فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
مطالعات جامعه شناسان نشان می دهد که نقش زن خانه دار پیچیده است، به این معنا که گروهی از زنان آن را ارضاکننده می دانند گروهی دیگر آن را یکنواخت و آزار دهنده ارزیابی می کنند. این مقاله که مبنا بر پژوهش است، میزان رضایت زنان نسبت به خانه داری را ارزیابی می کند. مبنای نظری این پژوهش نظریه ی رضایت ""مازلو"" است که نیازهای انسان را برای هماهنگی با شرایط کار در سه دسته خلاصه می کند: «سطح اول: نیازهای حیاتی و زیستی؛ سطح دوم: نیاز های ارتباطی؛ سطح سوم: نیاز به شکوفا شدن استعدادها» بر این اساس، هرکاری که سطوح بالاتری از نیازها را تامین کند، کارکنان آن دارای رضایت بیش تری هستند. روش تحقیق، کیفی و کمی (پیمایشی) است. حجم نمونه ی نهایی 390 نفر بوده است که 300 نفر آن را زنان خانه دار و 90 نفر دیگر را نیز زنان شاغل تشکیل می دهند. این نمونه ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق بیست گانه ی شهر تهران انتخاب شده اند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که زنان شاغل و خانه دار کار خانه را به کاری واقعی تعریف می کنند و انتظاراتی که از کار دارند این است که اولاً استقلال مالی و امنیت خاطر آنان را حفظ کند که شامل همان نیازهای سطح اول رضایتمندی شغلی است. در مرحله ی بعد کار هم باعث پیوندشان با دیگران شود و آن ها را از انزوا دور نماید و هم نتیجه ی کارشان در اختیار کسی (همسر) قرار گیرد که به او عشق می ورزند که با نیازهای سطح دوم رضایتمندی مطابقت دارد و نهایتاً این که کار، توان و استعداد آن ها را به کار گیرد که همان نیازهای سطح سوم رضایتمندی است.
مدیریت ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر از دید مشاوره خانواده و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مهارتهای مؤثر در مدیریت کارامد ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر با توجه به آموزه های دانش مشاوره خانواده و اسلام و استخراج نکات اشتراک و اختلاف دو حوزه در این موضوع است؛ بدین منظور با تکیه بر روش شهید صدر مبتنی بر اینکه برای پاسخگویی به سؤالها و نیاز های روز از قرآن، لازم است ابتدا موضوعات در عالم خارج و اندیشه های بشری جستجو، و پس از بررسی و تحلیل به قرآن عرضه شود تا قرآن نیاز ها و سؤالات بشری را پاسخ دهد. ابتدا موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حیطه مشاوره خانواده بررسی، و سپس با رجوع به منابع اسلامی (آیات و روایات) نظر اسلام در این موضوع بیان، و نقاط ضعف دانش مشاوره خانواده از طریق مباحث اسلامی تکمیل و نقاط اشتراک و افتراق دو حوزه مطرح می گردد. مهمترین نتایج حاکی است که ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر در مشاوره خانواده و اسلام بر مبنای اعتقاد به اصل عزت و کرامت انسانی استوار است. مدیریت ارتباط با این دو گروه در مشاوره خانواده بر اساس انسان محوری و در اسلام بر پایه توحید محوری است.
بررسی ساختار عاملی مقیاس خودکارامدی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس خود کارامدی مادران برکلی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 346 نفر از مادران دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان آبدانان انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی به روش عوامل اصلی نشان داد که مقیاس خود کارامدی مادران چهار عامل دارد. این عوامل مجموعاً 52 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و برای عاملهای مسئولیت پذیری، پذیرش فرزند، ارزیابی مثبت فرزند و خود مدیریتی به ترتیب 63/0، 65/0، 56/0 و 58/0 به دست آمد. بر اساس یافته ها می توان گفت مقیاس خود کارامدی مادران، ابزاری معتبر و پایا برای ارزیابی خود کارامدی مادران است و می توان از آن به منظور ارزیابی خود کارامدی مادران، و در صورت لزوم، مداخله برای بهبود خود کارامدی استفاده کرد.
