فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
431 - 462
حوزه های تخصصی:
بلایای طبیعی به یک اندازه بر جمعیت درگیر تأثیر نمی گذارند. زنان سرپرست خانوار از گروه های اجتماعی آسیب پذیر در موقعیت بحران زا هستند. نحوه مواجهه زنان با موقعیت بحران ارتباط بسیار زیادی با زمینه فرهنگی، سازوکارهای قدرت و موضوعات مرتبط با جنسیت دارد. از طرفی، عاملیت زنان نیز در این مواجهه اهمیت دارد. مقاله حاضر به تشریح تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار از زلزله با هدف ارائه مدل مفهومی «فرایند توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در بحران» می پردازد. این مطالعه کیفی و با روش «نظریه زمینه ای» است. داده های میدانی از طریق نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق با 15نفر از زنان سرپرست خانوار در مناطق هشت گانه زلزله زده کرمانشاه از جمله ثلاث باباجانی و سرپل ذهاب تا حد اشباع نظری جمع آوری و با روش نظریه زمینه ای تحلیل شده است. در نهایت، داده ها به 363 مفهوم، 20 مقوله عمده و مقوله هسته تشدید بنیادهای اجتماعی ناتوان ساز کدگذاری و تحلیل شد. پدیده برساخت شده «فقر قابلیتی تهدید فرصت ها» (زنان ناتوان) ناشی از بستر نظام های ارزشی و ایدئولوژی های سرکوب گر حاکم بر زنان، ضعف مدیریت بحران، فقر و محرومیت منطقه و کمبود دانش فنی و مهارت است که راهبردهای تاب آوری و کنش فعال، کنش منفعل و... را به دنبال داشت. درماندگی و دلزدگی، چالش قدرت، تهدید و ناامنی، احساس رهاشدگی، آسیب های جسمی و روانی و چالش فرزندان پیامدهای ناشی از پدیده ذکرشده است که نظریه زمینه ای آن در قالب مدل پارادایمیک ارائه شده است. نتایج نشان می دهد فرایند «قدرتمندشدن» زنان سرپرست خانوار در بلایا مشروط به شرایطی است از جمله اینکه فرصت ها از طریق ساختارهای حمایتی قابل دسترسی باشند و موانع و نیروهای بازدارنده آن قدر تهدید کننده و قوی نباشد که جلوی فرصت ها را بگیرد و به محرومیت از قابلیت ها منجر شوند و زنان نیز خود را واجد «عاملیت» بدانند.
مطالعه جامعه شناختی ادراک عدالت جنسیتی زنان با تأکید بر عامل قومیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
155 - 184
حوزه های تخصصی:
از عوامل تعیین کننده عدالت طلبی و سلطه جویی، ادراک هر فرد از عدالت جنسیتی است. این پژوهش با هدف مطالعه ادراک عدالت جنسیتی زنان و نقش عوامل جامعه شناختی در پیدایش این پدیده در بستر قومیت انجام شده است. مبانی نظری پژوهش براساس نظریه های هومنز، بوردیو و پارسونز تدوین یافته است. روش پژوهش از نوع پیمایش است که داده ها با ابزار پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان بالای20سال اقوام ترک، کرد و گیلک شهرستان های اردبیل، پارس آباد، خلخال، سنندج، پیرانشهر، بیجار، رشت، لاهیجان و تالش است. روش نمونه گیری هدفمند و از نوع سهمیه ای است. نتایج پژوهش نشان داد 52درصد از پاسخ دهندگان تعریف عدالت جنسیتی را به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ارجاع می دهند و نقش عوامل طبیعی و بیولوژیکی را در شکل دهی به عدالت جنسیتی مفروض نمی دانند. آزمون های مقایسه ای بیشترین اختلاف برداشت از ادراک عدالت جنسیتی را بین قوم کرد و گیلک نشان داد. آزمون های تحلیل چند متغیره تفاوت ابعاد ادراک عدالت جنسیتی را برحسب متغیرهای سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین، سرمایه اقتصادی، سرمایه عاطفی و تصورات قالبی بین اقوام ترک، کرد و گیلک تأیید کرد.
