فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
بر اساس گزارش های موجود در برخی از منابع، امام هادی(ع) (م 254ق) در یکی از مجالس متوکل عباسی (ح 232 247ق) اشعاری در فنا و بی اعتباری دنیا خوانده و متوکل را تحت تأثیر قرار داده است. منابع موجود درباره پیشینه این شعر، سراینده آن، تعداد ابیات و برخی جزئیات دیگر آن، با هم تفاوت دارند. این پژوهش، درصدد است با رویکردی تاریخی و با مطالعه منابع تاریخی، حدیثی، تفسیر و ادبی، این رویداد را بررسی کند و سیر تطور گزارش آن را نشان دهد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که شعر یادشده، از جمله اشعار عمومی است که پیشینه ای قبل از امام هادی(ع) دارد و در موقعیت های مربوط به یادکرد مرگ بر زبان آورده می شده و آن حضرت، تنها بدان تمثل کرده است. همچنین، انتساب این اشعار به امیر مؤمنان، علی(ع) و نیز اصالت ابیاتی که در منابع عصر صفوی ذکر شده، به استناد این منابع، قابل اثبات نیست
گونه شناسی رفتار سیاسی علمای شاخص معتزلی و خلفای عباسی در عصر خلافت هارون تا پایان دوره واثق(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روابط علمای معتزلی و خلفای عباسی، از عصر هارون تا پایان واثق، نقش بسزایی در شکل گیری و جهت دهی به فضای سیاسی و فکری زمانه آنان داشت. این پژوهش، با استفاده از تحلیل کنش گرایانه و شیوه تبیین تاریخی با استفاده از منابع کلامی و تاریخی، سعی در بیان روابط دوسویه علمای معتزلی و خلفای عباسی دارد تا روشن شود این تعاملات در چه ابعادی بوده؟ و چه نتایجی دربرداشته است؟ یافته ها بیانگر آن است، با وجود آنکه این دوره به عنوان دوره همکاری معتزله و خلفای عباسی مطرح است، اما این روابط، تابعی از قواعد رفتاری دین مداران و سیاست مداران، ضرورت های حکمرانی خلفا و برخی پیامدهای آن بوده و ازاین رو، از یک مشی ثابت پیروی نکرده است
بررسی تطبیقی مبانی مشروعیتی امویان و عباسیان(دوره اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امویان و عباسیان(دوره اول) تلاش های بسیاری برای کسب مشروعیت دینی انجام دادند.امویان در این جهت با طرح مبانی و اصولی(همچون انتساب به قریش،خونخواهی عثمان ، نیابت از عمر و عثمان و عصبیت عربی؛)؛ و عباسیان نیز با طرح مبانی(همچون انتساب به قریش،خونخواهی حسین(ع) ،نیابت از ابوهاشم و وراثت)؛در جامعه،سعی نمودند اکثریت جامعه را به پذیرش خلافت خود متقاعد نمایند. ولی چون خلافتشان با تمام اقداماتی که برای کسب مشروعیت انجام دادند؛ بر اساس آموزه های دینی نبود،هیچگاه به حقیقت نتوانستند مشروعیت دینی برای خود کسب نمایند.مبانی مطروحه از سوی این دو دولت و خلافت در کسب مشروعیت و مقبولیت برای حکومت خود،دارای شباهت ها وتفاوت هایی می باشد.که در این تحقیق به صورت کامل و به طور تلفیقی و تطبیقی مورد بررسی قرارمی گیرد. این مقاله با تکیه بر روشهای توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع و مآخذ و مطالعات تاریخی، به بررسی مبانی مشروعیت دینی دو دولت اموی و عباسی و مقایسه مبانی آن دو با یکدیگر بپردازد.
