فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۴۶۱ تا ۵٬۴۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
سلامت روان نقش مهم و بنیادی در بهتر زندگی کردن افراد، کارآمدی فعالیتشان و توانایی آنان برای عملکرد مؤثر در زندگی شان دارد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سلامت روان بر اساس عملکرد جنسی زنان متأهل انجام گرفت. این تحقیق از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی زنان متأهل شهرستان بوانات بود که ۱۳۰ نفر از زنان متأهل به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سلامت روانی کیز (2002) و عملکرد جنسی روزن و همکاران FSFI (2000) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از دو آزمون ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون استفاده شد. یافته ها نشان دادند بین سلامت روان و عملکرد جنسی زنان متأهل رابطه معنادار مثبتی وجود دارد و مؤلفه های میل و رضایت مندی قدرت بالاتری در پیش بینی سلامت روان دارند. نتایج حاصل نشان داد که هرچه زنان متأهل در روابط زناشویی، رضایت مندی و خرسندی بهتری داشته باشند، دارای سلامت روان بیشتری هستند. لذا عملکرد جنسی مطلوب می تواند بر سلامت روان زنان مؤثر باشد. مطالعه بر روی دانش جنسی زنان متأهل علاوه بر تأثیری که بر سلامت روان و سلامت جامعه دارد، موجب پایداری و انسجام خانواده و زندگی زناشویی و کاهش طلاق در جامعه خواهد شد.
مطالعه کیفی نقشِ گذار هویتی زنان میان سال در ارتباط با خود، دیگران و محیط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
335 - 356
حوزه های تخصصی:
میان سالی یکی از دوره های رشدی انسان است و زنان در این دوره تغییرات هویتی در زمینه ادراک و ارتباط با خود، روابط با دیگران و جهان هستی را تجربه می کنند؛ که شناسایی این تغییرات برای درک بیشتر و بهتر زنان میان سال ضرورت دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی نقشِ گذار هویتی در ارتباط با خود، دیگران و محیط زنان میان سال شهر تهران است. روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. سیزده شرکت کننده به وسیله نمونه گیری هدفمند و با شیوه نمونه گیری معیار انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و نمونه گیری و مصاحبه ها تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها در زمینه نقش گذار هویتی زنان میان سال در ارتباط با خود شامل مضامین اصلی ارتباط درون فردی، نگرش به بازنشستگی، ادراک از میان سالی و نگرش به هویت خود، ارتباط با دیگران شامل مضمون اصلی بهبود شیوه های ارتباطی و ارتباط با محیط در قالب مضامین اصلی تغییرات در نظام ارزشی، سالمندی و مرگ، مرور گذشته، نگرش به آینده و ارتباط با طبیعت طبقه بندی شد. یافته ها بیانگر تأثیر گذار هویت زنان میان سال در بهبود شیوه های ارتباطی زنان با دیگران در این دوره و تغییرات ارتباطی آنان به خود و محیط اطرافشان است.
چالش های ازدواج مجدد زنان با حضور فرزند: پژوهشی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
97 - 119
حوزه های تخصصی:
ازدواج دوباره چالش بزرگی خواهد بود؛ زمانی که یکی از طرفین یا هردو دارای فرزند باشند. در این صورت، عوامل مختلف فرهنگی، اقتصادی، سنت و عقاید و بسیاری عوامل دیگر چالش زا می شود و حتی وجود فرزند یکی از دلایل اصلی بر جلوگیری از آن خواهد بود. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی تجربه چالش های ازدواج مجدد با حضور فرزندان و مشخص کردن ساختار نهایی آن در مشارکت کنندگانی بود که تجربه این پدیده را داشتند. در این پژوهش، برای جمع آوری و ارزیابی اطلاعات درباره چالش های ازدواج مجدد با حضور فرزند از پژوهش کیفی پدیدارشناسی توصیفی استفاده شده است. چهارده مشارکت کننده، که ازدواج مجدد را در زندگی زناشویی خود تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با آن ها تا رسیدن داده ها به اشباع ادامه یافت. تحلیل داده ها به ۴ درون مایه اصلی (تم) و ۱۰ درون مایه فرعی (مقوله) منتهی شد. این درون مایه ها عبارت اند از: «ادراک مشکلات حضور فرزند» با درون مایه های فرعی: مشکلات رفتاری و سازگاری فرزندان، حضور فرزند به عنوان مانع، پذیرفتن یا نپذیرفتن ازدواج مجدد از جانب فرزند؛ حضور بعد اقتصادی و مالی با درون مایه های فرعی: اهمیت بعد اقتصادی و لزوم مدیریت مالی؛ حضور ابعاد اجتماعی و فرهنگی با درون مایه های فرعی: باورهای کارآمد و ناکارآمد اجتماعی و فرهنگی، دخالت اطرافیان، تسهیل گری یا بازداری اجتماعی و ملزومات ازدواج مجدد با درون مایه های فرعی: همبسته های تسهیل کننده و اهمیت رفتارهای مناسب و درک همسر. نتایج این پژوهش نشان می دهد ازدواج مجدد پدیده چندبعدی با ابعاد فردی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی با چالش های گوناگون است. یافته های این پژوهش ادبیات محدود گذشته درزمینه تجربه ازدواج مجدد با حضور فرزند را گسترش می دهد. همچنین ساختار چالش های استخراج شده این مطالعه در زمینه زوج درمانی و مشاوره پیش از ازدواج این شکل از ازدواج دارای تلویحات کاربردی فراوان برای پیشگیری از ناخشنودی زناشویی و افزایش موفقیت زناشویی و خانوادگی آن هاست.