بازتاب کهن الگوهای روان زنانه و روان مردانه از دیدگاه یونگ در خانه های سنتی فلات مرکزی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
219 - 249
حوزه های تخصصی:
کهن الگو در روان جمعی انسان برانگیزاننده اعمال انواع کنش در ذهن معنوی اوست و از آنجا که جوهره هنر، ذهن و روان آدمی است، مقاله حاضر ارتباط میان روان کاوی و معماری را جست وجو می کند. کارل گوستاو یونگ، مبدع نظریه روان شناسی تحلیلی و باسط تئوری کهن الگوها، معماری را چونان روان انسان می داند. به طوری که موقن است ابداً پدیده ای دست ساز بشر موجود نیست که نخست به صورت پندار و خیال در روان نبوده باشد. شمار کهن الگوها به عنوان موضوع اصلی بحث بسیار است. این تحقیق با محوریت قرار دادن دو کهن الگوی آنیما و آنیموس، نخست در پی یافتن و گردآوری نمادهای این کهن الگوها در اندیشه ها، آیین ها و باورهای قومی و سپس ایجاد تناظر در نمادهای برخی از مهم ترین اجزای خانه های سنتی فلات مرکزی ایران شامل دستگاه ورودی، حیاط، ایوان، حوض خانه، اتاق، بادگیر، سرداب و سایر است. مقاله پیش رو با رویکرد تحلیل محتوا در پارادایم کیفی به روش استقرایی و قیاسی انجام پذیرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهند میان نمادهای کهن الگوهای آنیما و آنیموس و مضامین معنوی نهفته در اجزای خانه های سنتی تناظر برقرار است و همان گونه که روان انسان کامل سرشتی دووجهی دارد، تعادل میان هردو نمودهای روان زنانه و روان مردانه در کلیت والای معماری سنتی خانه نیز دیده می شود.
ارتباط طرح واره های ناسازگار اولیه با عملکرد سازمانی: نقش میانجی سکوت سازمانی و راهبردهای مقابله ای مدیران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارزیابی نقش میانجی سکوت سازمانی و راهبردهای مقابله ای در ارتباط با طرح واره های ناسازگار با عملکرد سازمانی مدیران زن شهرداری ها بود. طرح پژوهش از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران زن شهرداری های تهران که در سال 1397 مشغول بودند. حجم گروه نمونه 200 نفر بود به صورت نمونه در دسترس انتخاب و پرسش نامه های طرحو اره های ناسازگار،عملکرد سازمانی هرسی و گلداسمیت ، پرسش نامه سکوت سازمانی ونداین و مقیاس اجتناب و جبران افراطی یانگ تکمیل گردید. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی و معادلات ساختاری با نرم افزارهای 22SPSS و LISREL 8.85تحلیل گردید. ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری، برازش دارد . نتایج نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه به صورت غیر مستقیم از طریق سکوت سازمانی بر عملکرد سازمانی تاثیر دارد. هم چنین نتایج نشان داد که جبران افراطی و اجتناب رابطه مستقیم با طرح واره ناسازگار دارد. می توان براساس یافته های پژوهش، نتیجه گرفت که سکوت سازمانی در رابطه بین طرح واره-های ناسازگار اولیه و عملکرد سازمانی نقش واسطه ای دارد. توجه به این مکانیسم تاثیر، در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانی کارآمد برای تقویت عملکرد سازمانی می تواند موثر باشد.
تقاطع جنسیت و خانواده : فهم مردانه از ادزواج و جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
113 - 156
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت پرشتاب و فزاینده ازهم گسست زندگی های خانوادگی در میان زنان و مردان، بر حسب جنسیت متفاوت شان، با تعابیر مختلفی همراه است.این فهم در مردان بیانگر تجربه نوعی از دست دادن است. این تجربه نتیجه تقاطع ساختار جنسیت و نهاد خانواده و تاثیر آن بر موقعیت متحول شده مردان است. بخشی از این تحول مربوط به مردان و بخشی دیگر مربوط به تحولات هویتی و نقشی زنان است که بر جایگاه دیرپای مردان در خانواده موثر واقع شده است. این مطالعه با هدف کشف فرایند شکل گیری فهم مردانه از جدایی با مشارکت 23 نفر از مردان تهرانی با سابقه حداقل یکبار ازدواج و جدایی و با استفاده از روش داده بنیاد(رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. مردان با تجربه جدایی مشارکت کنندگان مطلعی برای این مطالعه هستند که واجد سه تجربه هستند: تصورات پیش از ازدواج، تجربه زیسته از زندگی خانوادگی و تجربه جدایی. بررسی این معنای این تجربیات که ریشه در تعارض میان تصورات و تجربه زیسته از ازدواج است، بیانگر فرایندی از شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی و جدایی است که بر "گسست رشته های انحصار" از جانب مردان تاکید دارد. گره خوردن هویت مردانه به عرصه های حضور تک جنسی/ جنسیتی( عرصه عمومی و خصوصی) و سست شدن این انحصار در پی ورود زنان و دوجنسیتی شدن آنها، مولد تعارض شناختی وشکل گیری بحران هویتی در مردان و زمینه ساز جدایی آنان شده است.