خلیفه و خلافت در اندیشه اهل سنت و زیر ساخت های تحول امامت و خلافت به سلطنت آسمانى و خلیفة اللهى
حوزه های تخصصی:
در تاریخ اسلام میان اصطلاح های خلافت، امامت و سلطنت هیچ وحدتی وجود ندارد و این خلط معنایی صرفا لفظی و لغوی نبوده، بلکه حاصل تحولاتی تاثیرگذار در تاریخ اندیشه اسلامی بوده است. اصطلاح «خلیفه»، به تفاوت، عنوانى برای تمام زمامداران یا خلافت نبوى در زعامت سیاسى مسلمانان و جانشینى خلیفه رسول الله، یا منصبى شرعى و نه عرفى به تمام خلفاى راشدین، امویان و عباسیان نیز به کار برده می شد. درباره «امامت» باید گفت متکلمان اهل سنت که به وضوح شاهد فساد دستگاه خلافت بودند و میان خلفاى راشدین با خلفاى اموی و عباسی تفاوتى ماهوى مى یافتند، به دلیل تداعى فساد خلفاى وقت، مایل نبودند اصطلاح امامت را که بر خلفاى زمانه آنان نیز اطلاق مى شد، مورد استفاده قرار دهند. همچنین در این نوشتار نشان داده می شود که تلاش براى آسمانى کردن سلطنت اسلامى و کوشش براى استحاله امامت و خلافت نبوى از سوى عوامل اموى و راویان آن دوره، در ادوار بعدى نیز ادامه یافت و در دوره عباسیان، فرمانروایان این خاندان نیز خود را خلیفه خداوند و حاکم الهى در روى زمین توصیف کردند. در واقع، با ابهام و خلل در اصول سیاست نبوى و سیاست خلفاى اولیه با نظام استیلایى و فرمانروایى سلطنتى، سنت هاى نبوى و اصول سیاست قرآنی مغفول ماند و سلطنت از این وضعیت بهره را کافى برد. با تبدیل خلافت به سلطنت، مصادیق نظریه امامت، به خلفاى اولیه محدود شد.
حاکمیت خلافت عباسی بر مبنای نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختار سیاسی، اداری، قضایی و نظامی خلافت پانصد ساله عباسی از جهات گوناگون قابل بررسی است. زمانی که عباسیان قدرت را به دست گرفتند، حاکمیت پاتریمونیال عباسی شکل گرفت. با تثبیت قدرت سیاسی و گسترش ساختار اداری و نظامی خلافت، دولت ویژگی نظام پاتریمونیال بوروکراتیک یافت. پس از گذشت یک سده از عمر حکومت، به تدریج شاهد استقلال والیان، افول اقتدار خلیفه و ضعف تشکیلات اداری و سیطره نظامیان هستیم. خلیفه برای رهایی از بحران سیاسی با ایجاد منصب جدید امیرالامرایی، تمام اختیارات حکومت را به فرماندهان نظامی تفویض نمود. پیامد غلبه نظامیان بر خلافت آن بود که دولت پاتریمونیال عباسی مشخصه و ویژگی سلطانیسم گرفت. نظام های پاتریمونیال مشخصه خودکامگی حاکم، انحصارطلبی، مشکلات اقتصادی، افزایش قدرت نظامیان و... دارند که این امر از موانع جدی تحول و توسعه و سیر آن به سمت عقلانیت بوده است و تمام این موانع در ساختار سیاسی و نظام اداری و تشکیلات اقتصادی دولت عباسی قابل مشاهده است.
در مقاله حاضر تلاش می شود با استناد به گزارش های تاریخی، تحلیل داده ها، روش تعلیل و مقایسه، ساختار سیاسی اداری و نظامی عباسیان را با نظریه اقتدار سنتی ماکس وبر مورد ارزیابی و واکاوی قرار داده و میزان هماهنگی و یا عدم آن را با این نوع حاکمیت تبیین نماید.