تحلیل الگوی کنش فعالان زن در احزاب و سمن ها طی دهه های هفتاد و هشتاد شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
285 - 259
حوزه های تخصصی:
زنان، به عنوان نیمی از شهروندان جامعه، درصورت به رسمیت شناختن حقوق برابرشان با مردان، می توانند نقشی کاربردی و اساسی در توسعه پایدار ایفا کنند. نهادها و سازمان های مدنی همچون احزاب و سمن ها نقش مؤثری در توسعه سیاسی و سیستم توزیع قدرت داشته و با جلوگیری از انحصار قدرت در دست گروه یا قشر خاص، منجر به اصلاح ساختار سیاسی و اجتماعی کشور می شوند و درصورت کاربست درست و منطقی، منجر به مشارکت بیشتر زنان خواهند شد. در پژوهش پیش رو مشکلات زنان کنشگر در دو دهه 70 و 80 و میزان مشارکت و نحوه عاملیت آنها در احزاب و سازمان های مردم نهاد بیان شده است، و به این پرسش های اساسی پاسخ داده شده که علل مشارکت بیشتر زنان در سازمان های مردم نهاد نسبت به احزاب سیاسی طی دهه های 70 و 80 چیست و چه عواملی باعث گردیده احزاب سیاسی در حوزه فعالیت های زنان به کارویژه های مطلوب خود دست نیابند. برای یافتن پاسخ این سؤالات از روش کیفی و توصیفی سود برده شده است. نتایج مطالعات اسنادی، کدگذاری و مقوله بندی داده های مصاحبه ها ازطریق نرم افزار MAXQDA و بهره گیری از روش تحلیل محتوا و تئوری داده بنیاد نشان داد که هرچند احزاب سیاسی بعد از سال های دهه 70 و 80 مدعی گسترش نقش زنان در عرصه سیاسی و اجتماعی بوده اند، به دلیل ماهیت احزاب سیاسی در ایران، این مهم در سطوح عالی به ندرت اتفاق افتاده است و سازمان های مردم نهاد تا حدود بسیار زیادی از وضعیت بهتری برای حضور، گسترش و ایفای نقش مشارکت جویانه زنان برخوردار بوده اند.