مقایسه تطبیقی جایگاه زنان در مجالس موسیقی دوره تیموری و صفویه بر اساس نگاره های برجای مانده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
437 - 462
حوزه های تخصصی:
در زمان حکومت تیموریان، هنر نقاشی به چنان درجه ای از تکوین و تکامل رسید که الگویی برای کل مکاتب آینده نقاشی ایران شد. با توجه به رویکرد حکمرانان تیموری، شاهد بلوغ و کمال موسیقی در این دوره هستیم که با مطالعه در نگاره های موجود، می توان به نکات بسیار پراهمیت و مطرح حیات موسیقیایی، از جمله جلوت و ملازمت زنان نوازنده و سازها و ابداعات این هنر، در این دوره پی برد. در تاریخ ایران پس از اسلام، عصر صفوی هم به لحاظ دگرگونی های مهم سیاسی فرهنگی و اجتماعی نقطه عطفی محسوب می شود و نگارگری صفویه نیز، مانند سایر شاخه های هنری، از این قاعده مستثنا نبوده است. نوشته حاضر بر آن است تا با رویکرد تطبیقی و به روش توصیفی تحلیلی و تاریخی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ایِ بر جای مانده از روزگار تیموریان و صفویان، هویت و جایگاه اجتماعی زنان نوازنده را به صورت تطبیقی بررسی و تبیین کند. سؤال اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ نگاه دو سلسله به زنان نوازنده در آثار هنری چگونه تببین یافته است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که به رغم شباهت نقش های این دو دوره با یکدیگر، مع الوصف در عصر صفوی بزرگ داری و احترام به مقام زن و نوازنده نسبت به دوره تیموریان بیشتر بوده است. در عصر تیموری، زنان نوازنده در مجالس آرام و بدون هیاهو همراه با پادشاه و معمولاً در رده پایین مجلس به نمایش در آمده اند. در اوایل دوره صفویه، زنان همراه مردان درباری و نزدیک شخص شاه و در اواخر این دوره نیز در صحنه های شلوغ به تصویر کشیده شده اند؛ در حالی که به جای نوازندگی بیشتر به رقص می پردازند و جایگاهشان تنزلی مقطعی به خود دیده است.
بررسی نقش تعدیلی زنان در هیئت مدیره بر ارتباط بین گرایش های کارآفرینانه شرکت ها و عملکرد مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزه های تخصصی:
در کشورهای در حال توسعه، زنان برای ارتقای خانواده و رشد و توسعه کشورهای خود نقش مهمی ایفا می کنند. موفقیت زنان کارآفرین در جوامع، نه تنها باعث سودهای اقتصادی می شود؛ بلکه، منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد می کند. سه دلیل مهم کشورها برای توجه به مقوله کارآفرینی، «تولید ثروت، توسعه تکنولوژی و اشتغال مولد» است. پژوهش حاضر به بررسی نقش زنان در هیات مدیره بر ارتباط بین گرایش های کارآفرینانه شرکت ها و عملکرد مالی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. برای این منظور داده های مربوط به 140 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1391 الی 1397 جمع آوری و به روش معادلات ساختاری (PLS) مورد بررسی قرار گرفت. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که زنان نقش تعدیلی بین معیارهای گرایش کارآفرینانه و شاخص های عملکرد شرکت دارند. بدین معنا که نقش زنان در هیات مدیره باعث بهبود ارتباط بین گرایش کارآفرینانه و عملکرد مالی شرکت ها خواهد شد.