رفتار سیاسی علمای شاخص اهل سنت و امامیه با خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه تاریخ اسلام، نشانگر دوگونگی رفتار علمای اهل سنت و امامیه با خلافت اسلامی است. علما به دلیل تسلّط بر مبانی فقه و کلام اسلامی، می توانستند نقش مهمی در صورت بندی مبانی مشروعیت قدرت خلافت اسلامی، ایفا کرده و به عنوان، نظریه پردازان قدرت، در خدمت خلافت قرار گیرند، چنان که در خلافت بنی امیه، برخی از علمای اهل سنت چنین نقشی را بر عهده گرفته و به حمایت از امویان پرداختند. در مقابل عده دیگری از علما، به عنوان منتقدان جدی خلافت، به رد این دیدگاهها پرداخته و عملکرد خلفا را زیر سؤال بردند. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، تلاش می شود، به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که علت دوگونگی رفتار علمای مذاهب با خلافت عباسی چه بود؟ این مقاله در صدد بررسی صحت و سقم دو فرضیه است: اول؛ انگیزه های مذهبی عالمان، نقش مهمی در دوگونگی تعامل عالمان با خلافت داشت. دوم؛ نیاز خلفا به کسب مشروعیت و تثبیت قدرت، موجب دوگونگی رفتار عالمان با خلافت شد. این بررسی نشان داد، انگیزه های مذهبی در دوگونگی روابط علمای مذاهب با حاکمیت عباسی، نقش مؤثری داشت. به همان اندازه که نزدیکی برخی عالمان سنی، معتزله و شیعه به کانون قدرت، با هدف ترویج باورهای عقیدتی، حفظ تشکل مذهبی و اصلاح باورهای مردم صورت گرفت، روی برتافتن دیگر علما از قدرت نیز به دلیل نگرانی از تضعیف مبانی عقیدتی، فساد عقیده و تحریف اعتقاد مذهبی، انجام شد. عامل دیگر این دوگونگی رفتار، نیاز حاکمیت عباسی به مشروعیت سازی بود. در زمان نخستین خلفای عباسی، آنها برای تثبیت قدرت و مشروعیت حکومتشان، به علمای معتزله و شیعه نیاز داشتند. پس از ثبیت قدرت، برای ادامه حیات، نیازی به معتزله نبود و شیعه رقیبان جدی به شمار می آمدند، از این رو، حاکمیت، به سمت اهل سنت گرایید و در این دوره، تعامل عالمان سنی با خلافت بیشتر شد.
بررسی تطبیقی اهداف و اصول سازمان دعوت عباسیان و اسماعیلیان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عباسیان و اسماعیلیه، برای پیشبرد اهداف خویش، اقدام به تشکیل سازمان دعوت مخفیانه نمودند. مقایسه اهداف و اصول این دو سازمان و یافتن وجوه اشتراک و افتراق آن ها، از جمله موضوعاتی است که می تواند به شناخت بیشتر این دو جریان بینجامد. این موضوع، با استفاده از روش وصفی و تطبیقی و بر پایه مطالعات اسنادی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که وجه تمایز اصلی این دو سازمان، در این است که سازمان دعوت عباسی اهداف سیاسی را دنبال می نمود؛ ولی سازمان دعوت اسماعیلی، علاوه بر اهداف سیاسی، به ترویج عقاید اسماعیلی نیز مقید بود. هر دو سازمان دعوت، در اصولی همانند: پنهان کاری، نظم و ترتیب در امور، اطاعت محض از امام و جذب پیروان از راه های گوناگون، با هم اشتراک داشتند و رسیدن به قدرت و خلافت، از مهم ترین اهداف مشترک آنان بود. درباره وجوه امتیاز آن ها هم باید افزود که اسماعیلیه، حتی پس از دستیابی به مقام خلافت، بر حفظ عقاید خویش پایبند بودند و موجودیت سازمان دعوت را حفظ نمودند و نیز تسامح بیشتری در امور از خود نشان می دادند؛ درصورتی که عباسیان این گونه عمل ننمودند. از طرفی، سازمان دعوت، بر پایه اصول سلسله مراتبی، نزد عباسیان، عمدتاً بر پایه نمود سیاسی، خود را نشان داد؛ ولی نزد اسماعیلیه، دارای جنبه های مذهبی و معنوی، به ویژه اعتقاد به ضرورت رهبری امام منصوص در رأس سلسله مراتب سازمان بود.