بررسی رابطه ی مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی و سبک های حل تعارض با صمیمیمت زناشویی در زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی و سبک های حل تعارض با صمیمیت زناشویی در زنان شهر اصفهان می باشد. به این منظور از میان کلیه ی زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1391، تعداد 200 زن به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که به پرسشنامه های صمیمیت زوجین اولیاء، مهارت های ارتباطی کوئین دام، الگوهای ارتباطی(CPQ) و سبک های اداره ی تعارض بین فردی(ICMSI) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها، از روش همبستگی استفاده شد.نتایج همبستگی نشان داد که همه ی پنج بعد مهارت های ارتباطی (قاطعیت در کلام، بینش نسبت به فرایند ارتباط، درک پیام، کنترل عواطف، گوش دادن) با صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت معنادار دارند. هم چنین همه ی ابعاد الگوهای ارتباطی (سازنده ی متقابل، اجتنابی متقابل و توقع/ کناره گیری) در زنان با صمیمیت زناشویی همبستگی معنادار دارند. بین هر پنج سبک حل تعارض، به جز سبک اجتنابی نیز با صمیمیت زناشویی زنان همبستگی معنادار وجود دارد.
الگوی نقش مؤلفه های سرمایه روان شناختی در رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه مؤلّفه های سرمایه روان شناختی با رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد بررسی شد. جامعه آماری پژوهش همسران ایثارگران شهر شهرکرد بودند که از میان آن ها 354 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011)، پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و پرسشنامه رضایت زناشویی (سلیمانیان، 1373) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، جهت گیری به زندگی همراه با رضایت از زندگی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که رضایت از زندگی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت زناشویی است. به عبارت دیگر امیدواری و جهت گیری به زندگی بخشی از اثرات خود را به رضایت زناشویی از طریق رضایت از زندگی انجام می دهند.
عمل جراحی زیبایی بینی در تجربیات زنان رضایت مند از عمل با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش دست یابی به تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی به قصد شناخت عمیق این پدیده بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدف مند و به وسیله مصاحبه گر با 10 نفر از زنان تحت جراحی انجام شد. مصاحبه ها ثبت و سپس یاداشت و به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحیل شد. یافته های حاصل از تجربه های افرادی که عمل جراحی را انجام داده بودند در 6 مضمون اصلی «عوامل انگیزه بخش»، «فعالیت های قبل از عمل»، «نگرانی های قبل از عمل»، «خلق منفی بلافصل بعد از عمل»، «افزایش کیفیّت زندگی» و «دلواپسی های پس از جراحی» و چندین مضمون فرعی خلاصه شد. یافته های مطالعه می تواند تصویری روشن از تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی ارائه دهد و در این زمینه مفاهیمی را برای کسانی که قصد جراحی زیبایی بینی دارند و همچنین کادر درمانی این افراد برای استفاده و ارائه خدمات مناسب آشکار کند.
بررسی تفاوت های جنسیتی در راهبردهای مقابله ای در سازگاری زناشویی و مقایسه آن در زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله و سازگاری زناشویی و بررسی سهم این راهبردها در سازگاری مردان و زنان(همسران) شهر اصفهان بود. از بین کلیه زوجین شهر اصفهان 200 (100 زن و 100 مرد) نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت گنندگان خواسته شد تا پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس-فولکمن(WOCQ) و سازگاری زناشویی(DAS) به همراه فرم اطلاعات دموگرافیک را تکمیل کنند. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بود و داده های پژوهش با استفاده از روش آماری t دو نمونه وابسته، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند از بین راهبردهای مقابله ای، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت، گریز-اجتناب برای مردان و گریز-اجتناب و مقابله مستقیم برای زنان می توانند پیش بین نیرومندی برای سازگاری زناشویی باشند. به علاوه از بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار، مسئولیت پذیری، مسئله گشایی، ارزیابی مجدد مثبت و از بین مقابله هیجان مدار، راهبرد گریز اجتناب با سازگاری زناشویی (01/ 0>P و 05/0>P) دارند. همچنین مقایسه میانگین نمرات زنان و مردان تفاوت معناداری را در راهبرد پرت کردن حواس، خویشتن داری، طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت نشان دادند. به طورکلی نتایج نشان می دهند که مردان و زنان در راهبردهایی که در مقابله با شرایط تنش زای زندگی به کار می برند، تفاوت معناداری دارند و بکارگیری راهبردهای مقابله ای خاص، کیفیُت سازگاری زناشویی ویژه ای را برای آن ها را رقم می زند.