شاخص های خانواده سالم از منظر افراد شاغل: یک مطالعه نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی شاخص های خانواده سالم از منظر افراد شاغل است. از همین رو توجه به استانداردهای فرهنگی و تجربه های شخصی و خانوادگی در تعیین شاخص های خانواده سالم ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با استفاده از روش کیفی گراندد تئوری و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق در نمونه هدفمند از ۲۸ فرد شاغل متاهل و تحصیل کرده (۴ مرد و ۲۴ زن) انجام شده و در نهایت سعی در استخراج شاخص های سنجش خانواده سالم دارد. عمده ترین شاخص های سنجش خانواده ی سالم به طور کلی در سه مقوله ی اصلی شناسایی شدند. اولین مقوله با عنوان وجود احساس انسجام، یکپارچگی و همراهی با مقوله های فرعی همدلی، وجود فضای گفتگوی متقابل، شناخت و رعایت حقوق و مسئولیت های متقابل، احترام و محبت متقابل؛ مقوله ی دوم با عنوان سالم بودن فضای روانی خانواده با زیرمقوله-های احساس آرامش، شادمانی و دوری از عوامل منفی، سلامت فکری و اعتقادی؛ و مقوله ی سوم وجود برخی فضائل اخلاقی در میان اعضای خانواده با زیر مقوله های صداقت، گذشت، چشم پوشی از ابعاد اقتصادی است. شاخص های مشترک این مطالعه با مطالعات قبلی وجود همدلی، وجود فضای گفتگوی متقابل، شناخت و رعایت حقوق و مسئولیت های متقابل، احترام و محبت متقابل، احساس آرامش، شادمانی و دوری از عوامل منفی، سلامت فکری و اعتقادی، صداقت و گذشت بودند. چشم پوشی از ابعاد اقتصادی شاخصی است که تنها در این مطالعه شناسایی شده است.
از زیست گلخانه ای تا بازگشت به عادتواره؛ (تجربه ی زیسته ی تحصیل دانش آموختگان دختر مدارس اسلامی غیرانتفاعی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۹ شماره ۸۷
33 - 62
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه تجربه زیسته تحصیل دختران در مدارس اسلامی غیرانتفاعی دخترانه است. چارچوب مفهومی پژوهش بر اساس مفصل بندی مفاهیمی مانند عادتواره بوردیو، مصرف نمایشی وبلن و همچنین، به هم ریختگی معنایی شوتس و بازاندیشی گیدنز است. این پژوهش به روش تحقیق کیفی و با رویکردی پدیدارشناسانه انجام شده و ابزار تحلیل یافته ها تحلیل مضمونی است. بر پایه روایتهای افراد مورد گفتگو، چهار مضمون اصلی در تجربه آنها عبارت است از: تداوم زیست مرفهانه ذیل برند مدرسه اسلامی در اشاره به مدرسه اسلامی به مثابه بستری برای شکل گیری الگوهای مصرفیِ زیست طبقه مرفه، بازتولید احساس اقلیت بودگی و شکل گیری خرده گفتمان مقاومت در واکنش به نگرش منفی به قشر مذهبی، دینداری آسایش طلبانه و فضایی از آنِ خود در ارتباط با فراهم ساختن ساختارِ انحصاری و فضایی امن برای دینداری و در نهایت، از زیست گلخانه ای تا مواجهه با دیگری و تجربه بازاندیشانه. این مطالعه نشان می دهد هرچند دانش آموختگان این مدارس در رویارویی با تکثر و تنوع بیرون از این مدارس پس از فارغ التحصیلی، ذیل بهم ریختگیِ معنایی تجربه شده در شرایط بازاندیشی قرار می گیرند، اما در نهایت، عادتواره های مرفهانه چارچوب کنشی و تفسیری ایشان را تعریف می کند.