پی آمدهای اجتماعی مهاجرت قبایل عرب به خراسان در قرون نخستین اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
عرب ها در دوره های متعدّد و به دلایل گوناگون به ایران مهاجرت کردند. پیش از اسلام، قحطی، خشک سالی، تنگ دستی و شکست سدّ مأرب و سیل العَرِم و پس از اسلام، انگیزه ها ی دینی و اقتصادی از مهم ترین عوامل مؤثر بر مهاجرت ها بود. خراسان به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی، مزایای اقتصادی، و دوری از مرکز خلافت از مقاصد مهم مهاجران به شمار می رفت. پی آمدهای اجتماعی این مهاجرت ها عبارت بود از رشد شهرها، تغییر ساختار طبقات اجتماعی، ظهور موالی و افزایش اختلاف های قبیله ای بین عرب های مهاجر که در این مقاله به تفصیل به آنها پرداخته شده است.
تأثیر شرایط اقلیمی و سیاست گذاری های اقتصادی بر انحطاط اقتصادی شهر بغداد در عصر خلافت عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل متعدد سیاسی، اجتماعی، مذهبی و... در روند انحطاط اقتصادی بغداد در عصر دوم خلافت عباسی تأثیر داشته است. این پژوهش، دو متغیّر شرایط اقلیمی و سیاست گذاری های اقتصادی را به دلیل تأثیر مستقیم بر انحطاط اقتصادی بغداد بررسی کرده و با رویکردی تاریخی و با استفاده از داده های برگرفته از منابع تاریخی و جغرافیایی و با روش تحلیلی تبیینی، در صدد پاسخ گویی به این پرسش است که شرایط اقلیمی و همچنین سیاست گذاری های اقتصادی بر انحطاط اقتصادی بغداد چه تأثیری داشت؟.
نتایج بررسی حاکی از آن است که شرایط اقلیمی بغداد، که در دوران ثبات سیاسی خلافت عباسی و تحت نظارت دقیق حاکمیت، از عوامل اصلی رونق اقتصادی دارالخلافه بود، در دوره های پرآشوب حضور امیرالامرایان، دیلمیان و سلجوقیان در بغداد، عامل نابسامانی کشاورزی و تجارت شد. شاخصه های اقلیمی چون طغیان و نقصان رودها، تغییرات آب وهوایی و... آسیب های جدی به زمین های کشاورزی زده یا موجب خشکسالی، قحطی، کمبود محصولات زراعی، گرانی نرخ اجناس و زمینه ساز انحطاط اقتصادی بغداد شد. از سوی دیگر، سیاست گذاری های ناکارآمد اقتصادی در زمینه اخذ خراج و مالیات، مصادره اموال، نبودِ نظارت بر بازار، بی توجهی به خطوط ارتباطی بغداد، که گذرگاه های اصلی واردات و صادرات بودند، موجب اختلال در امر تجارت و رکود اقتصادی بغداد شد.
ائتلاف زیدیان و عباسیان در عصر اول عباسی؛ زمینه ها، عوامل، پیامدها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
گسترش آرای زیدبن علی(م. 122) و حمایت زیدیان از رهبران حسنی، زیدیه را به فرقه ای تأثیرگذار در عرصه های مختلف تبدیل کرد. از سویی دیگر نخستین خلفای عباسی، برای پایان دادن به قیام های شیعی و دست یابی به اقتدار پایدار، از هر راهی استفاده می کردند. یکی از روش های اصلی خلفای عباسی برای رسیدن به این هدف نفوذ در بین گروه های شیعی، بوده است. محور اصلی مقاله حاضر، پاسخ به این پرسش است که آیا در عصر اول عباسی بین عباسیان و زیدیان ائتلافی برقرار شده است؟ بررسی تعاملات این دو گروه، وجود جریانی موسوم به ضعفا را در بین زیدیه نشان می دهد که برخی باورهای آنها، هم چون جواز امامت مفضول، مرز فکری آنان را با خلفای عباسی کم رنگ می کرد. مقاله با این جمع بندی به پایان رسیده است که ظاهراً خلفای عباسی با بهره برداری از زمینه های موجود موفق به ائتلاف با زیدیان و اثرگذاری بر آنها شده اند.