الگوی کاربردی توسعه توانمندسازی زنان جامعه ایرانی: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
463 - 484
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع طبقه بندی، تدوین الگویی کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران است. در این زمینه، هدف کیفی پژوهش کشف چارچوب مؤلفه های کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته و هدف کمی پژوهش اعتباریابی چارچوب تدوین شده، سنجش میزان سودمندی و قابلیت تحقق آن است. روش پژوهش در بخش کیفی مطالعه موردی و مشارکت کنندگان بالقوه این پژوهش شامل متخصصان و اعضای هیئت علمی و همچنین زنان نمونه استان فارس بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری 15 نفر از متخصصان و 10 نفر از زنان نمونه و 5 نفر از زنان نمونه شهر، که تصدی مدیریتی داشتند، انتخاب شدند. روش جمع آوری داده های کیفی مصاحبه عمیق و مطالعه اسناد مرتبط با موضوع پژوهش بود. برای تدوین الگویی کاربردی در توسعه توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران از روش تحلیل شبکه مضامین استفاده شد. بر اساس یافته های بخش کیفی پژوهش، الگوی توانمندسازی زنان شایسته در جامعه ایران در قالب پنج مضمون سازمان دهنده دانش شخصی، دانش محیطی، نگرش شخصی، نگرش محیطی، مهارت شخصی و مهارت محیطی و 57 مضمون پایه کاوش شد. بر اساس یافته های بخش اول پژوهش، مقیاسی برای استفاده در بخش کمی طراحی شد. در بخش کمی، با استفاده از روش توصیفی پیمایشی اعتبار چارچوب سنجیده شد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی متخصص در رشته های روان شناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی و حقوق بودند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش آگاهی دهندگان کلیدی 20 نفر انتخاب و مقیاس ذکرشده بین آنان توزیع شد. با استفاده از نرم افزارهای لیزرل 8 / 8 و 21 Spss و روش تحلیل عاملی تأییدی اعتباریابی چارچوب سنجیده شد. نتایج نشان داد که الگوی تدوین شده اعتبار لازم را دارد و سودمند و قابل اجراست.
دگرگونی های حضور زنان در فضای عمومی شهری موردکاوی: پارک ائل گلی و خاقانی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۳
351 - 376
حوزه های تخصصی:
در دهه اخیر، تغییراتی در زمینه حضور زنان در فضای عمومی شهری مشاهده می شود. بدین لحاظ، این نوشتار، با توجه به تحولات و دگرگونی های حاکم بر چنین فضاهایی برای پذیرش حضور زنان، انتخابی یا ضروری شدن حضور زنان را در این فضاها بررسی می کند. روش تحقیق از نوع پیمایشی است و برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نمونه آماری شامل 128 نفر از شهروندان مرد و 133 نفر از شهروندان زن شهر تبریز است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی بررسی شدند. براساس نتایج پژوهش، زنان جوان هنوز هم در مقایسه با مردان، آزادی عمل و استقلال کمتری برای حضور در فضاهای عمومی دارند. محدودیت های خانوادگی، کارهای زنانه، و آزاد نبودن فعالیت های مناسب برای زنان در فضاهای عمومی، مانند پارک، از عوامل مهم محدود کننده حضور زنان در فضاهای عمومی نظیر پارک هاست. حضور زنان در این عرصه ها افزایش یافته است که بخشی از این افزایش با توجه به حضور گسترده زنان در مراکز دانشگاهی، آموزشی، و مراکز شغلی اجتناب ناپذیر است. بخش دیگری از حضور زنان در فضاهای عمومی به دلیل کاهش مقاومت مردان و خانواده ها در مقابل زنان برای حضور در این عرصه است. به عبارت دیگر، دیدگاه های جامعه (شامل هر دو گروه زنان و مردان) به فضاهای عمومی شهری و حضور زنان در این فضاها دگرگون شده است.
سنجش عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به ایده آل های زیبایی اندام در بین زنان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
361 - 378
حوزه های تخصصی:
شواهد نشان دهنده تغییر فرهنگی در ایران و ترجیح بدن لاغر در بین زنان است. توجه فراوان به زیبایی و تناسب اندام از پیامدهای جامعه مصرفی است و زنان برای دستیابی به اندازه بدنی دلخواه به روش های متعددی، همچون رژیم های زیبایی و لاغری اندام، روی آورده اند. بنابراین، مطالعه حاضر به منظور سنجش عوامل اجتماعی مرتبط با گرایش به ایده آل های زیبایی اندام در بین زنان شهر تبریز به مرحله اجرا درآمده است. چارچوب نظری تحقیق با نظریه های بوردیو، گیدنز، گافمن و فمنیسم شکل گرفته است. جامعه آماری تحقیق متشکل از کلیه بانوان مراجعه کننده به باشگاه های ورزش بدن سازی (تناسب اندام) دایر در شهر تبریزند. با استفاده از روش پیمایش و شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 55 باشگاه انتخاب شده و تعداد 385 نفر از بانوان مراجعه کننده به این باشگاه ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده اند. اطلاعات مورد نیاز با به کارگیری پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از نرم افزار آماری Spss صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد که میانگین گرایش به ایده آل های زیبایی اندام در زنان مطالعه شده، 12 / 111 است. براساس نتایج به دست آمده از تحلیل های دومتغیره و چند متغیره، متغیرهای نگرش فمنیستی، سرمایه فرهنگی، مصرف رسانه، وضعیت تأهل و سن، با گرایش به ایده آل های زیبایی اندام رابطه آماری معنا داری نشان داده اند. همچنین، نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که متغیرهای سرمایه فرهنگی، مصرف رسانه و سن از طریق تحت تأثیر قرار دادن متغیر نگرش فمنیستی بر میزان گرایش به ایده آل های زیبایی اندام تأثیرگذار است. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، این متغیرها توانایی پیش بینی 37 درصد از تغییرات میزان گرایش به ایده آل های زیبایی اندام را دارند.