تحلیل جامعه شناختی فردگرایی در بین زنان و مردان و عوامل مرتبط با آن (مطالعه موردی: افراد 30 سال به بالای شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
243 - 258
حوزه های تخصصی:
فردگرایی به عنوان یکی از مفاهیم دوران مدرنیته و با توجه به پیامدهای فراوان در جامعه امروزی، توجه محققین زیادی را به خود جلب کرده است. مطالعه حاضر نیز به بررسی مقایسه ای وضعیت فردگرایی و عوامل مرتبط با آن در بین زنان و مردان پرداخته است. نظریه فردگرایی زیمل به عنوان چهارچوب نظری تحقیق مورد توجه قرار گرفته است جامعه آماری شامل تمامی شهروندان 30 سال به بالای شهر شیراز اعم از زنان و مردان می باشد. با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه 385 نفر با سطح خطای 5 درصد تعیین شد. روش نمونه گیری در این تحقیق، طبقه ای چند مرحله ای بوده است. ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است. نتایج نشان داد که میزان فردگرایی 61.5 درصد از پاسخگویان در حد متوسط می باشد. همچنین 22.4 درصد فردگرایی پایین و 16.1 درصد نیز دارای فردگرایی بالا بوده اند. نتایج حاصل از آمار استنباطی نشان داد که تنها دو متغیر با فردگرایی رابطه آماری معناداری نداشته است. این دو متغیر، وضعیت تأهل و میزان درآمد است. دیگر متغیرها یعنی سن، اعتقادات مذهبی، جنسیت، مقطع تحصیلی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی و میزان استفاده از رسانه های ارتباط جمعی با میزان فردگرایی ارتباط آماری معناداری مشاهده شد. در نتیجه فرضیات مربوط به وضعیت تأهل و درآمد رد شده و سایر فرضیات پژوهش، مورد تأیید قرارگرفته است. نتایج حاصله نشان می دهد که با اطمینان 99 درصد میزان فردگرایی بین زنان و مردان متفاوت می باشد.
نقش سبک های حل تعارض در پیش بینی رضایت از زندگی زنان متأهل با میانجی گری شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش سبک های حل تعارض در پیش بینی رضایت از زندگی زنان با میانجی گری شادکامی می باشد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل زنان متأهل شهر مشهد می باشند. نمونه شامل 200 نفر می باشد که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ی رضایت زندگی داینر ، پرسشنامه ی سبک های حل تعارض رحیم و مقیاس شادکامی مونش (MUNSH) می باشد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین سبک های حل تعارض و شادکامی با رضایت از زندگی همبستگی معناداری وجود دارد و همچنین نشان داد که سبک های حل تعارض به طور مستقیم و معنادار و غیر مستقیم از طریق شادکامی بر رضایت از زندگی تأثیر دارند و نیز نقش میانجی گری شادکامی مورد تأیید قرار گرفت. در این میان سبک یکپارچه دارای رابطه ی مثبت و معناداری بود و سبک های مسلط و اجتنابی کمترین تأثیر را نسبت به سایر سبک ها داشته اند. باتوجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که حل تعارض در زندگی زناشویی و همچنین شادکامی زنان باعث افزایش رضایت از زندگی آن ها خواهد شد.
تاثیر همسان همسری در ازدواج سالم و پایدار ازدیدگاه قرآن و روایات
حوزه های تخصصی:
خداوند متعال یکی از راه ها را برای رسیدن به سلامت و آرامش روانی، ازدواج قرار داده است. برای هرچه بیشتر شدن این سکونت و آرامش، لازم است تشابه و سنخیت بین دختر و پسر که در تعالیم اسلامی از آن تعبیر به هم کفوی شده است، وجود داشته باشد. مسئله هم کفوی به معنای همتایی دختر و پسر در اسلام، ایمان و اخلاق از مسائل مهم حقوق خانواده در اسلام است. از منظر آیات و روایات مهمترین معیار برای درنظرگرفتن تشابه و سنخیت همانندی در ایمان و اخلاق بیان شده است. در پژوهش حاضر با تبیین اهمیت هم کفوی در ازدواج به مهمترین مصادیق همتایی در آیات و روایات اشاره شده است.