خاندان بنی عباسیان بستک (1150-1387 ه . ق)
حوزه های تخصصی:
خاندان بنی عباسیان بستک خود را بازماندگان خلفای عباسی می پندارند و از اواخر عصر مغول در ناحیه جنوبی ایران و در پس کرانه های بندرلنگه در شهری به نام بستک مستقر شده و به تدریج موقعیت و جایگاه مهمی را در اقتصاد و سیاست منطقه به دست آوردند. این خاندان در طول تاریخ حضورشان در صحنه سیاسی جنوب ایران، در مقام مرزداران و پاسداران حریم کشور عمل کرده اند. تمرکز این پژوهش بر بازسازی و معرفی تاریخ محلی جهانگیریه و بستک است. برای رسیدن به این مهم به شیوه توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای، پس از بررسی جغرافیای طبیعی، انسانی و تاریخی جهانگیریه و بستک، به نحوه قدرت گیری این خاندان در منطقه جنوب و پس کرانه خلیج فارس پرداخته ایم.
پدیده قهرمانگی در عصر عباسی (232-334 ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در عصر دوم خلافت عباسی (232 ـ 334 ق)، به ویژه در ایام خلافت مقتدر بالله (295 ـ 320 ق) با پدیده ای به نام قهرمانگی روبه رو می شویم. قهرمانه عنوان زنانی بود که واسطه حرم با دربار خلفا بودند و بسته به توانایی و نفوذشان وظایف مختلفی به آنان محول می شد. سلطه ترکان بر امور خلافت، ماهیت فردی و ضعف روز افزون مقتدر و کشمکش بر سر قدرت باعث گردید قهرمانه ها با بهره گیری از این شرایط به اعمال نفوذ در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی بپردازند. آنان در امور مختلف خلافت، چون عزل و نصب وزرا، امیران و فرماندهان سپاه دخالت می کردند و صاحب مناصب حساس و مهمی چون قضاء، خزانه داری و زندان بانی افراد برجسته شدند. این مقاله با بررسی این پدیده و معرفی تعدادی از قهرمانه های معروف عصر خلیفه مقتدر بالله، به مسئله حضور زنان در عرصة سیاست می پردازد
الصلات بین الحضارتین الإسلامیة و الرومانیة (اعتماداً علی العلاقات السیاسیة بین الرشید و شارلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
أصبحت العلاقة بین الدولة العباسیة والإمبراطوریة البیزنطیة خلال أیام الرشید عدائیة أکثر من ذی قبل. من ناحیة أخری کان التفاهم الذی توطّد بین العباسیین والفرنجة من أهم الاسباب التی حالت بین البیزنطیین وبین مواصلة العدوان بخوفهم من تعاون الطرفین علیهم والذی لم یختف بوفاة الرشید؛ بل ظلت أواصره معقودة حتی أوائل عصر المأمون. خلف شارلمان الکبیر، أباه ببین القصیر علی عرش فرنسا، وعلاقته مع القسطنطینیة غیر حسنة علی ما کانت علیه فی عهد والده. وأراد البابا أن یستفید من قوة شارلمان. ولذا رغب البابا فی تتویج شارلمان فدهنه بالزیت المقدس وألبسه تاج الإمبراطوریة فی أواخر القرن الثامن. وکان شارلمان مضطراً للحفاظ علی علاقات دبلوماسیة مع بغداد، إذ کان لهما عدوّ مشترک وهو الدولة الأمویة فی الأندلس. فشارلمان لم یتقرب إلی الرشید ولم یجب هذا طلبه ویبادله الصداقة و المودة إلّا إذا إقتضت مصالحهما السیاسیة. هذه الأمور وعوامل أخری ساعدت علی استئناف الصلات بین الخلیفة هارون الرشید وشارلمان الکبیر.