تحلیل دیدگاه «نجات زمین توسط زنان» در رمان هرس با رویکرد بوم فمینیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
567 - 586
حوزه های تخصصی:
بوم فمنیسم که از تلفیق اندیشه های فمنیستی و اکولوژیکی (زیست محیطی) حاصل شده است، هژمونی فرهنگ مردسالارانه را عاملی در فرودستی اقشار ضعیف نگه داشته شده، از جمله زنان از یک سو و جنگ و تخریب خودخواهانه زیست بوم از سوی دیگر می داند و معتقد است آگاهی، خودباوری و توانمندسازی زنان و بازگشت آنان به اصالت طبیعی و عاملیت جنسیتی، سببی برای نجات توأمان زن و طبیعت است. در رمان هرس ، زنان آسیب دیده از خشونت مردانه جنگ، در دوره بی مردیِ پس از جنگ، با تشکیل زنستان (کلونی زنانه) خرد در جزیره ای دورافتاده و ویران، به آبادانی خود و طبیعت رنجور از جنگ همت می گمارند؛ مسئله اصلی این تحقیق، که به روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی انجام یافت، تبیین و تفسیر پیوندهای اندیشگانی موجود در رمان هرس با مؤلفه های فلسفه بوم فمنیستی بوده است؛ دستاوردهای تحقیق گویای هم زمانی بیداری هویتی و خودباوری و متعاقباً توانمندسازی و عاملیت در زنان این داستان از یک سو، با نجات زمین و احیای طبیعت در سویه دیگر است؛ آن چنان که نظرگاه بوم فمنیستی به آن باور دارد و زنان را به چنین رویکردی به رشد استعلایی خود و محافظت از محیط زیست فرامی خواند.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامیِ چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون (1996م) (رباب تمدن، آذردخت بهرامی، رؤیا صدر و نسیم عرب امیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
1 - 25
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش تحلیل انتقادی گفتمان آثار دوره پس از انقلاب اسلامی چهار طنزپرداز زن براساس الگوی ون لیوون است. این مطالعه برروی اشعار رباب تمدن در نشریه «آهنگر»؛ کتاب «آهن قراضه، نان خشک، دمپایی کهنه!» از آذردخت بهرامی؛ «ه ، مثل تفاهم» از رؤیا صدر و «نامه به دزد» از نسیم عرب امیری انجام شده است. مسئله پژوهش این است که جریان های سیاسی و اجتماعی، قدرت ها و ایدئولوژی های چهار دهه اخیر چه تأثیری بر گفتمان طنز زنانه و میزان صراحت و پوشیدگی کلامِ طنزپردازان زن داشته است؛ دیگر این که کنشگران «مرد» در آثار آنان چگونه بازنمایی شده اند. غالباً در حوزه پژوهش به آثار طنزپردازان زن بی توجهی شده است؛ این مقاله بر آن است تا با بررسی آثار شاخص طنزپردازان زن، این کوتاهی را جبران کند. در این پژوهش با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون شامل طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، ارتباط شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز با ایدئولوژی ها و مناسبات قدرت تبیین و تحلیل شده اند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که طنزپردازان زن با محافظه کاری در حوزه طنز سیاسی به پوشیده گویی تمایل دارند. «صدر» در بسیاری از نمونه های مؤلفه طبقه بندی، کنشگران را براساس جنسیت، بازنمایی و مردان سلطه جو را ارزش دهی منفی می کند. «بهرامی» با کاربرد مؤلفه طبقه بندی، نوع ارجاعی، پیوند زدن و تفکیک کردن از نظام مردسالاری انتقاد می نماید. «عرب امیری» از زیرمجموعه وارونگی برای تحقیر معشوق استفاده می کند. «تمدن» برخلاف سه طنزپرداز دیگر کمتر به دغدغه های زنان می پردازد.