واکاوی نقض حقوق بشر و تحریم های ثانویه آمریکا علیه ایران
حوزه های تخصصی:
ایران در دهه های اخیر با چندین تحریم منطقه ای و بین المللی در تجارت خارجی، خدمات مالی و بانکی روبرو بوده است، اما تحریم های ثانویه آمریکا علیه شرکت ها و به طور خاص در بخش مالی - تجاری، به صورت محسوسی بر رفتار آن ها تأثیرگذار است و آن ها را اجبار به انطباق با سیاست های خود می نماید تا حاشیه امنی از ضررهای مالی ناشی از اقدامات تنبیهی ایجاد کند. تحریم های آمریکا بر اساس رویکرد تجارت محور است که تأثیر آن از رویکرد دولت محور بیشتر و مؤثرتر می باشد. تحریم ها همواره مانند اهرم های فشار به نحو مستقیم یا غیرمستقیم بر کشورهای هدف اعمال می شوند که در بردارنده نتایج متعدد و مختلفی هستند. اجبار، عملکرد اصلی تحریم ها است. با توجه به این که تأثیر تحریم های ثانویه موجب نقض حقوق بشر می گردد، پرسش اصلی در این پژوهش این است که ﺁیا تحریم های ثانویه و جریمه های اعمال شده توسط قانون گذاران ایالات متحده (اغلب از سوی وزارت خزانه داری ﺁمریکا) که موجب تغییر رفتار و کسب و کار می شود تا با خواسته های ایالات متحده هماهنگ باشد، تأثیری بر حقوق بشر مردم ایران دارد؟
بررسی وضعیت مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان در کشور افغانستان
حوزه های تخصصی:
مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در کشور افغانستان همواره با فراز و نشیب های زیادی روبرو بوده است. به جهت بررسی این موضوع، تحقیق حاضر به بررسی مشارکت زنان در افغانستان در سه دوره ی پیش ازطالبان، زمان طالبان و بعد از طالبان پرداخته است. تشکیل د ولت جدید در سال 2001 بعد از ورود نیروهای ناتو باعث ایجاد تحول در مساله مشارکت سیاسی اجتماعی زنان شد. زنان دریافتند که نقش مهمی در تصمیم گیری های سیاسی اجتماعی کشور میتوانند داشته باشند. در افغانستان با توجه به ظهور حکومت جمهوری و چالش های جدید حک ومت ، توجه به مسائل زنان از جایگاه خاصی برخوردار است. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در افغانستان و نگاهی به برخی قوانین حمایتی دولت جدید از آنان است. نوشتار حاضر با بررسی مقالات داخلی و خارجی پیرامون این موضوع و با روش فردی، اسنادی، توصیفی و کاربردی به بررسی وضعیت مشارکت سیاسی اجتماعی زنان در افغانستان می پردازد.
تاثیر اخلاق کار اسلامی و رفتار شهروندی سازمانی بر بهره وری اعضای هیئت علمی و کارکنان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه چندگانه بین اخلاق کار اسلامی و رفتار شهروندی سازمانی با بهره وری اعضای هیأت علمی و کارکنان زن به روش همبستگی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اعضای هیئت علمی زن و کارکنان زن دانشگاه قم بود که تعداد 120 نفر از ایشان به روش سرشماری برای گروه نمونه انتخاب شدند. اطلاعات پژوهش با سه پرسش نامه جمع آوری و داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی با بهره وری رابطه آماری معنا داری وجود دارد. همچنین در نتایج رگرسیون مشاهده شد که اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی، بهره وری را در دانشگاه تبیین می کند. در تحلیل مسیر نیز نتایج نشان داد که اخلاق کاراسلامی به طور مستقیم و غیرمستقیم بر بهره وری و نیز رفتار شهروندی سازمانی به طور مستقیم بر بهره وری تأثیر دارد. براین اساس دانشگاه ها می توانند با برنامه ریزی های صحیح در راستای اخلاق کاراسلامی و رفتار شهروندی سازمانی، سطح بهره وری را در دانشگاه ارتقا دهند.