نقش خراسان در روی کار آمدن عباسیان
حوزه های تخصصی:
با آغاز فتوحات اسلامی و گسترش اسلام در خارج از مرزهای شبه جزیره عربی، خراسان نیز از دید اعراب غافل نماند و در سال سی هجری، در زمان خلافت عثمان و توسط والی بصره، عبدالله بن عامر، فتح شد. گرچه در آغاز و طی خلافت عثمان و حضرت علی(ع) خراسان تا حدودی آرام بود، اما چون امویان به قدرت رسیدند به آشفتگی گرایید. در اواخر حکومت اموی در حالیکه امام عباسی دعوت خود را آغاز و داعیانش را به خراسان فرستاده بود، گروه های ساکن خراسان با یکدیگر هم آواز شدند و بر ضد امویان بپاخاستند. دعوت عباسی در خراسان با حمایت موالی، اعراب مهاجر آزرده خاطر مقیم مرو (یمنی ها)، خوارج که بدنبال پناهگاهی در ایران بودند و شیعیان که آرمان عباسیان را همانند آرمان خود تلقی می کردند، مواجه شد. در این پژوهش سعی بر این است تا با روشی توصیفی ـ تحلیلی و استفاده از ابزار مطالعه کتابخانه ای، به بررسی نقشی که خراسان در قدرت گیری عباسیان ایفا کرد، دلایل حمایت خراسانیان در حمایت از دعوت عباسی و علل انتخاب خراسان از سوی امام عباسی پرداخته شود. در واقع خراسان بخصوص به دلیل دوری از مرکز خلافت اموی بیشترین نقش را در به قدرت رسیدن عباسیان ایفا کرد و خراسانیان گرچه متمایل به تشیع بودند اما بدنبال رهایی از سلطه و ظلم و ستم امویان بودند که به دعوت عباسیان پاسخ مثبت دادند.
تحلیلی بر روابط سیاسی اسماعیلیان نزاری با خلافت عباسی (487-654ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است با استناد به منابع به کاوش چگونگی روابط میان نزاریان و خلافت عباسی در دوران مورد بحث پرداخته شود. روابط سیاسی اسماعیلیان الموت با خلافت عباسی در فاصله سالهای 487 تا 654ق تغییر فاحشی پیدا کرد. اسماعیلیان نزاری در این دوران به چند دلیل در چهارچوب سیاست مدارا و گفتگو با عباسیان رفتار می کردند: یکی اینکه عباسیان نمی توانستند برای متصرفاتشان خطری جدی ایجاد کنند و دست خلافت عباسی از خراسان و عراق عجم کوتاه بود. دیگر اینکه ضعف و فترت سلجوقیان پس از مرگ ملکشاه و افزایش توان اسماعیلیان الموت از یک سو و تلاش خلافت عباسی برای بازگشتن به جایگاه محوری خود در سطح مراوده با مسلمانان از سوی دیگر، باعث شد شرایط سیاسی تازه ای فراروی دو حکومت قرار گیرد. همچنین تحرکات سیاسی خوارزمشاهیان علیه خلافت عباسی و آغاز هجوم مغولان به سرزمینهای اسلامی، تغییر روابط نزاریان را با خلافت عباسی ایجاب می نمود. بنابراین هم برای خلافت عباسی و هم برای اسماعیلیان، سیاست مدارا و تغییر در روش ضروری به نظر می رسید.
بازکاوی تأثیر ساختار قدرت سیاسی خلافت عباسیان بر فراز تمدن اسلامی از 132 تا 247ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهش های دامنه داری در زمینه پیدایش، خیزش و یا افول خلافت عباسیان صورت گرفته است؛ اما هنوز زوایای ناگفته بسیاری نزد مورخان و محققان تاریخ اسلام وجود دارد. آنچه مقرر است در این وجیزه بررسی شود، زاویه ای متفاوت و دغدغه ای پنهان برگرفته از این پرسش است که ساختار قدرت سیاسی عباسیان چه تأثیری بر فراز تمدن اسلامی نهاده است؟ نخستین فرضیه ای که به ذهن متبادر می شود آن است که انسجام درونی ساختار قدرت سیاسی عباسیان، متمرکز در نهاد خلافت، عامل رشد سازه های تمدنی، زمینه ساز بروز عصر طلایی و پدید آمدن الگو و مفهوم تمدن اسلامی متکی بر خلافت شرقی شده است. جهت آزمون این فرضیه از الگوی نظری دیدگاه سیستمی و لوزی انسجام درونی بهره گرفته شده است. روش بررسی در این پژوهش متناسب با روش های معمول تاریخی، توصیفی ـ تحلیلی می باشد.