آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

این مقاله فرض های بنیادین در بازنمایی نقش زن در سینمای فرهادی را در چهارچوب غیریتِ امر زنانه در آرای امانوئل لویناس واکاوی می کند. آرای لویناس از این حیث مهم است که همواره از سوی برخی از متفکرین متهم شده که دیدگاهی سنتی درباره زنان داشته است. با بازخوانی آثار فرهادی می توان نگاه مشابهی را جستجو کرد. با این که اغلب سینمای فرهادی با ایده هایی درباره بازنمایی متفاوت از زن ایرانی در ارتباط دانسته شده اما این پژوهش تحلیلی است در باب نحوه مواجهه سوژه مذکر آثارش با این غیریت و این که چگونه زن در این آثار به عنوان قربانی و در عین حال منشأ و سرآغازِ ایجادِ مشکلات مورد شناسایی قرار گرفته است. شباهت میان نگاه فرهادی به زن و آن چه لویناس از غیریت زنانه تعبیر می کند به پرسش بزرگ تری می انجامد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که چگونه تاکید بسیار گفتمان امروز در سینمای ایران بر وجهه قربانی بودن زنان، خود نوعی مداخله در ساخت تصویری از زنان است که سوژه مذکر مداخله گر ایجاد کرده و چگونه رویکرد لویناسی می تواند راهی برای برون رفت از این مداخله و نمایش شیوه ای از ارتباط میان سوژه و دیگری باشد که منجر به دستیازیِ سوژه به دیگری نشود.

تبلیغات