تفکیک نقش ها و مرزهای جنسیتی در جامعه با تأکید بر آثار تربیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر فردی اعم از زن و مرد، به عنوان عنصری از جامعه انسانی، دارای جایگاه ویژه و مرزهای تعریف شده است. قرار گرفتن هریک از زن و مرد در نقش متناسب خود و رعایت مرزها، آثار اجتماعی و تربیتی بسیاری در نظام خانواده و در جامعه خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی آثار تربیتی، اجتماعی و اخلاقی تفکیک نقش های جنسیتی و مرزهای آن در جامعه، انجام یافته است. روش پژوهش، توصیفی−تحلیلی است، و بدین منظور پس از شناسایی و استخراج مفاهیم و مستندات، از متون دینی، تربیتی، علوم اجتماعی و پژوهش های انجام شده، به تحلیل محتوای آنها پرداخته و به آثار اجتماعی و تربیتی آن اشاره می شود. همچنین در این تحقیق به نمودها و مصداق های عرصه هایی که زن و مرد در آن حضور پر رنگ دارند و تفکیک نکردن نقش جنسیتی، ممکن است آسیب هایی را پدید آورد، اشاره شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند شاخص ترین آثار تفکیک نقش های جنسیتی و توجه به مرزها عبارت اند از: زمینه سازی برای رشد تربیتی و اخلاقی، استحکام بنیان های اجتماعی، تأمین بهداشت روانی، استحکام خانواده، بهبود آموزش، رشد معنویت و مصون بودن از معصیت.
تاثیرآموزش خود دلگرم سازی بر ارتقاء مهارت های جرات ورزی و خودکار آمدی عمومی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش خوددلگرم سازی بر ارتقاء مهارت های جرات ورزی و خودکارآمدی عمومی زنان سرپرست خانوار تحت حمایت موسسه خیریه صدیقین اجرا شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه آماری شامل 28 نفر از زنان سرپرست خانوار می باشد که به روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس انتخاب شدند. و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین گردیدند. گروه آموزش در معرض آموزش خوددلگرم سازی، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. دو گروه، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه جرات ورزی و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی مورد ارزشیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت به سود گروه آموزش دیده می باشد. به این صورت که آموزش خوددلگرم سازی به طور معنی داری موجب افزایش میزان مهارت جرات ورزانه و میزان خودکارآمدی عمومی زنان سرپرست خانوار در گروه آزمایش شده است. آموزش خوددلگرم سازی به عنوان یک مهارت، می تواند باعث ارتقاء رفتار جرات ورزانه و ارتقاء خودکارآمدی عمومی گردد و بنابراین جهت توانمندسازی زنان سرپرست خانوار این آموزش در کنار سایر حمایت های اقتصادی و اجتماعی، توصیه می گردد .
رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت زنان زندانی (بر اساس نوع جرم)
حوزه های تخصصی:
تجربه نشان داده است که به دنبال شکل گیری هویت سالم و موفق، احتمال وقوع رفتار خشونت آمیز و ناپخته در موقعیت های گوناگون کاهش می یابد و فرد از راه حل های مناسب تری جهت مواجهه با مشکلاتش استفاده می کند.هدف تحقیق حاضر، شناخت رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت در زنان زندانی است.
پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای است و با روش نمونه گیری سهمیه ای– تصادفی، تعداد 200 نفر زن زندانی با جرایم مالی، اعمال منافی عفت، قتل و مشارکت در قتل، سرقت و اعتیاد به مواد مخدر و حمل آن (هرکدام 40 نفر) انتخاب و پرسشنامه سبک های هویتی برزونسکی را تکمیل کردند.
سبک هویت گروه مرتکب قتل و مشارکت در قتل، هنجاری و سبک هویت مجرمین منافی عفت، اطلاعاتی بود، درحالی که سبک هویت سه گروه دیگر سردرگم بود. سطح تعهد نیز با دو سبک هویتی هنجاری و اطلاعاتی همبستگی مثبت و معنادار داشت.
سطح تعهد زندانیان و سبک تصمیم گیری و حل مسئله آن ها با سبک هویتی غالب این گروه درهم تنیده است، بنابراین، از داده های به دست آمده از این تحقیق می توان در برنامه های تربیتی و اصلاحی زندان ها و درروند بازجویی از هر یک از زندانیان سود جست.
رابطه بین تجربه خشونت در دوران کودکی و خشونت علیه زنان در شهر کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی نقش تجربه خشونت در دوران کودکی باخشونت علیه زنان بود. روش پژوهش از نوع پیمایشی و جامعه آماری تمام زنان متأهل شهر کوهدشت به تعداد 22819نفر بودند که از میان آن ها با توجه به فرمول کوکران تعداد194نفر با روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند و با ابزار پرسشنامه محقق ساخته داده ها جمع آوری شد. سپس داده ها با نرم افزارSPSS21 تجزیه و تحلیل شد. یافته های این پژوهش نشان داد از بین ابعاد خشونت، میزان خشونت روانی با میانگین 28/29 بیش ترین و خشونت جنسی با میانگین22/13 کم ترین میزان خشونت را به خود اختصاص دادند و تجربه خشونت در دوران کودکی مرد با میانگین 45/31، همبستگی مثبت و رابطه معناداری با خشونت علیه زنان دارد. همچنین متغیرهای وضعیت اشتغال و درآمد رابطه معناداری با خشونت خانگی علیه زنان نداشتند. در نتیجه اینکه هرچه فرد در دوران کودکی شاهد خشونت والدین نسبت به همدیگر یا نسبت به خود باشد او نیز در آینده دست به خشونت نسبت به همسر و فرزندان خود می زند. لذا توصیه می شود ، از طریق آموزش های قبل از ازدواج و رسانه های جمعی به والدین آموزش داده شود تا از رفتار خشونت آمیز در حضور کودکان اجتناب کنند.
بررسی تطبیقی ارزش های مصرفی زنان شاغل و خانه دار شهر یزد و عوامل مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر سعی بر آن بود که ارزش مصرفی زنان شاغل و خانه دار بررسی و تبیین شود. چارچوب نظری تحقیق مبتنی بر نظریه بوردیو و روش پیمایش پرسشنامه ای بوده است. متغیر وابسته این پژوهش، ارزش های مصرفی در ابعاد ارزش مصرفی نمایشی، آرزوی خود تحققی و تمجید از سبک زندگی غربی و متغیرهای مستقل اصلی پژوهش روابط اجتماعی، نحوه گذران اوقات فراغت، میزان استفاده از رسانه ها، خودباوری و دینداری بود. نتایج نشان می دهد که در مجموع زنان شاغل و خانه دار در متغیرهای مستقل و وابسته تفاوت معنا داری دارند و روابط متغیرهای مستقل و وابسته با کاربرد آزمون های آماری تأیید شد.
بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سطوح خود متمایز یافتگی و گرایش به انواع سبک های مقابله با فشار روانی در زنان مطلقه انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه آماری، کلیه زنان مطلقه شهر تهران بود. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه خود متمایزسازی (DSI - R) (اسکورن و فراید لندر، 1999) و مقیاس استاندارد سنجش روش های مقابله با فشار روانی بود. داده ها از طریق آمار توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی «میانگین و انحراف استاندارد») و آمار استنباطی (آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سطوح خودتمایزیافتگی و سبک های مقابله با فشار روانی رابطه معنی داری وجود دارد. بر اساس داده های به دست آمده از بین سطوح خودمتمایزیافتگی، جایگاه من و خودمتمایزیافتگی (نمره کل) در سطح (01/0 < P) به صورت مثبت با سبک مقابله متمرکز بر حل مسئله رابطه معنی داری دارد. یافته های این پژوهش نقش مهم سطوح خودمتمایزیافتگی در زنان مطلقه و رابطه آن با سبک های مقابله با فشار روانی را نشان داد و مشخص کرد که زنان با سطح خودمتمایزیافتگی بالا به سبک متمرکز بر حل مسئله و زنان با سطح پایین، به سبک متمرکز بر هیجان و اجتنابی گرایش دارند.
روابط چندگانه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر پایه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه پژوهش 270 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و از آنها خواسته شد تا به پرسشنامه های تمایل به پیمان شکنی، سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس برازش الگوی نهایی مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار (اثر غیر مستقیم= 09/0- ، 0.01P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 0.01P<) دارد. اثر غیر مستقیم روان رنجوری (اثر غیر مستقیم= 14/0، 0.01P<) و برونگرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. توافق پذیری (اثر غیر مستقیم= 07/0، 0.05P<) و مسئولیت پذیری (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) نیز توانست از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار داشته باشد. هم چنین روان رنجوری (اثر مستقیم= 22/0، 0.01P<)، برونگرایی (اثر مستقیم= 23/0، 0.01P<)، اشتیاق به تجربه (اثر مستقیم= 16/0، 0.05P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 0.05P<) بر پیمان شکنی اثر گذار بود. در راستای نتایج این پژوهش، که گویای نقش سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی در مقوله پیمان شکنی زناشویی بود در نظر گرفتن این عوامل در مشاوره ها و آموزشهای پیش از ازدواج و پژوهشهای آینده کاربردی و اثر بخش خواهد بود
مقایسه عزت نفس، خود کارآمدی جسمانی و آمادگی جسمانی دانشجویان دختر با اضطراب اجتماعی اندام بالا و پایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه عزّت نفس، خود کارآمدی جسمانی و آمادگی جسمانی دانشجویان دختر با اضطراب اجتماعی اندام بالا و پایین بود. در این پژوهش روش علّی مقایسه ای به کار برده شد. بدین منظور از میان 116 دانشجوی دختر دارای واحد درسی تربیت بدنی عمومی(1) در دانشگاه اراک در نیم سال تحصیلی 1390، تعداد 82 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. اطلاعات با استفاده از سه مقیاس روان شناختی خودکار آمدی جسمانی (ریکمن و همکاران، 1982)، اضطراب اجتماعی اندام (هارت و همکاران، 1989)، عزّت نفس روزنبرگ (1965) و مجموع آزمون آمادگی جسمانی ایفرد (AAHPERD) جمع آوری شد. داده های پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آزمون t مستقل م تجزیه و تحلیل شد و بر طبق نتایج، میانگین نمره آزمودنی های گروه بااضطراب اجتماعی اندام پایین در زیر مقیاس های توانایی بدنی و خودنمایی بدنی، نمرهکل خودکارآمدی بدنی، عزّت نفس و آزمون بارفیکس در مقایسه با گروه با اضطراب اجتماعی اندام بالا به طور معنا داری بهتر بود (p≤ .05). همچنین بین میانگین نمره این دو گروه در زیرمقیاس های آمادگی جسمانیِ دراز و نشست، دو 4*9متر، دو540 متر و انعطاف پذیری تفاوت معنا داری وجود نداشت (p≤ .05).