بازتاب تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مباحث کاربردی در حقوق اسلام،تعارض اصل و ظاهر است. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻗﺎﻋﺪﻩ «ﺍلبینه ﻋﻠﻰ ﺍﻟﻤﺪﻋﻰ ﻭ ﺍﻟیﻤیﻦ ﻋﻠﻰ ﻣﻦ ﺍﻧکﺮ» ﺍﺭﺍﺋﻪ ﺩﻟیﻞ ﺑﺮ ﻋﻬﺪﻩ ﻣﺪﻋﻰ ﺍﺳﺖ. بر اساس یکی از معیارهای ارائه شده در تشخیص مدعی و منکر، مدعی کسی است که قولش مخالف اصل یا ظاهر باشد. در جریان دادرسی ممکن است فروضی مطرح شود که اصل بیان کننده یک مطلب و ظاهر مبین مطلب مخالف آن باشد. پرسش این است که دادرس به هنگام مواجه با این گونه مصادیق باید کدام را برگزیند؟ با وجود گستردگی مصادیق این مسأله در موضوعات فقهی و حقوقی، حساسیت این موضوع در خانواده بیش از سایر ابواب فقهی است؛ زیرا شکل ویژه ماهیت روابط میان اعضای خانواده، مقتضی عنایت قانونگذار به جایگاه ویژه خانواده در جامعه خواهد بود، به گونه ای که قاضی نیز در تصمیم گیری باید مصالح خانواده و اعضای آن را درنظر بگیرد. لذا در این مقاله، مصادیق تعارض اصل و ظاهر در خانواده مورد بررسی قرار گرفته است. در متون فقهی و حقوقی کشور، ملاک و رویه قضایی مشخصی برای ترجیح ظاهر بر اصل و یا بر عکس وجود ندارد. البته به نظر می رسد که ملاک قرار دادن یک قانون واحد و لا یتغیر مبنی بر تقدم اصل یا ظاهر نمی تواند راهگشای حل و فصل عادلانه دعاوی باشد. بنابراین جهت تحقق عدالت قضایی لازم است که حقوقدان یا دادرس در مقام استنباط حکم قانونی یا فصل خصومت، اقناع وجدان پیدا کرده و هر دعوایی را متناسب با شرایط حاکم بر مسئله مورد نزاع و احوالات طرفین مورد رسیدگی قرار دهد.
اثربخشی درمانهای شناختی رفتاری گروهی و درمان مثبت نگر بر سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیابت نوع دو از بیماریهای مزمن و شایع است که باعث به خطر افتادن سلامت روانی افراد می شود. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمانهای شناختی رفتاری گروهی و درمان مثبت نگر بر افزایش سرسختی روانشناختی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد. این مطالعه به روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل انجام شد. جامعه مورد مطالعه افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر تهران در سال 95 96 بودند. نمونه آماری پژوهش 45 نفر (سه گروه 15 نفره) از افراد مبتلا به دیابت نوع دو بود که برای انتخاب آنها از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. دو گروه مداخله به ترتیب در جلسات مداخله ای درمانهای شناختی رفتاری گروهی و درمان مثبت نگر قرار گرفتند و در این مدت گروه کنترل، مداخله ای را دریافت نکردند. داده ها با پرسشنامه های استاندارد گردآوری، و با کمک نرم افزار SPSS نسخه 22 تحلیل گردید. نتایج آزمون مانکووا نشان داد که درمان شناختی رفتاری و درمان مثبت نگر بر بهبود کیفیت زندگی و افزایش سرسختی روانشناختی بیماران مؤثر است (01/0>P). هم چنین نتایج آزمون t نشان داد در برخی از مؤلفه ها تأثیر درمانهای شناختی رفتاری گروهی از درمان مثبت نگر مطلوبتر است و تأثیر بیشتری بر بهبود کیفیت زندگی و سرسختی روانشناختی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو دارد. به نظر می رسد درمانهای شناختی رفتاری گروهی و درمان مثبت نگر به عنوان درمان انتخابی در بهبود سطح کیفیت زندگی و افزایش سرسختی روانشناختی بیماران از اثربخشی مطلوبی برخوردار باشد؛ لذا استفاده از این مداخلات روانشناختی در محیط های درمانی پیشنهاد می شود.
بررسی رابطه ی سبک عشق ورزی شوهران با سازگاری زناشویی (مورد مطالعه: در زنان شاغل شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹۰
133 - 150
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه سبک های عشق ورزی شوهران با سازگاری زناشویی در بین زنان شاغل ادارت دولتی شهر کرمان انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان شاغل و متاهل به تعداد 2147 نفر بود که تعداد 327 نفر به عنوان حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده انتخاب و نظرشان در مورد سبک عشق ورزی همسرانشان در ارتباط با آنها پرسیده شد. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه های استاندارد عشق ورزی (لس، 1998) و سازگاری زناشویی (گراهام بی اسپانیر، 1976) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده هم از نرم افزار SPSSو بهره گیری از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین عشق ورزی با سازگاری زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیر عشق ورزی می تواند مقدار 65 درصد از واریانس متغیر سازگاری زناشویی را تبیین کنند. از سوی دیگر بین متغیرهای دموگرافیک (متغیرهای تعداد فرزند و تحصیلات همسر) با سازگاری زناشویی رابطه معناداری مشاهده شد. در مجموع به ترتیب سبک عشق ورزی رمانتیک، دوستانه، واقع گرایانه و فداکارانه، سازگاری زناشویی زنان شاغل شهر کرمان را تعیین می کنند.