نقد جامعه شناسی رمان های سه گانه احلام مستغانمی (با تکیه بر رمانتیسم جامعه گرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
361 - 376
حوزه های تخصصی:
در نقد جامعه شناختی رمان، ارتباط ساختار و محتوای داستان با وضعیت و دگرگونی های جامعه و محیطی که در آن متولد شده بررسی می شود و چگونگی انعکاس و بازنمایی هنرمندانه جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می شود. نویسندگان در این مقاله، بر پایه چارچوب نقد جامعه شناسی، به بررسی آثار نویسنده مشهور الجزایری، خانم احلام مستغانمی، پرداخته اند. با آنکه وی نویسنده ای رمانتیک است، در قالب رمانتیسم جامعه گرا در آثار خود به تبیین اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشورش می پردازد. او از مسائلی چون حقوق زنان، فقر فرهنگی، تقابل سنت و مدرنیته و نابسامانی های اجتماعی سخن می گوید و زخم ها و جراحت هایی را که از رهگذر استعمار بر پیکره جامعه وارد شده، واکاوی و تشریح می کند. از یافته های این پژوهش، که به روشی توصیفی تحلیلی تدوین شده، برمی آید که نویسنده توانسته است روزنه ای جدید برای شناخت زوایای مختلف اشغال الجزایر، جنگ های آزادی بخش این کشور، پیامدهای استعمار و عقب ماندگی جوامع عربی در برابر چشمان مخاطب بگشاید. اما ،در عین حال، تلاش دارد با کاربرد لحنی احساسی، پایبندی خود به مکتب رمانتیسم را حفظ کند. با وجود این، هرچند آثار وی رنگ و بوی انتقادی به خود گرفته است، با رئالیسم اجتماعی تفاوت معناداری دارد.
بررسی تأثیر توانمندسازی زنان بر توسعه دموکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
621 - 640
حوزه های تخصصی:
در قرن بیستم، با موج جدید تحولات سیاسی در بسیاری از کشور ها، محققان به دنبال درک پیش شرط های لازم برای ظهور و تداوم دموکراسی بودند. در این بین، «نظریه نوسازی» از بالاترین حمایت تجربی برای تحقق دموکراسی برخوردار شد. اما ناکارآیی این نظریه در عمل، به پررنگ شدن نقش عوامل دیگر منجر شد. یکی از این عوامل که تاکنون توجه چندانی بدان نشده است، نقش توانمندسازی زنان است. در پژوهش حاضر به منظور بررسی و تحلیل چگونگی تأثیر توانمندسازی زنان بر توسعه دموکراسی، از الگوی «جنسیت توسعه دموکراسی» بهره گرفته شده است. روش اقتصادسنجی استفاده شده، یک الگوی پانل پویا به روش برآورد گشتاورهای تعمیم یافته برای سال های 1990 تا 2015 در کشورهای منتخب است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شاخص های در نظر گرفته شده برای سنجش توانمندسازی زنان در این تحقیق، همگی تأثیری معنا دار بر توسعه دموکراسی در طول دوره مورد نظر داشتند. به این صورت که دو متغیر «آموزش» و «نرخ مشارکت نیروی کار زنان» به ترتیب با ضرایب 61 / 0+ و 07 / 0+ تأثیر مثبت و معنا دار بر توسعه دموکراسی دارند و متغیر «نرخ باروری» با ضریب 22 / 0- تأثیر منفی و معنا دار بر توسعه دموکراسی دارد.
بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
219 - 249
حوزه های تخصصی:
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.
واکاوی برابری جنسیتی در فوتبال عراق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
71 - 84
حوزه های تخصصی:
برابری و عدالت جنسیتی در حوزه ورزش از مهم ترین مسائلی است که در ورزش وجود دارد که سهم زنان از این نابرابری موجود در ورزش بیشتر از مردان می باشد. هدف از پژوهش حاضر واکاوی برابری جنسیتی در فوتبال عراق است. رویکرد کلی این تحقیق از نوع کیفی بوده و روش مورد استفاده تحلیل مضمون یا تماتیک است. در این پژوهش، با رویکرد تماتیک، 17 تن از اساتید و پژوهشگرانی که در زمینه جامعه شناسی و مدیریت ورزشی در کشور عراق فعالیت دارند، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با سوالات باز استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش در مجموع 77 مضامین پایه، 8 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند و مضمون های سازمان دهنده تحقیق شامل فرهنگ عمومی، حمایت عمومی از فوتبال مردان، کلیشه های جنسیتی، محدودیت های خانوادگی، نابرابری جنسیتی در فضای مجازی، کژکارکرد رسانه در برابری جنسیتی، نابرابری جنسیتی در فرصت های مالی و نابرابری جنسیتی در امکانات ورزشی بود و مضمون فراگیر شامل چالش های اجتماعی، چالش های رسانه ای و چالش های فرصت نابرابر بود. نتایج گواه وجود نابرابری و بی عدالتی در فوتبال عراق است و این مهم، با چالش هایی روبه رو است و توجه اساسی به این چالش ها، به منظور افزایش برابری و کاهش این شکاف جنسیتی ضروری است.
