محاسبه گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل آنتروپی شانون استفاده گردید. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان می دهد که در برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی به مؤلفه های بُعد زیست محیطی توجه بیشتری شده است و بیشترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه آلودگی، بلایای طبیعی می باشد و کمترین ضریب اهمیت مربوط به مؤلفه ساختن جوامع، بیابان زایی، جنگل زدایی، نقد فرهنگی، بازسازی فرهنگی، حفظ فرهنگ می باشد که فاقد فراوانی می باشد. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی، برابری جنسیت، مطابق با بافت و زمینه، فرهنگ کشور ما نیست، به همین دلیل توجه به این مؤلفه ها در برنامه های درسی دوره ابتدایی ما اندک است، باید مطابق با بافت و زمینه فرهنگ کشور ما در برنامه های درسی وارد شود. در برنامه درسی علوم تجربی دوره ابتدایی به مؤلفه های بُعد زیستی محیطی بیشتر از سایر ابعاد توجه شده است.
روایت عواطف و احساسات رشد نیافته دانش آموزان مقطع متوسطه، نمادی از برنامه درسی مغفول (مطالعه ای با روش خبرگی و نقادی تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر هدف اصلی نظام های آموزشی را مهیّا ساختن شرایط لازم برای پرورش همه جانبه دانش آموزان بدانیم، در آن صورت توجه به رشد تمامی ویژگی ها و ظرفیت های وجودی آن ها به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر مطرح می گردد. از این منظر، علاوه بر وجوه و ابعاد شناختی و عقلانی یادگیرندگان، برنامه ریزی جهت پرورش موزون احساسات و عواطف دانش آموزان نیز از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار می گردد. اما علیرغم این نقش و جایگاه، رشد عواطف دانش آموزان در نظام آموزشی ایران به دلایل مختلف از جمله دیدگاه ها و نگرش های حاکم چندان به جد گرفته نمی شود. این پژوهش با هدف بررسی وضعیت و چگونگی توجه به عواطف و احساسات میان دانش آموزان دختر پایه دوم و سوم یکی از دبیرستان های کاشان انجام گرفته است. در مقاله جهت بررسی موقعیت و جمع آوری داده ها و اطلاعات از روش خبرگی و نقادی آموزشی استفاده شده است است که طی سه مرحله ی توصیف، تفسیر و ارزشیابی به ارزیابی و نقّادی وضعیت عواطف و هیجانات در میان دانش آموزان دختر دبیرستانی پرداخته و مستنداً نشان می دهد که بخشی از ناکارآمدی نظام آموزش متوسطه کشور ریشه در بی توجهی و غفلت از توجه رشد و پرورش احساسات دانش آموزان می باشد.
تأثیر مدل آموزشی مک کارتی بر عملکرد حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان دختر پایه هشتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات نشان می دهد مدل های آموزشی بر مؤلفه های مربوط به یادگیری تأثیر مثبت دارد. ازاین رو پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر مدل آموزشی مک کارتی، بر عملکرد حل مسئله و خودکارآمدی ریاضی دانش آموزان دختر پایه ی هشتم انجام گرفت. طرح آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون روی 50 دانش آموز دختر که به صورت تصادفی از بین دانش آموزان دختر پایه هشتم در سال تحصیلی 94-95 به صورت تصادفی پند مرحله ای انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (25n=) گروه گواه (25n=) گمارده شدند،. در گروه آزمایشی مباحث ریاضی در 8 جلسه ی 90 دقیقه ای با روش مک کارتی و در گروه گواه با روش سنتی آموزش داده شد. برای گردآوری داده ها از آزمون ریاضی و پرسشنامه خودکارآمدی ریاضی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد، بین عملکرد حل مسئله ریاضی گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (75/0= 2 η، 05/0p<، 337/70 F=). بین نمره خودکارآمدی ریاضی گروه ها تفاوت معنی داری دیده می شود (76/0= 2 η، 05/0p<، 168/78F=). علاوه بر این، نتایج حاکی از آن است که میانگین نمره های حل مسئله ی ریاضی و خودکارآمدی ریاضی گروه آزمایشی به طور معنی دار بیشتر از گروه گواه بود.