بررسی نقش واسطه ای انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و نشانه های وسواسی جبری در زنان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی الگوی نقش واسطه گری کنترل و انعطاف پذیری شناختی در رابطه بین ذهن آگاهی و نشانه های اختلال وسواسی-جبری در زنان صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در چارچوب آن، روابط مفروض میان متغیرها، با استفاده از روش تحلیل مسیر بررسی شد. در مدل مذکور، متغیر ذهن آگاهی به عنوان متغیر برون زاد، کنترل و انعطاف پذیری شناختی به عنوان متغیرهای واسطه ای و نشانه های اختلال وسواسی-جبری به عنوان متغیر درون زاد در نظر گرفته شدند. جامعه آماری شامل همه زنان 18سال به بالای ساکن شهرشیراز بود که از این میان 150نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسش نامه های وسواسی جبری ییل براون، ذهن آگاهی فرایبورگ (فرم کوتاه) و کنترل و انعطاف پذیری شناختی بود. نتایج حاصل نشان دهنده این بود که ذهن آگاهی نشانه های اختلال وسواسی-جبری را به طور معکوس و معنی داری (35/0- = β) پیش بینی می کند. هم چنین انعطاف پذیری شناختی (24/0- = β) و کنترل شناختی (23/0- = β) پیش بین منفی و معنی دار نشانه های اختلال وسواسی جبری بودند. ذهن آگاهی نیز پیش بینی کننده مثبت و معنی دار کنترل شناختی (80/0 = β) و انعطاف-پذیری شناختی (60/0 = β) بود و در نهایت انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی توانستند نقش واسطه گری بین متغیرهای برون زاد و درون زاد ایفا نمایند. بر این اساس ذهن آگاهی از طریق تاثیر بر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی می تواند بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی جبری تأثیرگذار باشد. ذهن آگاهی نشانه های اختلال وسواسی-جبری را به طور معکوس و معنی داری پیش بینی می کند. به علاوه انعطاف پذیری شناختی پیش بین منفی و معنی دار نشانه های اختلال وسواسی-جبری است؛ به علاوه هر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی توانستند نقش واسطه گری بین متغیرهای برون زاد و درون زاد ایفا نمایند. بر این اساس ذهن آگاهی از طریق تأثیر بر دو متغیر انعطاف پذیری شناختی و کنترل شناختی می تواند بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی جبری تأثیرگذار باشد
بررسی و مقایسه رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و اختلال شخصیت در زنان وابسته به مواد مخدر افیونی در شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان وابسته به مواد مخدر افیونی مستقر در کانون های تولد دوباره شیراز بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود، جامعه آماری این پژوهش عبارت بود از 43 نفر از زنان وابسته به مواد مخدر افیونی مستقر در کانون های تولد دوباره شیراز که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسش نامه طرحواره های یانگ (1988) و پرسش-نامه چند محوری بالینی میلون (1987) پاسخ دادند و با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t برای گروه های وابسته و رگرسیون چند متغیری مدل ورود مورد تحلیل قرار گرفتند. تحقیق حاضر دارای 2 سؤال تحقیق در خصوص وجود رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت، تفاوت های طرحواره های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان می باشد. نتایج نشان داد که بین طرحواره-های ناسازگار اولیه و ویژگی های اختلالات شخصیت همبستگی معنی دار وجود دارد. نتایج رگرسیون چند متغیری مدل ورود نیز نشان داد که طرحواره ها قادرند ویژگی های اختلالات شخصیت را پیش بینی کنند و نیز در خصوص تفاوت ویژگی های اختلالات شخصیت در بین زنان وابسته به مواد مخدر افیونی، فقط اختلال شخصیت ضداجتماعی و اختلال شخصیت وسواسی معنی دار بودند.