آثار حضور زنان در بین اعضای هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
103 - 122
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این مقاله آثار حضور زنان در هیأت مدیره شرکت ها بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار آن ها با در نظر گرفتن نقش نظارت درون-سازمان و برون سازمانی مورد بررسی قرار گرفته است. روش شناسی: روش این پژوهش از نوع کمّی و پس رویدادی است و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار از الگوی پینوک و لیلیس استفاده شد. نمونه این پژوهش مبتنی بر داده های مربوط به 122 شرکت فعال در بورس تهران از سال 1386 تا 1398 می باشد. یافته ها: نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت ها رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین، بین بیش(کم)سرمایه گذاری در نیروی کار و تنوع جنسیتی هیئت مدیره رابطه منفی و معناداری وجود دارد. افزون بر این، شواهد نشان داد زمانی که شرکت ها دارای نظارت درون سازمانی و برون سازمانی ضعیف هستند، رابطه مثبت قوی تری بین تنوع جنسیتی هیئت مدیره و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار وجود دارد.نتیجه گیری: بر اساس شواهد بدست آمده از پژوهش به سهامداران شرکت ها پیشنهاد می شود که در انتخاب اعضای هیئت مدیره، حضور بانوان و انتخاب آنها به عنوان عضو هیئت مدیره توجه ویژه ای داشته باشند. هم چنین، به سازمان بورس و اوراق بهادار تهران، نهادهای متولی استخدام در ایران و سایر نهادهای ذیربط پیشنهاد می شود با تعامل با یکدیگر برای ارتقای نیروی کار شرکت ها، قوانینی را وضع کنند که شرکت ها موظف به انتخاب اعضای هیئت مدیره زن شوند.
تبیینِ اجتماعیِ واژگونیِ جنسیت در سینمای مسعود کیمیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
283 - 299
حوزه های تخصصی:
سینمای مسعود کیمیایی به دلیل رویکردِ قهرمان پرورِ مردانه آن، زنان را به مثابه جنسیتی واژگون به تصویر کشیده است. این مقاله بر آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا شخصیت زنان در آثار کیمیایی خالی از هرگونه وجه زنانه، و برعکس، دارای وجهی مردانه و ثانویه هستند. در چند دهه اخیر، مقوله جنسیت در مرکزیت مطالعات جنسیتی در جامعه، فرهنگ و هنر قرار گرفته است. در این مطالعات، جنسیت، پدیده ای ساختاری و اجتماعی است که در طول زمان، در جامعه برساخته می شود. به عبارت دیگر، زن بودگی و مردبودگی، پدیده هایی برساخته تربیتِ تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است. در آثار کیمیایی زنان به تبعِ مرد، نقش های واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و ... قهرمانِ مرد مبدل شده اند.نتایج بهدستآمده در این مقاله نشان از آن دارد که رویکرد کیمیایی نسبت به زنان، از منظر جنسیت شکلی از واژگونیِ جنسیت است. زنان در این فیلمها، به تبعِ مرد، نقشهای واحد و یکسانی و نوعی دارند و بیشتر به مثابه ابزاری برای تقویت جایگاه اجتماعی و سیاسی و... قهرمانِ مرد مبدل شدهاند. این مقاله، به روش کیفی و به صورت توصیفی- تحلیلی و به یاری از منابع کتابخانه ای و مشاهده فیلم، انجام گرفته است، با تشریح مقوله جنسیت و نظریه جامعه شناسیِ جنسیت، رویکرد شخصیت پردازیِ زنان در سینمای کیمیایی را مورد واکاوی قرار می دهد.