بررسی تعارض نقش های خانوادگی و اجتماعی بانوان و ارائه ی الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی زنان شاغل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دوران معاصر، روند اشتغال زنان سیر صعودی به خود گرفته است. این در حالی است که زنان از وظایف و مسئولیت های سنتی خانه داری و همسرداری و تربیت فرزند و... معاف نشده و علاوه بر کار بیرون بار این مسئولیت ها را نیز همچنان بر دوش می کشند. ایفای همزمان نقش های خانوادگی و شغلی باعث تعارض نقش می شود که آثار و پیامدهای سویی به دنبال دارد. لازم است برای کاهش این تعارضات و مشکلات تبعی آن چاره جویی شود. این چاره اندیشی باید با فرهنگ جامعه همخوان و هماهنگ باشد. بنابراین تعیین چارچوب های منطقی و عالمانه که با موازین دینی و عرفی مطابقت داشته و بتواند مبنای عمل جامعه ی اسلامی ما قرار گیرد حائز اهمیت است. این جستار ضمن واکاوی ابعاد مختلف پدید هی اشتغال زنان و طرح راهکارهای مناسب برگرفته از نتایج تحقیقات و مطالعات انجام شده و استفاده از متون و نصوص معتبر دینی نظریه ی روشن و ثابتی را به عنوان الگوی مناسب برای زندگی خانوادگی و شغلی زنان بر مبنای فکر دینی ارائه می دهد.
نقش واسطه ای همدلی همسران در ارتباط بین الگوهای فراغت با خرسندی و ثبات ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین جایگاه همدلی همسران به عنوان متغیر واسطه ای در ارتباط بین فعالیتهای فراغتی با شادی و ثبات ازدواج بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود؛ بدین منظور270 نفر از متأهلان شهرستان کرمانشاه مشروط به گذشت چهار سال از زندگی مشترک آنها به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. مقیاس راهبردهای حفظ رابطه (RMSM)، شادکامی زناشویی (MHM)، نیمرخ فراغت خانواده (FLAP) و ثبات ازدواج ابزار استفاده شده در این پژوهش بودند. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که الگوهای تعادلی و هسته ای فراغت با همدلی همسران و همدلی با ثبات ازدواج و رضایتمندی زناشویی رابطه دارد. هم چنین همدلی همسران نقش واسطه ای در ارتباط الگوهای فراغت خانواده با رضایتمندی و ثبات زناشویی ایفا می کند. می توان چنین استنباط کرد که فعالیتهای فراغتی توسط اعضای خانواده طبق ساختار خاص خود، محرک اصلی برانگیزنده حس همدلی طرفین و تبیین کننده کیفیت روابط همسران و نهایتاً ثبات و تداوم ازدواج است.
نقش مادران در آموزش سلامت به دختران: تبدیل دانش سلامت به رفتار مرتبط با سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با تحلیل ثانویه داده های طرح پژوهشی «مفاهیم سلامتی و بیماری و رفتارهای مرتبط با سلامتی نزد دختران دانشجو» نقش مادران را در آموزش سلامت به دختران بررسی کرده ایم. تحلیل گفتمان انتقادی یافته های این طرح پژوهشی نشان می دهد که دختران درباب سلامت آگاه تر از مادرانشان هستند، اما رفتارهای مرتبط با سلامت آنها مشابه مادرانشان است؛ آنها تحت تأثیر فرهنگ غالب به سلامتی خود اهمیت نمی دهند. این موضوع را می توان با نظریه یادگیری اجتماعی بندورا به این شیوه تحلیل کرد که دختران ازطریق مشاهده رفتار سلامتی در مادران می آموزند که بیماری و درد را تا زمانی که در روند زندگی روزمره آنان اخلال ایجاد نکرده است تحمل کنند، هرچند این شیوه با دانش و باور سلامتی در آنان مغایرت دارد. بنابراین، مادران در آموزش سلامت به دختران نقش محسوسی در تبدیل دانش به رفتار مرتبط با سلامتی دارند.