چگونگی ادراک معلمان کردستان از رفاه خویش و عوامل مؤثر بر آن بر پایه رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف مطالعه چگونگی ادراک معلمان استان کردستان از رفاه خویش، شناسایی عوامل مؤثر بر آن و پیشنهاد سازوکارهای بهبود وضعیت رفاه معلمان انجام گردید. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی و داده بنیاد می باشد. شرکت کنندگان در این مطالعه 12 تن از معلمان شهرستان سنندج بودند که به صورت هدفمند و با بهره گیری از نمونه گیری نظری انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها نیز با شرکت کنندگان پژوهش مصاحبه عمیق صورت یافته های حاصل از آن ها در قالب کدگذاری های باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. نتایج کدگذاری های چندگانه و تحلیل محتوای مصاحبه ها نشان داد که اولاً رفاه از نگاه مشارکت کنندگان یک مفهوم جامع و دارای ابعاد مادی و روانی می باشد؛ ثانیاً این مقوله متأثر از عوامل گوناگونی نظیر سیاسی مانند سیاست های دولت و وضعیت توسعه ی سیاسی در جامعه، اجتماعی مانند ارزش ها، نگرش ها، سرمایه اجتماعی و رسانه های جمعی، عوامل اقتصادی مانند نگرش هزینه ای و کمی به صرف منابع مالی در آموزش وپرورش، عوامل سازمانی مانند مدیریت، فرایندها و اقدامات اداری، عوامل فردی مانند نقش خود معلمان و ویژگی های شخصیتی آن ها، عوامل حرفه ای مانند هویت شغلی و پرستیژ حرفه ای بر رفاه معلمان می باشد؛ ثالثاً وضعیت رفاهی معلمان را می توان از طرق مختلف من جمله اهتمام اجتماعی فراگیر، خواست و اقدام خود معلمان، توجه به کیفیت در آموزش وپرورش، به رسمیت شناختن و حمایت از کانون های صنفی معلمان، استفاده از تجارب سایر سازمان ها در امر رفاه کارکنان، آگاهی از استانداردهای جهانی رفاه معلمان و ارتباط مستقل و مستمر با نهادهای بین المللی ذی ربط بهبود بخشید.
وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدارس هوشمند ابتدایی شهر شوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش آگاهی از وضعیت کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در محیط یاددهی-یادگیری مدارس هوشمند دوره ابتدایی شهر شوش بود. روش پژوهش، آمیخته از نوع تبیینی بود. این پژوهش در مدارس هوشمند پسرانه دوره ابتدایی شهر شوش انجام شد. در بخش کمّی به علت کوچک بودن حجم نمونه، کلیه معلمان (70 نفر) به روش سرشماری انتخاب شدند. داده های کمّی پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. روایی پرسشنامه، توسط تعدادی از متخصصان علوم تربیتی مورد تائید قرار گرفت و پایایی آن با استفاده از آلفای کرانباخ، 94/0 محاسبه شد. در بخش کیفی پژوهش، مصاحبه با 10 نفر از مدیران و 10 نفر از معلمان انجام گرفت. برای تحلیل داده های کمّی از تی تک نمونه ای؛ و برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد وضعیت کاربرد فاوا در پنج مؤلفه: 1- استفاده معلمان از محتوای الکترونیکی (چندرسانه ای) در فرایند یاددهی-یادگیری، 2- طراحی محتوای الکترونیکی (چندرسانه ای) مورد نیاز توسط خود معلمان، 3- نقش دانش آموزان در تهیه محتوای الکترونیکی (چندرسانه ای)، 4- استفاده از فاوا برای استمرار یاددهی-یادگیری، 5- ترغیب دانش آموزان جهت استفاده از فاوا برای گسترش دانش و تعمیق یادگیری توسط معلمان؛ پایین تر از حد مطلوب بود. با تحلیل داده های کیفی موانع مهمی از قبیل ضعف دانش و مهارت معلمان و دانش آموزان و خانواده؛ مشکلات فرهنگی و نگرشی مربوط به معلمان، خانواده و دانش آموزان؛ مشکلات مربوط به زیرساخت، امکانات و منابع مالی؛ ضعف انگیزشی؛ و همچنین مشکلات مربوط به برنامه درسی؛ به عنوان موانع کاربرد فاوا در مدارس موردمطالعه شناسایی شد.
پژوهشی آمیخته در فرصت ها و تهدیدهای یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر تغییرات و تحولات شتابنده فناوری های الکترونیکی، آموزش عالی می بایست برای هماهنگ شدن و وفق دادن خود با تغییرات تکنولوژیکی در آموزش، به شناسایی فرصت ها و تهدیدها، طراحی، راه اندازی و توسعه سیستم های یادگیری الکترونیکی اهتمام جدی نماید. از این رو، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی فرصت ها و تهدیدهای یادگیری الکترونیکی در دانشگاه رازی کرمانشاه بود. روش شناسی پژوهش مبتنی بر رویکرد آمیخته به روش تشریحی بود. جامعه ی آماری شامل مدیران، اساتید و دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه (تمام دانشکده ها به جز دانشکده های کشاورزی و شیمی) درسال تحصیلی 95 – 1394 بود. تعداد 534 نفر به صورت تصادفی طبقه ای نسبی در بخش کمّی و تعداد 10 نفر به صورت هدفمند در بخش کیفی انتخاب شدند. دو ابزار پرسشنامه (خوشرنگ و همکاران، 1393) و مصاحبه برای جمع آوری داده ها استفاده شدند. ضریب پایایی پرسشنامه 89/0 a= به دست آمد. در تحلیل های کمّی از نرم افزار Spss19 و Amos22 و در تحلیل های کیفی از کدگذاری باز مصاحبه ها استفاده شد. نتایج کمّی نشان داد، مؤلفه ی هزینه– اثربخشی آموزشی مهم ترین فرصت و مؤلفه های ذهنی – عاطفی و ارتباطی استاد – دانشجو و تدریس - یادگیری به عنوان تهدیدهای یادگیری الکترونیکی شناخته شدند. در تحلیل های کیفی راهکارهای غلبه بر تهدیدها و موانع یادگیری الکترونیکی در سه مقوله ی اصلی سطح سازمانی، سطح آموزشی و سطح کاربران شناسایی شد.