تأثیر سرمایه اجتماعی و عوامل اقتصادی بر شادی زنان (تحلیل اقتصادسنجی درباره زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
557 - 580
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و عوامل اقتصادی بر شادی زنان انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل زنان 18 65 ساله شهر تهران است. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر تعیین شده و نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد اصلاح شده سنجش شادی آکسفورد بوده است. برآورد میزان تأثیر متغیرها بر شادی زنان با استفاده از نرم افزار Eviews و برآورد رگرسیون مقطعی با استفاده از برآوردگر حداقل مربعات معمولی انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که در میان متغیرهای اقتصادی، درآمد خانوار بر شادی زنان تأثیر مثبت داشته و قابل اعتماد است. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد انسجام اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی، به عنوان متغیرهای بررسی شده در ارتباط با سرمایه اجتماعی، رابطه معنادار و مثبتی با شادی دارند. علاوه بر این، بررسی اثر تحصیلات نشان می دهد این متغیر با شادی زنان رابطه معنادار و معکوسی دارد. بدین معنا که با افزایش سطح تحصیلات زنان، میزان شادی آن ها کاهش می یابد.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس بازسازی معنای سوگ؛ نسخه زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
263 - 281
حوزه های تخصصی:
مقیاس معنای سوگ (GMRI)، مقیاسی پنج ماده ای است که برای اندازه-گیری معنای پس از سوگ در نظر گرفته شده است. این مقیاس توسط نیمیر و میلمن(2014) مورداستفاه و اعتبارسنجی شده است. با این حال این مقیاس تاکنون در جامعه ایرانی موردبررسی قرار نگرفته و روان سنجی نشده است. هدف از پژوهش حاضر در مرحله اول ترجمه این مقیاس از زبان انگلیسی به زبان فارسی و سپس تعیین ویژگی های روان سنجی آن در نمونه ایرانی بود. نمونه پژوهش شامل 215 نفر از زنان سوگوار در شهر اردبیل بود که به شیوه غیرتصادفی در دسترس انتخاب شده و به ابزار پژوهش پاسخ دادند. بر اساس یافته ها، روایی صوری، محتوا و سازه نشان دهنده ی اعتبار و پایایی مناسب این ابزار بود. همچنین روایی همگرا (AVE>0/50)، برای این پرسشنامه تعیین و تایید شد. پایایی همسانی درونی مقیاس معنای سوگ با استفاده از پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ ارزیابی شد و آلفای بین 77/0 تا 86/0 پایایی ابعاد این مقیاس را تایید کرد. علاوه بر این نتایج همبستگی مربوط به متغیرهای مطالعه نشان داد که مقیاس مقیاس معنای سوگ با مقیاس تجربه سوگ همبستگی معنی دار دارد (01/0p<). روی هم رفته نتایج پژوهش حاضر مبین آن بود که این مقیاس در نمونه ایرانی از ویژگی آماری مطلوبی برخوردار است و مخصوصاً می توان آن را در نمونه های ایرانی با اطمینان استفاده نمود.
آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی: یک بر ساخته اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
457 - 481
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با تلفیقی از نظریه های برساخت گرایی اجتماعی و فمنیستی به بررسی کمّ وکیف آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی به منظور مدیریت بهینه ریسک سوانح طبیعی با هدف کاهش میزان آسیب پذیری آنان می پردازد. روش شناسی تحقیق کمی و روش آن پیمایشی بوده است که بین 768 نفر از زنان و مردان 15 تا 65 ساله دو شهر گرگان و کرمان براساس شیوه های نمونه گیری خوشه ای، طبقه بندی متناسب و تصادفی نظام مند انجام شده است. نتایج نشان داد که حوزه های مهم آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی عبارت بودند از: فقدان امنیت، فقدان اشتغال، فقدان یا ضعف آموزش در زمینه سوانح طبیعی و مشکلات فرهنگی یا انگاره های تفکر سنتی مردان درخصوص زنان و باورنداشتن به مشارکت زنان در سوانح. همچنین، دلایل مهم آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی، در مقایسه با مردان، عبارت بودند از: پتانسیل و زمینه آسیب پذیری بیشتر روحی و روانی زنان (به دلیل عاطفی بودن، داشتن ترس و اضطراب و...)، شرایط اجتماعی تعریف شده برای زنان در جامعه و رعایت نکردن حقوق زنان از طرف جامعه و مسئولان، آسیب پذیری جسمانی و فیزیکی زنان و حفظ حجاب در زمان وقوع سوانح و... . دلالت یافته ها بر آن است که سوانح طبیعی ذاتاً پدیده های اجتماعی اند و در ساختار یا نظام اجتماعی ریشه دارند. از این رو، آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی را می توان به منزله امری برساختی و نتیجه ساختارهای اجتماعی و نظام های معنایی آن دانست که تفکیک نقشی زن و مرد موجب تولید و بازتولید این آسیب پذیری می شود.
