در این پژوهش، ابتدا آرای مورخان در باب روز و ماه وفات رسول اکرم، بر اساس تقدم و تأخر ارائه می شود و سپس با یاد کرد دیدگاه اهل تسنن و تشیع در این زمینه و بررسی «وقایع هفت گانة» مؤثر در تعیین وفات و دقت در اقوال- با توجه به «مسلمات خاصه و عامه» و رسم جدول زمان شمار- سخن به این نکته منتهی می شود که قول وفات در «ربیع الاول» قطعی است و در میان دیدگاههای سه گانه در این ماه (اول، دوم و دوازدهم ربیع الاول) تاریخ وفات در «دوم ربیع الاول» را با قطعیات تاریخی دو طرف نزدیکتر می بیند. سپس روایت: «هر که مرا به رفتن ماه صفر بشارت دهد او را به بهشت مژده دهم» از نظر فقه الحدیث بررسی می گردد و آن را از «موضوعات» می شمارد. در پایان به این امر اشاره شده است که چرا شیعه، روایت 28 صفر را به عنوان تاریخ وفات پیامبر (ص) پذیرفته است و نشان می دهیم که این قضیه از ابتکارات «صفویان» بوده است.
حرکت اصلاحى امام حسین(ع) اندیشه ابعاد و شیوهها
نهضت اصلاحى امام حسین(ع)، متکىبر اندیشهاى خاص، به انگیزه رویارویى باترفندهاى خطرآفرین «حزب عثمانیه» کهاساس دین و امت اسلامى را تهدید مىکردبه وجود آمدهاست.
نویسنده در این مقاله با اشاره بهفرهنگسازى حزب عثمانیه در جلوگیرىاز طرح و بیان فضائل اهل بیت (ع) درحوزه فرهنگى، اجتماعى، سیاسى واقتصادى و چگونگى معرفى چهرهنورانىاهلبیت (ع) و افشاى جبههمقابلمىپردازد.
وى از تلاش محورى عترت رسولالله(ع) در حمایت و دفاع از دین درمقابلاقدامات دین زدایانه بنىامیه و«حفظ معیارها» به عنوان برنامهاصلاحىامام حسین(ع) نام برده و پیرامونآن سخن مىگوید.
مقاله در بررسى شیوههاى حرکتحسینى از تمهیدات اندیشیده شده حضرتبراى ایجاد یک حرکت بزرگ اجتماعىجهت خنثى سازى اقدامات انحرافى حزبعثمانیه و رهبرى این جریان سخن گفته وآنها را مورد بحث قرارمىدهد.|271|
بعد از درگذشت پیامبر (ص)، کسانى که مسؤولیت ادارهء حکومت را برعهده داشتند، با تازه مسلمانهاى غیر عرب، رفتارى ناخوشایند و تبعیض آمیز داشتند. در تقسیم اموال، به آنها سهم کمترى مى دادند. در مسؤولیتهاى حکومت آنها را شرکت نمى دادند. از جملة این غیر عربها، ایرانیان بودندکه آنها را موالى مى گفتند و موالى از رفتار حکومت هاى نژاد پرستانهء عربى بسیار ناراضى بودند. امیرالمؤمنین على (ع) در طى حکو مت کو تاه مدت خو د، بسیار تلاش کردند تا اسلام را به جایگاه واقعى خویش برگردانند و رفتار اسلام حقیقى را به نما یش بگذارند. ایشان بین ایرانى و حبش و عرب و عجم، هیج فرقى قاثل نبودند و همه را در برابر قانون الهى یکسان مى دیدند.