بررسی تعارض شغلی/ خانوادگی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳
425 - 448
حوزه های تخصصی:
زنان سرپرست خانوار، به منزله یکی از گروه های آسیب پذیر اجتماعی، با مشکلات متعددی در زندگی روبه رو هستند که در این میان، تعارض بین نقش های شغلی و خانوادگی به دلیل ایفای نقش دوگانه (پدر و مادر) یکی از مسائل مهمی است که این گروه از زنان با آن مواجه اند. به همین دلیل، پژوهش حاضر با استفاده از روش گراندد تئوری و مصاحبه عمیق و رودررو، که با 25 نفر از زنان سرپرست خانوار صورت گرفته است، به بررسی مشکلات عمده آنان در این زمینه می پردازد. نتایج به دست آمده بر اساس تحلیل داده ها و مدل پارادایمی حاکی از آن است که اجبار به ایفای هم زمان نقش شوهری (نان آوری) و زنی (مادری) شرایط علّیِ ایجاد تعارض را در زنان سرپرست خانوار فراهم می کند و از جهت دیگر، فقدان حمایت خانوادگی و اجتماعی به منزله شرایط مداخله گر، سهم زیادی در تشدید این تعارض برعهده دارند که در بستر مشکلاتی چون اضافه بار نقش خانوادگی و شغلی بروز می کند. راهبرد زنان سرپرست خانوار در این وضعیت برقراری توازن بین نقش های شغلی و خانوادگی است که به دلیل نبود حمایت های لازم در این زمینه، با تعارض بین نقش ها مواجه می شوند که برای آنان پیامدهای نامطلوبی چون کاهش کیفیت زندگی و تضعیف نقش های خانوادگی را به دنبال دارد.
«استراتژی باند الاستیک»: تجربۀ زیسته زنان از مقابله با خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی بسترهای خشونت خانگی در تجربه زنان استان خوزستان انجام شد. از میان روش های تحقیق کیفی برای بررسی تجربه خشونت روش پدیدارشناسی تفسیری بکار گرفته شده است. 18 شرکت کننده به وسیله نمونه گیری هدفمند و با استراتژی نمونه گیری معیار انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده های حاصل از مصاحبه های پدیدارشناسی از روش کلایزی استفاده شد. یافته ها در زمینه بسترهای خشونت شامل 230 مفهوم اولیه و 13 مضمون محوری بود. مضامین اصلی «حمایت اجتماعی ضعیف، دینامیک قدرت به عنوان سازنده روابط عاشقانه، تخصیص اعتبارات حساب نشده به مردان، غیرت و شرف مردانگی، استفاده از راهبردهای ناکارآمد، زنانگی سنتی برساخت فرهنگی-اجتماعی، هویت بخشی به رفتارخشونت زای مردانه، احساس استیصال و درماندگی، تاب آوری و راهبرد سازگارانه، عدم وجود قوانین سخت گیرانه، فقر زنانه و عدم توازن قدرت» بود که در نهایت می توان این مضامین را به سه بستر «ساختاری، خرد و تعاملی» نسبت داد. نتایج این مطالعه نشان داد خشونت به دو دلیل بی عدالتی هرمنوتیکی و کمبود منابع تفسیر جمعی رخ می دهد و تحت تأثیر ساختار و ایدئولوژی حاکم بر جامعه و پیوند های اجتماعی فرد با اطرافیان و پاداش ها و تنبیه هایی ایجاد می گردد که شخص در جریان کنش هایش دریافت می کند. در نهایت این تنش قوی منجر به استراتژی باند الاستیک[1] خواهد شد که حاکی از یک فرآیند طولانی مدت حرکت بین مخالفت فعالانه با خشونت و تسلیم شدن و ماندن در موقعیت برای مدتی طولانی تر، قبل از این که رابطه را ترک نماید، است. [1]. Elastic Band Strategy